Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-26@16:47:45 GMT

چالش محمد بحرانی با خانواده چمچاره

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۶۱۹۷۴

چالش محمد بحرانی با خانواده چمچاره

محمد بحرانی که این روزها در سریال «هیولا» نقش مهیار مهرافزون یا در اصل همان غضنفر چمچاره را بازی کرده است، سکانس پایانی سریال مهران مدیری را زیبا، هنری، دلپذیر و در عین حال میخکوب‌کننده توصیف می‌کند.

صداپیشه عروسک‌های محبوب تلویزیونی مانند «جناب خان» (خندوانه)، «ببعی» و «آقای همساده» (کلاه قرمزی)، دو سالی است که با بازی در سریال‌های شبکه نمایش خانگی (گلشیفته و هیولا) در مقام بازیگر هم توانسته  است در زمینه ارتباط با مخاطب موفق عمل کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمد بحرانی که به تازگی بازی در سریال «هیولا» را به پایان رسانده است، در گفت‌وگویی با ایسنا شرکت کرد تا درباره همکاری با تیم سازنده این سریال بگوید.

 

از سکانس پایانی شوکه شدم

این هنرمند درباره پایان قصه «هیولا» که بعضا با انتقادهایی همراه بوده است، گفت: از کامنت‌هایی که درباره سریال «هیولا» می‌خواندم به دو دیدگاه رسیدم؛ عده‌ای از پایان کار خیلی شگفت‌زده شده ‌بودند؛ به ویژه سکانس پایانی با بازی فرهاد اصلانی که مخاطبان توقع نداشتند چنین پایانی داشته باشد که انقدر طبیعی باشد. عده‌ای هم که معتقد بودند پایان‌بندی باید مفصل تر می‌بود و تک‌تک کاراکترها معلوم می‌شد که چه سرنوشتی خواهند داشت. من شخصا به سلیقه هر دو طرف احترام می‌گذارم و ترجیح می‌دهم نظری نداشته باشم. به هر حال من هم در این حوزه صرفا یک مخاطبم و بهتر است کارگردان و نویسندگان نظر بدهند که سلیقه‌شان چه بوده و چه اتفاقی افتاده است.

بحرانی سکانس پایانی «هیولا» را زیبا، هنری، دلپذیر و در عین حال میخکوب کننده دانست و درباره‌ی سکانس پایانی«هیولا» و شخصیت «شرافت» گفت: من هم از سکانس پایانی شوکه شدم و تاثیرگذار بود؛ چراکه نمی دانیم که شرافت چه خواهد کرد. ممکن است نیم‌ساعت بعد ۵۰ تومان را دور بیاندازد یا نه؛ برای شخص من به عنوان یک مخاطب، پایان‌بندی دلپذیری بود و سعی نشد به شکل کلیشه‌ای همه چیز به یک اتفاق خوب ختم شود و به نوعی اینگونه باشد که همه، سال‌های سال به خیرو خوشی در کنار هم زندگی کنند.

وی در پاسخ به اینکه آیا فشارهای بیرونی برای پایان قصه وجود داشته است؟ تاکید کرد: از آن جایی که ما بازیگریم صرفا متن‌ها را به ما می دادند و ما  کارمان را انجام می دادیم. حقیقتا از مسائلی که مطرح می شود خبر ندارم؛ چون عملا به ما منتقل نمی‌شود و در این موضع خیلی نمی توانیم اظهارنظر کنیم.

 

تلاشم را کردم متن نویسندگان را خیلی دستکاری نکنم 

وی درباره‌ی ایفای نقش «غضنفر چمچاره» و اینکه چند درصد از شخصیتی که ایفا کرده، زاییده  ذهن خودش بوده است؟ اظهار کرد: ترجیح خود من این بود که تا جایی که ممکن است مقاصد کارگردان و نویسنده پیاده شود و چارچوب و آن استخوان‌بندی متنی که نوشته شده حفظ شود و اگر در لابه‌لای قصه ظرفیت بداهه‌پردازی هم بود، چیزی اضافه شود. اما اصل کاری که پیاده شد، محصول قلم نویسندگان و ذهنیت کارگردانی آقای مدیری بود. من هم از روز اول سعی  کردم خودم را سانسور نکنم و هر پیشنهادی که به ذهن من می‌رسید به آقای مدیری می‌دادم و ایشان خوشبختانه استقبال می‌کردند.

بحرانی با تاکید بر اینکه «هیولا» یک کار تیمی بود، اضافه کرد: اصولا چون اکیپ نویسندگان کار را از قبل می‌شناختم و اعتماد چندین ساله به آنها داشتم،  تلاشم را کردم کار نویسندگان را خیلی دستکاری نکنم  و با همان سرو شکل، درست و دقیق اجرا کنم.

 

اصطلاحات ترکیه‌ای زیاد در زبانمان نمی‌چرخید

این بازیگر درباره‌ی تکیه‌کلام‌های سریال هیولا که مانند اغلب مجموعه‌های مهران مدیری در بین مخاطبان رایج شده است، در پاسخ به اینکه آیا این تکیه‌کلام‌ها به پیشنهاد خودش بوده یا توسط نویسنده در متن آمده است؟ اظهار کرد: در چارچوب اولیه متن، خانواده‌ای که ما تصویر کردیم، قرار بود خانواده تازه به دوران رسیده‌ای باشند و یکی دو سفر ترکیه‌ای رفته باشند که از اصطلاحات استانبولی هم استفاده کنند. چندین بار که با سیما تیرانداز متن‌ها را خواندیم، دیدیم که اصطلاحات ترکیه‌ای زیاد در زبانمان نمی‌چرخد. خانم تیرانداز اصطلاحاتی مثل بِیبی و ... را انتخاب کردند، من هم اوایل، سفری به استامبول داشتم و اصطلاحاتی مثل «دولما باغچه» را واقعا در آنجا شنیده بودم که مکان توریستی و کاخی است که در آنجا آدم‌ها برای دیدن آن پول می‌دهند و آن را می‌بینند؛ بنابراین  تصمیم گرفتم نمکی به چیزهایی که در آنجا دیده بودم اضافه کنم و همه‌ اینها به اعتماد تیم سازنده به یکدیگر برمی‌گردد که با تاکید بر چهارچوب اصلی قصه اتفاق افتاد. در این زمینه از آقایان قاسم‌خانی و برادران ممنونیم.

 

شخصیت‌هایی که از یک جا به بعد به روند قصه کمک کردند

وی درباره‌ی شخصیتی که در سریال «هیولا» ایفا کرده است، اظهار کرد: نمی‌شود خط‌کشی کرد که کاراکتر «چمچاره» تیپ است یا شخصیت؛ اگر در ذهنتان به شما بگویند که برای غضنفر چمچاره یا همسرش بک‌گراندی بسازید و سلایقی را بگویید و قصه برایشان بسازید، احتمالا می توانید این کار را انجام دهید. به نظرم  شخصیتی مثل چمچاره از حد و اندازه‌های تیپ فراتر رفته به کاراکتر تبدیل شده است. تصور من این است که شاید در چهارچوب اولیه شخصیت‌ها قرار بوده تیپ  باشند، اما از یک جایی به بعد به  روند قصه کمک می کنند و در طول روند نگارش متن و کارگردانی، با راهنمایی‌های آقای مدیری از حد تیپ فراتر رفتند.

 

چالش محمد بحرانی با خانواده چمچاره

بازیگر سریال «هیولا» درباره‌ی ایفای نقش غضنفر چمچاره که به نوعی نماینده‌ای از آدم‌های تازه به دوران رسیده جامعه محسوب می‌شود، در پاسخ به این پرسش که نقد چنین شخصیت‌هایی چقدر دغدغه‌ی خود او بوده است؟ توضیح داد: چالش بزرگی داشتیم. به هر حال به نظر می‌آمد که به طور کلی خانواده چمچاره یا مهرافزون خانواده مثبتی در قصه نیستند، یعنی تازه به دوران رسیده‌هایی بودند که صفت دوست‌داشتنی برای آنها کاربردی نبود. ما هم سعی کردیم به خاطر کمدی بودن سریال، اغراق‌هایی داشته باشیم و یک جاهایی قاعدتا مخاطب را بخندانیم. اما دغدغه شخصی من وتلاشی که داشتم، این بود که علاوه بر اینکه این شخصیت صفت منفی داشته باشد، اما در مجموع آدم‌ها از شخصیت چمچاره بدشان نیاید؛ شخصیتی که کودکانه‌هایی هم می‌تواند با خودش داشته باشد که تا حدی موفق شدیم و یک جاهایی در روند داستان کارهای مثبتی هم انجام دادیم.

 

«هیولا» یک جاهایی آدم را می‌ترساند

این بازیگر درباره‌ی انتقادهایی که بعضا در ارتباط با سریال «هیولا» مطرح می‌شود مبنی بر اینکه با شوخی کردن با یکسری خطقرمزها، اصولا قبح یکسری زشتی‌ها را می‌ریزد؟ اظهار کرد: من اینگونه به کار نگاه نمی‌کنم. من می‌گویم زبان کمدی برای این به کار برده می‌شود که تحمل برخی مسائل را آسان کند. طنز هیولا اتفاقا به ما گوشزد می‌کند که چنین معضلاتی در جامعه وجود دارد.  شاید هیولا زیرمجموعه نوعی از نمایش‌نامه‌نویسی که گروتسک نام دارد، قرار بگیرد. گروتسک کمدی سیاه و در بعضی مواقع ترسناک است. به نظرم «هیولا» هم این ویژگی را داشت و یک جاهایی آدم را می‌ترساند. صحنه‌هایی که خودم سر فیلم‌برداری نبودم و بعدا در پخش می‌دیدم، واقعا ترسناک بود از این جهت که به هر حال هیولا بغل گوش همه ما ایستاده است و هر لحظه می تواند در همه ی ما رسوخ پیدا کند. بنابراین نه تنها قبح مسئله را نمی ریزد، بلکه یک نیش تیزی برای همه است که ببینید، حواستان باشد، چه افراد حکومتی که پتانسیل بیشتری برای این کار در مسیرشان می تواند وجود داشته باشند، چه هر کدام از ما از یک معلم ساده گرفته تا یک کارمند ساده، یک بازیگر و یا یک رفتگر  و تمام طبقات معمولی جامعه که حواسشان باشد که هر لحظه  ممکن است آنها هم اسیر ۵۰ تومان تقلبی باشند.

بحرانی درباره‌ی‌ پرداختن به موضوع فساد و نقد اجتماعی با زبان طنز، اظهار کرد: اصولا دست روی هر اتفاق نامطلوبی در جامعه بگذاری، حتما مقاومت‌هایی وجود دارد و فقط هم به حوزه طنز مربوط نمی‌شود. در هر حوزه‌ای که بخواهید کار نمایشی کنید و انتقاداتی را داشته باشید، احتمالا مقاومت‌هایی از سوی دوستانی که درگیر آن مسائل هستند، وجود دارد و این، کار نمایشی  را سخت‌تر می‌کند.

مهران مدیری بخشی از کمدی ایران را جابه جا کرد

محمد بحرانی که بازی در سریال «هیولا» اولین تجربه همکاری‌اش با مهران مدیری محسوب می‌شود، درباره این تجربه توضیح داد: اولین بار، من آقای مدیری را در پشت صحنه «خندوانه» دیدم. سال‌ها مخاطبشان بودم و از نظر خودم ایشان بخشی از کمدی ایران را جابه جا کردند و در نوع نگاه مردم به کمدی خیلی تاثیر داشتند. از «ساعت خوش» گرفته تا «جنگ ۷۷» و الان که کار کردن با ایشان خیلی کیف داشت. ایشان در محیط پشت‌صحنه خیلی آرام و دلپذیر هستند. پیشنهاداتی که می‌دادم می‌پذیرفتند. عوامل پشت صحنه هم تیم خیلی خوبی بودند و حاشیه نداشتند. بازیگران نیز تقریبا کسانی بودند که از قبل می‌شناختم و همکاری با آنها خیلی دلپذیر بود.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۶۱۹۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

من خلبان نیستم رسکیومن ارتشم! از سرهنگ بازنشسته هوانیروز  ارتش تا عمو کاووس «نون خ»

همشهری آنلاین-مهناز عباسیان: نمی‌دانم چرا شماره تلفن همراهش را «عمو کاووس» ذخیره کردم. عمو کاووس مجموعه تلویزیونی نون خ که با لهجه شیرینش، آنقدر باورپذیر نقش یک ریش‌سفید بانفوذ و البته شوخ‌طبع و مهربان را خوب بازی کرده که حالا برای خیلی‌ها تبدیل به یک عمو شده است. فارغ از بازی جذاب و دیدنی ماشاءالله وروایی در این سریال پربیننده، آنچه امروز ما را برای هم‌صحبتی با او ترغیب کرده فقط پیشینه هنری او نیست. وروایی سرهنگ و مهندس پرواز بازنشسته هوانیروز ارتش است و در سال‌های دفاع‌مقدس خوش درخشیده است.

**

هفته روز پیش روز ارتش بود. ضمن تبریک این روز به شما، برای ما بگویید چطور مسیر زندگی یک سرهنگ بازنشسته هوانیروز ارتش به دنیای هنر و بازیگری کشیده شده است؟

من هم سلام و تبریک جانانه‌ای به همه ارتشی‌های سرافراز، مرزداران نکونام و جنگاوران دلاور دارم. سال۱۳۴۷ وارد عرصه نظامی شدم و البته قبل از آن دستی بر آتش داشتم و یکی از شاگردان فعال آتش تقی‌پور نازنین بودم که خدا حفظشان کند. ایشان آن زمان مسئول تئاتر کرمانشاه بود؛ البته کنار هنرمندان دیگری همچون آقایان هواس پلوک، خندان و زندی خسرو شهراز، داریوش گراوندی و قلندرلکی که تئاتری‌های دیار ما بودند، شاگردی می‌کردم. به هرحال عرصه نمایش را برای مردم شلوغ می‌کردیم و به دل همه هم می‌نشست.

از زمانی که وارد ارتش شدم در آنجا هم باز یک واحد هنری بود که مسیر فعالیت‌های تئاتری مرا تسهیل کرد. نمایش‌های خوبی برای خانواده‌های ارتشی برگزار می‌کردیم که دستاورد خوبی هم داشت. بعد از انقلاب هم واحدهای عقیدتی سیاسی، مسئولیت بخش هنری را داشتند و ما که دیگر تجربه‌ای در این زمینه داشتیم، گروه نمایش خوبی را به راه انداختیم. بیشتر هم نمایش‌های طنز بود تا خانواده‌های محترم ارتشی‌ها واقعا لذت ببرند و خوش باشند. در دوران دفاع‌مقدس هم برای سربازان و نیروهای رزم نمایش‌هایی برای افزایش روحیه در خط مقدم داشتیم.

جدی در خط مقدم و اجرای نمایش؟

بله در مناطق جنگی و در سوله‌های بزرگی که می‌شد برای اجرای نمایش از آنها استفاده کرد برای رزمندگان دلاور نمایش‌های روحیه‌ساز برگزار می‌کردیم و هم ما و هم رزمنده‌ها لذت می‌بردند. جالب اینجا بود که یگان‌های خط مقدم از گروه‌های نمایشی دعوت می‌کردند برای سربازان و حتی درجه‌داران نمایش اجرا کنیم. باعث افتخار بود برای عزیزانی که مدت‌ها از خانه و خانواده دور بودند تا از نوامیس و خاک میهن دفاع کنند، لحظات خوشی را فراهم کنیم. خدا حفظ‌شان کند این عزیزان را و آنهایی هم که به شهادت رسیدند یادشان گرامی است. اگر ما آرامش و آسایشی داریم زیر سایه شهدای گرانقدر است.

دنیای خشک و نظام‌مند ارتش با حال و هوای هنری بازیگری تداخلی نداشت؟

به هر حال ارتشی‌ها برحسب ضوابط و کارهای آیین‌نامه‌ای باید مقررات را بجا بیاورند که خودش فریضه است. حالا نه به آن خشکی خشک، ولی یک روحیه خاصی دارند. ما زمانی که به سمت کار هنری می‌آمدیم علاوه بر اینکه فعالیت هنری، زیبایی و لطافت خودش را داشت، ما هم مقداری چاشنی هنری به آن اضافه می‌کردیم تا کار به دل بیننده و حتی شنونده‌های رادیویی بنشیند.

از خاطرات روزهای خدمت به ارتش و سال‌های دفاع‌مقدس برایمان بگویید.

روزگار ما نظامیان به‌خصوص نظامیان قدیمی به‌ویژه در سال‌های دفاع‌مقدس پر از خاطره است. اصلا انسان موجودی است که با خاطره زندگی می‌کند و آنچه از ما به یاد می‌ماند، خاطره است. خاطره‌ای شیرین از مناطق عملیاتی دارم. من هرازچندگاهی به پیاده‌نظام می‌رفتم و با عزیزانی که در سنگرها بودند، همکاری داشتم. بیشتر اوقات دیده‌بان بودم و احیانا اگر درگیری‌ای شکل می‌گرفت، من هم مثل همه آنها دفاع می‌کردم. یک‌بار که پست نگهبانی به ما محول شده بود، یک پتو را ۴تا کردیم و بالای سنگر گذاشتیم و از سوراخ سنگر داشتیم بیرون را نگاه می‌کردیم. از قضا تابستان بسیار گرم و سنگر ما روباز بود. شب که نشسته بودم و دیده‌بانی می‌دادم یک دفعه احساس کردم آب زیادی به سمت من پاشیده شد. برگشتم دیدم کره الاغی که از ده بالا رهاشده بود از پشت سنگر در حال عبور بوده و آب دهانش را به سمت من پرت کرده است. چون من آن لحظه فقط توجهم به محور نگهبانی و مسیر دشمن بود، متوجه این الاغ نشده بودم. همسنگران من همگی خواب بودند و وقتی متوجه شدند، کلی خندیدیم. این کره الاغ کلی آن شب تا صبح حال و هوای ما را عوض کرد.

اما خاطره تلخی که همیشه روح و جانم را به درد می‌آورد و اسفناک است، بمباران شیمیایی روستای بان‌زرده کرمانشاه و حلبچه عراق بود که من در این عملیات‌ها حضور داشتم. از نزدیک دیدم که این مواد شیمیایی چه بر سر مردم بی‌پناه آورد. این بمب‌های شیمیایی را که کشورهای غربی به صدام داده بودند، فقط در فیلم‌ها دیده بودم. روزی بود که عروس و دامادی همراه تعداد زیادی از اقوام‌شان می‌خواستند در ادامه مراسم عروسی،‌ خودشان را به امامزاده برسانند و کلی آدم برای تبریک و شادباش دورشان جمع شده بودند که دسته‌جمعی شیمیایی شده و به طرز فجیعی روی زمین افتاده بودند. من هنوز هم کابوس آن صحنه‌ها را می‌بینم.

برگردیم به سریال جذاب نون‌خ. از نقش عمو کاووس برایمان بگویید. چقدر با شخصیت خودتان فاصله دارد و چه چالش‌هایی برای ایفای نقش داشتید؟

شخصیت کاووس در قسمت اول شکل گرفت. تعداد نامزدها برای این شخصیت زیاد بود و قرعه به نام حقیر درآمد. شخصیت نظامی قدیمی و بزرگ آبادی که همه از او حساب می‌برند. با کمک آقای کارگردان، سعید آقاخانی تمام تلاشم را کردم تا عمو کاووسی باشم که به دل همه مردم بنشینم که خوشبختانه در این چند فصل که پخش شد، همه با او ارتباط گرفتند و دوستش دارند.

سریال نون خ امسال تمرکز بیشتری بر نمایش فرهنگ اقوام مختلف ایرانی دارد. کمی برایمان از تنوع فرهنگ و اقوام ایرانی و لزوم نمایشش در قاب رسانه بگویید.

ما تاریخ و اقوام بسیار جذاب، زیبا و دوست‌داشتنی‌ای داریم. هر گروه از اقوام ایرانی آداب و آیین‌های خاص خود را دارند و باید به مردم شناسانده شوند. باید در تولیدات فرهنگی از همه اقوام ایرانی حرفی به میان بیاید و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به این موارد بیشتر بپردازد؛ چنانکه امسال نویسنده سریال، امیر وفایی نازنین نوشته خود را به سمت فرهنگ و اقوام استان پهناور سسیستان و بلوچستان برد. ما وقتی با این اقوام روبه‌رو شدیم، دیدیم که چقدر با فرهنگ اقوام کشورمان بیگانه‌ایم و اطلاعات کمی درباره‌شان داریم. هنرمندان و دست‌اندرکاران فرهنگی باید از این ظرفیت‌ها (تنوع فرهنگ و اقوام ایرانی) بهره ببرند. البته ناگفته نماند برای اقوام کار کردن، راه رفتن روی لبه تیغ است. چند وقت پیش مهدی فرجی، تهیه‌کننده سریال پاسخگوی سوء‌تفاهمی بود که برای برخی از مردم کرمان پیش آمده بود. باید به زیبایی و با اطلاعات کافی و وافی به مسئله اقوام پرداخته شود و خدایی ناکرده حرمت آنها شکسته نشود و به زیبایی و با کمالات خاص به همه دنیا معرفی شوند. سریال‌هایی که از ظرفیت‌های فرهنگی کشور و موضوعات مبتلابه جامعه، گستردگی جاذبه‌های جغرافیا، لباس و... بهره ببرند، ماندگار می‌شوند. سریال تلویزیونی نون‌خ هم از جذابیت‌های فرهنگی و قومی بهره می‌برد.

علاوه بر مسائل قومیت‌ها و اتحاد آنها، این سریال به موضوعات محیط‌زیست و میراث فرهنگی هم خیلی ظریف پرداخته است.

دقیقا. جا دارد از نویسنده این سریال، امیر وفایی تشکر کنم؛ چون همه شخصیت‌ها و کل داستان متعلق به ذهن امیر است. نویسنده به زیبایی می‌نویسد و شخصیت‌پردازی می‌کند و ما بازی می‌کنیم. خاطرم هست در فصل دوم سریال چند دیالوگ برای من خیلی آشنا بود. از اصطلاحاتی که در افسانه‌های دیار ما رونق داشت، استفاده شده بود که این بسیار ارزشمند است. نون خ در ابتدا ماحصل تراوش‌های فکری و قلم نویسنده است که با کارگردانی حرفه‌ای به دل مردم نشسته است.

نون‌خ ۵سریالی خوش‌ساخت، اما سخت است؛ لوکیشن‌های سخت و پرخطر و مسافت زیاد و سفر. از سختی‌های کار در این زمینه بگویید.

سریال‌هایی که در سفر ساخته می‌شوند، واقعا سخت هستند و من به همه عوامل به‌ویژه به مدیر تصویربرداری، امیر معقولی و تیم ظفرمندش دست‌مریزاد می‌گویم. وقتی از جذابیت و موفقیت ‌سریالی حرف می‌زنیم، حیف است از عوامل آن تشکر نکنیم. گروه صدابردار، گریمور، طراح صحنه و تدارکات و همه و همه برای ساخت سریال در استانی دور که آداب سخنگویی و مرام و مسلک خاص دارند، تلاش کردند. در رأس آن هم که مدیریت همه کارها با استادم سعید آقاخانی بوده است؛ البته که تهیه‌کننده مجموعه مهدی فرجی هم مثل همیشه همه زحمات را بر دوش ‌کشیدند. از همین جا به همه بازیگران بومی این سرزمین هم خداقوت می‌گوییم. ما این سختی را به جان و دل پذیرفتیم تا به جان همه مردم ایران بنشیند.

بازخورد مخاطبان چگونه بود؟

تاجایی که دوستان عزیز اطلاع دارند شاید بگویم بازخورد نون خ هماورد و رقیبی نداشته است. این را صادقانه می‌گویم؛ نه اینکه چون بازیگر این سریال هستم. به‌ویژه در دیار غرب کشور شامل استان‌های کردستان، ایلام، همدان لرستان و حتی عشایر سرافراز با دل و جان پذیرفتند که نون خ چقدر دلنشین است و با خانواده‌ها پای تماشای این سریال نشستند و حتی چند نوبت آن را تماشا کردند.

کمی از خانواده‌تان برای ما بگویید. خانواده‌تان هم اهل هنر هستند؟ واکنش آنها از نقش‌آفرینی عمو کاووس چیست؟

بله. خانواده بنده یک خانواده هنردوستند که البته دستی هم بر سینما، موسیقی، کارهای نمایشی داشته‌اند و دارند. گهگاهی می‌نشینیم و با بچه‌ها درباره چالش‌های شخصیت عمو کاووس صحبت می‌کنیم و رهنمودهایی می‌دهند.

کوتاه از ماشاءالله وروایی

کار هنری در ارتش تا جبهه

ماشاءالله وروایی متولد سال۱۳۲۹ در کرمانشاه است. او رسکیومن(سرمتخصص نجات هوایی) و سرهنگ بازنشسته هوانیروز ارتش بوده و از نوجوانی در نمایش‌های دبیرستانی فعالیت داشته و بعد از ورود به ارتش در دانشگاه افسری نیروی هوایی تحصیلات خود را گذرانده است. وی کار خود را در کادر پرواز و در کارهای نمایش و هنر آغاز کرده‌است. همزمان دوره‌های رنجر، کوهستان، دوره دریا، باتلاق و جنگل را گذرانده و کماندو شده است. او در دوران دفاع‌مقدس با کمک همکارانش در جبهه‌ها برای رزمنده‌ها نمایش اجرا می‌کرده و بعدها برای شبکه‌های استانی کرمانشاه، ایلام و کردستان کارهای طنز انجام ‌داده است. اوج هنرنمایی‌اش هم مجموعه نون خ به‌عنوان عمو کاووس است. ناگفته نماند با اتمام نون‌خ۲ یوسف قربانی، فرمانده وقت هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، از او به‌خاطر بازی در این سریال تشکر و قدردانی کرد.

کد خبر 846069 برچسب‌ها بازیگران سینما و تلویزیون ایران دفاع - ارتش جمهوری اسلامی فیلم و سریال ایرانی

دیگر خبرها

  • پیش تولید «پایتخت۷» آغاز شد؛ تصویربرداری قصه‌های خانواده معمولی از مرداد
  • آمادگی‌ چپ‌پای تراکتور چالش جدی ذوب آهن!
  • نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی
  • آغاز پیش تولید «پایتخت۷» / تصویربرداری قصه‌های خانواده معمولی از مرداد
  • من خلبان نیستم رسکیومن ارتشم! از سرهنگ بازنشسته هوانیروز  ارتش تا عمو کاووس «نون خ»
  • کلیپی از رقص دسته جمعی محسن کیایی، محمد بحرانی، محسن شریفیان (فیلم)
  • سریال مشاور و روایتی از باز کردن کلاف‌های پیچیده زندگی
  • خانواده نقش قابل‌توجهی در سلامت روان افراد ایفا می‌کند
  • نمایش کارخانه هیولا‌ها
  • عکس دوست‌داشتنی هوتن شکیبا در پشت‌صحنه مهمونی