درحرورا در نهروان
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۸۵۷۷۷
به گزارش ایکنا از اصفهان در حکمت شماره 95 نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است: وَ سَمِعَ [عليه السلام] رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فَقَالَ:
نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِى شَكٍّ؛ شنید که مردى از حروراء نماز شب مىخواند و قرآن تلاوت مىكند، فرمود: خوابيدن همراه با يقين، برتر از نمازگزاردن با شك و ترديد است».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کدام یقین است و یقین به چه چیزی است که امام خواب بر آن را بر تهجد و نماز در شک نسبت به آن برتر میداند؟ این یقین بر چه پایههایی استوار است؟ و جایگاهش در هندسه معرفت دینی، کجاست؟ نوع مواجهه علی(ع) با این افرادی که در موردشان صحبت میکند حاوی چه درسی برای ماست؟ برای دریافت و فهم درست این سخن و پاسخ به این سوالات، سری به جغرافیای کلام و تاریخ آن میزنیم تا در پرتو شناخت موضع و موقعیت سخن و بازیگران یاد شده در آن، زمانه و زمینه آن را به درستی دریافته واز این رهگذر بتوانیم به درکی نزدیکتر از واقع دست یابیم.
«حَرُورِيَّه»: صحرایی نزدیک کوفه است که خوارج نهروان برای مخالفت با علی(ع) در آنجا اجتماع کرده بودند. حرورا روستایی کوچک نزدیک به کوفه بودهاست.[ Vaglieri 1971, p. 235] تاریخنگاران براساس توضیحات جغرافیایی یاقوت حموی در سدهی سیزدهم میلادی، جایگاه حرورا را در ۳ کیلومتری جنوب کوفه در مسیر بصره تخمین زدهاند.[ Fishbein 1990, p. 92] طبق منابع قرون وسطی، در دوران پیش از اسلام و در سده هفتم میلادی، حرورا در کنار فرات و یا یکی از آبراهههای منشعب از آن قرار داشت. ولی محل آن در سدهی نهم، درون بیابان توصیف شدهاست. تاریخنگار لئورا وچا ولیری بیان نموده است که احتمالاً سیستم آبنگاری منطقه دچار دگرگونی شدهاست.(و نیزدر همین ناحیه است که نبردهای مذار و حرورا بهطور پشت سرهم و در نیمه دوم سال 67 هجری رخ داده است که طی آن سپاه مختار ثقفی از مصعب ابن زبیر فرماندار بصره شکست خورده و سپس مختار سریعاً در کوفه به محاصره درآمده و کشته شد).
محل تجمع خوارج در دوران خلافت علی:
حرورا از لحاظ تجاری یا کشاورزی اهمیت چندانی نداشته و شهرت خود را مرهون وقایع تاریخی است که در آن اتفاق افتادهاست. این مکان، محل تجمع گروهی از یاران علی است که با حکمیت ارائه شده از سوی معاویه در جنگ صفین مخالف بوده و اولین جدایی خود را شکل دادند. در صفین، ابتدا افراد معدودی بودند که مخالفت خود را با فریاد زدن شعار «لا حکم الا لله» ابراز داشتند. اما در طی بازگشت سپاه علی به کوفه، تعداد این گروه افزایش یافت. این گروه در ربیع الاول38 ه.ق (مرداد ۳۷ هجری شمسی)/اوت-سپتامبر ۶۵۸ میلادی در حرورا جمع شده و به حروریان مشهور شدند و تعدادشان احتمالاً به دوازده هزار نفر رسید. این نافرمانی تا آنجا پیش رفت که این گروه برای خود امام جماعت (عبدالله بن کوا یشکوری) و رهبر نظامی (شبث بن ربعی تمیمی) تعیین کردند. آنها دیگر علی را به رسمیت نشناختند و بیعت خود را بر مبنای خدا و امر به معروف و نهی از منکر تعیین کردند و بیان داشتند که یک شورا باید خلیفه جدید را تعیین کند. البته این موضوع باعث نشد که این قوم بی رهبر بمانند و قبل از اینکه به نهروان بروند، عبدالله بن وهب راسبی را به عنوان رهبر خود برگزیدند.
انگیزههای جنبش خوارج، دلایل مذهبی داشته است. مواردی مانند متهم کردن علی(ع)، به کفر با پذیرش حکمیت، اصرار آنان مبنی بر جدایی از علی(ع) به علت توبه نکردن و نشکستن عهدنامه صفین، تجلیل کردن از خودشان که برای آنان انگیزهای بر کشته شدن در راه خدا میشد و اعتقاد آنان مبنی بر پاداش اخروی و به بهشت رفتن، مبنای فکری این گروه را تشکیل میدهد. علی(ع) که گرفتار نافرمانی خوارج شده بود، ابتدا پسر عمویش عبدالله بن عباس را به عنوان نماینده خود به حرورا برای مذاکره فرستاد و سپس خودش شخصاً برای بحث به آنجا رفت. خوارج، افرادی به ظاهر دیندار و قرآندان، متعصب و خشک بودند. به همین جهت وقتی امام(ع)، عبدالله بن عباس را برای مجادله با آنان میفرستد، سفارش میکند که با آنان به قرآن تمسک نکند، چون قرآن به معانی و وجوه گوناگونی درخور حمل است و هر چه گفته شود، چیزی خواهند گفت. پس باید با آنان به سنت احتجاج شود، تا راه گریزی نیابند.
لاتخاصمهم بالقرآن، فانالقرآن حمّال ذو وجوه, تقولون و یقولون ولکن حاججهم بالسنّة فانّهم لن یجدوا عنها محیصاً. (از نامه 77 نهج البلاغه)؛ به قرآن بر آنان حجت میاور که قرآن تاب معنیهای گونه گون دارد. تو چیزی از آیه ای می گویی, و خصم تو, چیزی از آیه دیگر. لیکن به سنت با آنان گفت وگو کن که ایشان را راهی نبود, جز پذیرفتن آن.
اما پس از اینکه علی(ع) به کوفه بازگشت بهطور صریح اعلام کرد که به شرایط منعقد شده در عهدنامه صفین وفادار خواهد ماند. حروریان با شنیدن این سخن خشمگین شدند و با یکدیگر ملاقاتهای پنهانی ترتیب داده و دیگر در مورد اینکه در منطقهای بمانند که به عقیده آنان احکام ناعادلانه به جای احکامی که خدا تکلیفش را روشن کرده اجرا میشود، دچار تردید شدند!. گروهی که به این باور رسیده بودند، پنهانی گریختند و از هم فکران خود در بصره دعوت به عمل آوردند و در نهروان جمع شدند.
از آنچه در ابتدای این سخن میخوانیم معلوم میشود علی(ع) را نسبت به حال یکی از خوارجی که در صحرای حروراء اجتماع کرده اند خبر دادهاند. این سخنان در مورد او و هم صنفان اوست. خوارج را خوب میشناسیم، آنها شک و تردیدی در موضوع خداوند و رسالت پیامبر و معاد و قیامت نداشتهاند و حتی تا پای جان در نبردها حاضر میشدهاند، گرچه دیدشان نسبت به این امور، سطحی و خشک ولذا افراطی بوده است، اما قطعا شک و تردیدی در این امور به خود راه نمی دادهاند، پس علی از چه شکی سخن میگوید؟ شک در چه چیزی؟ جایگاه درست این سخن و پاسخ به این سوال به راحتی از خلال کاوش تاریخی بیان شده به دست میآید. آنها(خوارج) نه در مورد حقانیت هدف که در مورد حقانیت راهی که انتخاب کردهاند دچار شک و تردید شدهاند. آنها به علی(ع) شک کردهاند و راهی را که امام در مقابلشان گذارده است با برداشتهای ذهنیشان از قرآن مخالف یافتهاند. در تطبیق آیات قرآن با شرایط روزشان و امر امام، سردرگم و متزلزل ولذا مسئلهدار شدهاند، بنابراین هستههای تمرد و مخالفت را شکل داده و سر از اطاعت علی(ع) برداشتهاند.
از یکسو اولین نشانههای شکل یافتگی و تجمع سیاسی برپایه تفاسیر خود بنیاد از دین در قالب تشکلهای سیاسی مخالف حکومت شدهاند و از دیگر سو با ضعف در فهم درست دین و عدم قدرت انطباق آن با شرایط متغیر و عدم دسترسی به پایههای اصلی و معیارهای بنیادین سنجش و داوری دینی، گرفتار جمود و خشک سری و حرکتهای افراطی مسلحانهای شدهاند که تبار بسیاری از حرکتهای آشنای معاصر نیز به شمار میآیند. علی(ع) اما با این طایفه تا در حرورا نشستهاند و فقط سر از اطاعت بیرون بردهاند و هنوز دست به اسلحه و خروج و جنگ نشدهاند با نرمش و ارسال نماینده و بحث و گفتوگو و محاجه منطقی روبرو میشود. او خود به میان آنان میرود و با آنها گفتوگو میکند این درسی است که ما امروز از نحوه برخورد علی(ع) با مخالفانش میآموزیم و هنوز باید بیاموزیم. حرورا جایگاه مخالفان سیاسی اوست و اما نهروان، مقرنظامی معارضان مسلح.
برخورد علی با حرورا و نهروان کاملا متفاوت است و این درسی است که باید آموخت. او در حرورا، جنگی و سرکوبی نمیکند، به دنبال ریشهیابی انحراف و حل تعارضات است به ریشهها میپردازد و راههای بازگشت آنان را هموار میکند. در نهروان اما ماجرایی دیگر است و برخورد او دیگر.
اما ریشه این جدایی و شک و تردیدی که همه عبادتها و تهجدهای این گروه را بیارزش کرده است، گم کردن و فراموشی نقش امام و امامت در ادامه مسیر دین و پاسخهای آن به شرایط روز است، شک و تردیدی که او «در» (فی شک) آن غوطهور شده و او را در بر گرفته و در خود کشیده. و این یقینی که حتی خواب هم بر سکوی آن تو را بالا میبرد و «بر» سکوی استوار و رفیع آن میایستاند (علی یقین)، نقش پذیرش یا عدم پذیرش امام و امامت اوست. امام جهت دهنده است و اگر عبادت از امامت جدا شود، یعنی جهتش را گم کرده و این گمشدگی یعنی بی اعتباری و به مقصد نرسیدن. و از سوی دیگر او(امام) ما را بهتر از خودمان نسبت به خودمان دوست دارد! چرا که دوست داشتن ما نسبت به خودمان از غریزه بر میخیزد و دوست داشتن او از امر و وظیفه؛ وظیفه و امری که ما را از خدا میداند و برای همو میخواهد(انا لله و انا الیه راجعون) و لذا این دوست داشتن و طلبیدنهای ما! از سوی او، ما را به سوی خداوند جهت میدهد و بر میکشد، اما دوست داشتنهای ما نسبت به خودمان معمولا سر از غرایز و عادتها و ...در میآورد. او بیشتر و بهتر از ما ما را دوست دارد و هم بیشتر و بهتر از ما مسیرمان را به سوی خدا میشناسد، همینها کافی است که سرپرستیاش را نسبت به خود بپذیریم و به آن یقین داشته باشیم. اینها پایههای یقین ما به سرپرستی امام معصوم است.
امامی که با دو بال آگاهی (علم) و آزادی(تقوی)، عصمت یافته است و ولایت و سرپرستیاش همان آزادی دهندگی و رهایی بخشی ماست. عصمت، امری مقول به تشکیک و ذو مراتب است، در زندگی روزمره خود نیز میتوانیم آن را بیابیم. وقتی به مضرات و خطرات چیزی «آگاهی» داریم (مثلا الکل) واز جبرهای درونی و بیرونی و عادتها و...هم آزادیم (تقوی)، آنگاه نسبت به گناه نوشیدن الکل و ضرر به خود معصوم شدهایم و عصمت یافتهایم، حال هرچه دایره این آگاهی گستردهتر و عمیقتر و مراتب آن آزادی از جبرهای خود و جامعه و طبیعت و تاریخ و ... عمیقتر و گستردهتر باشد این عصمت نیز مراتب بالاتر و رفیعتری خواد یافت، آن چنان که علم حضوری آنان به کل مسیر انسان و تقوا و خودنگهداری بی مثال امام، آنان را در قله عصمت مینشاند؛ چنان که ساحت عصمت آنان نه فقط در این عالم طبیعی که گستره فراخنای هستی را تا انتها تا لقای محبوب ازلی و ابدی در بر میگیرد.
امام متمم نعمتهای خداوندیست (اتممت علیکم نعمتی) سرپرستی و همراهی ما با او نعمت استعدادهای خداوندی داده شده به ما را جهت میدهد وبه اتمام و به فعلیت میرساند و همین است که در کنار امام و همراه او و همپای او، خواب هم جنس رشد میگیرد واینها همه پایههای یقین به امام است و همین عملکردهای اودر مواجهه با موضوعات و رخدادهایی چون حرورا و نهروان است که سند درستی این یقین میشود.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان
منبع: ایکنا
کلیدواژه: نهروان خوارج شرح نهج البلاغه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۸۵۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نکته مهمی که در توقیع امام زمان (عج) به شیخ مفید اشاره شد
حجت الاسلام والمسلمین حبیبالله فرحزاد در برنامه «یک ماه مانده» شبکه قرآن درباره حضرت بقیة الله الاعظم (عج) صحبت کرد و به نکته مهمی که ایشان در توقیع خود به شیخ مفید اشاره کرده بودند، پرداخت.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فیلم و صوت فیلم و صوت