چه کسی کارتونهای غیرآمریکایی را کشت؟
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۶۰۰۴۹
تاریخچه انیمیشن را از خود سینما قدیمیتر میدانند، اما چیزی که ما امروز با این عنوان میشناسیم، عمری تقریبا صدساله دارد. صنعت پویانمایی آمریکا با افراد تاثیرگذاری چون والتدیزنی و ماکس فلیشرمسیر استقلال سینمای پویانمایی را از سینمای رئال هموار کردند. ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۵ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تاریخچه انیمیشن را از خود سینما قدیمیتر میدانند، اما چیزی که ما امروز با این عنوان میشناسیم، عمری تقریبا صدساله دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کارتونهای والتدیزنی؛ رویایی، اشرافی، شاد و فردگرا
انیمیشنهای والتدیزنی جذابیتهای شاد، رویایی و احساسبرانگیزی دارند. دیزنی یکی از مکاتب مهم انیمیشن در دنیاست، اما مکتبهای شاخص دیگری از جمله «زاگرب» در یوگسلاوی یا «مانگا» در ژاپن رقبای قابل توجهی برای آن بهحساب میآیند. در کارهای والتدیزنی، طرحها همه دایرهوار و پر از قوس هستند. بهعبارتی تا حد امکان در طراحی صحنه و شخصیتها سعی شده که نقشها گوشهدار نباشند؛ درست برعکس مکتب زاگرب. یک تست روانشناسی هست که جلوی افراد چهار طرح دایره، مربع، مثلث و مستطیل را قرار میدهند و از او میخواهند با این شکلها نقاشی بکشد. کسانی که از دایره بیشتر در نقاشیشان استفاده کردهاند، افرادی احساسی بهحساب میآیند و تاکید والتدیزنی روی دایره، از جهت برانگیختن احساس و رویاست. رنگهای شاد، خصوصیت دیگر کارهای والتدیزنی هستند. تیم برتون در ابتدای کارش از والتدیزنی اخراج شده بود چون فضاهای تاریک به سبک اکسپرسیونیستی را میپسندید. «عروس مردگان» نمونهای از این کارهاست که بهرغم قرار گرفتن طراحی مدور آن در سبک والتدیزنی، به لحاظ رنگ و نور با آن تضاد داشت. در کارهای دیزنی رنگها با هم مرزهایشان را میسازند و خطی بین آنها به چشم نمیخورد. این دقیقا برخلاف مکتب مانگا و انیمیشنهای ژاپنی است که خطوط بهطور مشخص به چشم میآیند. در دیزنی حرکت مهمتر از نقاشی است. یعنی طراحی حرکتها و طرز کش و قوس آمدن آبجکتها اهمیت اصلی را دارند. درحالیکه فریمبهفریم انیمیشنهای بعضی مکاتب دیگر، در مقایسه با کارهای دیزنی، به تابلوهای حرفهای نقاشی شباهت دارند. در دیزنی مرگ وجود ندارد و کاراکترها هیچوقت نمیمیرند. چشم و معصومیت آن عنصر مهم دیگری در کارهای دیزنی است. حتی شرورهای دیزنی هم چشمانی ابله دارند که به عبارتی شرارت آنها را از حالت خصمانه به حالتی طبیعی کاهش میدهد و بهطور کل حجم بدی و تلخی دنیا را میکاهد. دیزنی سلطان فردگرایی، نهتنها در انیمیشن، بلکه در تمام سینمای دنیاست. مصرف کنترل شده محصولات دیزنی ممکن است اراده و اعتمادبهنفس مخاطب را بالا ببرد. اما غرقشدن در این دنیا، او را تنها و خودخواه بار خواهد آورد. خصوصیات دیگر دیزنی اشرافیت و کاخسازی در ذهن مخاطبان، بهخصوص کودکان است. اگرچه کمپانی والتدیزنی در تمام دنیا شبکه پخش گستردهای دارد و به غیر از انیمیشن، فیلمهای سینمایی هم تولید میکند، اما در تلویزیون پیشروی دیزنی توسط دولتهای مختلف کنترل شده است. بهعبارتی بهدلیل اهمیت تربیت کودکان، دولتها فیلترهای هوشمندی در برابر محصولات کودک قرار دادهاند که بسیاری از کارهای دیزنی از آنها عبور نمیکنند. به همین دلیل اگر والتدیزنی در سطح جهانی سلطان پردههای سینما باشد، در جعبه جادو چنین جایگاهی ندارد؛ هرچند انیمیشن آمریکا به هرحال در تلویزیونهای تمام دنیا هم کارهای پر مخاطبی داشته و «میکی ماوس» یا «تام و جری» نمونههای شاخص آن هستند.
کودکان امروز ایران چه میبینند
برای کودکان ایرانی دهه 90 کدام شخصیت کارتونی جذاب است. براساس یک نظرسنجی، شخصیتهای کارتونی محبوب بین کودکان ایرانی به ترتیب عبارتند از: 1. فروزن 2. مرد عنکبوتی 3. باب اسفنجی 4. شرک 5.پرنسسهای دیزنی 6. دیو و دلبر 7. تام و جری 8. بنتن 9. پاندای کونگفوکار 10. سیندرلا. البته بخشی از این محبوبیتها وام گرفته از فضایی فرهنگی است که کودکان ایرانی در آن آموزش دیدهاند و همچنین تاثیر و جذابیت هر کدام از کارتونهایی که کمپانیهای انیمیشنسازی آمریکایی در سالهای اخیر خلق کردهاند.چنانکه دیده میشود، هر 10 شخصیتی که در این فهرست نامشان آمده، کاراکترهای والتدیزنی هستند؛ درحالیکه در دهههای 60 و 70 شمسی چنین نبود.واقعیتی که عموما به آن توجه نمیشود این است که نه دیزنی قویتر از قبل شده و نه انیمیشنهای دیگر کشورهای دنیا از دهه 60 و 70شمسی ضعیفتر شدهاند. این ما هستیم که تغییر کردهایم و بدون هیچ کنترلی روی تربیت کودکانمان، اجازه تسخیر بازار داخلی به دست کمپانی دیزنی را دادیم. باید اعتراف کرد تمام این شخصیتهای دهگانه از طریق بازار غیررسمی کپیها و دانلودها برای کودکان ایرانی جذاب شدهاند که این نشان از انفعال محض در مدیران فرهنگی و آموزشی ایران طی سالهای اخیر دارد.
انیمیشنهای ژاپنی، همچنان در اوج
مکتب انیمیشن ژاپن معمولاً به عنوان انیمه یا مانگا شناخته میشود. ریشه این نوع طراحی به دهه 50 میلادی و ورود کمیک استریپهای آمریکایی به ژاپن برمیگردد. اما ژاپنیها سبک طراحی آن کتابها را بدون کمترین تحریف جلوی دوربین آوردند در حالی که خود آمریکاییها هنگام سینمایی کردن کتابهای مصور، تغییرات بیشتری در طراحی آنها می دادند. کمکم ژاپن دارای سبک بهخصوصی در انیمیشن شد که تمام جهان را تحت تاثیر قرار داد و این کشور را در کنار یوگسلاوی سابق، رقیب اصلی انیمیشن آمریکا کرد. انیمهها یا همان مانگاهای ژاپنی هنوز این جایگاه را حفظ کردهاند و بخش عمدهای از بازار جهانی در دست آنهاست. اما ایران طی دو دهه اخیر جزو معدود کشورهای قرار گرفته که حتی از خود آمریکا هم بیشتر مصرفکننده انیمیشنهای آمریکایی است و کارهای ژاپنی و به طور کل آثار سایر کشورهای دنیا را تعداد بسیار کمی از کودکان ایرانی دیدهاند. انیمیشنهای ژاپنی غیر از ویژگیهای سبکیشان خصوصیات محتوایی ویژهای هم دارند. ژاپنیها بهترین و مهمترین رمانهای تاریخ ادبیات جهان را به صورت کارتون در میآورند که این باعث آشنایی کودکان با چنین آثاری میشود. به علاوه، شخصیتهای کارتونهای ژاپنی روحیه جمعی بهتری دارند و این ویژگی، آثار ژاپنی را در مقایسه با فردگرایی مفرط کارهای والتدیزنی متمایز میکند.
منبع : فرهیختگان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R1437/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۶۰۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام