بیم تقابل نظامی پس از رکود اقتصاد جهانی
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۰۹۸۱۴
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، با وجود اینکه امروز، مقامات عالی دو کشور با یکدیگر دیدار کرده و در خصوص رسیدن به یک توافق تجاری مذاکره میکنند اما اعمال تحریمهای جدید علیه چین در هفته جاری و اعمال محدودیت چینیها برای صدور روادید بازدیدکنندگان امریکایی، دورنمای مذاکرات را بیش از پیش مبهم کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند سالی است که اقتصاد جهان درگیر رکودی فراگیر شده است. در واقع در این مدت رکود نه تنها یک تهدید نیست بلکه یک مرحله اجتنابناپذیر است. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که آیا سرعت حرکت به این مرحله ممکن است کمتر شود؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به عواملی که سبب ایجاد رکود برای جهان شده، اشاره کرد.
افق همه جانبه، رمز کاهش تنش تجاری
اختلافات میان چین و امریکا تنها به مسائل تجاری و وضع تعرفه بازنمیگردد بلکه اعتراضات در هنگکنگ نیز بر روند رسیدن به توافق تجاری تاثیرگذار خواهد بود و امریکا از آن برای رسیدن به اهداف مورد نظر تجاری خود استفاده خواهد کرد. رییسجمهور امریکا ضمن تاکید بر این موضوع که امیدوار است چین برای اعتراضکنندگان در هنگکنگ یک راهحل خوب و صلحآمیز پیدا کند، هشدار داد که این شرایط بر مذاکرات تجاری تاثیر میگذارد. با وجود اینکه ترامپ همواره بر رسیدن به یک توافق جامع پافشاری میکند اما مقامات چینی در خصوص رسیدن به خواستههای مورد نظر رییسجمهور امریکا تردیدهای فراوانی دارند. «هی» معتقد است، پیشنهاد او برای امریکا شامل تعهد به اصلاح سیاست صنعتی چین یا سوبسیدهای دولتی نمیشود. این دو مورد از خواستههای دولت ترامپ در مذاکرات تجاری هستند. همین امر سبب شده بسیاری از کارشناسان مذاکرات آخر هفته را نمایشی برای رسیدن به توافق و نه تلاشی برای آن بدانند.
اما دورنمای مذاکرات نه فقط به دلیل تاثیر مسائل سیاسی که به خاطر رسیدن به توافقی جامع از نظر امریکا دور از دسترس تلقی میشود. ترامپ بارها در توییت و رسانهها، توافق مورد نیاز خود را توافقی بزرگ در همه زمینهها میداند. او معتقد است مذاکرات آخر هفته فرصتی است که میتوان یک کار اساسی انجام داد از این رو ترامپ یک قرارداد بزرگ را ترجیح میدهد.
ترس از رخداد جنگی بزرگ در خلال رکود اقتصادی
بحران بزرگ که از سال 1929 شروع شد و تا دهه 1940 ادامه یافت، بدترین رکود در طول تاریخ بود که نه تنها امریکا بلکه سایر کشورها را نیز درگیر کرد. اما پیامد نگرانکننده این رکود، ظهور و بروز جنبشها و تفکرات افراطی بود که منجر به فاشیسم و نازیسم در اروپا شد. شباهت شرایط فعلی کشورهای اروپایی با سالهای دهه 1930 در این است که هر دو گرفتار رکود هستند. این وضعیت برای آلمان با شدت بیشتری برقرار است به طوری که طبق برخی اطلاعات، اقتصاد آلمان که بزرگترین اقتصاد قاره اروپا را دارد، وارد مرحله رکود شده است. از سوی دیگر به دلیل نامعلوم بودن آینده همکاری شرکتهای بریتانیایی با اتحادیه اروپا پس از برگزیت احتمال اینکه قاره سبز وارد دوران رکود فراگیرتری پس از رکود 2009 شود، بیشتر است.
اقتصاددانان هشدار دادند که اگر روند جهانی شدن با همین روند کند شود، رشد جهانی قطعا روند کاهشی خود را تا مدتها ادامه خواهد داد. در این راستا کریستالینا جورجیوا، مدیر جدید صندوق بینالمللی پول ضمن اشاره به هزینههایی که جنگ ترامپ برای جهان ایجاد کرد، گفت:«جنگ تجاری هزینهای معادل اقتصاد کل سوییس یا حدود ۷۰۰ میلیارد دلار خسارت بر اقتصاد جهانی تحمیل میکند».
سقوط سهام در امریکا نشانه اولیه فراگیر شدن رکود
پس از اینکه مقامات چینی اعلام کردند رسیدن به توافق مورد نظر ترامپ مدنظر آنان نیست، بورس در قاره امریکا و آسیا نوسانات بزرگی داشت و برخی سهام افت زیادی را داشتند. روز سهشنبه و پس از اینکه خوشبینی سرمایهگذاران از نتیجه مذاکرات پیش رو رنگ باخت، شاخصهای سهام امریکا به شدت افت کردند. به طوری که میانگین صنعتی داوجونز نزدیک به 314 واحد یا 1.2 درصد سقوط کرد. از سوی دیگر کمترین افت شاخص در بورس آسیا مربوط به سهام آسیا اقیانوسیه اماسسیای بود. این شاخص نزدیک به 0.6 درصد افت کرد.
سقوط شاخصها در بورسهای مهم دنیا نشانهای دال بر ورود جهان به رکود بزرگ و بلندمدت است. این شرایط شباهت زیادی به رکود دهه 1930 دارد که در آن و به دنبال وضع تعرفه اسموت- هاولی توسط امریکا بر محصولات وارداتی سایر کشورها نیز به اقداماتی مشابه دست زدند. در واقع پس از وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی از کشورهای اسپانیا، سوییس، ایتالیا و... واردات امریکا پس از دو سال از وضع این تعرفهها 40 درصد کاهش یافت. البته در شرایط فعلی نیز برخی کشورها به اقدامات متقابلی در خصوص تعرفهبندی امریکا دست زدند. به طور مثال روسیه بر 0.43 میلیارد دلار، ترکیه بر 1.8 میلیارد دلار و اتحادیه اروپا نیز بر حدود 3 میلیارد دلار از کالاهای امریکایی تعرفه وضع کرده است.
پس گذشت 90 سال از برقراری تعرفه اسموت-هاولی و عواقب آن که ظهور جنبشهای افراطی بودند، جهان مجددا شاهد ظهور این نوع از جنگ تجاری است. به گونهای که بانک مرکزی در گزارش خود اعلام کرد که رشد تجارت جهانی پس از رکود سال 2008 به کمترین حد خود رسیده است. این امر میتواند رشد اقتصادی کشورها را کاهش دهد. در پی آن نه تنها اشتغالزایی دچار مشکل میشود بلکه ابزارها و سیاستهای مالی و پولی نیز نمیتواند از بار اقتصادی و روانی آن بکاهد. به نظر میرسد، میراث جنگ تجاری کوهی از بدهی به خصوص در اقتصادهای توسعه یافته باشد البته اقتصادهای در حال توسعه نیز در این راه با کاهش بهرهوری و نوسانات زیاد اقتصادی همراه میشوند.
در شرایطی که جنگ تجاری به کند شدن حرکت اقتصاد جهانی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و ایجاد حس نارضایتی عمومی منجر شده تقریبا پیشبینیها بر وقوع یک بحران بزرگ اقتصادی و حتی نظامی است. این بحران میتواند جهان را به سمت تفکرات افراطی بکشاند. چیزی که علاوه بر رکود میتواند بر روند جهانی شدن و همگرایی کشورها برای رسیدن به یکپارچگی تجاری تاثیر بگذارد.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: اقتصاد جهانی جنگ تجاری تنش تجاری بورس جهان تقابل نظامي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۰۹۸۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیغ شدت مصرف انرژی روی گلوی اقتصاد ایران
بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان طی ۳۰ سال گذشته نشان میدهد درحالی که جهان به سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده، این مسیر در ایران بالعکس طی شده و بر خلاف جهان، به سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کردهایم. - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد روبهتوسعه ایران یک پاشنه آشیل بزرگ دارد و آن هم "شدت مصرف انرژی" است. شدت بالای مصرف انرژی در ایران، فقط بهمعنای این نیست که ایرانیها مردمی مُسرف هستند، بلکه بیشتر نشاندهنده این است که ساختار فعلی حاکم بر توزیع و مصرف انرژی در ایران، ساختار ناکارآمدی است که منجر شده بیش از نیاز طبیعی هر فرد، انرژی مصرف شود و عمده مصارف انرژی کشور در بخش غیرمولد باشد.
در ایران روزانه بر اساس ارزش حرارتی، به طور متوسط معادل 7 میلیون بشکه انرژی مصرف میکنیم و درحالیکه چهارمین مصرف کننده گاز جهان و دوازدهمین مصرف کننده نفت جهان هستیم و در مجموع مصارف نفت و گاز ششمین رتبه مصرفی را در جهان داریم، اقتصاد ما اقتصاد بیست و پنجم جهان است. این آمار بهمعنای این است که انرژی را بهحجم بسیار زیاد مصرف میکنیم اما این مصارف بالا، نقشی در رشد اقتصادی کشور ندارد.
ایران با داشتن بیشترین ذخایر نفت و گاز جهان، توانمندی مبتنی بر دانش روز در صنعت برق و گاز، وجود زیرساخـتهای منحصربهفرد در انتقال و توزیع برق و گاز و نیروی توانمند انسانی باید از "انرژی" به عنوان یک نقطه قوت در معادلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور منتفع شود، اما اکنون دچار ناترازی در بخشهای مختلف مرتبط با انرژی هستیم و بهعبارتی "انرژی" به جای نقطه قوت، بهنقطه ضعف کشور تبدیل شده است.
شدت بالای مصرف انرژی که شامل مصارف بیشاز نیاز در بخشهای غیرمولد و مصارف غیربهینه در بخشهای مولد است، دلیل تبدیل شدن "انرژی" به نقطه ضعف کشور بهجای اتکای اقتصاد به "انرژی" به عنوان نقطه قوت است.
بررسی روند شدت مصرف انرژی در ایران و جهان در طی 30 سال نشان میدهد درحالی که جهان به سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت کرده، این مسیر در ایران بالعکس طی شده و بر خلاف جهان، به سمت افزایش شدت مصرف انرژی حرکت کردهایم.
همانطور که در نمودار بالا مشخص است، شدت مصرف انرژی در ایران در 30 سال اخیر رشدی 85درصدی داشته است؛ درحالی که متوسط شدت مصرف انرژی در همین مدت در جهان کاهشی بوده است.
در سال 1389 مصوب شد که شدت مصرف انرژی کشور در برنامه پنجم توسعه 50درصد کاهش یابد و بعد از عدم تحقق این امر، همین تکلیف برای برنامه ششم توسعه مشخص شد که آن هم محقق نشد.
از دلایل عدم تحقق کاهش شدت مصرف انرژی، با وجود طرحها و برنامههای متعددی که تدوین و اجرایی شده، "ارزانبودن انرژی" در ایران است. حاملهای انرژی امروزه مهمترین فاکتور اقتصادی هر جامعهای محسوب میشوند و در کشورهای مختلف جهان، از همسایگان آسیایی ما تا کشورهای اروپایی و امریکایی، حاملهای انرژی بهگونهای قیمتگذاری شده که مصرف کننده چه در خانهها و چه در بخشهای تجاری و صنعتی، "بهینهسازی مصرف" را در اولویت خود قرار میدهد.
در ایران اما ارزانبودن انرژی موجب شده در هیچکدام از بخشهای مصرفی، چه در نگاه مردم در خانهها و چه در بخش صنعت و ... "بهینهسازی مصرف انرژی" و "ارتقای بهرهوری در بخش انرژی" اولویت نداشته باشد.
اگر در پایان هر سال مطابق تورم اعلامی بانک مرکزی و یا مرکز آمار ایران، میزان انرژیبها نسبت به تعرفههای سالانه در سال بعد افزایش یابد، این بهمعنای ثابت ماندن تعرفههای انرژی است اما اگر مطابق با آنچه در یک دهه اخیر در ایران حاکم بوده، تعرفهها برای سالهای متمادی بدون تغییر باقی بماند، بر اساس تورم دو رقمی که در جامعه وجود دارد، هر ساله سهم هزینههای انرژی در سبد خانوار در حال کاهش است و بهعبارتی فاکتور مهم انرژی که مصارف بیرویه و غیربهینه، آنرا به پاشنه آشیل اقتصاد کشور تبدیل کرده، سالبه سال در ایران در حال ارزانتر شدن است.
انتهای پیام/