رهگذر خاطرات سینما از قلب چهارباغ اصفهان
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۸۲۷۴۸
از آن روزها که چهارباغ جولانگاه شورولتها و ژیان بود، تا امروز که فرشهای سنگی بر تن این خیابان کشیده شده، "سینما" بخش جدایی ناپذیر از هویت این مهمترین خیابان اصفهان بوده است. از ابتدا تمرکز مراکز هنری و تفریحی در این قسمت از شهر بوده و تمام خاطرات سینمایی شهروندان نیز در آن رقم خورده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که صحبت از سینمای ایران و تاریخ پرفراز و فرود آن میشود، ابتدا تمام نگاهها به سمت "دختر لر" میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در تهران لالهزار تبدیل به مرکز شهر شد؛ سینماها، تئاترها، رستورانها، کافهها و مراکز دیگر با چاشنی غربی رشد قارچی داشتند تا این خیابان قلبی تپنده برای اکرانها باشد. اولین سالن سینما در ایران تنها پنج سال پس از اختراع "سینماتوگراف" توسط برادران لومیر تاسیس شد و این روند با سرعت زیادی در کل کشور رونق گرفت. در اصفهان نیز مردم ابتدا با پرداخت چند شاهی در قهوهخانهها به تماشای فیلم مینشستند، اما با افزایش علاقه مردم به سینما، اولین سالن نمایش عمومی شهر به نام سینما "ایران" در چهارباغ افتتاح شد.
رفته رفته هنر هفتم در نصف جهان با چهارباغ عباسی عجین شد و خاطرات سینمایی مردم شهر در این نقطه از شهر آغاز به رقم خوردن کرد. خاطرات شهروندان این شهر از "عروس دجله" و "شب قوزی" تا "گنج قارون" و "گاو"، از "آژانس شیشهای" تا "درباره الی" و از "ساموئل خاچیکیان" تا "اصغر فرهادی" همه و همه در گذری به اسم چهارباغ رقم خورد؛ خاطراتی از جنس کودکی و بازی، جوانی و عاشقی، پیری و درام.
اگرچه هنوز زخم سینما همایون بر پیکر چهارباغ خشک نشده، اما همچنان این نقطه از شهر مرکز توجه سینماهای اصفهان است. سینماهایی که دیگر در آنها خبری از آپاراتچیها و بلیت فروشان عاشق سینما نیست و تک سالنهای پر از دود سیگار جای خود را به "پردیس"هایی دادند که با تغییر سیمای چهارباغ، سر و شکل آنها نیز تغییر کرده و با انبوهی از سالنهای کوچک و بزرگ میزبان تماشاگران سینما هستند.
سینمای ایران از چالش های زیادی گذر کرد و به یکی از پرافتخارترین سینماهای آسیا تبدیل شده که چهرههای سرشناس و مستعد زیادی همچون کیارستمی، شهیدثالت و بیضایی از آن برخواستند. در این راه پر پیچ و خم سالنهای نمایش نیز راه درازی طی کردند و از دوران سیاه و سفید لالهزار به آتش و اشک رکس آبادان و اکنون به عصر دیجیتال رسیدهاند. بسیاری از سرشناسان سینمای ایران در همین سالنها عاشق سینما شدند. در واقع سینما بدون پرده اکران، هیچ است.
روز ملی سینما بهانهای است تا به سراغ پردههایی برویم که در میان تاریکی میدرخشند و ذهنها را به وسیله چشمانی که خیره است به دنیای خیالی می برند؛ دنیایی آغشته به ادبیات، اجتماع، درام، تراژدی، کمدی و در نهایت هنر. هنر هفتم به مانند جادوگری است که در روح و جان بشر رخنه کرده و از مهمترین ابزارهای اجتماعی در مسائل گوناگون است. این هنر را در اصفهان با چهرههایی چون زاون قوکاسیان و اصغرفرهادی میشناسیم.
این چهرهها در دل چهارباغ و با قدم زدن در گذرگاه شاهان صفوی که تمام هفت هنر را با هم پیوند می زند، عاشق سینما شدند. چهارباغ برای سینمای اصفهان و ایران محوریت و نبضی بود که هنوز هم میتپد، اما داغهای زیادی دارد، داغی همچون سینما همایون که درست روبروی اولین "پردیس" اصفهان زانو زده و تلی از خاک شده، یا سینما "مهتاب" و "شهرفرهنگ" که چهرهشان پیر و شکسته شده و دیگر رمقی ندارند.
بنابه گفتههای غیر رسمی و استناد به آرشیو مجلات قدیمی اولین سینما به اسم "پالاس" در چهارباغ بالا تاسیس شده و سپس در سالهای آینده سالنی دیگر به صورت رسمی افتتاح و شروع به نمایش فیلم کرد. در ادامه سینما "مهتاب" پس از تاسیس در سال ۱۳۴۲ تبدیل به خورشید سینما دوستان اصفهانی شد. پس از آن ۱۵ سینما دیگر در نصف جهان ساخته شد تا این شهر پایاپای تهران تبدیل به بازیگر اصلی در معادلات اکران شود.
از آن سالها تنها خاطراتی از سالنهای پر از دود، صندلیهای چوبی، صدای تخمه شکستن و موج نو سینما ایران و شاهکارهای کارگردانان بزرگ ایرانی به یادگار مانده است. سالنهای آن زمان تنها برای نمایش فیلم نبودهاند، بلکه این سالنها محلی برای گردهمایی دوستداران تئاتر و موسیقی بود. به همین دلیل بسیاری از سینماهای اصفهان برای دوستداران تئاتر و موسیقی نیز یادآور خاطرات ارحام صدر و بزرگان موسیقی است.
در آن زمان سینمای ایران با مهرجویی، کیارستمی، بیضایی و نادری دل منتقدان دنیا را میبرد و با فیلم فارسی و کیمیایی عامه مردم را به وجد میآورد. سالن سینما نیز به خصوص در اصفهان به سینماداران غربی که اغلب روس و آمریکایی بودند وابستگی داشت، به همین دلیل فیلمهای خارجی نیز به صورت گسترده اکران و چهارباغ میزبان پوسترها و فیلمهای پر هزینه خارجی میشد.
پس از انقلاب داستان سینمای ایران تغییر کرد، اما موفقیتها و درخششها ادامه داشت. پس از آتش سوزیهای گسترده سالن های اکران، سینما بار دیگر قد علم کرد و با بازگشت ساموئل خاچیکیان به عرصه فیلمسازی "عقابها" رکورد پر مخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شکسته شد؛ رکوردِ اعجاب آور ۹ میلیون تماشاگر که هنوز پابرجاست!
در همین سالها سالنهای سینما در اصفهان نیز بار دیگر رونق گرفت و سینماهای تعطیل شدهای چون سپاهان و قدس بازگشایی شدند. سینما "آفریقا" نیز "ساحل" شد و با آغاز دهه هفتاد کودکان و بزرگسالان با تماشای فیلمهای "کلاه قرمزی"، "خواهران غریب"، "روسری آبی"، "همسر" و "عروس" خاطره سازی کردند. تاریخ در یکی از پر مخاطب ترین دهههای تاریخ سینمای ایران برای شهروندان اصفهانی بار دیگر در چهارباغ نقش بست.
در دهه بعدی نیز سینماهای چهارباغ مانند خانواده، سپاهان و ساحل فرتوت اما بی رقیب بودند و سینما قدس در نزدیکی میدان انقلاب نیز مخاطبان را به مرکز شهر جذب میکرد. در اواخر همین دهه بود که آتش قلب سینما اصفهان و خاطرات آن را سوزاند و سینما همایون زیر شعلههایی تعمدی ریخت و از آن جز مخروبهای باقی نماند. سینما خانواده دیگر روبرو خود همدمی نداشت تا از دردها، اکرانهای بی رمق دهه هشتاد و سینمای از رونق افتاده، بگوید؛ همایون زیر آتش دردها فروریخت تا قلب چهارباغ بشکند.
پس از این اتفاق تلخ، آغاز دهه نود برای سالنهای سینما نیز تلخ بود. سالنهای فرسوده و سینماهای تعطیل شده یادگاری از ابتدای دهه آخر قرن چهارده شمسی در اصفهان بودند. در این دهه چهارباغ نیز بر روی خودروها بسته شد و نقش سنگ فرشها را بر خود دید. همزمان سینماها نیز آغاز به نو شدن کردند، پردیس سینمایی چهارباغ افتتاح شد تا اصفهانها تماشا فیلم در پردیس را نیز تجربه کنند.
سینما ساحل نیز تعطیل شد تا به دومین پردیس سینمایی قلب اصفهان تبدیل شود. پس از بازگشایی ۸ سالن این سینما به همراه یک سالن روباز میزبان مخاطبان اصفهانی شد. در سیتی سنتر و شرق اصفهان نیز دو پردیس سینمایی دیگر افتتاح شد تا دیگر چهارباغ مقصد سینما دوستان نباشد، حتی سیتی سنتر میزبان دو جشنواره سی و یکم فیلم کودکان و نوجوانان و سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود.
اکنون و پس از گذشت دهها سال سینماهای اصفهان فراز و فرود زیادی را از دوران طلایی موجنو پیش از انقلاب، تا فیلمهای حماسی دفاع مقدس در دهه شصت، دهه پررونق سینما در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ و دوران کمفروغ دهه هشتاد را پشت سر گذاشتهاند. سینماهای نصف جهان نو شدند و چهرهای نو بر سالنها نقش بسته است. سینماها همپای چهارباغ در سالهای پرفراز و فرود آمدند، و شاید منتظر اتفاقاتی بهتر هستند.
گزارش از: یزدان روحانی_ خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
کد خبر 389148منبع: ایمنا
کلیدواژه: سینمای اصفهان سينما همايون چهارباغ روز ملی سینما شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۸۲۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمی با کوله باری از خاطرات مبارزه با ظلم و ستم
حرف از یک معلم است و شاگردانش در دهه ۵۰، او از مبارزه انقلابی که است برای دفاع از حجاب و آگاهی بخشی در دوران خفقان پهلوی روایت میکنند.
میرزا کاظم کریمی معلمی که آگاه زمان خود و شجاع برای روشنگری است.
دانش آموزان بافقی آن دوران هر چند بازنشسته شده اند، اما خاطراتشان ماندنیتر شده است.
به سرچمشه زارچ رفتیم جایی که میرزاکاظم کریمی زندگی میکند، همان معلمی که شاگردانش از روشنگری هایش برایمان گفتند.
او میگفت با دانش آموزانش دوست بوده و از هر فرصتی برای تعلیم و تربیت بهره گرفته است.
میرزاکاظم بیان کرد: در طول پنج سال خدمت در شهر بافق بیش از ۷۵۰ دانش آموز را آموزش دادهام که حدود ۲۰ شاگردم شهید شده اند.
او گفت: ۷۲ سال سن و ۷ فرزند دارم، اما پرتوان، در کنار فعالیت فرهنگی، به کشاورزی هم مشغول هستم.
به بهانه روز معلم شاگردانش در بافق دورهمی استاد و شاگردی برپا کردند؛ او مهمان ویژه این مراسم بود.
با حضورش در بافق به شاگردان شهیدش سری زد و در بیت الرضا باقی دانش آموزانش دیدارش را به انتظار نشستند و برای او سنگ تمام گذاشتند.
از چهره اش در سه برهه از زمان رونمایی کردند و به دستبوسی اش رفتند.
به گفته دانش آموزانش میرزاکاظم معلم اخلاق بود و آنها را با اصول دین و اخلاق آشنا کرد.
این رسم بافقیها و قدرشناسی آنان برای هر کسی است که قدمی برای آنها بردارد.
باشگاه خبرنگاران جوان یزد یزد