پایان رکود داستاننویسی زنان افغانستانی با «سایههای موهوم»
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۸۰۱۳۲
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سایههای موهوم» مجموعه ۲۱ داستان کوتاه از محبوبه تیموری است که با بهرهمندی از تکنیکهای مدرن داستان نویسی نوشته شده است. در این داستانها با جابجایی راوی از دوم شخص به سوم شخص و از سوم شخص به دوم شخص فضای متفاوتی خلق شده است. همه تلاش نویسنده در این داستانها این بوده که دغدغههای امروزی انسان معاصر مطرح شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیوه نگارش، زاویه دید و قصهگویی این مجموعه داستان بیبدیل است. با صراحت میتوان گفت که مجموعه «سایههای موهوم» پایان رکود چندین ساله داستاننویسان زن افغانستانی است. انتشارات آن در افغانستان این کتاب را در ۱۸۲ صفحه منتشر کرده است.
کد خبر 4755991 محمد آسیابانیمنبع: مهر
کلیدواژه: رایزنی فرهنگی افغانستان بازار نشر کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب ترجمه ادبیات جهان رایزنی فرهنگی اربعین 98 اربعین حسینی نمایشگاه کتاب فرانکفورت بازار نشر ادبیات تجدید چاپ معرفی نشریات گردشگری میراث فرهنگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۸۰۱۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری