چگونگی خلق نامیرا از زبان کرمیار
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۵۷۱۹۲
صادق کرمیار، نویسنده کتاب «نامیرا»، از سؤالاتی که ذهن او را به عنوان نویسنده در هنگام نوشتن این کتاب درگیر کرده بود، گفت. ۰۱ آبان ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۴ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، صادق کرمیار، نویسنده کتاب «نامیرا»، شب گذشته، 30 مهرماه، میهمان برنامه «شب روایت» شبکه چهار سیما بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه این داستان است که میتواند این پرسشها را از لایههای زیرین ذهن بیرون بکشد، ادامه داد: با این نگاه سعی کردم مردم آن زمان کوفه را بشناسم؛ چون برای خودم قابل باور نبود که ظرف سه یا چهار ماه چند هزار نفر نامه نوشتند و از امام(ع) خواستند که به کوفه بیایند.
نویسنده کتاب «نامیرا» درباره نیت مردم کوفه از دعوت امام حسین(ع) و در نظر گرفتن منافع اقتصادی برخی افراد در این دعوت یادآور شد: بخشی از مردم کوفه هستند که ما به آنها خواص کوفه میگوییم. بیشتر این افراد به امام(ع) نامه نوشتند. بخش دیگر دعوتکنندگان، توده مردم بودند که پیرو خواص بودند؛ بنابراین اگر ما بتوانیم به یک تحلیل جامعی از خواص کوفه در آن مقطع تاریخی برسیم، میتوانیم به ریشههای انگیزه مردم برای نگارش نامه برسیم.
کرمیار ادامه داد: یکی از دلایل اصلی این بود که مردم شناخت کافی از امام(ع) نداشتند. آنها با این استنباط که ما یزید را نمیخواهیم؛ بنابراین شخصیتی هست که پسر پیامبر(ص) است حالا از او دعوت کنیم و یک حرکت جدیدی علیه بنی امیه انجام دهیم، این نامه را نوشتند. اما اینکه انگیزه امام(ع) چه بود؟ این بحث مهمی است؛ چون امام(ع) این جماعت را میشناختند. امام(ع) اگر میخواستند علیه یزید قیام کنند، یک راهش این بود که به سمت کوفه حرکت کنند؛ راه دیگر این بود که در پاسخ به نامه کوفیان بگوید که به مکه بیایید و با بقیه مسلمانان همپیمان شوید تا علیه یزید قیام کنیم. اما امام(ع) راه دوم را انتخاب نمیکنند و درست وسط ایام حج، از مکه خارج میشوند. همه این پرسشها باعث میشد که به دنبال تحلیلهای مختلفی از کوفه بروم.
این نویسنده درباره جابجایی شخصیتهای داستان در پایان داستان افزود: در ادبیات داستانی عنصری به عنوان آشناییزدایی دایم. اگر هر هنرمند بتواند از این عنصر به بهترین نحو استفاده کند، میتواند بر مخاطب اثر بگذارد. بعضی از شخصیتها برای مردم آشنا هستند، با تنها شیوهای که میشد با این موضوع برخورد کرد همین موضوع آشنایی زدایی بود. اگر در کارهایی مثل محرم و عاشورا از این عنصر استفاده کنیم، میتوانیم تأثیرگذار باشیم. بسیاری از وقایع «نامیرا» تخیلی اما مبتنی بر تاریخ است. شخصیتهایی که در این داستان وجود دارد، تا جایی که به تحلیل ما کمک میکند، حضورشان الزامی است.
ساخت سریال " نامیرا" منتفی شد/ حکایت مقدس هشت سال شرمندگیاستقبال از «نامیرا» در ماه محرم / دو تجدید چاپ در کمتر از یکماه«نامیرا» از مرز 120 هزار نسخه گذشت + فیلمکرمیار همچنین درباره نقش داعیهداران حمایت از امام حسین (ع) و تردید عبدالله ابن عمیر بیان کرد: من این کتاب را سال 81نوشتم و در سال 88به چاپ رسید. اگر سال 1488 هم به چاپ برسد، باز همین مسائل را داریم؛ یعنی تحلیلهای مربوط به واقعه عاشورا میتواند راهگشا باشد و از این طریق، ما ملاکهایی در اختیار داریم که میتوانیم بسنجیم چه کسی برحق و چه کسی ناحق است.
انتهای پیام/
R1013197/P/S4,35/CT12 واژه های کاربردی مرتبط امام حسین (ع) کتاب و ادبیات ادبیات دینی و آیینیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: امام حسین ع کتاب و ادبیات امام حسین ع کتاب و ادبیات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۵۷۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری