Web Analytics Made Easy - Statcounter

نزدیک شدن به خورشید امام‌حسین کار ساده‌ای نیست و هر چه قدر که نزدیک‌تر شویم، به ذوب شدن خودمان می‌انجامد؛ بنابراین از آینه‌های جلوه‌گر ابعادی از وجود ایشان آغاز کردم؛ بر همین اساس، اولین آینه حضرت علی اکبر بود. ۲۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۱ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، عصرانه کتاب، ‌طرح جدید معاونت اجتماعی فرهنگی مترو تهران در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی است که در سطح شهر تهران و در ایستگاه‌های مترو برگزار می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این طرح، کتابی معرفی شده و علاقه‌مندان می‌توانند با خواندن آن و ارسال یک خلاصه در مسابقه شرکت کنند.

دومین عصرانه کتاب،‌ اختصاص به کتاب «پدر، عشق، پسر» نوشته سیدمهدی شجاعی، نویسنده نام آشنای کشور داشت. در این برنامه که اختتامیه و اعلام برگزیدگان مسابقه بود، سیدمهدی شجاعی حضور پیدا کرد و در مورد کتاب خود توضیحاتی داد.

نویسنده کتاب «پدر، عشق، پسر» در مورد شیوه روایت خاص این رمان توضیح داد و گفت: از سال‌ها پیش آرزو داشتم که کتابی در مورد امام‌حسین علیه‌السلام بنویسم و از این طریق به ایشان عرض ادب کنم و قطره‌ای از این دریا را به مخاطبان انتقال بدهم؛ با این حال احساس کردم که نزدیک شدن به خورشید امام‌حسین کار ساده‌ای نیست و هر چه قدر که نزدیک‌تر شویم، به ذوب شدن خودمان می‌انجامد؛ بنابراین احساس کردم که شاید بهتر باشد در گام اول از آینه‌ها و کسانی که به نوعی جلوه‌گر ابعادی از ایشان هستند، آغاز کنیم؛ بر همین اساس، اولین آینه حضرت علی اکبر بود؛ ایشان به دلیل انطباق وجوه عدیده‌ای با امام‌حسین(ع) و پیامبر اکرم انتخاب خوبی بودند؛ در حقیقت، نیت ابتدایی بر همین مبنا شکل گرفت اما مابقی چیزها کرامات خودشان است و چیزی نیست که هنر بنده باشد. به عبارت بهتر، تمام اتفاقات، قالب‌ها، تاثیرگذاری و ... عنایت خودشان است و به طرف دیگری ارتباط دارد.

شجاعی تاکید کرد: حتی باید بگویم که الهام نوع روایت این کتاب نیز از خود اهل بیت سلام‌الله علیهم بود. بارها عرض کرده‌ام که گاهی خود من هم خواننده این داستان‌ها می‌شوم و خودم را در اینها نمی‌بینیم، یعنی اینگونه نیست که اراده کنم بنویسم و بتوانم؛ این کتاب فکر می‌کنم که برای بیش از 20 سال پیش باشد.

سید مهدی شجاعی افزود: زمانی نویسنده به دنبال کار تحقیقاتی، ادبیاتی، هنری و ... است، مطمئنا چنین کاری خروجی خودش را دارد، اما در مقابل، زمانی شما حقیقتی را می‌دانید و آن را با جان، گوشت و پوست خود لمس کرده‌اید و حالا می‌خواهید با چنین حق‌الیقینی بنویسید، در این زمان، آن چیزی که از شما تراوش می‌کند در اراده خودتان نیست؛ دقت کنید که در چنین حالتی کار پژوهشی نداریم، بلکه شما حقیقتی که دریافت کرده‌اید را به دیگران منتقل می‌کنید و مطمئنا خود صاحب آن کمک می‌کند که این موضوع به بهترین وجه رخ دهد؛ معتقدم که این اتفاق برای هر کسی ممکن است رخ بدهد چرا که لطف اهل بیت بر همه ما جاری و ساری است؛ مهم این است که این اتفاق برای شما رخ بدهد؛ برای خود من در مقاطعی رخ داده است؛ مثلا در آفتاب در حجاب به گونه‌ای متفاوت رخ داد یا در کتاب سقای آب و ادب و ... خیلی زمان‌ها هم پیش آمده است که در یک فاصله زمانی چیزی نمی‌نوشتم چرا که مطالبی از آسمان نمی‌رسید؛ به نظرم این تاثیر و اتفاقی که شما مطرح کردید، وابسته به صاحب اصلی این کتاب است؛ وقتی می‌گوییم «ذکر علیٌ عبادت» یعنی روح عبادت در خود آن است.

این نویسنده در پاسخ به سوالی مبنی بر روایت مستندات تاریخی در رمان‌های خود گفت: سوال بسیار خوبی است؛ از همان زمان که نوشتن رمان برای اهل بیت مطرح شد، این سوال به وجود آمد.

توجه داشته باشید که نویسندگی مبتنی بر تخیل است و شعر و نثر اگر فاقد تخیل باشد ارزش چندانی ندارد؛ حال سوال اینجا است که مرز تخیل و مقید بودن به مستندات در کجا است؟ آنچه که طی سال‌ها بدان رسیده‌ایم این است که در مورد معصوم، هیچ سخن، رفتار و کرداری نباید خلاف واقع و غیرمستند باشد؛ در حقیقت، هر آن چه که در این دست کتاب‌ها، نوشته یا به معصوم نسبت داده می‌شود نباید کمترین کم و زیادی داشته باشد؛ در پایان کتاب پدر، عشق، پسر هم می‌بینید که مستندات آورده شده است، حتی تاکید داشتم که شماره صفحه آن منبع نیز آورده شود؛ این موضوع هم یک وجه دیگر ماجرا است؛ اگر دقت کنید می‌بینید که در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیون، سعی می‌کنند به حواشی بپردازند چرا که اگر بخواهند به اصل ماجرا بپردازند، کار سخت می‌شود؛ البته باید اشاره کنم که آن چه بین امام‌حسین (ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) گذشته و نقل است، مستند است.

وی تاکید کرد: من در جستجوی این بودم که دوربینی را پیدا کنم که از ابتدا تا زمان شهادت با حضرت علی‌اکبر بوده باشد؛ هیچ موجودی جز این اسب وجود ندارد که این همراهی را داشته باشد؛ علاوه بر این، مستندات تاریخی وجود دارد که لیلا به دلیل بیماری به کربلا نیامده و اسب حضرت نیز خود را به مدینه و منزل لیلا رسانده است؛ بنابراین پایه و اساس این روایت مستند است؛ البته در آخر کار متوجه می‌شویم که این اسب نیست که حرف می‌زند بلکه لیلا است که حرف‌ها را از چشم اسب می‌خواند؛ برای این موضوع نیز مستندات وجود دارد و تخیل و فانتزی نیست.

این نویسنده نام‌آشنا در مورد صوتی کردن بسیاری از کتاب‌های انتشارات نیستان گفت: البته این کتاب به روایت خود من است که مخاطبان می‌توانند آن را از سایت نیستان خریداری کنندف اما جالب است که به موسیقی این اثر نیز اشاره کنم؛ این موسیقی نیز موهبتی برای آهنگساز آن شد؛ آقای زارع، موسیقی‌ساز این کتاب برایم تعریف می‌کرد که بعد از کلی تلاش، این ملودی در خوابی به ایشان الهام شده و این موضوع نیز از کرامات اهل بیت (ع) است. در مورد اشاره شما مبنی بر این که رمز این داستان چیست، باید بگویم که رمز ماندگاری آثار خلوص است؛ در ارادت به اهل بیت باید به این نکته توجه کنیم که وقتی بحث محبت، کرامات و عنایت اهل بیت می‌شود، مردم تا چه اندازه پای کارند، اما زمانی اگر کسی بخواهد اهل‌بیت را وسیله‌ای برای اهداف خود قرار بدهد، سخت می‌شود؛ این همان اتفاق وحشتناکی است که در جامعه ما خیلی رخ می‌دهد و ضربات زیادی از این ناحیه می‌خوریم؛ نام امام حسین و حضرت عباس وجود دارد اما عموما در جهت بهره‌برداری از آنان است؛ چه منِ مداح که می‌خواهم از امام‌حسین پول دربیاورم، چه مجری، چه نویسنده، فیلمساز، مدیر، سیاست‌گذار و... اگر قرار باشد که اهل‌بیت را خرج خودمان کنیم هم نامردی و بی‌معرفتی است و هم دقیقا خلاف آن چیزی است که قرار است در این آثار اتفاق بیفتد و صدمات و ضربه‌های سنگینی خواهد داشت.

این که کاری ماندگار شود خیلی مهم نیست، باید به این توجه کنیم که کرامات اهل بیت و بزرگی آنان زمانی محقق می‌شود که ما با اخلاص در این راستا کار کنیم، اما اگر قرار باشد که برای چهار روز مدیریت بیشتر از آنان استفاده کنیم و به پوشش اهداف مادی ما تبدیل شوند، به همان اندازه که در یک طرف اثرات مثبت‌ می‌بینیم، در طرف دیگر اثرات منفی می‌بینیم و پیامدهای اخروی و دنیوی آن غیر قابل بیان است.

سیدمهدی شجاعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: همه کارها و ادبیات و کتاب، یک هدفی را دنبال می‌کند و آن هم این است که ما به امام حسین (ع) نزدیک شویم و اخلاق و سجایای ایشان را بیش‌تر در خودمان بنیان نهیم؛ ادبیات مستقلا موضوعیت ندارد و همه اینها وسیله است که بتوانیم به این آفتاب و نقطه اوج نزدیک‌تر شویم.

اگر قرار باشد دم از عشق به امام حسین بزنیم و خلاف مسیر ایشان حرکت کنیم و به نوعی در مسیری حرکت کنیم که دقیقا در مقابل امام حسین می‌ایستد، هیچ ارزشی ندارد؛ امام حسین فقط برای ماه محرم و صفر نیست؛ ایشان به عنوان بزرگ‌ترین الگویی است که شما می‌توانید خوبی‌ها را در ایشان متجلی ببینید؛ اگر ما به عنوان شیعه و محب امام حسین، اولین قدم‌ها را برنداریم، ادعایمان باطل است؛ مطمئنا اولین قدم ادعای محبت، تبعیت از امام حسین و از آن مقدم‌تر معرفت نسبت به ایشان است؛ در حقیقت، ‌اگر ادعا می‌کنیم که ایشان را دوست داریم، باید او را بشناسیم و از ایشان تبعیت کنیم؛ اگر خلاف آن‌چه که خواسته است حرکت کنیم،‌ هر چه قدر هم که دست و پا بزنیم، مسیر باطل است؛ من فکر می‌کنم که باید از این فرصت‌ها استفاده کنیم که به عنوان شیعه و محب اهل بیت، اسباب زینت و نه اسباب عار و ننگشان باشیم؛ داستان ما در ابتدا به معرفت و سپس به تبعیت می‌رود.

وی ادامه داد: همان‌طور که می‌دانید، امام حسین قصد جنگیدن نداشتند و عرصه را بر او تنگ کردند؛ ایشان بارها و بارها تلاش کردند تا لشگریان روبه‌رو را نصیحت کنند؛ بعضی از مقاتل نوشته‌اند که ایشان از صبح تا ظهر عاشورا 7 بار جامه جنگ را درآوردند، لباس پیامبر را بر تن و موعظه کردند؛ نصیحتی که به بیدار شدن خود آنان و رستگاری‌شان کمک می‌کرد؛ حضرت می‌فرمایند که این نصیحت‌های من اثر نمی‌کند چرا که شکم‌های شما از لقمه حرام پر شده است؛ اگر این جمله را به عنوان یکی از رمزهای تولی و تبری امام‌حسین در ذهن داشته باشیم، وضعمان دگرگون می‌شود؛ اینکه نان حرام با زندگی‌مان چه می‌کند.

شاید بتوان گفت که بزرگ‌ترین تعزیت که برای اهل بیت وجود داشت این بود که کارهای زشتی با نام اسلام و مسلمان انجام می‌شد؛ امام سجاد در یکی از سخنان خود بعد از عاشورا می‌فرمایند «اینها ادعا می‌کردند که قربة الی الله آمده‌اند تا پدرم را بکشند.» دقت کنید که این موضوع خیلی حرف است؛ یعنی اگر دقت کنید از بین تمام ظلم‌هایی که در دل تاریخ انجام شده، آنهایی تلخ‌تر بوده که ادعای قداست در دل آن وجود داشته است؛ از فرعون بگیرید که به جای خدا می‌نشیند تا جایی که یزید و معاویه خود را به عنوان امیرالمومنین معرفی می‌کنند؛ این حیله‌ای است که به راحتی قابل گذشت نیست و لعنت اهل بیت را تا آخر عمر پشت سر دارند؛ دلیل آن هم تقلبی است که صورت گرفت؛ تمام لشگر مقابل امام حسین در شب عاشورا نماز خواندند؛ آنان با نماز و روزه مشکلی نداشتند، وقتی عمر بن سعد در ابتدای جنگ می‌گوید به پیش روید که بهشت در انتظار شما است، جهالتی را نشان می‌دهد که انتهای آن در مقابل امام حسین ایستادن است.

در بخش دیگر این برنامه از دو برگزیده عصرانه کتاب در حضور سیدمهدی شجاعی، احسان بیسادی و معاون اجتماعی فرهنگی مترو تهران تقدیر به عمل آمد. نفر اول این مسابقه، مهدیه شاهدی و نفر دوم محمد شاه‌باغی بود.

انتهای پیام/ 

 

R1539/P/S4,35/CT12 واژه های کاربردی مرتبط موکب تسنیم کتاب و ادبیات

منبع: تسنیم

کلیدواژه: کتاب و ادبیات کتاب و ادبیات

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۴۲۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه چهار نمایشنامه «تیرنگ» در نمایشگاه کتاب

کتاب «تیرنگ» نوشته چهار نویسنده توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «تیرنگ» نوشته چهار نویسنده به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده چهار نمایشنامه از چهار نویسنده جوان کشورمان است.

«تیرنگ» عنوان کتابی است که چهار نمایش‌نامه با عناوین «سرخ او»، «کسی در گور می‌گرید»، «میراِشکار» و «میان‌بر» را در خود جای داده است.

«سرخ او» به قلم مهیار هزارجریبی، برداشت آزادی از یک زندگی واقعی است که با محوریت شخصیت‌های «ننه حوا»، «گل نسا»، «آقای مهندس»، «خسرو» و «صبور» نوشته شده است.

«کسی در گور می‌گرید» از محمد فخرایی‌مطلق به بیان واگویه‌های مردمان جنوب به خصوص ناخدا‌های این خطه در مواجهه با طوفان و دیگر خطرات دریانوردی و نجات آن‌ها توسط پریان دریایی می‌پردازد که در لحظه به لحظه آن با مراسمی قدیمی به اسم «زار» بیشتر آشنا می‌شویم.

نمایش‌نامه سوم با عنوان «میراِشکار» از بهناز دوستی پاشاکلایی تصویری از مقاومت و تلاش یک زن مازندرانی برای حفظ بقا و موقعیت و حریم خود است. زنی به نام شوکا با شغل میراشکاری که اغلب شغلی مردانه است، مراقبت از جنگل، مزارع و دامِ اهالی را بر عهده می‌گیرد و در روز‌های حماسه قیام مردم آمل و در دل شب با چریکی از گروه سربداران جنگل، در میانه جنگل مواجه می‌شود.

آخرین نمایش‌نامه با نام «میان‌بر» از سجاد بحری نمایشی از روز‌های پایانی جنگ تحمیلی و تصمیماتی است که مردم سرزمین ما گرفته‌اند. تصمیماتی مانند رفتن یا ماندن.

این کتاب با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۵ هزار تومان عرضه شده است.

دیگر خبرها

  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • عرضه چهار نمایشنامه «تیرنگ» در نمایشگاه کتاب
  • رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/ «بر فراز کشتزار» در بازار نشر
  • رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/«بر فراز کشتزار» در بازار نشر
  • الزام فرهنگسازی برای کتاب‌های الکترونیکی
  • معرفی نامزدهای ایرانی کتاب‌ برای کودکان با نیازهای ویژه
  • مهرداد صدقی با یک آبنبات جدید به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • انتشارکتاب «نقاشی قشنگ» براساس حدیثی از امام رضا (ع)
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خواب‌های زنگ‌دار»