به بهانه درگذشت بی بی گلافروز؛ مادر گچسارانیها+تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۲۹۱۵۳
ماماهایی در جامعه ایلیاتی و عشایری منطقه پیدا می شدند که در عین نداشتن تحصیلات ابتدائی و فقط تکیه بر استعداد خدادادی خود، فرشته نجات مادران ایل در موقع زایمانشان می شدند که در این میان از بی بی گل افروز احمدزاده ملقب به « مادر گچسارانیها » یکی از این شیر زنان عشایر جنوب کشور می توان یاد کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب جنوب،بیبیگلافروز احمدزاده در حدود سال ۱۳۰۰ در منطقه بابا محمد آبشرین (گچساران قدیم) استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد که پدر از قوم لر طایفه کاید یوسفی و مادر از قوم ترک طایفه افشار که نزدیک به 98 سال عمر کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مادر مؤمنه سالهای سال از عمر پر برکت خود را به عنوان آگاه به طب سنتی، داروهای گیاهی و متخصص محلی زنان و زایمان نه فقط به مردم این شهرستان بلکه به دیگر نقاط استان، کشور و حتی خارج از کشور خدمت کرد.
بر همگان آشکار است که در سالهای نه چندان دور در جامعه عشایری و ایلیاتی استان، پزشک و دارو وجود نداشت، به گونهای که قبل از انقلاب اسلامی، سازمان بهداشت وقت، تعدادی پزشک جهت کمک به مردم عشایر میفرستاد اما تحرک و کوچ دائم عشایر باعث میشد که پزشکان در یک محدوده خاص اسکان شوند که این مسئله مورد استقبال قرار نگرفت و چندی بعد سازمان بهداری، تعدادی از جوانان عشایر را پس از گذراندن دوره تخصصی به عنوان ماما، بهورز و بهیار رهسپار عشایر کرد.
به هر حال باید گفت، عشایر ما همیشه با مرگ و زندگی مبارزه کرده و میکنند، ایمان و اتکا به خداوند و افکار ایدهآلیستی و امیدگرا بودن آنان و اعتقادات سنتی همچنان در سختیها و پیچ و خمهای زندگی یاور آنان و در گذشته برای درمان بیماریها حتیالامکان از تجربه زنان و مردان ایل استفاده میکردندکه به عنوان مثال شکستگی، در رفتگی، جراحیهای کوچک، بیماریهای سرپایی را خود درمان می کرده و یا زنانی که با زایمان غیر طبیعی و مشکلات بعدی آن روبرو میشدند، کلیه روزنه های امید آنها بسته و در انتظار مرگ لحظه شماری می کردند.
این مادران بیش از آنچه به خود می اندیشند به نوزاد در حال مرگ که همچون گلی ظریف پژمرده و فرو میریخت، فکر می کردندو حالت یأس و ناامیدی در چهره اینگونه بیماران کاملاً هویدا بود، به همین جهت مردم طایفهها و تیرهها برای نجات او بسیج می شدندآنهم با احساس و عواطف انسانی اما بدون تفکر منطقی و نتیجه.
زنان صاحب نظر و کهنسال ایل به دورش حلقه میزدند و هنگامی که بیمار به حالت مرگ و اغماء میافتاد، تنها به فکرشان میرسید که بگویند او را « آل» برده (دیو یا جانور خیالی که به سراغ افراد زائو میآید) و باید این موجود خیالی و وحشتانگیز را از خانه بیرون کنیم.
مبارزه با آل تنها حربه و آخرین قدرت تفکر آنان بود به گونه ای که گاهی اوقات در زایمان های غیر طبیعی به مردان متوسل میشدندو به این شکل که چشمان مرد مسن و سالخوردهای را می بستند و از او می خواستند که نوزاد را با فشار از مادر جدا کند و در این شرایط مادر بیچاره به چه مصیبتی گرفتار می شد که فقط خدا میداندکه در اینگونه موارد نه تنها نوزادان زندگی را باخته و اغلب خفه شده به دنیا میآمدند بلکه درصد زیادی از مادران نیز جان سالم به در نمیبردند.
البته باید گفت در چنین روزگار سیاهی که توصیف شد در جامعه ایلیاتی و عشایری منطقه، ماماهایی هم پیدا می شدند که در عین نداشتن تحصیلات ابتدائی و فقط تکیه بر استعداد خدادادی خود، فرشته نجات مادران ایل در موقع زایمانشان می شدند که در این میان از "بیبی گل افروز احمدزاده "ملقب به « مادر گچسارانیها » یکی از این شیر زنان عشایر جنوب کشور میتوان یاد کرد.
مامای بسیار مؤمنه که نه فقط مادر گچسارانیها بلکه در جنوب کشور برای بسیاری از مردم شناخته شده بودند به گونهای که در بیمارستان شرکت نفت (در زمان انگلیسیها) واقع در روستای آبشرین یا کاروانسرای قدیم مشغول به کار شد و خود مامای چندین نفر از پزشکان معروف امروز منطقه (دکتر روشن قیاس، دکتر زینل زاده، دکتر سمعیی (نارکی)، دکتر عکاشه ، دکتر حق شناس و…) که بعضی از این پزشکان درحال حاضر در خارج از کشور طبابت می کنند، بوده است.
در روزگاری که از دانشگاه، پزشک و دستگاهای پیشرفته امروزی سونوگرافی خبری نبود و این شیر زن بدون هیچگونه توقع مالی و با قدرت تشخیص بسیار بالا و خدادای خود، یکی از بهترین متخصصان زنان و زایمان منطقه محسوب میشد، به گونهای که با توجه به پیشرفت امروز علم پزشکی در حوزه زنان و زایمان، اما هنوز مردم اعتقاد خاصی به تشخیص این بزرگ زن داشتند و به عنوان مثال بیبی گلافروز برای مادری که باید بچه خود را از راه سزارین به دنیا بیاورد با تجربه و قدرت تشخیص بالا و معجزه دست خود شرایطی برای متولد شدن طبیعی نوزاد از شکم مادر فراهم می کردو یا در قبض و بسط شکم نوزادان و کودکان به درمان و بهبودی بیمار کمک می کرد.
بنابراین باید گفت که بیبی گل افروز به عنوان یکی از بهترین گنجینه های پزشکی سنتی (طب سنتی) منطقه نه فقط در حوزه زنان و زایمان بلکه نوزادان و کاربرد خواص داروهای گیاهی بودندکه عمر با برکت این مادر فداکار در خدمت به خلق خدا سپری شد.
متاسفانه به نظر میرسد کهگیلویه و بویراحمد به خصوص حوزه پزشکی آن، از تجارب گنجینه های پزشکی سنتی و محلی خود آن طوری که باید و شاید استفاده نکرده است و خیلی ها معتقدند علاوه بر نقص اساسی در زمینه تقویت و احیای طب سنتی و گیاهی استان؛ نقدی مهم بر این حوزه در استان همچنان وارد است.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۲۹۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زنانی که در دام «پیج اینستاگرام مادر» افتادند
جدیدترین پرونده در دست بررسی توسط پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ مربوط به فردی است که با ایجاد یک پیج در اینستاگرام با عنوان مادر، اقدام به جلب نظر زنان تحت عنوان کمک به موسسات خیریه از آنها اخاذی میکرده است.
به گزارش ایرنا، جامعه هدف در این پرونده که توسط ماموران آگاهی تهران کشف شد، زنانی بودند که تحت تاثیر یک صفحه اینستاگرامی کمک مالی برای امور خیریه و انجام نذورات خیرات میکردند غافل از اینکه خود طعمه اخاذی بزرگتری شدهاند.
یکی از این زنان که خود طعمه این اخاذی کثیف است، در این خصوص به خبرنگار ایرنا گفت: این مرد شیاد صفحهای به نام مادر در اینستاگرام ایجاد کرد و از زنانی که بطور معمول بالای ۶۰ سال سن داشتند میخواست که وارد پیج شوند و به بهانه نذورات و خیرات برای مادران و پدران آسمانی مبالغی را پرداخت کنند؛ زنان نیز احساساتی شده و کمک مالی میکردند.
او ادامه داد: پس از مدتی این مرد با افرادی که به نیت خیر کمک میکردند تماس میگرفت و میگفت که خیریه مراسم قدردانی برای آنها ترتیب داده است؛ مرد شیاد با این زنان قرار گذاشته و آنها را با ون به جادههای خاکی جنوب تهران و اطراف بهشت زهرا (س) میبرد و در آنجا این زنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و بیهوش میکرد.
به گفته این زن، این افراد که مورد ضرب و شتم مرد شیاد قرار میگرفتند، هنگامی که به هوش میآمدند با این جمله مواجه میشدند که عکس شما را گرفتهام و اگر اعتراضی داشته باشید تصویرتان را در اینستاگرام پخش میکنم.
او میافزاید: او سپس اقدام به درخواست وجه نقد و اخاذی از زنان به صورت مداوم میکرد و زنهایی که به دام این مرد شیاد افتاده بودند، به دلیل ترس و اضطراب ناشی از حفظ آبروی خود مجبور به پرداخت وجه نقدی روزانه به او میشدند.
دیگر خانمی که مورد اخاذی قرار گرفته هم به خبرنگار ایرنا میگوید: ما را مجبور میکرد که در فلان تاریخ در مکانی خاص حضور داشته باشیم و مبلغ روزانه را به صورت نقد به او بدهیم؛ بطور میانگین هفتهای پنج میلیون تومان از هر زن به صورت نقدی اخاذی شده و این ماجرا تقریبا ۲ سال طول کشید.
او میگوید: این فرد را ما میدیدم اما ۲ زن دیگر به نامهای مستعار زهرا و ندا هم به این فرد کمک میکردند و مدعی بودند که احضار روح میکنند و شما فلان مقدار طلا دارید و باید آن را به ما بدهید تا عکستان در شبکههای مجازی منتشر نشود.
این شهروند افزود: شگرد این فرد، ایجاد رعب و وحشت بود و گروههایی در شبکههای اجتماعی با عنوان اخلاقی تشکیل میداد اما دقیقا بر عکس آن اعمال و موارد منافی اخلاق انجام میداد.
به گفته این زن، طلا و جواهرات و هر چیزی که یک زن به عنوان اموال مادی داشت را طلب میکرد و میگرفت.
او این را هم گفت که این مرد شیاد زنان را مورد ضرب و شتم قرار میداد و حتی به یک زن که سابقه سکته مغزی داشت هم رحم نکرد و از پشت به سر او ضربه زد و بیهوشش کرد.
این زن که علاقهای به افشای نامش ندارد، ادامه داد: پولهایی که از ما میگرفت را برای خانوادهاش خرج میکرد و حتی به سفرهای مختلف میرفت و میگفت با پولت رفتم مشهد؛ البته همسرش هم همدستش بود.
او یادآوری می کند: ما را مجاب به پخش مشروبات الکی و مواد مخدر هم میکرد؛ از سوی دیگر لیستی از زنان متاهلها و نوهدارها و اموالشان تهیه کرده بود.
همه دروغ میگویند جز من!متهم مردی ۴۳ ساله است که منکر تمام این قضایا شد و به خبرنگار ایرنا گفت: من اخاذی نکردهام؛ من فقط پیج اینستاگرامی عزاداری برای پدران و مادران داشتم.
او افزود: همه این حرفها دروغ است و شاکیها دروغ میگویند.
متهم اضافه کرد: از وقتی پدرم فوت کرد یعنی پنج سال پیش این پیج را در اینستاگرام زدم و دلنوشتههای خودم را مینوشتم و اصلا پولی از کسی بابت انتشار مطالب نمیگرفتم.
پلیس: در حال شناسایی دیگر اعضای باند هستیمافسر پرونده اما با اشاره به اینکه تمامی شواهد و قرائن نشان از شیاد بودن این متهم دارد، گفت: پنج نفر از این مرد تاکنون شکایت کردهاند.
او ادامه میدهد: بقیه هم شاکیان هم به مرور شکایت خود را ثبت خواهند کرد البته پرینت حسابها کاملا مشخص است.
مامور آگاهی تهران بزرگ یادآوری میکند: دستگاه پوز و دیگر موارد هم کاملا مشخص و ضمیمه پرونده شده است.
او اضافه کرد: این فرد سرکرده باند است و قطعا همدست دارد که در حال شناسایی آنها هستیم ضمن اینکه این پرونده سوژههای دیگری هم دارد.
کانال عصر ایران در تلگرام