دختر ۱۷ ساله که اسیر عشق خیابانی شد
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۲۸۲۵۷
ساعت 24-دختر ۱۷ ساله به همراه مادر پیرش وارد کلانتری شده بود تا از همسرش شکایت کند. و با چشمانی پر از اشک، عامل اصلی زندگی تباه شده اش را فقط یک عشق خیابانی میدانست.میخواهم فریاد بزنم آی دختران نوجوان! از سرگذشت من درس عبرت بگیرید و دل به عشقهای پوچ و خیالی نبندید چرا که این عشقها همانند قماری دو سر باخت است و در هر صورت زندگی انسان به تباهی کشیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینها بخشی از اظهارات دختر ۱۷ سالهای است که به همراه مادر پیرش وارد کلانتری شده بود تا از همسرش شکایت کند. او در حالی که با چشمانی پر از اشک، عامل اصلی زندگی تباه شده اش را فقط یک عشق خیابانی میدانست به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: حدود دو سال قبل با یکی از دوستانم به یکی از مراکز خرید رفتم تا کیف و کفش بخرم. در حال نگاه کردن به کیفهای داخل ویترین بودم که پسر جوانی کنارم قرار گرفت و سعی میکرد به نوعی با من ارتباط برقرار کند
ابتدا توجهی به او نداشتم، ولی آن جوان رهایمان نمیکرد و اصرار داشت شماره تلفنم را به او بدهم از سوی دیگر من که بعد از فوت پدرم خیلی احساس تنهایی میکردم و به دلیل ازدواج خواهران و برادرانم دوست داشتم با کسی درد دل کنم بالاخره پیشنهاد دوستی آن جوان ۲۱ ساله را پذیرفتم و شماره تلفنم را به او دادم. این گونه بود که ارتباط تلفنی من و «جمشید» درحالی آغاز شد که او اهل گناباد بود و هر دو هفته یک بار به مشهد میآمد.
در همین چند ساعتی که با هم بودیم به پارک و سینما میرفتیم و با قدم زدن در خیابان رویاها و آرزوهای پس از ازدواج را برای یکدیگر بازگو میکردیم. هنوز مدت زیادی از این ارتباط نمیگذشت که روز عشاق (ولنتاین) فرا رسید. جمشید که به مشهد آمده بود مرا به یک کافی شاپ دعوت کرد. او یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند را به همراه یک شاخه گل به من هدیه داد به طوری که غافلگیر شده بودم چرا که تا آن روز هیچ کس به من آن قدر توجه نکرده بود با این کار جمشید هر روز علاقهام به او بیشتر میشد و از خانواده ام فاصله میگرفتم به گونهای که ساعتهای زیادی را درون اتاقم میرفتم و با جمشید چت میکردم خلاصه یک ماه بعد او دوباره مرا در روز تولدم غافلگیر کرد.
آن روز جمشید مرا به یک هتل دعوت کرد و بعد از صرف ناهار انگشتر زیبایی را به من هدیه داد. سپس مرا به اتاقش برد تا به قول خودش سورپرایزم کند، اما در آن جا اتفاقی افتاد که آینده ام را به تباهی کشاند. جمشید از اعتماد من به خودش سوء استفاده کرد و ... من هم با گذشت سه ماه از این ماجرای تلخ و ترس از آبروریزی چیزی به خانواده ام نگفتم، اما رفتار و گفتارم به شدت تغییر کرده بود تا این که مادرم با کنکاشهای زیاد متوجه شد مورد سوء استفاده قرار گرفته ام. این بود که با شکایت خانواده ام حکم جلب جمشید صادر شد، اما خانواده اش که نگران زندانی شدن فرزندشان بودند از مادرم خواستند تا از شکایت صرف نظر کند و من و جمشید ازدواج کنیم. از سوی دیگر مادرم که میدانست با این آبروریزی دیگر هیچ پسر جوانی حاضر به ازدواج با من نیست پیشنهاد آنها را پذیرفت و به این ترتیب من و جمشید با یکدیگر ازدواج کردیم.
با آن که یک ماه بیشتر از مراسم بی سروصدای عقدکنان نمیگذرد جمشید مرا به خانه مجردی برده که به تازگی در مشهد اجاره کرده است، اما حرفهای او آواری بود که بر سرم ریخت. جمشید با توهین و فحاشی مرا دختری هرزه و بدکاره خواند که مجبور به ازدواج با من شده است. او فریاد میزد همان طور که پنهانی با من رابطه داشتی، با دیگران هم ارتباط برقرار میکنی. جمشید میگفت: هیچ وقت نمیتواند به من اعتماد کند!
او در حالی که مرا زیر مشت و لگد گرفته بود تا به قول خودش از زندگی با او بیزار شوم تیغی را مقابلم انداخت و گفت: کاری میکنم که روزی مجبور شوی با همین تیغ خودکشی کنی! من هم که از حرفهای او به شدت عصبانی شده بودم با یک تصمیم احمقانه ناگهان با همان تیغ رگ دستم را زدم و ... زمانی به هوش آمدم که همسایگان مرا به بیمارستان رسانده بودند و مادرم بالای سرم گریه میکرد، اما همسرم که درون محوطه بیمارستان بود باز هم مرا زنی هرزه میخواند و ... حالا هم اگرچه پشیمانی از یک عشق خیابانی سودی ندارد، اما میخواهم دیگر دختران از سرگذشت من عبرت بگیرند. شایان ذکر است به دستور سروان مسلم مختاری فر (سرپرست کلانتری پنجتن) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسیهای کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: روزنامه خراسان
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۲۸۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشتپرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!
زیسان: در روزهای گذشته خبر گم شدن دختر چهار سالهای به نام یسنا دست به دست شد، دختری که در فضای مجازی و رسانهها با نام یسناکوچولو شناخته شد.
اما ماجرا از این قرار بود که یسنا دیدار، دختربچه چهار ساله کلالهای (گلستان) پنج روز پیش در زمین کشاورزی روستای یلیبودراق گم شده بود. ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت گم شدن یک دختر ۴ ساله در زمینهای کشاورزی روستای یلیبودراق کلاله از سوی بخشداری به هلالاحمر گزارش شد و از همان ساعت اولیه، گروههای امدادی و مردم به صورت گسترده برای پیدا کردن او بسیج شده بودند.
مادر دختربچه چهار ساله کلالهای به نام «یسنا دیدار» بعدازظهر روز یکشنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنا بر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده، کودک مفقود میشود. از همان دقایق اولیه بروز این حادثه گروههای امدادی محلی و نیروهای امداد و نجات هلالاحمر گلستان دست به کار شده و کار جستوجو برای یافتن این دختر خردسال را آغاز میکنند. جمعیت زیادی که این عملیات جستوجو را انجام دادند، بارها مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
روز پنجشنبه مدیرعامل جمعیت هلالاحمر به خبرنگار فارس از زنده پیدا شدن این کودک ۴ ساله توسط تیم پاراگلایدر خبر داد.
همچنین سردار دادگر، فرمانده انتظامی استان گلستان با اعلام این خبر به رکنا گفت: دقایقی پیش تجسسهای نیروهای امدادی، پلیسی و سگهای زندهیاب به نتیجه نشست و یسنا دختر گمشده پیدا شد. با توجه به پیدا شدن یسنا دختر گمشده در گندمزارهای منطقه و زنده بودن این دختربچه بعد از ۴ روز، اقدامات درمانی درحال انجام است.
دو کودک ربا اعتراف کردند2 عامل اصلی ربایش یسنا دختر بچه چهار ساله شهرستان کلاله اعتراف کردند.
سردار فاضل دادگر ادامه داد: پلیس افزون بر ۵٠ نفر را بهعنوان مطلع و سه نفر را هم بهعنوان مظنون مورد تحقیق و بازجویی قرار داده و به این ترتیب دامنه اشراف اطلاعاتی خود را گسترش داد و در نهایت یکی از سه مظنون دستگیر شد.
فرمانده انتظامی گلستان بیان کرد: پس از پیدایش کودک در عصر روز پنجشنبه (۱۳ اردیبهشت ماه)، تحقیقات از مظنونین اصلی با شدت و جدیت ادامه یافت تا این که با اشراف اطلاعاتی و عملیاتی پلیس ۲ نفر از عاملان ربایش که یکی در روستاهای کلاله و دیگری در شهرستانی دیگر متواری و مخفی شده بودند را دستگیر و آنها در بازجوییهای فنی پلیس به جرم خود اعتراف کردند.
وی یادآور شد: ربایندگان پس از این که متوجه قرار گرفتن در تور اطلاعاتی پلیس شده و عرصه را بر خود تنگ دیدند، برای رد گم کنی و فرار از چنگ قانون با توجه به آشنایی به منطقه در فرصتی مناسب، کودک را در مزارع محل رها کردند.
سردار فاضل دادگر همچنین بابیان اینکه تحقیقات پلیس برای یافتن جزییات بیشتر موضوع ربایش یسنا ادامه دارد از همکاری نزدیک اداره کل اطلاعات گلستان در این پرونده قدردانی و گفت: این حادثه بار دیگر اتحاد و همدلی مردم این استان را اثبات کرد.
افرادی که اقدام به دزیدن و ربودن کودکان میکنند چه شخصیتی دارند؟دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و استاد دانشگاه- میگوید: افراد آدم ربا و کسانی که اقدام به ربودن کودکان میکنند در روابط شان به قدرت نیاز دارند. در آدم ربایی قدرت موضوع مهمی است. این افراد اغلب خودشیفته هستند و باید گفت به هیچ عنوان همدلی ندارند بنابراین در برابر عجز و گریه و التماس والدین هیچ عکس العمل همدلانه و مهربانانهای نشان نخواهند داد خودشیفتهها دنیا را فقط از منظر خود میبینند.
وی ادامه داد: ترفندهای رایج برای ربودن کودکان شامل: بیا سوار ماشین شو، آب نبات و شکلات برات میخرم، کمک کن گربه یا سگ ام را پیدا کنم، نمیدانی چه حیوان خوشگلی دارم بیا بریم نشانت بدهم، درخواست راهنمایی، یا ادعای اینکه والدین ات از من خواسته است که تو را به خانه ببرم؛ میشود.
وی در مورد تبعات روانی ربوده شدن کودکان گفت: بطور کلی با ۵ اثر در آدم ربایی مواجه هستیم که شامل: ترس و اضطراب، درماندگی و ناامیدی، خشمی که میتواند متوجه هر کسی شود، واکنشهای احساسی مانند شوکه شدن و بی حسی عاطفی؛ گسستگیمانند احساس بی حسی و خاموشی عاطفی و آنهدونیا که معنای از دست دادن لذت در انجام کارها میدهد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ربوده شدن کودکان در همه جای دنیا دیده میشود، اما چگونه از کودک ربایی میتوان جلوگیری کنیم؟ فقط با آگاهی میتوان این کار را انجام داد به کودکان خود بگوئید هرگز کسی را به دنبال آنها نخواهید فرستاد و با بزرگسالانی که نمیشناسند نباید صحبت کنند.
آما آیا این پرونده بسته شد؟گم شدن فرزند و از دست دادن فرزند در هر مکانی که باشد یکی از وحشتناکترین تجربیاتی است که هم والدین و هم کودکان آن را تـجربه میکنند.
دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه میگوید: گم شدن فرزند در حقیقت تجربه و شوک عاطفی و روانی بزرگی برای کوکان و والدین محسوب میشود، زیرا آنان با ترس شدید و احساس ناامیدی بزرگی مواجه میشوند و والدین نیز در این زمان تجربه و سوگ بزرگ از دست دادن و سرنوشت نامعلومی که ایجاد شده است با بمباران افکار تجربه میکنند و حس گناه آرام شان نمیگذارد.
وی افزود: به این علت گمان میکنم بجای اینکه خیال مان راحت باشد که یسنا پیدا شد باید فکر کنیم و توجه داشته باشیم که وظیفه اجتماعی مان تمام نشده است.
بر اساس مطالعات تأثیر گم شدن در کودکی به میزان استرس زا بودن آن حادثه بستگی دارد. به عبارت دیگر آسیبی که میتواند در اثر گم شدن ایجاد شود، در یک طیف قرار دارد. بر اساس میزان ترسی که کودک تجربه کرده باشد میزان آسسیبی که به او وارد شده متفاوت است.
دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه میگوید: نباید اهمیت تجربیات کودکی را نادیده گرفت، زیرا این گونه حوادث دنیای ذهنی کودکان را به هم م یریزد و آنان احساس ناامنی میکنند و این ترس و احساس عدم امنیت در تمام عمر با آنان همراه خواهد بود.
وی ادامه داد: خوب است که والدین از همان کودکی در مورد گم شدن و حوادثی این چنینی با فرزندان خود صحبت کنند و این جدایی را برای آنان توضیح دهند که اگر کودکی با آن مواجه شد آمادگی ذهنی داشته و ترس از رها شدن و دوست داشته نشدن و ناامنی ذهنش را تحت الشعاع قرار ندهد.
وی خاطر نشان کرد: اثرات روانی این جدایی و گم شدن موجب پریشانی عاطفی، احساس غم و اندوه، اضطراب و رها شدن در کودکان شود. همچنین در آینده آنان را دچار مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، گوشه گیری یا رفتارهای غیراخلاقی خواهد کرد.
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟