چرا نیویورک ۲۰۱۳ تکرار نشد؟
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۳۶۸۹۱
آفتابنیوز :
هفتاد و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل باوجود گمانه زنی ها و تلاشهای بسیار رهبران کشورهای مختلف از جمله فرانسه، آلمان و ژاپن با هدف انجام دیداری بین روسای جمهور ایران و آمریکا، اما بدون هیچ رخداد خاصی در مناسبات دو کشور پایان یافت و تهران و واشنگتن همچنان در مسیر تنش قرار دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون این پرسشها مطرح است که چرا در نیویورک تحولی رخ نداد و در حال حاضر آینده مناسبات در منطقه و بین آمریکا و ایران چگونه پیش خواهد رفت. به گفته این کارشناس به این ترتیب ایران و آمریکا در نیویورک به گونهای رفتار کردند تا راه مذاکرات بسته شود؛ یعنی آمریکا میگفت ابتدا مذاکره کنند بعد تحریمها را برمیدارد که ایران نپذیرفت و ایران نیز تاکید داشت اگر آمریکا تحریمها را بردارد، وارد مذاکره خواهد شد. این شروط، از نظر طرفین شروط سنگینی بود که توسط طرفین مطرح شد تا بدین طریق به نوعی از مذاکره فرار کنند.
ایران از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، دیپلماسی متفاوتی را در قبال آمریکا دنبال کرده است. به گونهای که در سال ۹۲ روحانی در خلال اولین سفرش به نیویورک با باراک اوباما همتای آمریکایی خود یک تماس ۱۵ دقیقهای داشت و ۶ سال بعد در توضیح این تماس گفت که اگر در نیویورک من به تلفن اوباما جواب نمیدادم، توافق با سختی و کندی انجام گرفت. اما رئیسجمهور ایران امسال در مجمع عمومی سازمان ملل درباره مذاکره با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا گفت که عکس یادگاری آخرین ایستگاه است. به نظر شما دلیل تغییر موضع روحانی درخصوص مذاکره با آمریکا در این دو برهه زمانی چیست؟
دوره ریاستجمهوری باراک اوباما با شرایط فعلی متفاوت است؛ آقای روحانی با اوباما در شرایطی گفتوگوی تلفنی داشتند که پیش از آن طرفین ایرانی و آمریکایی در عمان در نشستی شرکت کرده و به توافقهایی نیز دست یافته بودند. بنابراین مقدمه تماس تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا از قبل فراهم شده بود و این مکالمه تلفنی صرفا فرآیندی را که از قبل در جریان بود تقویت کرد و نشان داد که دو طرف مصمم هستند مسیر گفتوگو را پیش ببرند، ولی در ارتباط با آقای ترامپ و روحانی این پیششرط اتفاق نیفتاد. یعنی پیش از نشست مجمع عمومی، دیداری بین نمایندگان تهران و واشنگتن صورت نگرفته بود که روسای جمهور دو کشور بخواهند از طریق تلفنی، آن دیدار یا جریان مذاکره را تقویت کنند.
البته به نظر من صرفا ایران نبود که از مذاکره استقبال نکرد، بلکه ایالاتمتحده نیز خواهان مذاکره با ایران طی هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل نبود. دلیل اصلی که ایران با آمریکا وارد مذاکره نشد به شکل صریح و روشن به سخنرانی مقام معظم رهبری در ۲۶ شهریور ماه بازمیگردد. ایشان در آن سخنرانی اعلام کردند که مذاکره با آمریکا دو معنی دارد؛ اول اینکه دیپلماسی فشار حداکثری آمریکا موفق شده و دوم اینکه ما باید شرایط آمریکا را بپذیریم و به این دلایل رهبری با مذاکره مخالفت کردند.
دلایل اصلی جمهوری اسلامی ایران برای عدم مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی چیست؟
تهران تاکید دارد اگر در این وضعیت وارد فرآیند مذاکره شود متضرر خواهد شد. به دو دلیل ایران چنین نگاهی به مذاکره با آمریکا در مقطع کنونی دارد؛ اولا اینکه در صورت انجام مذاکره در شرایط فشار حداکثری، این مساله بدعت خواهد شد که آمریکاییها گمان کنند هر بار به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد آورند این کشور عقب نشینی کرده و امتیازهایی خواهد داد.
به دنبال شدت گرفتن تنشها بین ایران و آمریکا شاهد هستیم که بسیاری از کشورها مانند فرانسه، بریتانیا، آلمان، ژاپن، پاکستان و عراق خواستار میانجیگری بین دو کشور و کاهش تنشها در منطقه شدهاند. سیاست رئیسجمهور را در مواجهه با این میانجیگریها در نیویورک چطور ارزیابی میکنید؟
از آنجا که در سازمان ملل برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه، بریتانیا، آلمان و حتی فراتر از اروپا یعنی ژاپن خواستار آن بودند که ایران وارد مذاکره با آمریکا شود و میخواستند در این رابطه میانجیگری کنند، آقای روحانی در نیویورک دو راه بیشتر نداشت؛ نخست آنکه از اساس با میانجیگری این کشورها مخالفت کند که این مساله به نفع ایران نبود. چون این اقدام چنین تعبیر میشد که جمهوری اسلامی ایران با مسیر مذاکره مخالف است و این آمریکا است که مسیر مذاکره را دنبال میکند. بنابراین مقامات کشورمان باید از یک طرف نشان میدادند که از میانجیگری و مذاکره استقبال میکنند اما از طرف دیگر باید شرطی میگذاشتند که در پیوند با اصل محوری سیاست خارجی فعلی جمهوری اسلامی ایران یعنی عدم مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی باشد. به همین خاطر نیز مقامات ایران تاکید کردند که اگر آمریکا تحریمها را بردارد، ایران وارد مذاکره خواهد شد. این شرط، شرط سنگینی بود که توسط ایران مطرح شد تا بدین طریق به نوعی از مذاکره با واشنگتن فرار کند. اگر آمریکاییها شرایط ایران را میپذیرفتند و دغدغههای رهبری که به آن اشاره شد تامین میشد، تهران میتوانست وارد مذاکره شود. اما چون این شرایط پذیرفته نشد اکنون ایران میتواند بگوید که ما برای مذاکره اعلام آمادگی کردیم اما آمریکاییها نپذیرفتند.
با این تفاسیر میتوان گفت که تهران و واشنگتن به دلایل خاص خودشان فعلا وارد هیچ مذاکرهای نخواهند شد.
بله؛ درواقع اکنون ایران و آمریکا شرایطی لحاظ کردهاند که عملا مذاکره امکانپذیر نیست. از یکسو طرف آمریکایی ۱۲ پیش شرط یا حوزه گفتوگو برای ایران مشخص کرده که پذیرش آن برای تهران امکانپذیر نیست. از طرف دیگر شرط ایران نیز لغو تمام تحریمها است که بسیار بعید به نظر میرسد آمریکا چنین شرطی را بپذیرد. بنابراین وقتی دو بازیگر تمایل به گفتوگو نداشته باشند برای اینکه به افکار عمومی و میانجیگری دیگر دولتها پاسخ دهند، شروطی را بیان میکنند که عملا مذاکره را به بنبست میکشاند. بنابراین اگر مذاکرهای در نیویورک بین ترامپ و آقای روحانی صورت نگرفت صرفا به این دلیل نبود، که جمهوری اسلامی ایران آن را قبول نکرد بلکه ایالات متحده نیز خواستار مذاکره در شرایط فعلی نیست.
اگر با توجه به بحث استیضاح و مسائل داخلی، شانس ترامپ در داخل آمریکا برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ کمتر شود ممکن است با نزدیک شدن به انتخابات بخواهد از کارت مذاکره با ایران برای کسب آرای بیشتر استفاده کند؟
درباره موضوعات سیاست خارجی آمریکا و تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ نباید مبالغه شود؛ تاثیر سیاست خارجی روی افکار عمومی آمریکا و رای آنها فقط ۱۵ درصد است که این میزان نیز بیشتر مربوط به نخبگان، کارشناسان و طبقه متوسط است. یعنی اکثریت مطلق و چیزی حدود ۸۵ درصد جامعه آمریکا اصلا به مباحث سیاست خارجی اهمیت نمیدهند. نکته دیگر اینکه در حوزه سیاست خارجی موضوعات متفاوتی مطرح است و ترامپ میتواند مدعی باشد که در این عرصه برخی موفقیتها کسب کرده است. بهعنوان مثال در بحث مهاجرت، رئیسجمهور آمریکا میتواند مدعی باشد؛ آن هم در شرایطی که برای جامعه آمریکا بحث مهاجرت خیلی ملموستر از مساله هستهای ایران مطرح است. چراکه پدیده مهاجرت روی زندگی مردم آمریکا تاثیر مستقیم دارد و ترامپ میتواند مدعی شود که با فشار روی کشورهای آمریکای لاتین، میزان ورود مهاجران به آمریکا را بسیار کاهش داده است. این دستاورد اگر توسط ترامپ مطرح شود کاملا برای جامعه آمریکا قابل پذیرش است اما اگر به آنها بگویند رئیسجمهورشان نتوانسته در مساله هستهای ایران توفیقی داشته باشد لااقل برای بخش اعظمی از جامعه آمریکا اصلا قابل درک نیست و اهمیتی ندارد. دلیل سوم نیز این است که اگر به دلایل داخلی، موقعیت ترامپ داخل آمریکا تضعیف شود با یک دلیل خارجی نمیتواند موقعیت داخلی خود را تقویت کند. درواقع وقتی در داخل ایالات متحده، اتهام خیانت یا اتهام پایبند نبودن به قانون اساسی متوجه ترامپ است، وی باید بتواند با دستیابی به موفقیتهایی در عرصه داخلی کشورش وضعیت خود را تقویت کند، نه با یک مساله خارجی.
شاید بحث هستهای ایران برای مردم آمریکا اهمیت چندانی نداشته باشد اما اگر تنشهای ایجاد شده به دنبال خروج واشنگتن از برجام به جنگ و درگیری نظامی بینجامد بدون شک برای مردم آمریکا ورود به یک جنگ دیگر ناخوشایند خواهد بود. با توجه به این مساله احتمال در گرفتن جنگ را چقدر محتمل میدانید؟
با توجه به این فرضیه میتوان گفت که ترامپ وارد جنگ با ایران نخواهد شد؛ زیرا هم شخص ترامپ، هم حزب جمهوریخواه و هم حزب دموکرات با جنگ مخالف هستند و ضدیت با جنگ امروز در جامعه آمریکا خریدار دارد که دلیل آن جنگهای عراق و افغانستان است. البته باید توجه داشت که ترامپ تصور نمیکند اگر مسیر برجام از این طریق ادامه پیدا کند در نهایت به جنگ منجر خواهد شد. یعنی او این سناریو را متصور نیست که در اثر شکست برجام اتفاقاتی رخ دهد که جنگ اجتنابناپذیر شود. به نظر میرسد ارزیابی وی این است که اصلا جنگی اتفاق نخواهد افتاد. به همین خاطر اگر مباحث جنگ امروز در آمریکا برجسته است باید بررسی کنیم که چه کسانی این مباحث را مطرح میکنند. اغلب این مباحث درخصوص اینکه ممکن است آمریکا وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شود توسط محافل فکری، رسانهای و سیاسی وابسته به حزب دموکرات مطرح میشود که این سخنان نیز با هدف ترساندن جامعه آمریکا از ترامپ با مقاصد انتخاباتی بیان میشود. یعنی هدف آنها این است که به جامعه آمریکا القا کنند در صورت انتخاب مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰، آمریکا وارد یک جنگ دیگر خواهد شد. اما ارزیابی شخص رئیسجمهوری آمریکا این است که جنگی اتفاق نخواهد افتاد. همچنین با کنار گذاشتن جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی، وزنه کسانی که حامی جنگ هستند در ایالات متحده بسیار ضعیفتر شده است.
به نظر شما این مساله که ایران با آمریکا وارد مذاکره نشده است تا چه اندازه متاثر از غیرقابل اعتماد بودن شخص ترامپ چه در مواجهه با ایران و چه در مواجهه با دیگر کشورها است؟
بحث اعتماد در تصمیمگیریهای ایران اثرگذار است اما تعیینکننده نیست؛ چرا که در گذشته نیز حوادثی اتفاق افتاده و باعث بیاعتمادی ایران به آمریکا شده اما بعد دوباره وارد فرآیند مذاکره با این کشور شدهایم. بهعنوان مثال در بحث پایان گروگانگیری، ایران و آمریکا توافقاتی انجام دادند ولی واشنگتن به آن توافقها پایبند نبود. این مساله دلیل نشد که ایران بعدتر در بحث حمله به افغانستان وارد مذاکره با واشنگتن نشود. جمهوری اسلامی ایران در عراق و افغانستان به آمریکاییها کمک کرد و تعاملاتی داشت ولی بعدا جورج بوش، ایران را بهعنوان محور شرارت معرفی کرد در حالی که این اقدام هم باعث نشد ایران در سال ۹۲ و در زمان روی کار آمدن آقای روحانی وارد مذاکره با آمریکا نشود.
در حال حاضر که رئیسجمهور ایران مطرح میکند شرط مذاکره با دولت ترامپ، لغو تحریمها و بازگشت به میز مذاکرات است این پرسش نزد افکار عمومی شکل میگیرد که چرا ایران پیش از اردیبهشت ۹۷ که آمریکا از برجام خارج شد و تحریمها را علیه ایران اعمال کرد با این کشور وارد مذاکره نشد؟ بهطور کلی بهترین زمان مذاکره با آمریکا تا به امروز چه مقطعی بوده است؟
بهترین زمان برای مذاکره ایران با آمریکا دو سال پایانی ریاست جمهوری باراک اوباما بود و در آن مقطع حتی میتوانستیم در حوزههای دیگر نیز ورود کنیم. موقعیت مناسب دیگر برای مذاکرات نیز سال ۹۶ و همان زمانی بود که ترامپ مدام میگفت لغو تحریمهای هستهای ایران را تمدید نمیکند.
شاید یکی از دلایلی که ایران با آمریکا در دو سال نخست حضور ترامپ و پیش از خروج وی از برجام وارد مذاکره نشد این بود که در داخل کشور و ارزیابی دولت این بود که ترامپ از برجام خارج نخواهد شد و اگر هم خارج شود نمیتواند تحریمها را بازگرداند و اجماعی علیه ایران شکل دهد. بنابراین دولت با این تفاسیر به این نتیجه رسید که دلیلی ندارد با آمریکا وارد گفتوگو در حوزههای دیگر شود.
منبع: روزنامه دنیای اقتصادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: حسن روحانی سازمان ملل مذاکره ایران و آمریکا برجام دونالد ترامپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۳۶۸۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ
منبع: تایم
تاریخ انتشار: 30 آوریل 2024
گفتگوی اریک کورتسا با دونالد ترامپ
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دونالد ترامپ: سیاستمدار، تاجر و سلبریتی آمریکاییِ ۷۷ ساله است که در خلال سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحدۀ آمریکا بود. ترامپ زادۀ نیویورک است و از مدرسۀ وارتونِ دانشگاه پنسیلوانیا، لیسانس اقتصاد گرفته. او ۴۵ سال ریاست «سازمان املاک و ساختوساز ترامپ» را برعهده داشت و از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ مجری و میزبان ریلتیشویِ محبوب «کارآموز» در انبیسی بود.
ترامپ در سال ۲۰۱۷ با ۳٫۵ میلیارد دلار ثروت، در فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفت. او در سال ۲۰۱۶ نامزد انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری شد و بهراحتی همۀ رقبا حتی هیلاریکلینتون را کنار زد. ترامپ تنها کسی است که بدون پیشینۀ سیاسی یا نظامی به ریاستجمهوری آمریکا برگزیده شده. او در ماههای نخست ریاستجمهوری، شمار زیادی از برنامههای کلیدیِ باراک اوباما را کنار گذاشت.
ترامپ آمریکا را از «شراکتِ ترانسپاسیفیک» (مشارکت سیاسی و اقتصادیِ کشورهای حاشیۀ اقیانوس آرام) و «پیمان پاریس» (توافقنامه در باب تغییرات اقلیمی) خارج کرد، بخشهایی از «پیمان کوبا و آمریکا» را لغو کرد «نیل گرساچ» و «برت کاوانا» را به دیوان عالی منصوب کرد و ورود شهروندان شش کشور با بیشترین جمعیت مسلمان (از جمله ایران) را به آمریکا با محدودیت مواجه کرد. از مهمترین وقایع دوران ریاستجمهوری او، باید به خروج آمریکا از «برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام)»، اعمال «سیاست فشار حداکثری» و تحریمها علیه ایران، کشتن«ابوبکر بغدادی» (رهبر داعش)، دیدار تاریخی با «کیمجونگاون» (رهبر کرۀ شمالی)، جنگ تجاری با چین، اقدام برای کشیدن دیوار مرزیِ آمریکا و مکزیک، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، به رسمیتشناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل، کشتن [سردار شهید] قاسم سلیمانی (فرماندۀ سپاه قدس) و قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی اشاره کرد.
"اریک کورتِسا"، تحلیلگر ارشد، ستوننویس نشریۀ تایم و پژوهشگر سیاسی است که عموماً بر تحلیل رخدادهای کنگره، اخبار ویژۀ دونالد ترامپ و سیاست ملی متمرکز است. (نیاز به توضیح ندارد که هدف از انتشار این مصاحبه آشنایی با دیدگاه های تازه فردی است که شاید دوباره رییس جمهوری آمریکا شود و به همین خاطر تغییری داده نشده و اگر به ضرورت نکته ای اضافه شده باشد در قلاب (کروشه) آمده.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: دونالد ترامپ فکر میکند اشتباه مهمِ دورۀ نخستِ ریاستجمهوریاش را دریافته است. او میگوید: «من زیادی خوب بودم.»
جمعه دوازده آوریل، بیش از یک ساعت در کاخ رؤیاییاش واقع در پالمبیچ (شهرکی در فلوریدا) گپ میزنیم. دستیاران در نهارخوری طلاکاریشدۀ مشرف به زمین چمن، انتظار میکشند. وقتی اصرار میکنند مصاحبه را به پایان برسانم، بسیاری از مقامات پیشینِ کابینه را نام میبرم که اینبار از حمایت از ترامپ امتناع کردهاند. برخی علناً هشدار دادهاند که او خطری برای جمهوریت است. از او میپرسم چرا رأیدهندگان باید به شما اعتماد کنند، درحالیکه برخی افرادی که از نزدیک با شما کار کردهاند، اعتمادشان را از دست دادهاند؟
واکنش ترامپ مثل همیشه کوبنده است و مشاوران ارشد پیشین خود را تحقیر میکند، اما انگار موج حملات، درس بزرگتری به او داده است. میگوید: «من به آنها اجازه دادم دست از کار بکشند، چون قلب دارم و نمیخواهم شرمندۀ کسی باشم.» ولی فکر نمیکنم بار دیگر اینطور رفتار کنم. از حالا با کسی تعارف ندارم.»
با گذشت شش ماه از انتخابات ریاستجمهوری 2024، ترامپ نسبت به هر زمان دیگری در هر یک از مبارزات انتخاباتی پیشین خود، موقعیت بهتری برای پیروزی در کاخ سفید دارد. او در اکثر نظرسنجیها، ازجمله در چندین ایالت از هفت ایالتی که احتمالاً نتیجه را تعیین میکنند، با اختلاف اندک از جو بایدن پیشی گرفته است. اما من نیامده بودم که در مورد انتخابات و مصیبتی که پس از آن پیش آمد، صحبت کنم یا اینکه از او بپرسم چگونه به اولین رئیسجمهور پیشین - و شاید آیندۀ - آمریکا بدل شده که با محاکمۀ جنایی مواجه میشود. میخواستم بدانم ترامپ در صورت پیروزی در دور دوم ریاستجمهوری چه خواهد کرد و چشماندازش را از زبان خودش بشنوم.
آنچه در دو مصاحبه با ترامپ و گفتوگو با بیش از دهها تن از نزدیکترین مشاوران و معتمدانش بر من آشکار شد، خطوط کلیِ نوعی «ریاستجمهوری امپراتوری» است که آمریکا و نقش آن در جهان را دگرگون میکند. ترامپ به من گفت که برای پیشبرد «عملیات اخراج» برای بیرونراندن بیش از 11میلیون مهاجر از کشور آماده است. مایل است «اردوگاههای بازداشت مهاجران» را بسازد و ارتش ایالات متحده را در مرز و داخل کشور مستقر کند. او به ایالتهای قرمز (جمهوریخواه) اجازه میدهد بر بارداری زنان نظارت کنند و کسانی را که ممنوعیت سقط جنین را نقض میکنند، تحت پیگرد قانونی قرار دهند. به گفتۀ مشاوران ارشد، او بنا به صلاحدید شخصی، از دریافت وجوه اختصاصیافته از سوی کنگره جلوگیری خواهد کرد.
ترامپ مایل است دادستان ایالات متحده را اخراج کند، چون فرمان او مبنی بر محاکمۀ شخصی را اجرا نمیکند و «سنت اجرای قانون مستقل» را که به زمان تأسیس آمریکا برمیگردد، نقض کرده است.
او برای هریک از حامیانش که متهم به حمله به ساختمان کنگرۀ ایالات متحده در 6 ژانویه 2021 هستند، درخواست عفو دارد. بیش از 800 نفر از آنها به گناه خود اعتراف کردهاند یا از سوی هیئتمنصفه محکوم شدهاند. او ممکن است به یاری همپیمانِ درحالِ جنگش در اروپا یا آسیا نیاید، اگر تشخیص دهد که آن کشور برای دفاع از خود هزینۀ کافی نمیکند. او خدمات مدنی ایالات متحده را از بین میبرد، گارد ملی را بهدلخواه در شهرهای آمریکا مستقر میکند، دفتر آمادگی برای مقابله با بیماری همهگیر کاخ سفید را میبندد و دولت را با افرادی پر میکند که از ادعای واهی او مبنی بر تقلب در انتخابات 2020 حمایت کردهاند.
ترامپ همان است که بود، با همان اهداف و نارضایتیها؛ اما چیزی در سر دارد که او را مصممتر و خویشباورتر از همیشه مینمایاند. میگوید: «وقتی برای اولین بار به واشنگتن رفتم، افراد معدودی را میشناختم و باید به مردم تکیه میکردم.» حالا شرایط جور دیگری است. مسئولیتهای زیادی دارم و از سرسختانِ حزبجمهوریخواه گسستهام. گارد قدیمی شکستخورده و هوادارانِ باقیمانده، مردم هستند. ترامپ درحالی وارد دور دوم ریاستجمهوری میشود که با انبوهی از سیاستگذاریها و کارکنان وفادار همراهی میشود. همگی برنامههای مفصلی همسو با چشمانداز او دارند. میآید تا قدرت را در دستان مردی متمرکز کند که اشتهایش برای قدرت سیریناپذیر است. "کِلین کانوی" (مشاور نزدیک او) میگوید: «فکر نمیکنم چشماندازش معمای بزرگی باشد، اما مردم از شجاعت او حیرت خواهند کرد.»
دادگاهها، قانون اساسی و کنگره نظرات متفاوتی در مورد تحقق اهداف ترامپ دارند. واشنگتن نیز راههای متعددی برای مقابله دارد. افشای اطلاعات در مطبوعات آزاد، حفاظت از افشاگران، نظارت بازرسانکل و موانع قضایی، کماکان وجود دارند. اگر ترامپ برنده شود، اردک لنگ* است.
*اردک لنگ در اصطلاحات سیاسی، سیاستمدار یا مقام منتخبی است که جانشینش از پیش انتخاب شده یا به زودی انتخاب خواهد شد.
او بهرغم نظر برخی از حامیان، به تایم میگوید: «در پی لغو یا نادیدهگرفتنِ ممنوعیت قانون اساسی در دورۀ سوم نیست.» افکار عمومی ناظر قدرتمندی است. ترامپ در میانۀ اعتراضات مردمی ناچار شد از شدت برخی از ابتکاریترین طرحهای دور نخست، ازجمله سیاست جداسازیِ خانوادههای مهاجر بکاهد؛ همانطورکه "جورج اورول" در سال 1945 نوشت: «توان دولتها در پیشبرد برنامههایشان به خلقوخوی عمومیِ کشور بستگی دارد.»
این که میگویند هر انتخابات، نقطۀ عطف است، اینبار به حقیقت میپیوندد. چشمانداز ترامپ برای حامیانش بیکران است و با حمایت جنبشی قدرتمند متشکل از پیروان واقعی، نوید انقلاب میدهد. حضور دوبارۀ او برای خیلی از کشورها و جهان، هشداردهنده است. "داگلاس برینکلی" (مورخ ریاستجمهوری) میگوید: «دور دوم ریاستجمهوری ترامپ میتواند «پایان دموکراسی ما» و تولد نظام نوینی مبتنی بر ریاستجمهوریِ استبدادی باشد.»
ترامپ نزدیک غروب به پاسیوی مارالاگو (عمارت تاریخیاش) قدم میگذارد. مهمانان اعیانش، استیک واگیو و برانزینوی کبابشده میل میکنند. روی صندلی مینشیند و همه برای تشویقکردن درنگ میکنند. شب درخشانی است. "استیو وین" (غول میلیاردر قمار و کازینو) هم اینجاست. "مایکجانسون"، (رئیس مجلس نمایندگان)، پس از کنفرانس مطبوعاتیِ مشترک با رئیسجمهور پیشین شام میخورد و قوانینی را برای ممانعت از رأیدادنِ غیرشهروندان پیشنهاد میکند. میگوید: «رأیدادنِ آنها در انتخابات فدرال، غیرقانونی و حیرتآور است». حالش بهوضوح خوب است و از این همراهی و حمایت سیاسی در لوای ترامپ، خوشحال به نظر میرسد.
ادامه دارد...