آشنایی با برترین تکتیرانداز جهان؛ از نبرد تا شهادت
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۶۲۴۱۸
حماسه جاودان هشت سال دفاع مقدس در سرزمین اسلامی ایران، همچون مدال افتخاری است که همیشه تاریخ، بر سینه ستبرمجاهدان اسلام میدرخشد و تلالو آن چشم هر بینندهای را محصور میکند.
به گزارش شریان نیوز،حماسه جاودان هشت سال دفاع مقدس در سرزمین اسلامی ایران، همچون مدال افتخاری است که همیشه تاریخ، بر سینه ستبرمجاهدان اسلام میدرخشد و تلالو آن چشم هر بینندهای را محصور میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید «عبدالرسول زرین» از این عرشیان فرش نشین بود. بلند پروازی که قفس تن را شکست و از خاک بر افلاک رسید و مصداق "یخرج الحی من المیت" شد. شجاعت مرد زرین جبههها آنچنان بود که شهید حاج حسین خرازی او را گردان تک نفره زرین لقب داد و مولایش امام حسین (ع) در عالم رویا او را سرباز واقعی نامید. قبل از شروع جنگ تحمیلی در کردستان در گروه ضربت تا لحظه شهادت در عملیات خیبر چنان ضربات مهلکی را به دشمن وارد کرد که سپاه خصم را پس از وارد کردن تلفات سنگین انسانی و مادی دچار سرگیجه و تحیری کرد که در طول تاریخ بی نظیر است.
این جانباز سرافراز اسلام، بنیانگذار گردان تک تیراندازی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) برای نخستین بار در کشور بود، گاهی فرمانده بود و بیشتر وقتها، تک تیرانداز؛ و به اذعان فرمانده شهید لشکر امام حسین (ع) «انگار که جنگی به دنیا آمده بود و هرکجا کم میآوردیم و یا به مشکلی برخورد میکردیم شهید زرین در این نقاط حساس وارد و با خونسردی کامل قضایا را حل میکرد»
فرماندهی کل قوا، نخستین عملیاتی بود که در آن شرکت کرد و مرحله دوم خیبر سال ۶۲، آخرین عملیاتش. مرد جنگ بود و موثر در پیروزی عملیاتها. وقتی شهید شد، هلهله کردند «شکارچی خمینی را کشتیم!» گویی او «لشکری بود در لشکر امام حسین (ع)»
گفتگو با دکتر علی اصغر زرین فرزند این شهید بزرگوار بیش از سه ساعت طول میکشد و این سه ساعت شاید تنها بیان چند روز از رشادتهای پدر بود و این بار، زمان، به ثبت دلاورمردیهای «نابغه جنگی ایران» بدهکار ماند...
بخش دوم و پایانی گفتوگو با فرزند شهید زرین را در ادامه میخوانید:
چند بار مجروح شدند؟
علی اصغر زرین: نمک هر عملیات را میچشیدند. یکدفعه گوششان تیر خورد، پایش زخمی شد. چندین بار بیمارستان بستری شد و فقط در عملیات رمضان ۶۰ درصد جراحت داشتند.
چندساله بودید که پدر شهید شد؟
علی اصغر زرین: حدود هشت سالم بود. برادرم اکبر از من ۱۰ سال بزرگتر بود و همان زمان حیات پدر در سن ۱۶ سالگی رفت جبهه. یواشکی دست توی شناسنامهاش میبرد. پدر، اکبر را با خود میبرد جلو. دو، سه بار تکتیراندازی میرود و بعد در منطقه شده بود مسئول موتوری. هجدهساله بود که مسئول موتوری سپاه دوم سیدالشهدای اصفهان شد. پدرم به تمام معنی به ما علاقه داشت، حتی یکجا یکی از همرزمانش میگفت: «توی جبهه در سنگر مستقر بودیم یکدفعه صدای هقهق گریه شهید زرین بالا رفت، بهش گفتم چی شده؟ ایشان میگویند که یاد بچههایم افتادم.»
آقای دکتر شما چند خواهر و برادر هستید؟
علی اصغر زرین: ۴ برادر و ۳ خواهر که آن زمان ما کوچک و قد و نیم قد بودیم. بزرگترین فرزند خواهرم هستند که ۱۲ سال از من بزرگترند.
ارتباط پدر با ۴ برادر و ۳ خواهر چگونه بود؟ با آن زمان کمی که در خانه سپری میکرد فرصت رسیدگی به هر ۷ نفر را داشت؟
علی اصغر زرین: مهمترین نکته همینجاست. پدرم زیاد در نوارها تأکید دارند که: من بچههایم را سپردم به خدا و بعد اقوام و همسایهها و دوستانم، هوای بچههای من را داشته باشید، من باید بروم و ماندن برای من معنی ندارد، من احساس میکنم یک مرد جنگی هستم و حضور من در جنگ واجب است و ازآنجاییکه خدا تابهحال رزق و روزی بچههای مرا داده است، از این به بعد هم خودش خواهد داد. من یکچیزی میگویم و شما هم میشنوید. شهدا را غیر از شهدا کسی نمیتواند وصف کند. تنها کسی که میتوانسته در مورد پدرم خیلی خوب صحبت کند، خود شهید خرازی بودند.
ما را مرتب پارک میبردند. بچهها را میبردند توی کوچه فوتبال بازی میکردند. یادم هست بچههای کوچکی را که بعد از شهادت ایشان گریه میکردند و میگفتند همین دو ماه پیش داشتند با ما فوتبال بازی میکردند. یادم هست که به بچههای یتیم ایشان چقدر متواضعانه میرسیدند و توجه میکردند. بسیار بخشنده و سخاوتمند بودند که این خصلت ایشان از شهرت خاص و عام برخورداراست. خیلی باصفا و شوخطبع بودند، ولی در حین کار که میشد خیلی جدی و عجیب میشدند، «رحماء بینهم» شان خیلی قشنگ بود «اشدا علی الکفار» شان هم، چون بجا و خیلی زیبا بود. وقتی میآمدند، مرتب به مدرسههایمان سر میزدند. وقتی میآمدند، من فکر میکردم فقط به من توجه دارند، اما بعد از هرکدام خواهرها یا برادرها که میپرسیدم آنها هم همین را میگفتند. این نشان میدهد که توجهشان به همه ما یکسان و در حد بسیار بالایی بوده است.
شهید خرازی میگوید: ما عاجزیم در وصف و مدح شهدا خصوصاً برادر عبدالرسول زرین صحبت کنیم.
بین همسایهها و مسجد، صبح و ظهر و شب از قبل از انقلاب تا وقتی شهید شدند، آستینهای بالا زده و قطرات آب روی ریشهایش بیشترین تصویری است که در ذهن خیلی از همسایهها و ما نقش بسته است. دائم الوضو بودند و اذان گوی مسجد.
شده بود در مناسبات خاص کنار هم باشید؟
علی اصغر زرین: دینمحور بود، میگفت هرکجا که اسلام به من نیاز داشته باشد، آنجا هستم، یادم هست که نی بلد بودند، بچهها را جمع میکردند برای شب یلدا هندوانه هم خریده بودند و برایمان نی میزدند. خب خیلی شوخ و باصفا بودند.
چطور تکتیرانداز لشکر میشوند؟
علی اصغر زرین:شهید زرین در اوایل جنگ علاوه بر تکتیرانداز ویژه لشکر، مسئولیتهای مختلفی را به عهده داشتند و یک نیروی جنگی و کاملاً کارآزموده بودند، ولی به دلیل تیراندازی بسیار دقیقی که بهویژه در شرایط بحران با خونسردی عجیب، داشتند؛ مشکلی که پیش میآمد ایشان یک تنه و با یک اسلحه جلوی دشمن میایستاده است. خودبهخود مسجل شده بود که کارهای بزرگی را میتواند با این استعداد عجیب خود در تیراندازی انجام دهد؛ ازجمله برداشتن موانع سخت از پیش روی نیروهای در حال پیشروی، به هم ریختن روحیه دشمن در خلال و بعد از عملیات، زدن نیروهای مؤثر و فرماندهان عراقی و... کارهای بزرگی که منحصربهفرد بوده و در پیروزی عملیات نقش خیلی تعیینکننده و بسزایی داشته را انجام ده، کارهایی که از عهده هرکسی برنمیآمده است.
یکبار همان اوایل جنگ در منطقه جنوب در حال دویدن پایشان به یک کیسهای گیر میکند و زمین میخورند، کیسه را از زیرزمین بیرون میآورد تا پای نیروها به آن نخورد و اذیت نشوند که میبینند یک تفنگ خیلی خوشدست و زیبا، دوربیندار - تخصصی «مگ» درون کیسه قرار دارد. این اسلحه، از سلاحهای تکتیراندازی دشمن بوده است که خداوند آن را جلوی راه او قرار میدهد. ایشان هم در همان ابتدا یک سری تانکهای دشمن که به سمت نیروهای خودی در حال پیشروی بوده را میبیند و این بار کارش را با این اسلحه انجام میدهد. خودش برای یکی از رزمندگان تعریف کرده که درجایی کمین کردم. اسلحه بهصورت مجزا بود. سرهمش کردم. با دوربین تانکها را نظارهگر بودم، شروع کردم به تیراندازی که اول تیر بارچی تانکها را زدم بعد کمک تیربارچی سپس نیروهای اطراف تانک را که پشت آن مخفی بودند و بعدازآن خود راننده تانک که وحشتزده از درون تانک برای فرار بیرون میآمد، خودش میگفت در آن روز چندین تانک را از کار انداختم و دشمن وحشتزده عقبنشینی کرد، بعد از اتمام کار شهید خرازی بهسرعت با موتور به سمت شهید زرین میرود و او را در بغل میگیرد و میگوید: «برادر زرین امروز تو معجزه کردی و دشمن را در نطفه خفه کردی» این قصه باعث میشود که از آن به بعد ایشان در عملیاتها صرفاً نقش تک تیرانداز ویژه لشکر امام حسین (ع) را داشته باشد که از خیلی مسئولیتهای دیگر کارسازتر و در سرنوشت عملیات تعیینکنندهتر بوده است.
پس این مرد جنگ و نیروی تامالاختیار آموزش گروه تک تیراندازی را از همینجا آغاز میکند؟
علی اصغر زرین:مبتکر تشکیل گروه تکتیراندازی با آموزش تخصصی بالا برای نخستین بار در کشور در لشکر امام حسین (ع) میشود، یک نیروی تامالاختیار بودند که خود همهچیز را در مورد جنگ میدانسته و خیلی خوب نقاط حساس دشمن را میشناخته و دشمن را در نطفه خفه میکرده و فرماندهی بوده که خود نیز نیروی خود بوده و بهاندازه یک گردان خطشکن عمل میکرده است.
آن عکس معروف تیر خوردن لاله گوش در چه عملیاتی بود؟ لبخندی به لب دارند؛ گویا روی زمین نیستند؟
علی اصغر زرین: این نقل قول شهید خرازی است: من خودم بعد از عملیات طریقالقدس نزدیک شهید زرین بودم، با یک بشاشیت و روحیه خیلی بالایی داشت کارش را انجام میداد و تیر بهطرف عراقیها میزد. من دیدم که عراقیهایی که میآیند بروند دستشویی، ایشان هدفشان میگرفت و آنها در همان حال زمین میخوردند و با شوق و علاقهای ایشان به من میگفت «حسین ببین اینها چطور زمین میخورند و چطور ذلیلانه فرار میکنند»، «من خودم چندین صحنه را شاهدش بودم. در این موقع؛ جایی که ایشان جنگ میکرد را عراقیها کشف کردند، یک تیر رها شد و من خودم کنار ایشان ایستاده بودم که تیر آمد؛ خدا خیلی رحم کرد که ایشان را نگه داشت همان لحظه، این تیر آمد از کنار گوش ایشان رد شد ولاله گوش عبد الرسول را سوراخ کرد؛ اصلاً خم به ابرو نیاورد و کارش را با جدیت بیشتر ادامه داد. در همان حین بود که گروهی از فیلمبرداران آنجا بودند و بلافاصله از ایشان عکس گرفتند؛ که این عکس، خود گواه صادقی بر فعالیتها و تلاش و مبارزه ایشان است.»
توانست تکتیرانداز عراقی را بزند؟
علی اصغر زرین: خودش تعریف میکرد که سه روز دنبال تکتیرانداز بودم. روز آخر که تیر به گوش پدر میخورد، تعریف میکند؛ «تکتیرانداز عراقی فکر کرد من یا کشته شدم یا منتقل به بیمارستان. سریع که گوشم را بستم برگشتم همانجا و رفتم به سراغش. این تکتیرانداز چند نفر از فرماندهان و دوستان ما را زده بود. سه شب به دنبالش بودم و در این سه شب در یک گودال کوچک که خودم کنده بودم استتار کرده و از شکلات و ... تغذیه میکردم.»
تکتیرانداز عراقی مهارت زیادی داشت و کسی بهراحتی نمیتوانست او را پیدا کند. دمصبح بود که دیدم آفتابه به دست به سمت دستشویی حرکت میکند. بهترین موقعیت بود. از دستش به خاطر زدن بچهها عصبانی بودم که در همان حال او را به درک واصل کردم و بعدازآن دو تکتیرانداز دیگر آمدند بالای سر نفر اول که بیدرنگ هردوی آنها را به هلاکت رساندم. خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که اینهمه سختی نتیجهاش زدن یکی از بهترین تکتیراندازان عراقی بود.
گویا در همان ایام هم دیداری با امام خمینی (ره) داشتند؟
علی اصغر زرین: در زمان جنگ رفته بودند دیدار حضرت امام، بعد از اصابت تیر به گوش پدر در سال ۶۰ عکس ایشان در مجله پیام انقلاب در سطح کشور به چاپ رسیده بود) در آن دیدار فرماندهان پدر را بهعنوان بهترین تکتیرانداز به محضر امام خمینی (ره) معرفی میکنند. حضرت امام عکسشان را در مجله پیام انقلاب دیده بودند، خودشان میروند و آن مجله را میآورند. خود شهید میگفتند امام یک نگاه میکرد بهعکس و یک نگاه به من و لبخند زیبایی بر لبانشان بود. پدر میگفت «بهترین خاطرهام لبخند رضایت حضرت امام بود.»
یکی از بچههای آزاده به نام سرهنگ علیرضا لطفی که در عملیات خیبر اسیر شدند شعری در رابطه با تیری که به گوش ایشان اصابت کرده سرودند:
کیست این مرد که تیری به سر لاله گوشش سخن وصل نموده نجوا
و چنین خندهزنان از شرر خصم ندارد پروا
این همان زرین است که ز مردان یقین مرد حقیقتبین است
او خودش گفت به دیدار امام
وقتی از طاقچه تصویر مرا برمیداشت
و نگاهی بر من و نگاهی برعکس تا به لبخند رضایت گل رویش بشکفت
زان تبسم چه سخنها به من خسته و رزمنده نگفت
خستگی را ز تنم گرد غم را ز رخم به نگاهش به تبسم همه یکباره برفت
به گفته سردار ابو شهاب معاون لشکر امام حسین (ع) شهید زرین، در رتبه فرماندهی تیپ و معاون لشکر بود، چطور در کار تک تیراندازی باقی ماند؟
علی اصغر زرین: شهید زرین در جبههها بهویژه در کردستان نقش بسزایی داشت، با ورودش به عملیاتها سبب از هم پاشیدن سازمان رزم لشکر دشمن میشد. یعنی اینکه شروع میکرد به زدن فرماندهان ارشد تیپهای مختلف دشمن و بهشدت روحیه عراقیها با از بین بردن فرماندهان آنها و سایر نیروهای تأثیرگذار لشکر، خراب میشد. یکی از مأموریتهای اصلی او همین تضعیف روحیه دشمن و از بین بردن گلوگاههای دشمن بود. نیروهای لشکر اسلام هم با شدت و قوت تمامی از این فرصت استفاده میکردند و ضربات کاری بعدی را به دشمن میزدند. فرماندهیهای مختلفی را هم به عهده داشت و ازنظر برتری جنگی و قدمت در رتبه فرماندهی تیپ و معاون لشگر بود، ولی به دلیل تبحر خاص و بینظیر ایشان در کار تکتیراندازی وبرتری آن نسبت به سایر مسئولیتها تا لحظه شهادت با این تبحر منحصربهفرد خار چشم دشمن بود؛ و با زدن نیروهای تأثیرگذار دشمن و گرفتن تلفات بسیار بالا از آنها دشمن را دچار سر گیجه کرده بود، بهتنهایی یک گردان بود و بهجز اینکارهای بزرگ، عامل تأثیرگذار و مهمی در بالا بردن روحیه رزمندگان بود. شیری بود در جبههها؛ بهواقع میتوان شهید زرین را حبیب ابن مظاهر زمان نامید.
در عملیات رمضان هم نقش تأثیرگذاری داشتند که از آن میتوان بهعنوان «نبرد نفر در برابر تانک» تعبیر کرد، نقش محوری ایشان در عملیات رمضان به چه صورت بود؟
علی اصغر زرین: «سردار مرتضی قربانی» فرمانده لشگر ۲۵ کربلا هم این حماسه را در افتتاحیه سالن تیراندازی بینالمللی شهید زرین در اصفهان بیان کردند. شهید زرین میگویند آمدم دیدم که دشمن با تانکهای t۷۲ وارد عمل شده بودند و بچهها نمیتوانستند تانکها را بزنند. تانکهای t۷۲ آنقدر مقاوم است که آرپیجی در آن اثری ندارد، به خاطر نیروها و تیربارچیهایی که اطرافش بودند، بسیار نشانهگیری را سخت میکرد. پدر همان موقع به ذهنش میرسد که خود جلوی پیشروی دشمن را بگیرد. برای یکی از بسیجیها به نام آقای ابودردا حماسه آن روز را بیان کرده و گفته بود که در همان زمان یکی از فرماندهان پیش من آمد و گفت دستور عقبنشینی آمده شما هم بیا برگردیم ما حالا به وجود شما نیاز داریم. پدر، در جوابش میگوید «اگر عقب بیایم تمام نیروها اسیر و قتل عام میشوند. وقتی همه برگشتند اگر زنده ماندم برمیگردم. میگویند شروع کردم در گودالی که کنده بودم اول تیربارچیها را زدم، بعد نیروهای اطراف تانک را و سپس راننده تانک که در حال خروج و فرار از تانک بود. «پیریسکوبهای» تانکها را هم میزنند که تانکهای جلویی که متوقف میشدند تانکهای دیگر نمیتوانستند پیشروی کنند. میگفتند هفتاد -هشتاد نفرشان را زده بودند و باز خودشان برای ایشان گفته بودند که در آن روز در سه جهت جلوی پیشروی دشمن و تانکها را گرفتم و تعداد زیادی از تانکهای آنها را از کار انداختم که در این لحظه یکی از فرماندههای ارشد عراقی را دیدم که به نظر فرمانده لشکر بود و داشت به نیروها دستور میداد و با بی سیم صحبت میکرد، بلافاصله بیسیم چی را زدم یکدفعه گوشی از دستش افتاد و فرمانده وحشتزده فرار کرد، همان لحظه او راهم زدم، یکباره لشکر دشمن بههمریخته و حالا دیگر نیروهای خودی هم توانسته بودند عقبنشینی کنند، در همین لحظات بود که دیگر جای من لو رفته بود و یک خمپاره به محل اختفای من اصابت کرد، پدر تعریف میکند؛ چند متر رفتم بالا و آمدم زمین و دل و رودههایشان میریزد بیرون. میگفتند که من آن لحظه خودم یک مشمایی داشتم، دل رودهام را برداشتم و ریختم داخل مشما و داخل شکمم کردم و با چفیه محکم آن را بستم.
شربت نیمخورده
سردار نادر قاسمی از همرزمان شهید (از ارشدهای حفاظت سپاه تهران) گفتند که شهید زرین برای من تعریف کردند که آن لحظه که من افتادم زمین، یکدفعه دیدم یک آمبولانسی کنار من ایستاد همانطورکه چشمانم باز بود و رمقی نداشتم، دیدم دو نفر آمدندکه بدنهای شان مثل شیشه و از آنطرف پیدا بود، من را گذاشتند روی برانکارد، دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. گفتند بلند که شدم، دیدم در بین شهدای اهوازم. یکی از فرماندهان در بین شهدا شهید زرین را میبیند و بلافاصله او را در آغوش میگیرد که یکدفعه میبیند چشمهای شهید به هم میخورد و سریع ایشان را به بیمارستان منتقل میکنند. چند ماهی در بیمارستان بستری شدند. این مطلبی که میخواهم بگویم را حاج نادر قاسمی هم تائید کردند و گفتند که قبل از شهادتش برای من بازگو کرد. آقا نادر گفت؛ عبدالرسول در بیمارستان تهران که بود، دکترها بعد از چند ماه که تنها زخم عجیب شکم ایشان را معالجه میکردند متوجه میشوند که پایش شکسته است و دیگر باید قطع شود. ایشان میگوید یکدفعه دیدیم عبدالرسول برای اولین بار تغییر کرد، عبدالرسول بشاش بود و هیچوقت این حالت را از دست نمیداد، هیچوقت تکهپاره شدن و جراحت برایش مطرح نبود. یکدفعه دیدیم مثل چوب خشک شد. خیلی ناراحت شد؛ ما هم خیلی ناراحت شدیم. بعداً در نوار کاست خود شهید میگفتند که وقتی همه رفتند شروع کردم با امام حسین (ع) درد و دل کردن؛ «یا امام حسین ما قرارمان این نبود که قرار ما شهادت بود.» تعریف میکنند: «در عالم رؤیا یکدفعه دیدم چهارده معصوم دور تختم حلقه زدند. برادر رحیم صفوی هم کنار امام زمان (عج) ایستاده بودند. تمام پیامبران اولوالعزم را میدیدم. من هم خبردار با اسلحه جلوی این باعظمتها ایستاده بودم، (عین کلمات خودشان هست) میگویند: یکدفعه اسلحه من تبدیل به شمشیر شد و امام حسین (ع) دیدند دهان من قفلشده و نمیتوانم حرف بزنم، رو به من کردند و فرمودند: تو از ما چی میخواهی؟ تو یک سربازی، تویک سرباز ساده نیستی تو یک سرباز واقعی هستی، ما شما را داریم و با اشاره کردن به پایم فرمودند: برای این ناراحتی، بعد دستشان را کشیدند به پایم. یکدفعه قصد نماز کردند و پیامبر اکرم فرمودند حسینم برود جلو! بعد امام حسین (ع) فرمودند «علی ابن ابیطالب بفرمایند، دستآخر پیامبر دست امام حسین (ع) را گرفتند و جلوی این باعظمتها نشاندند و همگی نماز خواندیم.»
صبح که دکترها میآیند بالای سر پدر، میببینند صورتشان گلانداخته و راحت نشستهاند. بعد از معاینات میبینند هیچ سیاهشدگی و یا مشکلی در پا نیست. خودشان تعریف میکنند: «دکتر یکدفعه در را بست و گفت که چی شده باید برای من بگویی و بعد از اصرار ایشان گفتم اهلبیت اینجا بودند، دکتر هم مثل ابر بهار گریه میکرد و میگفت ما اصلاً به زنده ماندنت هم امیدی نداشتیم.» تا حدود یک سال و نیم بعدازاین قضیه هم به جبهه میروند و در حماسههای دیگر از جمله عملیات والفجر ۴ و خیبر شرکت میکنند.
جریان حماسه کانیمانگا چه بود؟
علی اصغر زرین: شهید خرازی در نوار کاست میگویند: در ارتفاعات کانیمانگا در غرب کشور، پاسگان ریاست جمهوری عراق وارد عمل و موقعیت بهشدت سخت شده بود، نیروها زمینگیر شده بودند در این هنگام برادر عبدالرسول نقش خود را ایفا میکند و من میدیدم چندین نفر برایش خشاب پر میکردند و ایشان هم مرتب عراقیها را میانداخت زمین. در آن روز چهل نفر از عراقیها را زد؛ غیر از آنهایی که زخمی شدند. با این کار جلوی پیشروی عراقیها را گرفته و سبب زمینگیر شدن آنها میشود، شهید خرازی میگوید: «من میتوانم بگویم که عملیات مرحله سوم والفجر چهار به کار خیلی خوب برادر خون عبدالرسول زرین تناسب داشت، کار ایشان خیلی تعیین کننده بود و توانست با این کار مهم و حیاتی خودش، عملیات را موفق کند.
یکی از رزمندگان به نام برادر نجیمی میگفت: «با ورود شهید زرین به خط؛ گویا دشمن متوجه میشد، چون دیگر نه خودروهایشان تردد میکرد و نه نیروهایشان. یا وقتی وارد منطقه میشد همه راحت و مطمئن بودند که کار دشمن حل است، آرامش عجیبی پیدا میکردند. عراقیها را توی چند ثانیه ردیف و منطقه را از لوث وجودشان پاک میکرد. یکی از فرماندهان میگفت: گاهی میشد که خط را داشتیم از دست میدادیم؛ شهید زرین میآمد و در آن شرایط بسیار سخت با زدن چندین نیروی تأثیر گذار نقاط حساس و گلوگاهی دشمن، خط را از سقوط حفظ میکرد، این شوخی نیست واقعی قدرت عجیبی داشت این دلاور، ما قهرمان جنگ با این مختصات واقعی نداشتیم.
مبتکر گردان تک تیراندازی در کشور شهید زرین بود، خودشان جایی آموزشدیده بودند؟
علی اصغر زرین:خیر؛ اما وقتی خداوند استعداد به کسی میدهد راهش را باز میکند. بهقدری کارکرده بود که راه خطایی برای خود باقی نمیگذاشت. حتی توی تیرها هم اسراف نمیکرد. معتقد بود که حتی اگر یک تیر به خطا برود گناه کرده و اسراف شده است، اعتقاد داشت به این مسئله و شاید پاداش همین دقت بالا تکتیرانداز شدن بود.
سردار صبوری فرمانده تیپ قمر بنیهاشم در جنگ و از مسئولین ارشد سپاه قدس در یک سخنرانی در مراسم سالگرد شهید زرین بیان میکنند «اگر اسناد و مدارک عراق را بیاورند حتماً مشخص میشود که شهید زرین تکتیراندازی است که بیشترین تلفات را از آنها گرفته است و دشمن کاملاً میدانست که ایران تکتیراندازی دارد که بهشدت از آنها تلفات میگیرد و وقتی تیراندازی میکرده موانعی که باعث میشد نیروها نتوانند پیشرفت کنند را برمیداشت. گلوگاههای آسیبپذیر را خوب شناسایی میکرد و نقاط حساس دشمن را آسیبپذیر کرده و جلوی پیشروی آنها را یکتنه گرفته است که این چیز سادهای نبود. گاهی ایشان تمامقد جلوی دشمن میایستاد و خود را سیبل میکرد تا همه تیرها را متوجه خود کند و نیروها بتوانند خوب عمل کنند و تلفات ندهند و در یک کلمه رشادتهای شهید زرین در حد اعلی بود.»
یکی از رزمندهها تعریف میکرد و میگفت: حاج حسین دستشان که قطعشده بود، رفتیم دیدنشان، ایشان در مدتی که با ما صحبت میکردند حدود نیم ساعت فقط درباره شهید زرین صحبت کردند. شهید خرازی گفتند من به جرئت میتوانم بگویم که شهید زرین بیش از سه هزار عراقی را در جبههها به درک واصل کردهاند.
اشاره به هلاکت سه هزار عراقی کردید، آنطور که من شنیدم، شهید زرین، تلفات بسیار بالایی را از دشمن گرفتند، چنین چیزی یک رکورد در جهان بهحساب میآید. شاید ما فقط در فیلمها آنهم از نوع هالیوودی چنین مباحثی را دیدهایم؛ اما ایشان یک نمونه کاملاً ایرانی و حقیقی این مسائل هستند. اخیراً هم مقایسهای از شخصیت شهید زرین با کریس کایل آمریکایی انجامشده بود، اینطور مقایسهها را چطور ارزیابی میکنید؟
علی اصغر زرین: کریس کایل آمریکایی، مشهورترین تکتیرانداز آمریکایی در جنگهای اخیر که یک فیلم هالیوودی برای ایشان ساخته شد، ۲۵۵ شلیک موفق داشت که اغلب برای افراد غیرنظامی بهکار رفته است.
اصلاً قابل قیاس با او نیست. اسم شهید زرین همهجا بود. در تاکتیکهای نظامی که به لبنانیها آموزش میدادند، میگفتند برادران لبنانی عکس معروف شهید زرین که تیر به گوشش اصابت کرده را پشت شیشه ماشینهایشان زده بودند. شهید زرین معروف بود، ولی نه مثل الآن. بدی کنارش قرار نداده بودند که اینگونه معرفی شود.
شهید زرین، با بیش از سه هزار شلیک موفق با اسلحه دراگانف اس وی دی (Drauganov SVD) در برابر کریس کایل با حدود ۲۰۰ شلیک موفق، قابل قیاس نیست و در کل «برترین تکتیرانداز جهان» طبق آخرین رکورد دارای حدود ۵۰۰ شلیک موفق بوده و در طول تاریخ تکتیراندازی با چنین مختصاتی همانند شهید زرین با ۳۰۰۰ شلیک موفق و تاکتیک جنگی که اینگونه در سرنوشت عملیاتها مؤثر باشد، نداشتهایم.
مقام معظم رهبری فرمودند «حقیقتاً چهرههای شهدای برجسته اصفهان همین حالا مثل ستاره دارند میدرخشند.» ایشان در مورد پدر گفته بودند ایشان را میشناسم از شهدای برجسته اصفهان هستند.
نحوه شهادت ایشان چگونه بود؟
علی اصغر زرین:شهید خرازی میگوید: در عملیات خیبر هم ایشان بودند و همین کار را مرتب انجام میدادند و با شدت و قوت تمامی عراقیها را میکشتند و خط را از عراقیها پاککرده و لشکر دشمن را درهمریخته بود «این کار او، دشمن را جداً نگران کرده و خیلی دچار دستپاچگی کرده بود» که بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که ایشان در بهترین حالات و همانطور که اسلحهاش به سمت دشمن نشانه میرفت به شهادت رسیدند و ما در سوگ ایشان بودیم و چیزی جز تأسف و اندوه برای ما نگذاشتند جز آنکه خودشان به سعادت رسیدند.
اختلاف سنی زیادی با شهید خرازی داشتند، این اختلاف در نظرات تاکتیکی تأثیرگذار نبود؟
علی اصغر زرین:شهید خرازی میگوید: «بین ما یک رابطه عاطفی پدر فرزندی عمیقی حاکم بود، خیلی به هم علاقه داشتیم و در کنار هم بودیم و جزء افتخاراتمان بود که با یک چنین سرباز مخلص امام زمان (عج) که همه چیز را در راه لقاء دوست رها کرده بود آشنا شدهایم و هر چقدر بیشتر میگذشت علاقه و رفاقت ما نسبت به شهید زرین بیشتر میشد و در لحظهلحظه کاری که ما داریم اینجا انجام میدهیم و بخصوص در عملیاتهایی که بعد از ایشان انجامشده، جای ایشان خیلی خالی است، ما سعی کردیم این وصیت برادرمان عبد الرسول زرین را در این بعد اساسی عملیات یعنی ادامه تشکیل گروه تک تیر انداز را عملی کرده باشیم».
در عملیات خیبر هم خط را از عراقی پاککرده بود و به قول سردار ابوشهاب «بیچاره کرده بود عراقیها را» و با توجه به اینکه روحیه دشمن از این قضیه بسیار گرفتهشده و موقعیت دشمن را بهشدت آسیبپذیر کرده بود، به خاطر همین، دشمن به دنبال ایشان بود و پس از مدتها جستجو جای ایشان توسط عراقیها کشف شد و پس از محاصره شدید توسط دشمن و شلیک پیدرپی خمپاره به سنگر ایشان، در همان روزی که دو هفته قبل از عروج به یکی از همرزمانش (سردار حاج نادر قاسمی) گفته بود، به شهادت رسیدند که پسازآن برادران در بیسیمها و رادیو دشمن شنیده بودند که اظهار میکنند شکارچی خمینی را زدیم.
سرانجام روح این مجاهد باصفا و سرباز مخلص لشکر امام حسین (ع) بعد از بارها مجروحیت در عملیات مرحله دوم خیبر به ملکوت اعلا پیوست و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۶۲۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رژیم اسراییل ریشه ناامنی و دشمن مشترک ما است
به گزارش خبرگزاری مهر، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در پانزدهمین نشست سران اسلامی در بانجول، گامبیا درباره ((ارتقای وحدت و همبستگی از طریق گفتگو برای توسعه پایدار)) به ایراد سخنرانی پرداخت که متن کامل آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای رئیس، عالیجنابان، خانمها و آقایان،
در ابتدا مراتب خرسندی خود را بابت حضور در این نشست ارزشمند و درکشور زیبای گامبیا ابراز میدارم. از مهمان نوازی گرم دولت و ملت گامبیا تشکر نموده و ریاست این کشور را بر پانزدهمین نشست کنفرانس سران اسلامی تبریک میگویم.
در آغاز سخن، ضمن محکومیت شدید تداوم جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه مردم مقاوم و مظلوم غزه، بر ضرورت تقویت اتحاد و همبستگی بیش از پیش کشورهای اسلامی برای توقف فوری نسل کشی، جنایات جنگی ترکیبی رژیم صهیونیستی و لزوم ارسال فوری، کافی و بدون مانع کمکهای بشر دوستانه به سراسر غزه تأکید میکنم.
بی شک این دوره زمانی نیز با همه مصائب و سختیهای آن بر ملت فلسطین خواهد گذشت اما چگونگی و کیفیت نقش آفرینی ما دولتهای مسلمان در برخورد با این بحران در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد.
بی تردید قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی و تحریم عملی تسلیحاتی و تجاری ابزار مهمی در توقف نسل کشی اسرائیل در غزه و جنایاتش در کرانه و قدس شریف میباشد. از دولتها و کشورهای مسلمان و آزادیخواهی که در این مسیر اقدام نمودند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
تحولات اخیر فلسطین و مقاومت غزه و کرانه بار دیگر ثابت کرد، از بین بردن مقاومت فلسطین و حماس، به عنوان یک حرکت آزادیبخش در مقابل اشغالگر، توهمی بیش نبود. چرا که رژیم اسرائیل یک دولت مشروع نیست، او فقط یک قدرت اشغالگر آپارتاید است و گذشت زمان نیز هرگز به قدرت اشغالگر مشروعیت نمی بخشد.
تحقق صلح و امنیت پایدار و عادلانه در منطقه تنها از طریق پایان اشغال سرزمین فلسطین، سوریه و لبنان، بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری خود و تضمین تحقق حق تعیین سرنوشت میسر است.
کارزار جهانی حمایت از فلسطین و محکومیت جنایات ضد بشری رژیم صهیونیستی با گذشت هفت ماه از آغاز جنگ همچنان با قدرت ادامه دارد و به دانشگاههای آمریکا، اروپا و سایر کشورهای جهان رسیده است. مدعیان دروغین آزادی بیان در غرب، این صدای اعتراضی وجدانهای بیدار بشری را با سرکوب خشونت آمیز پاسخ میدهند و با دیگر رویکرد استانداردهای دوگانه خود را به نمایش میگذارند.
رؤسای محترم،
افکار عمومی جهان و بویژه جهان اسلام قویاً از ما انتظار دارند تا در نتیجه این اجلاس سران، توصیه و اقدامات مهمی داشته باشیم شامل:
۱- تاکید بر برقراری آتشبس فوری، کامل، بیقید و شرط و دائم در تمام مناطق غزه از جمله در رفح و حتی کرانه باختری؛
۲- رفع کامل محاصره انسانی غزه؛
۳- تبادل اسرا؛
۴- موظف ساختن رژیم اسرائیل به خروج فوری، کامل و غیرمشروط تمامی نیروهای نظامی و تجهیزات آنها از غزه و تضمین بین المللی بازگشت امن مردم به مناطق و اماکن خود؛
۵- اعمال تحریم فوری تسلیحاتی و تجاری علیه رژیم اسرائیل؛
۶- حمایت از قرار موقت الزام آور دیوان بین الملل دادگستری و فراهم ساختن زمینه محاکمه و مجازات تمامی آمران، عاملان جنایات اسرائیل. برای تضمین صلح و امنیت در منطقه و جهان اسلام، باید رژیم سرکش و اشغالگر فلسطین را متوقف، محاکمه و مجازات کرد.
همکاران گرامی،
جهان اسلام اکنون در وضعیت بسیار حساس و پیچیده ای قرار دارد به نحوی که کشورهای اسلامی در تلاش برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار با طیفی از چالشها ازجمله بیثباتی اقتصادی، ناآرامیهای سیاسی، درگیریهای منطقهای، اشغال خارجی، حضور بیگانگان و مداخله قدرتهای فرا منطقهای مواجه هستند. این چالشها تاکنون به تشدید فقر، تضعیف انسجام اجتماعی و اختلال در روند تلاشهای توسعهای منجر شده است.
با این وجود، این چالشها میتوانند موجد فرصتهایی قابلتوجه برای پیشرفت و نوآوری در جهان اسلام و شکوفایی تمدن اسلامی باشند. میراث فرهنگی غنی، منابع طبیعی متنوع و جمعیت جوان و مستعد کشورهای اسلامی، زمینههای مساعدی را برای پیشبرد طرحهای توسعه پایدار بر اساس شاخصها، معیارها ارزشهای اسلامی فراهم ساخته است.
در این راستا جهان شاهد است که مردان و زنان جوان با استعداد و تلاشگر ایران در مسیر توسعه علم و فناوری بومی شگفتیهای بزرگی آفریده اند. این ظرفیت سرشار در میان همه جوانان کشورهای اسلامی موجود است.
ما بر این باوریم که در راستای تحقق شعار تقویت، اتحاد و همبستگی از طریق توسعه پایدار؛
اول- ملتهای اسلامی با تمرکز و سرمایهگذاری در بخش نیروی انسانی، فناوری و زیرساختها میتوانند ظرفیت بزرگ خود را در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار ملل مسلمان به کار گیرند.
دوم- جهت تعمیق سطح همکاریها و تسرّی توسعه پایدار و همهجانبه میبایست شبکه همکاریهای اقتصادی، فنی، توسعهای، تجاری و مالی- پولی میان کشورهای اسلامی در بستر توافقات و سازوکارهای هدفمند و مشترک، بیشازپیش تقویت گردد.
سوم- ایجاد یک پلتفرم اختصاصی در چارچوب سازمان همکاری اسلامی جهت اشتراکگذاری دانش، تخصص و منابع مرتبط با توسعه پایدار لازمه تحقق طرحهای توسعهای ملل مسلمان است.
چهارم- ارتقای یکپارچگی اقتصادی و تجاری بین کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار، بر مبنای ارزشها یک ضرورت است.
پنجم- بهکارگیری ابتکارات و نوآوریهای فن آورانه و گسترش تحقیقات علمی به منظور پیشبرد دستور کار تحقق اهداف توسعه پایدار در چارچوب سازمان همکاری اسلامی نیازمند طراحی سازوکاری مناسب میباشد.
جناب آقای رئیس،
بی تردید اهداف مهم توسعه پایدار در هر نقطه از جهان بدون تضمین صلح و امنیت پایدار محقق نخواهد شد. همیاری و همکاری کشورها با شعار «امنیت و توسعه پایدار برای همه» ضرورت و فوریت مییابد.
آقای رئیس، همکاران گرامی، خواهران و برادران،
در پایان مایلم تاکید کنم؛ حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، بار دیگر چهره واقعی رژیم تروریست اسرائیل را آشکار ساخت.
جمهوری اسلامی ایران با توسل به قاعده حقوقی دفاع مشروع، -و پس از نااید شدن از نقش بازدارنده شورای امنیت سازمان ملل- روز شنبه ۱۳ آوریل، پاسخ نظامی حداقلی و محدودی به اسرائیل داد. البته ما با صدای بلند هشدار دادیم در صورت هر گونه ماجراجویی جدید رژیم اسرائیل علیه منافع ایران در داخل و یا خارج، واکنش بعدی ما علیه اسرائیل حداکثری، فوری و کاملاً پشیمان کننده خواهد بود. این تصمیمی تغییر ناپذیر است.
توسل ایران در اعمال حق دفاع مشروع نشان دهنده رویکرد مسئولانه ما نسبت به صلح و امنیت منطقه و جهان میباشد. ما امنیت جهان اسلام و امنیت منطقه را امنیت ایران میدانیم و دست دوستی خود را با دولتهای منطقه و جهان اسلام به گرمی میفشریم. رژیم اشغالگر اسرائیل ریشه نا امنی و دشمن مشترک ماست.
بار دیگر، آمادگی کامل جمهوری اسلامی ایران را برای همکاری با دولت گامبیا و کلیه دولتهای عضو سازمان همکاری اسلامی جهت ارتقای کارآیی این سازمان در جهان در حال گذار کنونی با هدف تقویت و تضمین منافع مشترک و صیانت از کیان و استقلال سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی اعلام میکنم.
والسلام علیکم و رحمه الله
کد خبر 6096647 زهرا علیدادی