شهاب حسینی و پارسا پیروزفر برای نقش شمس و مولانا مناسبند؟
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۰۵۶۷۱
آفتابنیوز :
با این حساب و با انتخاب دو بازیگر اصلی فیلم، به نظر میرسد که «مست عشق» وارد مراحل پایانی پیش تولید خود شده است. تولید مشترک ایران و ترکیه قرار است روایتگر برشی از زندگی شمس و مولانا در شهر قونیه باشد و مهران برومند، تهیه کننده «مست عشق» از ساخت قونیه قدیم بهعنوان یکی از لوکیشنهای اصلی فیلم خبر داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدی سالارنسب، پژوهشگر و شمسشناس که آثاری همچون کتاب دو جلدی «شمس تبریز» را منتشر کرده در گفتوگویی از بیم و امیدهای ساخت چنین سریالی میگوید.
بهنظر شما انتخاب شهاب حسینی و پارسا پیروزفر، در قیاس با تصویری که ما در متن مرجع و تاریخی از شمس و مولانا داریم چقدر به واقعیت نزدیک یا از آن دور است؟
در بخشی از جلد اول «کتاب شمس تبریز» زندگینامه شمس که در بخشهای مختلف مقالات شمس بوده را آوردهام که البته پیچیده است اما تصویر تقریباً کاملی بهدست میدهد و جزئیات بینظیری در آن وجود دارد. پیش از آنکه نسبت به انتخاب بازیگران اصلی اعلام موافقت یا مخالفت کنیم، باید به چند نکته توجه داشته باشیم. یکی اینکه بهعنوان مثال مولانا اهل بلخ افغانستان (که ما امروز آن را خراسان میدانیم) بوده است؛ پس در انتخاب بازیگر نقش مولانا باید به این نکته توجه شود. نکته دوم اینکه هم شمس و هم مولانا آدمهای لاغر اندامی بودهاند و هم شمس و هم مولانا به صراحت به آن اذعان میکنند. مثلاً مولانا جایی میگوید من از شدت نحیف بودن، از جثه خود خجالت میکشم و اضافه میکند که وقت استحمام وقتی به بدن خود نگاه میکرده شرمزده میشده از جفایی که به بدن خود روا داشته است. یا در مقالات، شمس بهروشنی از لاغری خود صحبت میکند و میگوید آنقدر لاغر بودم که حتی برای کارگری هم مناسب نبودم. پس اینها تصویرهایی از فیزیک شمس و مولاناست که به ما مرجع و استناد درستی میدهد و خوب است مورد توجه نویسندگان و سازندگان این سریال قرار بگیرد.
بهلحاظ داستانی چطور؟ منابع و مراجع درست برای روایت چه منابعی هستند و باید چه چیزهایی مورد توجه قرار بگیرد؟
تجربه تماشای سریالها و فیلمهایی که در مورد چهرههای بزرگ تاریخی و مذهبی ساخته شده نشان میدهد که اینگونه محصولات تصویری، اصولاً آثاری ناامیدکنندهای هستند. به این دلیل که یا منابع درست تعریف نشدهاند یا اینکه آمیخته با نظریات کارگردان و نویسنده و وارد فاز دیگری میشوند. نمونهاش شخصیت قطام در سریال امام علی بود که در هیچ سند تاریخی و مذهبی این شخصیت اصلاً چنین جایگاه و حضوری ندارد اما سازندگان تصمیم میگیرند با وجود اسناد تاریخی نقش او را پر رنگ کنند. اینجا هم چنین بیمی وجود دارد. مخصوصاً امروز که داستان شمس و مولانا بیش از آنکه در تحلیل و نظر متخصصان باشد، دست عوام افتاده و کتابهایی از قبیل ملت عشق و... متأسفانه مرجع شدهاند. داستان شمس و مولانا جزئیات ظریفی دارد که پرداخت نادرست یا غیرمستند به آن واقع از آسیبهای جدی یک داستان یا فیلم است. یا مثلاً زندگی و مرگ شمس و روایتهای مختلفی که درباره آن وجود دارد یا رفتارهای عجیب و غریب شمس، نکتههای پیچیده و البته جزئی هستند که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. خلقیات این دو هم بخش دیگر و مهمی است که در کنار بستر تاریخی زندگی این دو نفر باید به آن پرداخته شود و اتفاقاً کار بسیار سختی است. مخصوصاً درآوردن شخصیت شمس که بالاوپایینهای فراوان دارد و آدمیاست متناقض.
پیشنهادی برای سازندگان فیلم دارید؟
فکر میکنم توجه به منابع درجه یک و کسانی که در سالیان گذشته، عمر خود را روی شناخت شمس و مولانا و آثار و شخصیتشان گذاشتهاند پیشنهاد اصلی من باشد. توجه داشته باشید که شمس به گفته خودش لاابالی است یعنی مبالات و مراعات چیزی را ندارد. روحیه متضادی دارد، آدم تندخویی است و واکنشهای تندی دارد و خیلی وقتها از حرفش کوتاه نمیآید. جاهایی هم بسیار آدم عاطفی است؛ آنقدر که از یک آدم 60 ساله بسیار بعید است که چنین حرفهایی بزند. سازندگان فیلم باید به این مسأله کاملاً دقت داشته باشند که مولانا را پیش از نوشتن مثنوی معنوی و رسیدن به شمس بشناسند. مثنوی اجازه نمیدهد مولانای پیش از شمس و نوشتن مثنوی خوب درک و دیده شود. مولانا جوان 37 سالهای بوده که شمس گاهی به او عتاب و پرخاش هم میکرده یا جایی در مقالات صراحتاً به او میگوید اگر آنچه من میگفتم تو میکردی شاگردانت همه بنده میشدند. یا مثلاً شمس مخالف فقهای آن روزگار بود و تا آخر بر این مخالفت و فلسفه پافشاری کرد اما مولانا تا آخرین لحظه عمرش همچنان فتوا میداد و میگفت حتی اگر وسط سماع باشم فتوا را ترک نمیکنم و اگر کسی آمد صدایم بزنید. این یعنی امور مردم برایش مهم بوده است و این دو موجود با همه نزدیکیشان چنین تفاوتهایی داشتند و میزان پختگی و سنشان با هم فرق داشتند و شمس جامعهگریز و بهگفته خودش آفاقی یا همان ولگرد بوده است. اینها باید مراعات شود که مولانای متعالی که مثنوی را سروده صرفاً روایت نشود و در مورد شمس هم بعید میدانم بتوانند همه آنچه شمس بود را نشان بدهند چون ممکن است یکبار دیگر همین مردم امروز شمس را از شهر بیرون کنند. در نهایت فکر میکنم اگر از مقالات شمس یا... دیالوگهایی را انتخاب و روی زبان بازیگران نقش شمس و مولانا بگذارند بد نباشد.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: شهاب حسینی پارسا پیروزفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۰۵۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تماشای بازیگران ترکیهای یا قصۀ شمس و مولانا؟
عصر ایران؛ رضا صائمی- نمیتوان دلبستۀ هنر و ادبیات ایرانزمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آنقدر حیرتانگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن میتواند هر علاقهمند به عرفان را به سالنهای سینما بکشاند.
با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچپچ و واکنشهای برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیهای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف میزدند.
البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنانکه برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و همبازی شدن آنها یکی از انگیزههای مهم تماشای فیلم است و این فیالذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم میتواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیهای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است. آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرتانگیزترین شخصیتها در تاریخ و ادبیات کهن فارسیاند.
به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیهای و چه ایرانی مهم است خود شخصیتهای اصلی قصهاند یعنی شمش و مولانا. شخصیتهایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعیاند. شخصیتهایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.
اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهمترین شخصیتهای تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازهشان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اینکه حضور بازیگران ترکیهای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.
فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید میورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقهپذیری را در خود دارد و تماشای بابصیرت آن میتواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.
با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیهای به دیدن «مست عشق» میروند و این در حالی است که «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیهای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمیکند.
ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشاییترند. گرچه مهمترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.
هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژهاش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست