خاطرات تلخ و شیرین هنرپیشه ها از روز اول مهر/بازیگری که برای فرار از دست مادرش به مدرسه رفت
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۰۴۴۱۰
به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، اولین روز مهر که بوی خوش دوران فراموش نشده مدرسه را به ما یادآوری میکند فرصتی برای دوستی با افراد جدید است. بعضی از معلمان خوش ذوق همان روز اول مدرسه قوانین کلاس درس را با دانش آموزان در میان میگذارند و فرصتی به بچهها برای معرفی خود به همکلاسی هایشان میدهند تا حس استقلال طلبی در دانش آموزان شکوفا شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با وجود اینکه حال و هوای اول مهر و شروع شدن پاییز بسیار زیباست اما برخی از کودکان اول مهر را دوست ندارند و واکنش های مختلفی به این روز نشان می دهند مثلا بعضیها قبل از ورود به کلاس با گریه دست اولیاء حود را فشار میدهند و دوست ندارند همزمان با دیگر دانش آموزان وارد کلاس درس یا همان خانه دوم خود که خاطره ساز دوران کودکی است، شوند. اما بعضی از بچههای دیگر یا به اصطلاح شیطون و پر ذوق خود را طوری برای رفتن به مدرسه با علاقه زیاد آماده میکنند که هر انسانی در هر رده سنی دلش به حال و هوای خوش و به یاد ماندنی آن دوران تنگ میشود.
این شعر قیصر امین پور شاید بتواند خنده بر لبهای خیلی از ما بیاورد که یادآور دوران بی دغدغه کودکی هایمان است:
باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه بوی بازیهای راهِ مـــدرسه
بوی ماه مهر… ماهِ مهـــربان! بوی خورشیـدِ پگاهِ مدرســه
از میــانِ کوچههای خستگی میگریزم؛ در پنــاهِ مدرسـه
باز میبینم ز شوقِ بچـه هــا اشتیـاقی در نگـاهِ مدرســه
زنگِ تفریح وُ هیــاهویِ نشــاط خنـــده هایِ قاه قـــاهِ مدرسه
باز هم بوی بـاغ را، خواهم شنیــد از ســرودِ صبحـگاه مدرســه
روزِ اول، لالهای خواهم کشید سرخ! بر تخته سیـاه مدرسه...
باز آمد؛ بویِ مــاه مدرســه بوی بازی هـای راهِ مدرســه
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان، گفت و گویی را با بازیگران سرشناس و مطرح کشور ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
مرجانه گلچینحس و حال شما در روزهای اول مهر چگونه بود؟
پاییز یک فصل زیبا و دوست داشتنی و از بقیه فصلها قشنگتر و دیدنیتر است چرا که پاییز من را یاد دوران کودکی ام میاندازد. من با گریه وارد مدرسه شدم و دلم نمیخواست دستم را از دست مادرم جدا کنم و به کلاس درس بروم. البته اولین روز مهر به علت وابستگی به خانواده عزیزم از مدرسه راهی خانه شدم.
از تجربههای تلخ و شیرین هنگام ورود به مدرسه بگویید.
۱۰ روز اول مدرسه رفتن من واقعا دوران سختی بود و تا دوم دبستان تجربه تلخی به علت نداشتن معلم خوب از مدرسه را داشتم. بطوریکه از ورود به مدرسه ترس و وحشت داشتم. از سال سوم دبستان عشق من به مدرسه با لطف معلمان عزیزم به خصوص خانم وکیلی هزاران برابر بیشتر شد چرا که این بانوی گرامی و معلم مهربان من را به درستی با علاقه زیاد به مدرسه و کلاس درس آشتی داد و امیدوارم هرجا که هستند شاد و سلامت در کنار خانواده محترمشان روزگار خوشی را بگذرانند.
رابطه شما با مدرسه و معلمان چگونه بود؟
دو سال اول مدرسه زمان بسیار مهمی برای دانش آموزان در جهت درک مفاهیم است، اما از آن جایی که من در سال سوم دبستان با مدرسه دوست شدم و نمراتم بالا رفت هیچ وقت نتوانستم با درس ریاضی ارتباط خوبی برقرار کنم و این درس به یک معضل بزرگی برایم تبدیل شد ولی نمرات درسهای حفظی من به شدت بالا بود. اما با وجود اینکه به سن میان سالی رسیدم با خوشحالی از دوران کودکی ام به خصوص زمان مدرسه یاد میکنم.
قیمتهای لوازم التحریر زمان شما با الان چقدر تغییر کرده است؟
سال تحصیلی جدید با خرید لوازم التحریرهای رنگارنگ و نو پر از خاطرات دوست داشتنی است، اما متاسفانه به علت گرانی زیاد خیلی از خانوادههای سرزمینم بودجه کافی برای تامین این وسایل برای فرزندانشان را ندارند. امیدوارم مشکلات گرانی به خصوص لوازم التحریر برای مردم این روزها دغدغه نباشد تا خانوادهها شرمنده کودکان سرزمین خود نباشند. من به شدت آرزوی موفقیت زیادی در سال تحصیلی جدید را برای تک تک دانش آموزان سرزمینم دارم.
فریبا نادریتجربه شما هنگام ورود به مدرسه در روزهای اول مهر چگونه بود؟
از آن جایی که من به شدت دختر شیطون و با نمکی بودم و مهد کودک هم بیشتر از دویا سه ماه از من نگهداری نکرد. روزهای اول مدرسه به من برای اینکه باید از معلمم برای خروج از کلاس اجازه می گرفتم به شدت سخت گذشت. حتی یک بار هم معلمم حواسش به من نبود و من بدون اجازه از کلاس خارج شدم و همان روز از طرف دفتر مدرسه برای آموزش رعایت قوانین کلاس به من با مادرم تماس گرفتند.
از خاطرات دوران مدرسه خودتان بگویید.
من به دلیل اینکه از دست مادرم به مدرسه پناه برده و با این تفکر و خیال که هرکاری میتوانم در آن جا انجام دهم نه تنها گریه نکردم بلکه خیلی هم خوشحال بودم. اما مدرسه برای من به شدت دوران خاطره انگیزی بود مخصوصا اینکه خانم وجیه اللهی مدیرمدرسه من در دبیرستان پروین اعتصامی بسیار مدیر مقتدری بودند و من به شدت دوستشون داشتم به طوری که حرفهای این مدیر عزیز بعدها در طول زندگیم تاثیرگذار بود و کمک شایانی به بهتر زندگی کردنم کرد.
زهره حمیدیعلاقه شما در اوایل مهرماه و خرید لوازم التحریر برای مدرسه چگونه بود؟
حس وحال دوران مدرسه مخصوصا خرید وسایل نو مثل کیف، کفش، کتاب و مدادرنگی برای تک تک افراد مخصوصا من دوست داشتنی و قشنگ است. اما والدینی که توانایی خرید این نوع وسایل برای کودکانشان را ندارند واقعا فرزندان این خانواده ذوق و شوق خود را برای خرید ابزار نو در دوران مدرسه از دست میدهند و نمیتوانند در شادی دیگر بچهها شریک باشند. هنگامی که سال تحصیلی جدید شروع میشد مدارس کتاب ها را به دانش آموزان تحویل میداد و ما هم با کلی ذوق با جلدهای مشمایی اقدام به جلد کردن کتابها میکردیم.
حس شما برای اولین بار دررفتن به مدرسه چگونه بود؟
البته دو سال اول مدرسه به علت دوری از خانواده هیچ علاقهای برای رفتن به مدرسه نداشتم و با گریه راهی مدرسه میشدم.
برخورد معلمان با دانش آموزان مخصوصا شما چگونه بود؟
در دوران مدرسه و زمان ما آموزگاران عزیز به دلیل برقرار کردن نظم وکنترل مناسب در مدرسه ارتباط نزدیکی با بچهها برقرار نمیکردند و من به شدت از معلمان مدرسه مخصوصا معلم کلاس دومم میترسیدم. اما الان خدارا شکر فضای ارتباط بین دانش آموزان و معلمان مدرسه بسیار بهتر شده است.
یکی از دبیرانی که خاطره خوبی از او دارید را نام ببرید.
یکی از بهترین و مهربانترین معلمهای بنده در دوران دبیرستانم سرکارخانم مهدوی بودند که با ایجاد یک رابطه دوستانه و جذاب در فضای کلاس به ما درس خانه داری در رشته انسانی را یاد میدادند و من خیلی دوستشون داشتم.
پور اندخت مهیمنمیزان علاقه شما در روز اول مهر و رفتن به مدرسه چگونه بود؟
اوایل مهر برای من با ناراحتی و خوشحالی همراه بود. چرا که یک خانواده پرجمعیت داشتم که همیشه در حال گردش بودیم و با رفتن به مدرسه فکر میکردم دیگر نمی توانم در کنار خانواده باشم و از سفرکردن در کنارشان لذت کافی را ببرم.
تفاوت شاد زیستن دانش آموزان زمان شما نسبت به دهه اخیر چگونه است؟
شادی کودکان زمان ما با بچههای الان حتی با وجود امکانات زیاد خیلی فرق داشت مثلا بچهها با به دست آوردن چیزهای کوچک از ته دل خوشحال میشدند، اما متاسفانه امروزه شادی بچهها با مشغول شدن در صفحات مجازی بیشتر است.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بازیگر صدا و سیما سال تحصیلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۰۴۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطرات جانباز آزادهای که چهره سال هنر انقلاب فارس شد
خبرگزاری مهر - گروه استانها - سروش سلیمی: مراسم انتخاب چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۲ در حالی امسال در استان فارس برگزار شد که این آئین هیچ حاشیهای نداشت و آرشیو عکسهای برنامه هم گواه لبخند حاکی از رضایتی بود که حین خواندن نام نهایی بر لبان حضار حتی رقبای چهره شاخص هنر انقلاب نشست؛ آزادهای که عکاس شد.
هفته هنر انقلاب اسلامی رویدادی است که با هدف گرامیداشت یاد و خاطره شهید سیدمرتضی آوینی و تقدیر از هنرمندان انقلابی برگزار میشود. شهید آوینی که صدای خاصش در کنار دوربین فیلمبرداریاش برای ما یادآور روایت فتح و ثبت لحظههای ناب حماسه عشق و ایثار دفاع مقدس بود و حال این جایزه در استان فارس به کسی تعلق گرفته که تلاش دارد راه و آئین آوینی را برود. هم جانباز جبهه و جهاد است و هم قاب دوربینش همچنان لحظههای ناب را ثبت میکند. با هم پای صحبتهای وی نشستیم.
احمدرضا مداح در گفتوگو با خبرنگار مهر ابتدا در معرفی خود گفت: متولد خرداد ۱۳۴۷ در شهر شیراز هستم؛ فعالیتهای حرفهای خود را از سال ۱۳۸۴ با حضور در خبرگزاریهای ایثار و نوید شاهد به صورت حرفهای آغاز کردم و در خبرگزاریهای مختلف به ویژه خبرگزاریهای انقلابی فعالیت مستمر داشتهام و هم اکنون نیز در خبرگزاری فارس مشغول خدمت هستم.
چهره شاخص هنر انقلاب در سال ۱۴۰۲ در استان فارس در خصوص زمینه حرفهای فعالیتهای خود و علایقش خاطرنشان کرد: بیشتر در حوزههای اجتماعی و ایثار و شهادت فعالیت دارم اما علاقه خودم به جز حیطه مسائل اجتماعی و حوزه ایثار و شهادت در زمینه عکاسی خبری و مستند اجتماعی است و به مسائل اجتماعی به خصوص آسیبهای اجتماعی توجه ویژهای نشان میدهم.
احمدرضا مداح انتخاب خود به تأیید هیأت داوران به عنوان چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۲ را ابتدا لطف خدا و سپس مرهون لطف شهدا میداند. وی در پاسخ به این سوال مهر که مهمترین کلیدواژه گزارشهای تصویریاش چه بوده است میگوید: مردم و انعکاس دغدغههای آنها مهمترین دغدغهام بوده است.
مداح، حرفه عکاسی و خبرنگاری را ورا و فراتر از حضور در نشستها و جلسات از پیش تعیین شده میداند و معتقد است خبرنگار و عکاس خبریِ خوب کسی است که سوژهها را بیافریند و تولید کند نه اینکه منتظر بنشیند تا آفیش شود بلکه باید خودش به دنبال سوژهها بگردد.
از وی میپرسم نقطه عطف کار رسانهای احمدرضا مداح را کدام برهه میدانی و میگوید: فعالیتهایم در دوره شیوع کرونا کلی سر و صدا به پا کرد و آن دوران و مشاهده مجاهدتها و ایثار کادر درمان برایم یادآور دوران دفاع مقدس بود. گزارشم راجع به محیط زیست مهارلو و ورود فاضلاب به این تالاب زیبا که انعکاس گستردهای نیز داشت و مسؤولان را به تکاپو واداشت هم از دیگر فعالیتهای خبرساز دوران حرفهای ام است که تمام دوربینها و توجهات را به آن سو برد.
وی همچنین میگوید: ترک خوردن نقش رستم بر اثر فرونشست زمین آنهم به دلیل حفر بی رویه چاههای آب نیز سوژه دیگری بود که خیلی سر و صدا کرد و توانستم توجه مسؤولان را به صیانت بهتر از میراث کهن نیاکانمان جلب کنم.
مداح در ادامه در حالی که بغض میکند میگوید: وداع خانوادهها با شهدا و تشییع پیکر شهدای گمنام از جمله گزارشهای تصویری است که در آن آنچه را که به تصویر میکشم با عمق وجودم درک میکنم و تمام آن لحظات حاوی اشک و عشق و احساس برایم چون گوهری گرانبها است.
وی در ادامه میگوید: در کل گزارشهایی که در ارتباط با مشکلات مردم، محیط زیست، حوزه ایثار و مسائل فرهنگی و اجتماعی کار کردهام را دوستتر میدارم تا گزارشهایی که مرتبط با ادارات است و هرگاه میبینم گزارشم اثرگذار بوده و باعث رضایت مردم شده انگیزهام مضاعف میشود.
از او میخواهم از حضورش در جبهههای جهاد بگوید. تداعی خاطرات همرزمانش لبخندی از سر رضایت بر لبانش مینشاند اما به محض اینکه کلامش به بازگویی خاطرات اسارت میرسد با تکان سری از سر تالم و اندوه ناشی از خاطرات تلخ اسارت اینگونه بیان میکند: آبان ۱۳۶۲ زمانی که اول دبیرستان بودم وارد جبهه شدم و تقدیر اینگونه رقم خورد که ۲۴ اردیبهشت ۶۵ در کانال بجلیه اسیر شوم.
آری درست پیش از عملیات والفجر مقدماتی، احمدرضا، تخریبچی این عملیات در یک عملیات ایذایی در بجلیه عراق با موج انفجار مینی که قرار بود خنثی شود، مجروح و سپس اسیر میشود و پس از طی تلخترین روز و روزگار عمرش در زندانهای بعثی، دوم شهریور ۱۳۶۹ در قالب دهمین گروه از آزادگان سرافراز به میهن اسلامی باز میگردد.
نمایشگاههای زیادی در مورد احمدرضا مداح یا حاوی آثار وی تاکنون برپا شده و اکنون این آزاده جانباز سرافراز شیراز یک عنوان دیگر را نیز از امروز با خود یدک خواهد کشید. چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی استان فارس.
هرچند درد و رنجی که وی و دیگر آزادگان سرافراز کشورمان کشیدهاند را هیچگونه نتوان به تصویر کشید اما شاید این دو نفره پدر دختری و لبخندی که بر لبان دختر وی نشسته اندکی از محنتش بکاهد.
چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۲ از امروز الگوی بسیاری از کودکان و نوجوانانی است که نه آن دوران را دیدهاند و نه خوب درکش کردهاند اما برای آنها احمدرضا مداح تداعیگر نوجوانان و جوانانی است که برای آرمانهای خود از تمام هستیشان گذشتند تا اینک شاهد بالندگی انقلاب باشند.
کد خبر 6087425