بدترین دروغهایی که میتوانید به همسرتان بگویید
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۳۵۹۶۰
بدون اعتماد، عشقی وجود ندارد. رابطه شما با نحوهی ارتباطی که با همسرتان برقرار میکنید میتوانید تقویت یا نابود شود و اگر ارتباط شما بر پایهی دروغ و پنهان کاری باشد، در واقع بیپایه و سست است.
زوجهایی که زندگی شاد و خوبی با هم دارند آنهایی هستند که میزان اطمینانشان به هم زیاد است. این افراد به اهمیت روراستی در رابطه با همسرشان پی بردهاند و انتخاب کردهاند که هیچ چیزی را از هم مخفی نکنند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ضمنا کسی که مدام دروغ میگوید، همیشه تحت فشار و استرس است و نمیتواند آرامش خود را حفظ کند، در نتیجه منزوی میشود و احساس میکند با خودش هم روراست نیست. چنین کسی چگونه میتواند از رابطه با طرف مقابلش شاد و راضی باشد؟ تعامل بر اساس اعتماد و اطمینان، احساس آرامش توام با لذت به شما خواهد داد.
یک رابطه زناشویی برای اینکه ماندگار باشد نیاز به صداقت و روراستی در هر زمینهای دارد. اگر همسرتان احساس کند با او کاملا روراست نیستید، به سختی میتواند به شما اعتماد کند.
یک دروغ بزرگ، مانند خیانت پنهانی، بدون تردید قاتل اعتماد است، اما دروغهای کوچک نیز میتوانند به همین اندازه بد باشند. دروغها معمولا تدریجا بزرگ و زیاد میشوند و سدی میان شما و همسرتان ایجاد میکنند. زیبایی یک رابطه صمیمی و سالم این است که چنین سدی وجود نداشته باشد. پس اگر هدف شما یک رابطه زناشویی بلند مدت و شاد است، از دروغ گفتن انصراف دهید!
اگر لازم است یک دروغ کوچک مصلحت آمیز به همسرتان بگویید تا او را غافلگیر و شاد کنید ایرادی ندارد. اما دروغهایی فراتر از این، آسیب زنندهاند. اگر در مورد مسائل زیر به همسرتان دروغ میگویید، رابطهتان را به نابودی میکشانید.
تعاملاتتان با دیگران
شاید واقعا قصد خیانت نداشته باشید، اما اگر همسرتان در جریان همهی تعاملاتی که با دیگران دارید نیست، پس یعنی دارید کاری انجام میدهید که میدانید همسر شما آن را دوست ندارد و تائید نمیکند. مثلا ارتباط با نامزد سابقتان یا یکی از همکاران. اگر شما کار نادرستی انجام نمیدهید، چه نیازی دارید پنهانش کنید؟ اگر تعاملاتی با دیگران دارید، باید در موردشان با همسرتان حرف بزنید.
مسائل مالی
شما باید در مورد مسائل مالی و پولی با همسرتان صادق باشید. دروغ گفتن در مورد پول میتواند منجر به ایجاد حس بیاعتمادی شود که در رابطه بسیار تاثیرگذار است. برای خیلی از زوجها، پول میتواند سوژهی اصلی اختلافها باشد. اگر شما در مورد خریدها و پس اندازهایتان، قرضی که گرفتهاید یا تغییراتی که در وضعیت شغلی و درآمدتان به وجود آمده به همسرتان دروغ میگویید، در بلند مدت مشکلاتی خواهید داشت.
گذشتهتان
لازم نیست همسرتان در مورد تمام جریانات زندگی گذشته تان بداند. اما در یک رابطه بلند مدت و متعهدانه، مسائل بزرگ مربوط به گذشته باید در میان گذاشته شوند. اگر این صحبت بین شما دو نفر انجام نشود و همسرتان از زبان یک نفر دیگر یا منبع دیگری این واقعیتها را بشنود، اعتماد بینتان لطمه خواهد خورد.
احساسی که هنوز به نامزد سابقتان دارید
اگر هنوز به نامزد یا عشق سابقتان احساسی دارید و در این مورد به همسرتان دروغ میگویید، پس مطمئن باشید رابطهتان به درد سر خواهد افتاد. همهی آدمها در هر فرهنگ و با هر طرز فکری، از خیانت متنفرند و نباید تعجب کنید اگر همسرتان در صورت برملا شدن این راز، شما را خیانت کار بداند.
اگر در دل خود هنوز حسی نسبت به نامزد سابقتان داشته باشید و به او فکر کنید (مخصوصا اگر دوروبرتان هم باشد)، پس یعنی با همسرتان روراست نیستید و موضوع مهمی را از او پنهان میکنید. شما به سختی میتوانید رابطهای سالم با کسی داشته باشید که هنوز با او یکدل نیستید. اگر خودتان هم از این حس پنهانی که در دل دارید رنج میبرید، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید.
مسائل جنسی
اگر هنوز نمیتوانید در مورد مسائل جنسی با همسرتان راحت صحبت کنید پس دچار مشکل هستید. شما باید بتوانید در مورد لذت در رابط جنسی، تمایلاتی که دارید، چیزهایی که شما را برانگیخته میکند و خیلی دیگر از موضوعات مربوط به رابطه جنسی، باز و راحت با همسرتان حرف بزنید.
یک زندگی جنسی سالم میتواند زندگی مشترکتان را سرحال نگه دارد. اما اگر احساس میکنید باید در مورد یک سری از مسائل جنسی به همسرتان دروغ بگویید، پس احتمالا از روابط جنسی با همسرتان رضایت کامل ندارید و همسرتان را نیز در جریان نمیگذارید.
وانمود کردن به بیماری
زن و شوهر باید در مورد وضعیت سلامتی خود با هم روراست باشند و چیزی را پنهان نکنند. اینکه پیش همسرتان وانمود به بیمار بودن و آسیب دیدن کنید، بیرحمانه بوده و سوء استفاده محسوب میشود. این جور دروغها معمولا با هدف برانگیختن حس ترحم یا گناه در طرف مقابل گفته میشوند تا در نهایت، فرد بیشتر مورد توجه و مراقبت قرار بگیرد.
به انگیزههای این رفتارتان فکر کنید: «واقعا چرا این کار را میکنم؟»، «به امید چه نتیجهای هستم؟»، «آیا چنین رفتاری منصفانه است؟». اگر عادت کنید که پیش همسرتان مدام خود را بیمار و ناخوش جلوه دهید، این رفتار تبدیل به الگویی ناسالم در رابطه میشود که میتواند احساس اطمینان و آرامش را از طرف مقابل سلب کند و برای خودتان هم خوب نیست. غیر از دروغ گفتن و وانمود به مریضی کردن، راههای بهتری هم برای انتقال پیامتان وجود دارد.
پنهان کردن بیماری
پنهان کردن بیماری از همسرتان نیز نوعی دروغ است. خیلی از افراد این کار را برای جلوگیری از ناراحتی و نگرانی همسرشان انجام میدهند یا از آینده میترسند. انگیزه شما از این پنهان کاری هر چه که باشد، نادرست است. روابط سالم بر پایهی اطمینان بنا میشوند و شما به هیچ دلیل و بهانهای نباید بیماری خود را از همسرتان پنهان کنید.
اگر همسرتان در مورد بیماری شما اطلاعی نداشته باشد، طبیعتا نمیتواند از شما حمایت کند و مراقبتان باشد، در نتیجه ممکن است بعدها احساس گناه و قصور کند. ضمنا ممکن است بیماری شما باعث ایجاد تغییراتی در خلق و خو و رفتارهایتان شود که همسرتان متوجهشان خواهد شد، اما نمیداند ماجرا از چه قرار است. شما هنگام ازدواج به هم قول دادید که در روزهای خوشی و ناخوشی کنار هم باشید.
احساس واقعی
تا به حال شده صرفا به دلیل جلوگیری از جنگ و دعوا، در مورد احساس واقعیتان به همسرتان دروغ بگویید؟ مخفی کردن احساس واقعی درست به اندازهی گفتن یک دروغ بزرگ بد است. اگر همسر شما کاری کرده که باعث رنجش و آزار شما شده باید این موضوع را به او بگویید.
حتی اگر احساس میکنید مانند گذشته به همسرتان علاقه ندارید باز هم باید این مسئله را مطرح کنید. اگر در مورد احساساتتان روراست نباشید، فقط موجب تلنبار شدن خشم و نارضایتی در دلتان خواهید شد که باعث میشود خیلی زود دچار مشکل شوید.
منبع:زندگی آنلاین
منبع: پارسینه
کلیدواژه: زندگی مشترک روابط زناشویی دروغ مسائل جنسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۳۵۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی