جنگ، دوربین، زن
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۶۳۳۰۶
مریم کاظمزاده، خبرنگار و عکاس دوران دفاع مقدس و همسر شهید اصغر وصالی، نخستین زن عکاس دفاع مقدس است که آرشیوی ماندگار از جنگ و درگیریهای غرب کشور دارد. او در سالھای 55 و 56 برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و ھمان زمان دورههای گزارشنویسی و عکاسی را در یکی از کالجھا آموخت.
زهره کهندل/
مریم کاظمزاده، خبرنگار و عکاس دوران دفاع مقدس و همسر شهید اصغر وصالی، نخستین زن عکاس دفاع مقدس است که آرشیوی ماندگار از جنگ و درگیریهای غرب کشور دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شروع تحولات و جوشش انقلاب، بھمن ماه سال 57 به ایران بازگشت و حرفه خبرنگاری را در نخستین روزھای ورودش به روزنامه انقلاب اسلامی با عکاسی شروع کرد. کاظمزاده با آغاز غائله کردستان به عنوان عکاس و خبرنگار به منطقه گیلانغرب رفت تا از حماسه گروه دستمال سرخھا گزارش بگیرد.
گروه دستمال سرخها که نیروهای تحت امر اصغر وصالی بودند با جانفشانی در جبهههای غرب کشور، خاطرهای ماندگار از فداکاری و ایثار را از خود به جا گذاشتند، آنها به دلیل بستن دستمال سرخ بر گردنهایشان به «گروه دستمال سرخها» شهرت داشتند. با شروع درگیریھای شھرستان مریوان، از آنجا که شھید چمران، حامی و مشوق این خبرنگار و عکاس جوان زن بود، کاظمزاده در ھمان جا ماند. او اول مھرماه به ھمراه ھمسرش (شهید اصغر وصالی) به سرپل ذھاب رفت و در آنجا علاوه بر عکاسی، در بھداری نیز مشغول به کار شد. روز عاشورای سال ١٣۵٩ اصغر وصالی، فرمانده محور سرپل ذھاب و گروه دستمال سرخھا به شھادت رسید.
* پنجشنبهای که گذشت در نشستی با حضور مریم کاظمزاده به عنوان نخستین عکاس زن دفاع مقدس در چهارمین عصر عکاسی فرهنگسرای رسانه در مشهد، آثار وی بررسی شد و او به پرسشها پاسخ داد.
وی درباره حضورش به عنوان یک عکاس خبرنگار زن در منطقهای جنگی که فقط چریکها حضور داشتند و برخورد تندی که در ابتدای ورود به کردستان شهید وصالی با او داشت، توضیح داد: سختیِ شیرینی بود، حضور من در آن شرایط آسان نبود ولی چون انگیزه داشتم سعی کردم موانع را بردارم، حتی اگر دیگران هم موانعی ایجاد میکردند سعی میکردم آنها را هم برطرف کنم تا بتوانم به عنوان عکاس خبرنگار، چشم و گوش کسانی باشم که در آنجا حضور ندارند.
وی با بیان اینکه شخصیت دکتر چمران برایم عجیب بود، خاطرنشان کرد: به یاد دارم در زمان ورودم به مریوان، اتفاقاتی در پادگان آنجا افتاده بود که میخواستند از چشم منِ خبرنگار دور باشد، من 48 ساعت قبل دکتر چمران به پادگان مریوان رسیدم، به من گفتند نباید در اینجا حضور داشته باشی ولی با سماجت، ماندم. زمانی که دکتر چمران فهمید خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی هستم، میخواستند من را از پادگان مریوان دور کنند ولی به ایشان گفتم من زودتر از شما آمدم و اینجا جای من است.
وی افزود: بعد از اینکه در آنجا ماندم، رفتارهای دکتر چمران مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد، ایشان بسیار بامحبت بودند و نسبت به همه احساس مسئولیت میکردند. اگر در آن زمان من به جاهایی رفتم که شاید کمتر عکاس زنی در آنجا میتوانست حضور پیدا کند یا جسارتی که برای حضور در شرایط سخت جنگی یافتم، به خاطر حمایت و پشتیبانی دکتر چمران بود.
* کوتاه اما شیرین بود
مریم کاظمزاده درباره برخورد اول با اصغر وصالی که برخورد تند و تلخی بود و ماجرای ازدواج با فرمانده دستمال سرخها گفت: بعد از غائله پاوه، از روزنامه «انقلاب اسلامی» مأموریت یافتم که با دکتر چمران در این باره مصاحبه کنم. ایشان را در مریوان دیدم و به من گفتند قبل از من، با اصغر وصالی صحبت کن. این بار دومی بودم که اصغر وصالی را میدیدم. با دوربینم سراغ او رفتم ولی برخورد تندی با من داشت. به من گفت مگر خبرنگار نیستی؟ گفتم چرا. گفت چرا در ماجرای پاوه نبودی؟ گفتم انتظار داشتی میبودم؟ گفت اگر خبرنگار هستی باید میبودی؟ حالا هم برو تهران و هرچه دلت خواست بنویس مثل همه آن پشت میزنشینها، هرچه دوست داشتی بنویس. این برخورد اصغر وصالی موجب شد که مصاحبهای انجام نشود. به پادگان مریوان برگشتم و غروب میخواستم با دکتر چمران صحبت کنم. وقتی پرسید که با وصالی صحبت کردی، گفتم رفتم و اصغر وصالی نبود. فردا صبح که گروه وصالی میخواستند برای شناسایی به منطقه بروند، دکتر چمران به ایشان گفت این خبرنگار با تو به مناطق شناسایی میآید. در برخوردهای بعدی هم تنشهای کوچکی با او داشتم اما گروهی که با اصغر وصالی بودند، خیلی بامحبت بودند، بنابراین سعی کردم همراهی من با گروه شناسایی، خیلی تنشزا نشود. بعد از این ماجرا، در کنار گروه دستمال سرخها بودم و حتی گاهی به خواسته شهید وصالی خبر شهادت برخی از اعضای گروه را به خانوادههایشان میدادم.
وی ادامه داد: مدتی بعد از حضورم در کردستان، وصالی روبهرویم ایستاد و بعد از کمی مکث گفت: «با من زندگی میکنی؟» کمی از او فرصت خواستم تا فکر کنم. با هم صحبت کردیم تا هر دو طرف کارمان را ادامه دهیم. هر دو شرایط یکدیگر را پذیرفتیم و وصلت صورت گرفت. زندگی مشترک ما از بهمن ۵۸ آغاز شد. اصغر خیلی به مرد ایدهآل من نزدیک بود. برخی بعد از ازدواج پای حرفهایمان ماند. زندگی ما کوتاه اما شیرین بود.
کاظمزاده که به خاطر زن بودنش در میان زنان فعال در مناطق جنگی غرب کشور حضور داشت، با نمایش عکسهایی از فعالیت زنان در پشت جبههها خاطرنشان کرد: عکسی از پروانه 16 ساله گرفتم، دختر باغیرت سرپل ذهابی که آن زمان باید به مدرسه میرفت ولی در اردوگاه خدمات پشتیبانی را انجام میداد. او به پدرش گفته بود این سربازان از تهران برای کمک به ما آمدهاند، چرا ما به آنها کمک نکنیم؟ پروانه در بمباران کرمانشاه شهید شد.
وی افزود: زنان فداکاری هم خدمات پزشکی و پرستاری را برای مجروحان جنگی داشتند از خانم دکتر کیهانی گرفته که در آنجا به عنوان یک پزشک زن زحمات زیادی کشید و کمتر کسی از این زحمات باخبر است تا پرستاری به نام فاطمه رسولی که در زمان عملیاتها، چند شبانهروز سرپا میایستاد و فقط در زمان نماز خواندن زانوهایش خم میشد. من از دیدن این همه مقاومت از سوی زنان حاضر در جبهههای جنگ تعجب میکردم.
* میترسیدم پایم را روی زمین بگذارم
کاظم زاده با بیان اینکه در مواقعی به مفهوم واقعی ترس را تجربه کرده بود، گفت: وقتی برای شناسایی به مناطق آلوده به مین رفتیم، میترسیدم پایم را روی زمین بگذارم چون به چشم میدیدم که مین زیر پای اطرافیانم منفجر میشد و آنها تکه تکه میشدند. حتی زمانی که عکسهای آن زمان را میبینم، دست و دلم میلرزد و ترس بر من غلبه میکند که چطور در آنجا حضور داشتم.
وی اضافه کرد: گاهی فکر میکنیم خیلی شجاع و فداکاریم ولی در شرایطی قرار میگیریم که ناتوانی را به معنای واقعی حس میکنیم. در آن زمان عراقیها ما را زیر نظر داشتند و میدانستند که پیکر شهدا را جمعآوری میکنیم برای همین زیر تن شهدا، مین میگذاشتند تا کسانی که پیکر شهدا را بردارند، منفجر شوند. حضور در چنین موقعیتهایی به عنوان یک عکاس زن برای من بسیار آموزنده بود و تجربیات شخصی و خاصی را کسب کردم.
وی با نمایش عکس دیگری از زنان و کودکان روستایی که شیون و زاری میکردند، توضیح داد: عراق روستایی در غرب کشور را بمباران کرده بود ولی برخی از بمبها عمل نکردند، چند تا از بچههای کنجکاو روستا، بمب را دستکاری کردند و متأسفانه انفجار بدنهای کوچکشان را تکه تکه کرده بود، مواجهه با این صحنه برای خانوادههایشان به ویژه مادرشان بسیار سخت و جانکاه بود.
منبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۶۳۳۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برپایی بیش از ۸ هزار محفل شیرخوارگان حسینی در ۴۵ کشور
دبیر مجمع جهانی علی اصغر گفت: در مجموع بیش از ۸ هزار محفل شیرخوارگان حسینی در ایران و ۴۵ کشور جهان در اولین جمعه ماه محرم به همت مجمع جهانی علی اصغر(ع) برپا خواهد شد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد، داود منافی پور در حاشیه افتتاح کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در باب الهادی(ع)حرم مطهر رضوی گفت: همزمان با افتتاح این کارگاه 72 کارگاه دوخت لباس در ایران اسلامی و 4 کشور بحرین، عراق، هندوستان و ترکیه کار خود را آغاز خواهند کرد.
وی افزود: بزرگترین محفل شیرخوارگان حسینی در حرم مطهر رضوی و در نخستین جمعه ماه محرم برپا خواهد شد.
منافی پور بیان کرد: مجمع جهانی علی اصغر(ع) به عنوان قطب هماهنگ کننده همایشها در ایران و 45 کشور جهان با افتتاح 72 کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی که در آن تعداد زیادی از بانوان به صورت داوطلبانه فعالیت میکنند، اقدام به تهیه، توزیع و اهدای این لباسها به برخی از نقاط ایران و جهان کرده و درنهایت در صبح نخستین جمعه ماه محرم این لباسها به صورت رایگان در اختیار مادران و شیرخوارگان قرار میگیرد.
وی ادامه داد: دوخت لباس شیرخوارگان حسینی از سال 1386 به طور رسمی و با هزینه های مردمی آغاز شد و داوطلبان هر ساله از ولادت حضرت علی اصغر(ع) تا اولین جمعه ماه محرم در این کارگاه گرد هم می آیند و شروع به دوخت لباسهای سبز علوی برای این مراسم می کنند.
دوخت 500 هزار دست لباس و توزیع در سطح کشور و بین الملل
دبیر مجمع جهانی علی اصغر(ع) ضمن تقدیر از همت و تلاش این بانوان داوطلب گفت: هر ساله حدود 500 هزار دست لباس دوخته و در سطح کشور توزیع میشود؛ کارگاه دوخت لباس مرکزی که در تهران برپا میشود علاوه بر دوخت لباسهای استان تهران، لباسهای شیرخوارگان حسینی را در سطح بین المللی نیز تامین میکند.
وی گفت: هزینههای این کارگاه کاملا مردمی است و خرید پارچه، نخ و مابقی مایحتاج از نذورات مردمی تهیه میشود.این لباسها پس از دوخت توسط بانوان به صورت شکیل بسته بندی شده و مزین به سربند یا صاحبالزمان(عج) میشود همچنین در هر بسته بندی نذر نامه ای با این مضمون قرار میگیرد.
ترجمه نذر نامه به 12 زبان زنده دنیا
منافی پور خاطرنشان کرد:" یا صاحب الزمان(عج) فرزندم را نذر یاری قیام تو میکنم او را برای ظهور نزدیک برگزین و حفظ کن" این نذر نامه به 12 زبان عربی، انگلیسی، آذری، اردو، سواحیلی، روسی، اسپانیولی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسه، ترکی و هوسایی ترجمه شده است.
انتهای پیام/282