تلویزیون باید ممیزیهایش را کاهش دهد
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۹۶۴۹
آزیتا ترکاشوند بازیگر سریال نمایش خانگی هیولا که این روزها یکی از پرمخاطب ترین سریال های شبکه نمایش خانگی شده است در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا با انتقاد به ممیزی هایی که در عرصه سریال سازی تلویزیونی وجود دارد اظهار داشت: باید قبول کنیم که این روزها مخاطبان ایرانی می توانند به راحتی سریال ها و فیلم های روز دنیا را دانلود کرده و ببینند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ممیزیهای تلویزیون سریالهای ترکیه ای را پر مخاطب میکند
وی در ادامه افزود: همین موضوع باعث شده است که عده ای از مخاطبان که خواهان سریال خوب هستند بیننده برخی سریال های تلویزیونی نباشند. به نظر من حجم بالای ممیزی در سریال سازی تلویزیون یکی از دلایل پر مخاطب شدن سریال های ماهواره ای، ترکیه ای و کره ای است. من بارها به چشم دیده ام که ممیزی ها سبب خود سانسوری عوامل تولید شده و این مورد باعث شده است سریال خوبی از آب در نیاید. باید گفت این به ضرر تلویزیون ما است. بهتر است فکری به حال این موضوع بکنیم. اگر سریال هایی درحد و سلیقه مردم ساخته شود حتما پر بیننده خواهد شد. هر جا تلویزیون سریال خوب ساخته است نتیجه اش را دیده است. مسئولان باید قبول کنند رفتن مخاطب به سمت سریالهای ماهوارهای سبب ریختن قبح در جامعه میشود و تمام تلاششان را برای ساخت سریال خوب به کار بگیرند و برای این کار زمان و برنامه ریزی داشته باشند.
«هیولا» و «گاندو» پر مخاطب شدند چون حرف دل مردم را زدند
وی با اشاره به اینکه سریال هایی که به موضوعات آرمانی و اجتماعی امروزی می پردازد بیشتر نظر مخاطب را جلب می کند گفت: مخاطب شناسی یکی از مهم ترین فاکتورهایی است که باید در سریال سازی به آن توجه کرد. در حال حاضر مردم دلشان میخواهد بدانند در شرایط فعلی جامعه چه پیش خواهد آمد و به نوعی حرف دلشان زده شود. کارهایی همچون هیولا و گاندو پر مخاطب شدند چون مردم حرف و سئوال های خود را در این سریال ها شنیدند.
بازیگر سریال «بوی باران» با اشاره به اینکه ایجاد کانالهای خصوصی میتواند کیفیت سریال ها را بهتر کند عنوان کرد: نمی خواهم بگویم دولتی بودن تلویزیون باعث عدم ساخت سریال هایی در خور مردم شده است اما به شخصه از ایجاد کانال های خصوصی استقبال می کنم چون می تواند باعث رقابت شود. چرا این اتفاق نمیافتد را، به شخصه نمیدانم.
کار در تلویزیون را دوست دارم
وی در خصوص کار در تلویزیون گفت: با همه محدودیتهایی که برای کار در تلویزیون وجود دارد، به شخصه بیشتر دوست دارم در تلویزیون کار کنم. از تلویزیون شروع کردم و در تلویزیون خواهم ماند. اگر انتقادی می کنم به این خاطر است که دوست دارم کارهای حرفه ای تر و در حد و سلیقه همه مخاطبان ساخته شود. یک سریال تلویزیونی را هم دکتر جامعه می بیند و هم یک دختر روستایی، این رسانه بزرگ باید برای سریال سازی وقت و انرژی کافی بگذارد.
شبکه خانگی درگیر ممیزیهای کمتری است
ترکاشوند همچنین درباره دلیل تفاوت چشم گیر بازی وی در «هیولا» با سریال هایی چون «بوی باران» گفت: من همزمان با پخش سریال هیولا در نمایش خانگی دو سریال «بوی باران» و «گاندو» را در روی آنتن سیما داشتم. منتقدان زیادی از من پرسیدند که چرا ترکاشوند در هیولا آنقدر ایفای نقش کرد اما در دو سریال تلویزیونی زیاد دیده نشد.
وی در ادامه افزود: این تفاوت از روی کم کاری من نبوده است بلکه باید در ابتدا توجه داشت که برای کار در تلویزیون باید ممیزیها و شرایطی را رعایت کرد اما در سینما و شبکه نمایش خانگی نیازی به رعایت این چارچوب ها نیست. مثالی در این زمینه می زنم که راحت تر مفهومم را بیان کنم. در بازیگری نکته هایی خیلی جزئی وجود دارد و گاهی اوقات حتی این موارد زیاد به چشم هم نمی آید اما همین نکته ها می تواند یک نقش را کامل کند و یا به دیده شدن آن کاراکتر کمک کند. چگونه بیان کردن یک دیالوگ جزو همین موارد و نکته ها است. من در هیولا می توانم کلمه «چرا» را به گونه ای بگویم که به دیده شدن نقش و کامل شدن آن کاراکتر کمک کند اما در سریال «بوی باران» و یا «گاندو» دست من برای همین موارد جزیی باز نیست.
تفاوت بازی در تلویزیون با نمایش خانگی
بازیگر سریال «بوی باران» با اشاره به اینکه «مهران مدیری» سعی دارد همه کاراکترهای موجود در سریالش به خوبی دیده شده و تاثیرگذار باشند گفت: من در هیولا نقش «خانم زحمتکش» را ایفا می کردم. زنی که اغواگر و مدیر بود. این شخصیت برای صحبت کردن لحن و آوای خاصی داشت. اعضای چهره اش با گفتن دیالوگ های مختلف کاملا تغییر می کرد. این موضوع شاخصه این نقش بود و فقط برای همین نقش طراحی شده بود.
بازیگر سریال «گاندو» گفت: هیولا در شبکه نمایش خانگی پخش شد و مردم خانم زحمت کش را باور کردند و مشکلی به وجود نیامد. اما من نمی توانم همین بازی را در سریال تلویزیونی انجام دهم چون مطمئنم لحن و بیان این شخصیت دچار سانسور و ممیزی می شود و باید گفت در اصل شخصیت را ناقص می کند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سریال گاندو شبکه نمایش خانگی بازیگر سینما و تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۹۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.