اخلاق پسا اربعینی
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۵۰۵۳۴
به گزارش ایکنا؛ محمدعلی مشایخیپور، استادیار گروه معارف دانشگاه جامع امام حسین (ع)، در یادداشتی که اختصاصاً برای خبرگزاری قرآن ارسال کرده، به بررسی اخلاق پسا اربعینی پرداخته و آن را از دو منظر فردی و جمعی تشریح کرده است. مشروح این یادداشت در ادامه از نظر میگذرد.
یکی از نشانههای مؤمن زیارت اربعین است، اربعین نشانه نصرت الهی برای یاری مؤمنان است، زیارت امام حسین با حج مقبول همراه رسول خدا (ص) و زیارت خدا در عرش خدا برابری میکند، گریه بر سیدالشهدا (ع) از نماز شب بالاتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر کدام از این جملات حاوی نکاتی ارزشمند است که هریک اگر خواهد دقیق مورد بررسی و موشکافی دقیق قرار گیرد، هزاران نکته از آن میتراود که عمق و عظمت وجودی آنها را نمایانگر است، لیکن در یک جمله کلی و خلاصه میتوان گفت که همه این جملات با قالبهای مختلفی که دارند ترجمان ارتباط وثیق کربلا و ظهور حضرت حجت است. پیرجماران آن عارف و عامل حقیقتبین بدون دلیل سخن از راه قدس از کربلا میگذرد، نگفته است. کربلایی که دیروز صحنه تقابل اوج کفر با اوج اسلام بوده است و قدسی که نیز امروزه نقطه مرکزی اوج تقابل کفر با اسلام است و اگر قرار باشد تقابلی صورت گیرد یکی از سنگرهای کلیدی که اول بار باید توسط جبهه مقاومت فتح شد و آن را از اسارت کفر درآورد قدس و سرزمینهای اشغالی است.
حرارت عشقی که کاخ یزید را ذوب میکند
از سوی دیگر اگر دقتی چند در تلاش جبهه کفر و گاوهای شیردهاش برای تشنجآفرینی در عراق در پیش یا و هنگامه اربعین داشته باشیم میتوان به درک رسید که دشمن خود نیز به این واقعیت دست پیدا کرده که قرار است حسین (ع) و کربلا و اربعینش کاخ یزیدیشان را برافکند و حرارت عشق حسینی آنان و را ذوب کند و از هستی ساقطشان نماید؛ فلذا تلاش دارند تمام عِده و عُدّه خود را متمرکز سازند بلکه از حضور مشتاقان دلداده و جهانگیری روزافزون آن اندکی بکاهند.
البته باید به آنها گفت که دیروز شیرزنی، چون زینب کبری (علیها السلام) و کودکی، چون سجاد (ع) دشمن با بن دندان مسلح و برخودار از عقبه تبلیغاتی را درهم پیچید و یاد و نام دین خدا را زنده نگه داشت و به وسعت تاریخ عمق بخشید، لیکن امروزه میلیونها مرد و زن پابه رکاب و آمادهای که تنها منتظر اشاره ولیشان هستند تا کاری کارستان کنند و بساط کفر و استکبار را در هر نقطهای از جهان درهم شکنند. تجربه دفاع مقدس و نیز مقابله با داعش برآمده از زحمت ۲۰ ساله جبهه کفر تنها نمونههایی از مقابله و آمادگی برای است.
مغناطیس حسینی
باید قدر حسین و شورآفرینی و هدایت و راهبریش را دانست؛ چه قدرت و منطق و مغناطیسی، چون حسین (ع) این کشته راه خدا میتواند قریب به چهل میلیون جمعیت را از هر نژاد و قوم و مکتب و مذهبی را چونان پروانهای عاشق گرد شمع وجودش جمع سازد و حاضر باشد همه هستی خود را برای محبوبش فدا نماید؛ چه چیزی میتواند عاشق عربنژادی را به تکاپو وادارد که یکسال همه هم و غم خود را برای جمع توشهای برای پذیرایی از زوار حسینی گذارد و از جان و دل در این مسیر قدم گذارد و از زوار حسینی با همه داشتههایش پذیرایی نماید.
چه چیزی میتواند جوانی که را در معرض انواع و اقسام حقیقی و مجازی از ابزارهای منحرفانه قرار دهد بهتر از عشق حسینی دستگیری و هدایت کند و در جاده کربلا قرار دهد؛ چه رسانهای قویتر از حسین و شهادت و اربعینش میتواند با صدای رسا دلها از هر رنگ و نژاد و رنگ و گروه و قبیلهای را در یکجا کنار هم جمع آورد و متحداشان سازد. جان کلام آنکه حسین (ع) و اربعینش تابلوی رنگارنگ از صحنههای بینظیر عشق و علاقه شور و شعور است که باید به شایستگی و بایستگی از ظرفیت وجودی آن نهایت استفاده را کرد.
قبل از هر چیز باید از میزبانی شایسته مردم عراق صمیمانه تشکر کرد، مردمی که عاشقانه و خالصانه داشتههای خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به میدان آوردند و با تمام وجود از زوار حسینی پذیرایی کردند. باید قدردان این همه لطف و همکاری و همراهی بود. خداوند متعال اجر عظیم دنیوی و اخروی به آنان عطا نماید.
وظایف پسااربعین
معالوصف پیروان جبهه مقاومت در عرصه فردی و جمعی در پسااربعین وظایفی برعهده دارند که از آن با عنوان اخلاق پسااربعینی یاد کردهایم. درعرصه فردی آنان که در این مسیر قدم گذاشتند باید بدانند به واسطه هر قدم و هر رنجی را که کشیدهاند پاداشی ویژه برای آنان است. اربعین مانور قدرت حقمداران خداجوست و تولای خدامحوران و تبری کفرپیشگان است، این تولی و تبری در پیشگاه الهی اجر مضاعف دارد و ترس و واهمهای عظیم در دل دشمنان اندازد. حسینیون باید بیش از گذشته در حفظ و تقویت داشتههای ایمانی خود کوشش نمایند.
زیارت امام حسین (ع) آمرزنده گناهان انسان و سبکباری و سبکبالی به دنبال آورد و این فرصت را باید مغتنم شمرد و بیش از گذشته خود را به خدا و اهل بیت (ع) قریب سازیم. فراوان ابزارها مادی حقیقی و مجازی در کمین نشسته که داشتههای ایمانیمان را از ما بگیرند و یا حداقل از توسعه و ترقی آنها جلوگیری نمایند؛ فلذا حفظ و توسعه و تعمیق داشتههای این سفر بسیار بسیار مهم است. نکته بعد آمادهسازی روحی و معنوی هرچه بیشتر خود برای اربعین سال بعد و افزودن عمق وجودی آن است. مطمئناً در این سفر برخی از فرصتها را از دست دادهایم یا اینکه بهتر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم. تأمل در اصلاح فرصتهای احتمالی از دسترفته یک اقدام مهم است.
عمقبخشی به سفر
یکی از بهترین اقدامات برای عمقبخشی بیشتر سفر اربعین، رجوع به منابع اسلامی و آشنایی بیشتر با اهل بیت مکرم (ع) و دستیابی هرچه بیشتر به ابعاد شخصیت وجودی این سرآمدان عالم هستی است. مبداء و مقصد پیاده-روی نجف و کربلا است؛ نجف مدفن مولا علی (ع) و کربلا مدفن فرزند برومندش حسین بن علی (ع) است. آشنایی با شخصیت وجودی این دو شخصیت بزرگوار بیش از بیش کیفیت پیادهروی اربعین ما را متحول خواهد کرد. آشنایی با شخصیت ذخیره اهل بیت و فرزند برومند سیدالشهدا حضرت حجت (ع) ضرورت دارد. خداوند سیدالشهدا و اربعین را ذخیره مکتوم خود برای ظهور قرار داده است و شواهد نیز براین قضیه صحه میگذارد فلذا باید گفت هدف اصلی قدمگذاری در مسیر زیارت حسین لبیک به حضرت حجت (ع) و اعلام آمادگی برای حضور در لشکر ایشان است و به طور طبیعی شناخت هرچه بیشتر شخصیت حضرت حجت (ع) به عنوان منجی عالم بشریت ضرورتی اساسی برای حقدوستان است.
رفتار دیگری که باید در پسااربعین به آن عنایت داشته باشیم، تبلیغ هرچه بیشتر حضور و آمادهسازی جسمی و روحی دیگران در این حرکت بابرکت است. حسین (ع) باید به جهانیان شناخته شود تا آن زمان که حضرت مهدی (ع) در کنار کعبه اعلام ظهور کند و خود را فرزند حسین (ع) و منتقم خونش برمیشمارد برای عالمیان حسین (ع) و شهادت و کربلایش غریب و ناآشنا نباشد و همین نکته خود نیز ارتباط کربلا با ظهور حضرت حجت را نیز صحه بیشتر گذارد و...
اخلاق پسا اربعینی جمعی
در عرصه جمعی و در اخلاق پسا اربعینی جمعی باید گفت که برای کسانی که در مسیر اسلام و انقلاب فعالانه نشاندار و بینشان و در لباسهای مختلف در حال خدمت هستند. قبل از هرچیز تشکیل قرارگاهی جامع و بزرگ متشکل از متخصصان عرصههای مختلف ضرورت دارد؛ قرارگاهی که برنامهریزی جامعالاطراف را دنبال کند و همه فعالیتهای پراکنده را در ذیل خود سامان میدهد تا با رفع نقایص گذشته و همافزایی برای فعالیتهای آینده، زمینهها را برای اتفاقات بزرگتر فراهم سازند. جبهه حق به واسطه برخی تکرویها، تشتتها و ناهماهنگیها ضربههایی خورده که فرج و گشایشها را به تأخیر انداخته است و سختی و رنج برای آنان به دنبال آورده است؛ فلذا باید با وحدت و همافزایی و هماهنگی حداکثری وارد میدان شود و یا برنامهریزی البته جهادی اهداف متعالی خود را دنبال کند.
معالاسف به دنبال پایان برخی مناسبتها عملاً تا سال بعد همه چیز به فراموشی سپرده میشود و همه چیز تعطیل میشود. برنامه اربعین با همه برنامهها تفاوت ماهوی دارد باید برنامهای برای تداوم و حضور هرروزه آن در زندگی همه دلداگان فراهم آورد و از قالبهای و ظرفیتهای نرم و سخت و حقیقی و مجازی برای حضور سیدالشهدا (ع) و تداوم خط مهدوی استفاده نماند.
قرارگاهی برای همه گروهها
این قرارگاه میتواند ظرفیتهای جبهه مقاومت از هر رنگ و نژاد و در هر شهر و کشوری را سامان دهد و ظرفیتهای وجودیشان را باهم و در کنار هم بکار گیرد تا زودتر و بهتر از گذشته در مسیر دستیابی به اهداف خود قرار گیرند. البته باید گفت سیدالشهداء (ع) خود وارد میدان شده است و چونان مغناطیسی جذاب همگان را به سوی مجذوب ساخته است، لیکن هنوز آوازه حسین (ع) و دعوت وی از مشتاقانش به بسیاری از مناطق کره زمین نرسیده است و هرسال که بگذرد میلیون میلیون بر خیل عاشقانش افزوده شود؛ اراده خدای متعال نیز بر نصرت جبهه حق از کانال اربعین قرار گرفته است. بسیاری از نشانههای حتمی و غیرحتمی ظهور نیز به وقوع پیوسته است. اگر کوتاهی کنیم و فعالیتهای خود را سامان ندهیم دشمن خیل این جمعیت مشتاق را به سوی خود سامان میدهد و خداوند متعال نیز فرج و گشایش جبهه حق را به واسطه عدم همراهی آنان به عقب اندازد.
باید زیرساختهای لازم در مسیر پیادهروی اربعین فراهم ساخت. فعالیتهای خودجوش مردمی را مدیریت کرد و خود را برای برگزاری نماز جماعت پرشکوه به پهنای مسیر نجف تا کربلا آماده کرد؛ باید خود را برای برپایی میدانی به وسعت مسیر نجف تا کربلا برای سان فرمانده و رهبر آماده کرد. باید خود را برای اقدامات جهانی آماده کرد تا تمدنی نو درافکند و نتیجه همه مرارتهای و سختیهای اول حقمدار تا آخرین آنها را به چشم دید و شاهد اهتزاز پرچم اسلام بر هر سنگر کلیدی و غیرکلیدی بود لیکن جبهه باطل برای حفظ بقای خود هم شده از هر اقدام و هر ابزاری بهره گرفته و خواهد گرفت حتی شده همه اختلافات درونی خود را کنار بگذارند تا بتوانند یکپارچه در مقابل امتیازات و داشتههای جبهههای حق بایستند این کار را خواهند کرد. فلذا دیگر هر گونه مسامحه و کوتاهی دیگر پذیرفته نیست دیگر وقت بند به آب دادن نیست دیگر وقت از دست دادن فرصت و شرایط مهیا نیست پیادروی میلیونی اربعین بزرگترین اجتماعی است که کره زمین به خود دیده است و حیف است این جمعیت میلیونی با دلهای آماده و دلداه بدون برنامه و صرفا با حرکت در مسیر راه تداوم یابد. خدایا همه جبهه حق را درکنار هم و باهم برای برپایی حکومت اسلامی در پهنه هستی به توسط فرزند کربلا حجت بن الحسن (ع) توفیق ده.
آمین یا رب الحسین الشهید (ع) انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۵۰۵۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضیلتگرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است
حسین هوشنگی؛ دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، شامگاه ۴ اردیبهشت ماه در نشست علمی «مراتب اخلاق در قرآن کریم» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه تلقی عمومی از اخلاق متعارف برای رسیدن به سعادت این است که ما قواعد و اصول راهنمای ثابت، یکپارچه و هماهنگ داریم لذا چندگانگی و ذومراتب بودن در تلقی متعارف از اخلاق به ذهن متبادر نمیشود، گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظریهای مطرح و مسالک سهگانه را بیان کردند ولی در میان فلاسفه غربی هم عمدتا این نکته قابل رصد است؛ دکارت دو دسته اخلاق متغیر و ثابت را بیان کرده و کانت هم اخلاق تدبیری و عقلی و تجربی را مطرح کرد و هگل هم به نحوی دیگر، بنابراین ساحات و مراتب اخلاق مسئله بدیعی نیست.
هوشنگی افزود: علامه طباطبایی در تعریف اخلاق گفته است فن و علمی است که از ملکات انسانی بحث میکند؛ ملکات، شاکلههای پایدار نفس انسانی را میگویند که به قوای حیوانی، نباتی و انسانی انسان مرتبط است تا انسان با اتصال به آن فضایل استکمال پیدا کند. وی در جای دیگری تعریفی امروزیتر ارائه کرده و میگوید اخلاق، وظایف و مسئولیتهایی است که انسان نسبت به خود، خدا و دیگران در جهت کسب سعادت خودش باید عمل کند و تعهد داشته باشد.
وی در ذیل آیه ۱۵۶سوره بقره «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» به بحث فضایل و رذایل پرداخته است، ادامه داد: انسان باید با آراستن نفس خود به فضایل، استکمال پیدا کند و رذایل را از خود دور سازد؛ این تعریف به خودی خود نوعی تصلب و ایستایی و ثبات و یکپارچگی را به ذهن متبادر میکند و آن اینکه نفس انسان یکسری رذایل و فضایلی دارد و اخلاق این صفات را دستهبندی کرده و میگوید انسان چگونه باید از رذایل دور و به فضایل آراسته شود. براساس این تعریف اینکه ما اخلاق را یک فرایند متغیر بدانیم که تصلب ندارد درست نیست.
دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این تعریف از علامه به روشنی فضیلتگرایانه است یعنی ایشان اخلاق و عمل اخلاقی را عملی میداند که برآمده از فضایل نفسانی و یا معطوف به آن باشد مثلا کسی که ملکه شجاعت دارد تصادفی در وجود او رخ نمیدهد بلکه او همیشه فعل شجاعانه از خود بروز میدهد؛ امروزه در فلسفه اخلاق در کنار فضیلتگرایی، پیامدگرایی هم مطرح است یعنی فعلی اخلاقی است که به نتیجه مفید و نافعی بینجامد؛ البته در مراد از نافعبودن محل بحث است که ملاک، نفع جمعی است یا فردی و یا کمال و ارزشها.
وی با بیان اینکه وظیفهگرایی هم در کنار فضیلتگرایی مطرح است، تصریح کرد: در فضیلتگرایی هم اصول اخلاقی اصول مطلقی دانسته میشوند که به هر نتیجه برسد وظیفه داریم آن را عمل کنیم. علامه طباطبایی این سه مسلک را به صورت ترکیبی مطرح کرده است یعنی قائل به نوعی فضیلتگرایی پیامدگرایانه است. پرسش این است که این مسالک به تعبیر علامه آیا پیوستگی ندارند و گسست بین آنها حاکم است و برای انتقال از یکی به دیگری باید از یک ساختاری به ساختار دیگر برویم یا اینکه نسبت میان آنها رابطه طولی است و تقدم و تاخر بین آنان وجود دارد.
مراتب سهگانه اخلاق از منظر علامه طباطباییهوشنگی با اشاره به مسالک و مراتب اخلاق سهگانه یعنی فلسفی(دنیوی)، اخلاق توحیدی قرآنی و اخلاق انبیای سلف از منظر علامه طباطبایی، افزود: از منظر ایشان اخلاق قرآنی در انبیای سلف و متون قبل از قرآن پیشینه نداشته است؛ اولین مسلک از این جهت فلسفی نامیده شده است که کسانی مانند ارسطو آن را مطرح کردند؛ در این مسلک نفس قوای نباتی، حیوانی و انسانی دارد و ما باید برای وصول به ملکات فاضله باید این قوا را تعدیل و تحت کنترل عقل درآوریم و سعادت مترتب بر این فضایل و ملکات است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به معیار فضیلت در این دیدگاه، اظهار کرد: ارسطو در اینجا حد وسط را بیان کرده است یعنی حد وسط بین افراط و تفریط را ملاک قرار میدهیم مثلا جبن، تفریط و تهور افراط و شهوت هم در بحث عفت، زیادهروی است. علامه یک حق اجتماعی را هم از این بحث استفاده کرده است یعنی این مسلک با اینکه مورد قبول نیست ولی در عین حال آن را خالی از حقیقت نمیداند و حقیقت آن را مورد توافق اجتماع عقلا میداند.
وی تاکید کرد: نکته مهم این است که ما فضیلتمند میشویم تا به یک امر و سعادت دنیوی برسیم. یعنی اگر کسی عفت داشته باشد این امر موجب سرافرازی و عزت و احترام من نزد دیگران است ولی اگر اهل طمع و آز باشم نوعی خفت در نزد دیگران خواهم داشت. صدق، اعتماد مردم را به همراه دارد و نوعی اخلاق انتفاعی ایجاد میکند.
هوشنگی با بیان اینکه در این اخلاق، خدا و آخرت مطرح نیست و به تعبیری سکولار است یعنی ما صداقت و خوبی انجام میدهیم تا جامعه بهتر و زندگی دنیایی بهتری داشته باشیم، اضافه کرد: البته در این اخلاق سکولار، علامه به مفهوم نسبیتگرایی هم اشاره دارد زیرا نسبیتگرایان معتقدند که اخلاق دارای اصول ثابتی نیست و بسته به فرهنگ و قومیت و جغرافیا و ملیت، بایدها و نبایدها هم فرق دارد و اخلاق تابع تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
هوشنگی با اشاره به اخلاق انبیای سلف، اظهار کرد: انبیا ما را از رذایل پرهیز و به فضایل توصیه کردهاند و این موارد ما را به سعادت دنیوی و اخروی میرساند؛ این مسلک در قرآن کریم آمده و مهر تایید هم خورده است: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ یعنی بهشت را در قبال اینکه مؤمنان، جان و مال خود را در مسیر حق خرج میکنند وعده داده است یا آیه «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ».
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به حق اجتماعی و حق واقعی با بیان اینکه در تعالیم انبیا حق اجتماعی نفی نمیشود ولی اصل، آخرت است، بیان کرد: خداوند فرموده است که آخرت خیر و ابقی و باقی است؛ علامه از حق اخروی به حق واقعی در برابر حق اجتماعی یاد میکند یعنی همه حقیقت، امور اجتماعی و مذموم و پسندیده این دنیایی نیست بلکه یکسری مصالح واقعی اخروی وجود دارد که سعادت انسان در گرو آن است گرچه این سعادت با سعادت دنیا در تضاد نیست.
وی اظهار کرد: کسانی که دین لقلقه زبان آنان است و ایمان و معرفت لازم را ندارند چه بسا در مسلک اول به سر میبرند یعنی به دنبال امر اجتماعی و حیثیت اجتماعی هستند ولی فرد اگر تحت تعالیم انبیا نسبت به مبدا و معاد آگاهی لازم را پیدا کند و پی ببرد آخرت، باطن دنیاست و سعادت واقعی در گرو مصالح و مفاسد واقعی است به مرحله دوم ارتقا خواهد یافت و به حق واقعی در برابر حق اجتماعی خواهد رسید.
نیت؛ عامل تفاوت میان فضیلتگرایی اجتماعی و اخرویهوشنگی تصریح کرد: نوع اول از اخلاق، فضیلتگرایی پیامدگرای دنیوی است یعنی میخواهد منفعت اخلاق را در دنیا ببرد؛ نوع دوم یعنی اخلاق انبیای سلف، فضیلتگرایی پیامدگرای اخروی است و در هر دو مسلک، فضیلت وجود دارد؛ علامه بر شباهت این دو در این مسئله تاکید کرده است ولی به تعبیر ایشان قرآن کریم مسلک اول را رد کرده و مسلک دوم را تایید فرموده ولی آن را کامل نمیداند. تفاوت این دو مرحله هم در نیت نهفته است یعنی کسانی فضایل را با نیت خیر دنیوی انجام میدهند ولی گروه دیگر برای خیر اخروی این کار را میکنند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه نوع سوم، اخلاق قرآنی توحیدی است، تصریح کرد: علامه فرموده است انسانی که در مراتب ایمان پیشرفت کرده و به توحید رسیده است (چه توحید نظری و به خصوص توحید عملی) مستغرق در خدا خواهد شد و در دل مجذوب خدا و مستغرق در اسمای حسنای الهی خواهد شد؛ قرآن کریم فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. در این حالت به لحاظ اخلاقی این فرد موح نه دنبال فضایل و به خودی خود پرهیز از رذایل و بهشت و جهنم است بلکه فقط مراد او ابتغاء وجه الله و کسب رضایت خداوند است و این مسیر را از طریق عبودیت عاشقانه طی میکند. به تعبیر علامه در اینجا رذایل و فضایل رها نیست و فرد متخلق به فضایل است ولی نیت او از کسب فضایل رسیدن به خیر دنیوی و خیر اجتماعی و حتی بهشت و جهنم و خیر اخروی نیست بلکه هدف، تنها جلب رضایت و مهر و حب خداوند است.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)