تغییر اسطوره عشق
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۷۵۷۱۴
یک پژوهشگر، معتقد است که مضمون عشق، در دوره معاصر ایران با شوکهای بزرگی مواجه شده است.
به گزارش ایسنا، فرهنگها در طول تاریخ حیات بشر به جهت ماهیت زندگی اجتماعی، تناسبات و تعاملات فرهنگی از یکدیگر تأثیر گرفته و آفرینش متون تازه، با رویکردی نو را در معرض خوانش نسلهای دیگر قرار میدهند. درواقع، همین تلاقی و ارتباط متون است که منجر به تحول آنها میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسی مفهوم عشق، در پنج روایت عاشقانه «یوسف و زلیخا»، «لیلی و مجنون»، «خسرو شیرین»، «شیخ صنعان» و «شهرزاد در هزار و یکشب»، در رسانههایی مثل سینما، ادبیات و هنرهای تجسمی موضوع تحقیق مرضیه گلابگیر اصفهانی بوده است. طبق تحقیقات او، هر روایت در طول زمان و بهخصوص در دوره معاصر، نشان میدهد که اسطوره عشق در خدمت بیان خالق اثر و یا نیاز جامعه و الگوواره حاکم در دوره معاصر بوده. همچنین بیانگر این است که اشکال مختلف بیان عشق، تغییرات قابلتوجهی نسبت به دورههای قبلی پیدا کرده و با تغییراتی که در فرهنگ ایرانی و همینطور استفاده از رسانههای متفاوت برای ارتباط با مخاطب ایجاد شده، هماهنگ شدهاند.
گلابگیر، متولد ۱۳۵۲ است و نویسندگی و نقاشی را با هم تجربه کرده. از آثار داستانی او به مجموعه داستان «دهان کاملاً باز»، داستان بلند «دنیا ۶۷ »، داستان بلند «آنقدر که نخواهم رئیسجمهور شوم»، مجموعه داستان کودک «قصههای اشی» و «شهر پاک»، داستان نوجوان «مورد ح، میم، الف» و رمان نوجوان «ارواح درخت خون» میتوان اشاره کرد. در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با این نویسنده، هنرمند و پژوهشگر، جزییاتی درباره استفاده از متون ادبی در تحقیقات و همچنین تغییر مفهوم عشق در دوره معاصر میخوانید:
برای مطالعه جامعه و بافت فرهنگی در یک دوره تاریخی و ... متون ادبی چقدر قابلاطمینان هستند؟ اصولاً متن ادبی بهعنوان منبع اصلی انتخاب میشود یا کمکی؟
با توجه به اینکه هنر و ادبیات از ناخودآگاه یک جامعه ایجاد میشود و ریشه در ناخودآگاه خالق اثر و بستر شکلگیری شخصیت، امیدها و آرزوها و ناکامیهای آفریننده اثر دارد، پس میتوان گفت که اثر هنری، منبع نابی برای شناخت ناخودآگاه جمعی جامعه و همینطور ضمیر ناخودآگاه خالق و آفریننده آن است. البته این مطلب که تا چه اندازه خالق متن در هر زمینه وفادار به ناخودآگاه و ضمیر خود بهصورت ناب و بکر به خلق اثر پرداخته باشد، در ارزشگذاری آن متفاوت است. این بیان میتواند بهصورت تقلیدی و کاملاً ساختگی باشد و یا میتواند اثری بیرون آمده از بطن و ضمیر شخص باشد. در این صورت است که برای پژوهشگر هنری و ادبی، در شناخت جامعه از یک مضمون و پارادایم حاکم میتواند مورداستفاده باشد. البته برای پژوهشگران در حوزههای روانشناسی و یا جامعهشناسی، مدیا و رسانههای دیگری هم میتواند کاربرد داشته باشد.
سابقه تحلیل جامعه و بافت فرهنگی در یک دوره تاریخی از روی متون ادبی در ایران به چهکارهایی و چه کسانی برمیگردد؟
شاید ابتدا در دوره سنتی در تولید اثر هنری، شاعر یا نقاش بهعنوان برگزیده در تولید اثر موردتوجه بسیار قرار داشت و به او بهصورت امری مقدس توجه میشد. پساز آن در دوره مدرن با بیان نظریه مرگ مؤلف، مؤلف متن بهطور کامل نادیده گرفته شد و متن بهطور کاملاً مستقل موردبررسی و توجه بود. این توجه به متن تا پایان دوره مدرن و ساختارگرایی علاوه بر متن در مورد مخاطب نیز اهمیت پیدا کرد. ولی از حدود سال ۱۹۸۰ در دوره پساساختارگرایی متن، هنرمند، جامعه و مخاطب در ارتباط با هم اهمیت پیدا کرد و بینامتنیت بهصورت کنونی شکل گرفت. آن چه امروز در حوزه نقد و نظریههای ادبی بهعنوان بینامتنیت مطرح است صرفاً بیان ارتباط متنها با یکدیگر نیست. بلکه بینامتنیت بیانگر رابطه و تلاقی فرهنگها در طول تاریخ حیات بشر است که به جهت ماهیت زندگی اجتماعی و تناسبات و تعاملات فرهنگی از یکدیگر تأثیر گرفته و آفرینش متون تازه با رویکردی نو را در معرض خوانش نسلهای دیگر قرار میدهد و درواقع همین تلاقی و ارتباط متون است که منجر به تحول آنها میشود.
مباحث متنیت و بینامتنیت، در دوره پساساختگرا و پسا مدرن موردتوجه جدی قرار گرفتند و متن در بستر شکلگیری خود اهمیت پیدا کرد و به دنبال آن مبحث تحلیل گفتمان مطرح شد. ایجاد متنهای گفتمانی را شاید در ایران در آثار کیارستمی میتوان دید. کیارستمی در ایجاد متن، مخاطب را بخشی از اثر خود در نظر میگیرد. بررسی بینامتنی را نیز میتوان در پژوهشهای بسیاری در این دوره یافت، ازجمله پژوهشهای دکتر نامور مطلق که در زمینه بینامتنیت، آثاری درخور توجه دارند.
برای خوانش متون ادبی به چه نکتههایی باید توجه کرد و از چه چیزهایی باید گذشت؟ به عبارتی متن ادبی برای چنین نگاهی چه ظرفیتها و چه تهدیدهایی را به همراه دارد؟
متن اگر به قصد مطالعه موردتوجه است، باید بهطور کامل بسته به دیدگاه محقق موردتوجه قرار گیرد. حتی در مواردی که خالق، دست به استفاده از متنهای دیگر میزند شاید از نگاه نقد هنر و ارزشگذاری هنری کاری بیارزش باشد ولی درجای خود، همین عمل نیز نتیجه اتفاقاتی است که در متن جامعه و جامعهشناسی هنر و ادبیات جای توجه دارد.
قدیمترین و مهمترین اسنادی که به تعریف عشق در متن ادبی فارسی قبل از دوره معاصر پرداختهاند کدام هستند؟
میدانیم معدودی از متنهای مکتوب در زمان زنده مانده و به دست ما رسیده است و بسیاری در طول زمان به فراموشی سپردهشده. ضیافت افلاطون را شاید بتوان جزو تأثیرگذارترین متون در تعریف عشق در ادبا و عرفای ایرانی دانست و پسازآن عارفان و فیلسوفانی چون سهروردی، ابنسینا و غزالی و به دنبال آن خدایان ادب فارسی هرکدام از نقطه نظر خود به این مفهوم گسترده و عظیم توجه داشتهاند. این مضمون در دستان فردوسی در اثر حماسی تاریخی شاهنامه به صورتی ویژه و در خدمت شاعر در پرداخت حماسی خود استفاده میشود و در دستان عطار، شاعری عارف، به صورتی دیگر در خدمت گرفته میشود.
نخستین برخورد متنهای ادبی دوره معاصر و بهخصوص ادبیات داستانی در دوره معاصر با مفهوم عشق را میتوان در چه آثاری دید؟ این نگاه با نگاه سنتی و قدیمی چه تفاوتهایی دارد؟
تقسیمبندی آثار در دوره معاصر شاید کار بسیار سختی باشد. تولید اثر در دوره معاصر با فراز و نشیبهای مختلفی روبرو بوده است. اثری مدرن خلق میشود و بعد سالهای زیادی نهتنها خبری از ادامه خلق نیست بلکه گاه با بازگشت به دوره سنتی هم روبرو هستیم. این مسئله را میتوان هم در ادبیات و هم در هنر بهطور واضح دید. اگر بوف کور را بتوان بهعنوان اولین رمان مدرن در نظر گرفت. نگاه به عشق و روابط انسانی در این شکل به بهترین وجه، خود نشانهای از فروپاشی یک جامعه سنتی و حرکت به سمت مدرن است. این نگاه را در هنر تجسمی میتوان در مجسمههای فرهاد اثر پرویز تناولی دید. در این نگاه دیگر از دوتاییهای عاشق و عشق پر شور آنها خبری نیست و عاشق در تنهایی رسیده است.
در یکصد سال گذشته ادبیات داستانی ما، چه مراحلی را در تبیین عشق پشت سر گذاشته است و فکر میکنید این مراحل آیا با اتفاقات اجتماعی ما هم همراه بوده است؟
نشیب و فرازها در صدساله ما آنقدر زیاد بوده که جامعه و فرهنگ را در تعلیق نگهداشته. در آثار هنری هم به این تعلیق و رفتوبرگشتهای مداوم برمیخوریم و هنر و ادبیات در یک چرخش دورانی بین مخاطبین عام و خاص، خالقان عام و خاص در حرکت است. در دهه چهل خوانش خاصی در بین هنرمندان و ادبا هست که با تغییر شرایط به سمت سوی دیگری میرود و بعد در دورههای بعدی با تغییر شرایط اجتماعی این تغییرات سمت و سویی متفاوت دارد. مسئله اصلی در بررسی من همین تأثیر جامعه، حکومت و پارادایم حاکم بر هر دوره در تعبیر مضامین کلی در یک جامعه است.
نگاه داستان نویسان زن با نویسندگان مرد در تغییر فهم جامعه از عشق، چه تفاوتها و چه شباهتهایی دارد؟
شاید فاصلهگذاری بین نویسندگان در زن بودن و مرد بودن برای بیان مضمونی انسانی تقسیمبندی درستی نباشد. زن و مرد در رسیدن به نگرشی انسانی و مفهومی فراگیر از عشق درک یکسانی از این مضمون دارند و مهم درک آنها از خود و در خدمت گرفتن بیان هنری و ادبی در تجلی دیدگاههایشان است. چه زن و چه مرد اگر درک جدیدی از خود و جامعه نداشته باشند، همانطور مثل هم میاندیشند که زن و مرد در درک از واقعیت کنونی و گذار در مدرنیته به آن رسیدهاند.
به نظر شما مهمترین عامل تغییر نگاه جامعه و به دنبال آن متون ادبی به عشق، از کجا ناشی میشود؟
مضمون عشق در دوره معاصر ایران با شوکهای بزرگی مواجه شده است. از تغییر مفهوم زیبایی از زمان قاجار تاکنون در فرهنگ ایرانی و از زنان موردتوجه و زیبا در دوره قاجار تا زنان زیبا در دوره معاصر میتوان متوجه این شوکهای عمیق شد. به جز این، با تغییر نوع نگرش در زمان انقلاب اسلامی جامعه معاصر ایرانی بسیاری از اسطورههای خود را ازدستداده است و در عوض، اسطورههای مذهبی مانند اسطوره یوسف با قدرت بیشتر به زندگی خود ادامه دادهاند.
در دوران معاصر با شرایط ایجاد شده فرهنگی و همجواری مدرنیته و سنتگرایی و عوامگرایی در بین مردم، ما این همزیستی را در متنهای ارائهشده میبینیم. این همزیستی اسطوره با نگرش خالق و جامعه، گاهی اسطوره عشق را از قالب عاشقانه خارج کرده و در خدمت امور اجتماعی و یا سیاسی قرار میدهد و یا در هنر و ادبیات عام به زیست خود ادامه میدهد. اما زمانی که در تولید اثر، فردیت اهمیت پیدا میکند و در فرم ارائه شیوههای مدرن ارائه متن، اسطوره از طرف آفریننده و مخاطب متن با تغییراتی وسیعی در عرضه روایت روبرو میشود، به صورتی که مضمون در آن به صورتی نو و خلاق خود را نشان میدهد و عشق در نوع معاصر خود را در آن تجلی میدهد، میتوان نتیجه گرفت زن و مرد معاصر با رها شدن از شیوههای سنتی زندگی و ایجاد استقلال در زندگی خود، به قدرت میرسند و آنها میتوانند خود بهتنهایی نیازهایشان را بر آورده کنند. این استقلال و قدرت در روابط بین عشاق میتواند دنیایی فراتر از دنیای سنتی را به عشاق نشان دهد. زن و مرد معاصر با رسیدن به این استقلال، بهای سنگین تنهایی را در مقابل این شناخت میپردازند و در نهایت این شناخت از خود و این استقلال و قدرت باعث از بین بردن توهماتی میشود که در عشق با فرم سنتی به آن اهمیت داده میشد. اکنون زن و مرد نمیتوانند با آن فرم همراه باشند و اینگونه محکوم بهتنهایی میشوند.
فکر میکنید برخورد طنز با مقوله عشق میتواند موجب پدید آوردن اثر خوبی در فرهنگ ایرانی باشد؟ اصولاً جدا شدن از رئال نویسی در حوزه عشق چقدر تجربهشده و چقدر میتواند تازگی داشته باشد؟
استفاده از طنز هم میتواند یکی از راههای رسیدن به این مفهوم و انتقال آن باشد. گو اینکه گاه طنز در شرایط خاص اجتماعی بهتر میتواند زبان گویای یک بیان باشد. استفاده از آن در شرایطی که خالق بر این شیوه تسلط داشته باشد یکی از این راههاست. جدایی از رئالیسم در شرایطی که نمیتوان بیان را بهطور مستقیم به مخاطب منتقل کرد بهترین شیوه و ماندگارترین شیوه ارتباط است.
گفت و گو از: سعید آقایی، خبرنگار ایسنا (اصفهان)
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری عشق منطقه اصفهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۷۵۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نماینده آیت الله العظمی سیستانی خواستار تربیت شخصیت قرآنی دانش آموزان و دانشجویان شد
حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالمهدی کربلایی، متولی شرعی حرم امام حسین (علیه السلام) و نماینده حضرت آیت الله سیستانی در جریان استقبال هیئتی از کارشناسان، داوران بین المللی و علاقمندان به امور قرآنی از داخل و خارج عراق که در چهارمین دوره ملی آموزش داوران قرآنی که توسط دارالقرآن الکریم آستان مقدس حسینی برگزار شد، شرکت کرده بودند، گفت: توجه به دانش آموزان و دانشجویان و تربیت شخصیت قرآنی آنان را از طریق توجه به دوره ها و حفظ، امری ضروری است.
نماینده حضرت آیت الله سیستانی در این دیدار گفت: فعالیتهایی که موجب پرورش و مراقبت از این پتانسیل ها میشود، بسیار حائز اهمیت است، زیرا علاقه زیادی به داوری و ارزشیابی قرائت قرآن کریم وجود دارد. اکنون این دوره ها برگزار شده است تا ما تعداد کافی داور داشته باشیم که از طریق آنها بتوانیم این قرائت ها و سایر امور را در همه استان ها یا حتی خارج از عراق سامان بخشیم.
وی ادامه داد: همچنین یکی از اهداف بی نیازی در داور است به گونه ای که نه تنها در مناطق وابسته به اهل بیت (علیهم السلام) بلکه در هر مکان در مسابقات بین المللی شرکت کرده و برتری خود را به نمایش بگذارند.
متولی شرعی حرم امام حسین بیان داشت: هدف دیگر این است فعالانی در عرصه قرآن کریم باشند که آن را به درستی درک کنند و دغدغه، توجه، اراده و عزم را برای کار روی این مطالب مهم داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: باید به موضوع تفسیر و چگونگی شکل گیری شخصیت قرآنی و این جنبه ها نیز توجه داشته باشند، به ویژه در مورد دانشآموزان از ابتدایی تا مقطع متوسطه و دانشگاه که از مهمترین اقشار جامعه محسوب می شوند، تمرکز داشته باشند.
حجت الاسلام و المسلمین کربلایی تصریح کرد: بله، ما باید به همه اقشار جامعه توجه داشته باشیم، اما دانشجویان در آینده جایگاه های مهمی را به خود اختصاص خواهند داد، بنابراین امیدوارم از طریق دوره های قرآنی و حفظ قرآن، توجه و اهتمام ویژه ای به دانشجویان و دانش آموزان شود.
شایان ذکر است که دارالقرآن الکریم وابسته به دبیرخانه آستان مقدس حسینی با هدف گسترش علوم قرآنی در بین جامعه در داخل و خارج از کشور عراق، فعالیت ها و اقدامات متنوعی را در داخل و خارج از حرم مطهر حسینی انجام می دهد و به فارغ التحصیلی قاریان قرآن کریم و برگزاری فعالیت های داخلی و بین المللی بسیار، توجه ویژه ای دارد.