Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-02@22:54:35 GMT

فتوایی که یک «فقه» بود!

تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۳۸۶۴۶

فتوایی که یک «فقه» بود!

به گزارش ایکنا به نقل از  پایگاه خبری شبکه اجتهاد، محمود شلتوت با عنوان مشهور «شیخ شلتوت» از بزرگان اهل سنت، محقق، مفسر، فقیه اصولی، ادیب لغوی مصری و از رؤسای دانشگاه الازهر و از مؤسسان دارالتقریب بین‌المذاهب الاسلامیه است. وی از مدافعان و از فعالان وحدت بین شیعه و سنی بود و با آیت‌الله سیدحسین بروجردی نیز روابط دوستانه‌ای داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از مهم‌ترین فتواهایی که از جانب شیخ محمود شلتوت صادر شد، جواز عمل به فقه شیعه همچون عمل به فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت است. وی همچنین در برخی از فتواهای خود، از احکام فقهی شیعه دفاع کرده است. با توجه به این‌که در آستانه سالروز درگذشت مرحوم شلتوت قرار داریم، فرصت را غنیمت شمرده و جهت آشنایی بیشتر با وی و خدماتی که در راستای وحدت بین دو مذهب شیعه و سنی کرده است، گفت‌وگویی با دکتر احمد مبلغی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی انجام دادیم. به گفته وی شجاعت و شهامت شلتوت در عرصه تقریب شبیه شجاعت و شهامت آیت‌الله بروجردی است و این‌ها دوبه‌دو در مقابل هم توانستند خلق اثر کنند؛ اثری که به نقطه عطفی در طول تاریخ تقریب تبدیل شده است. سخنان وی از نگاه شما می‌گذرد:

پر از دلسوزی، به دور از سوءظن

مرحوم شلتوت دارای خصوصیاتی است که اگر ما بتوانیم این خصوصیات را بشناسیم، می‌توانیم رمز تبدیل‌ شدن او به یک شخصیت مصلح در فضای تقریب مذاهب اسلامی را شناسایی، بررسی و احراز کنیم. این شخصیت دارای ابعادی است و برخی از آن ابعاد مربوط به جنبه‌های روحی و نفسی اوست.

او حقیقتاً شخصیت دلسوز و خیرخواه بود و سینه او به دور از هر نگاه انتقام گرایانه و سوءظن بود و از ویژگی صفح یعنی گذشتن و بخشیدن برخوردار بود. چراکه اگر بخواهد یک شخصیت مصلحی باشد حتماً باید این خصلت روحی که اسلام بر آن تأکید کرده است را دارا می‌بود و حقیقتاً او این صفت را دارا بود؛ یعنی در زمان او کسانی بودند که می‌خواستند مسائل شیعه و سنی را مطرح کنند، اما او حقیقتاً صفح می‌کرد چون نگاهش به دوردست بود و این ویژگی در او بسیار مهم بود. وی سینه پاک، دلسوز و پر از خیرخواهی بود. لذا تحلیل روان‌شناختی شلتوت یک ضرورت است تا بشود او را بهتر و اساسی‌تر شناخت.

طبعاً منبع این‌که چگونه از او تحلیل روان‌شناختی داشته باشیم یکی مقالات و کتب و تفسیر او از آیات قرآن است. منبع دیگر هم صفاتی است که از او ذکر کرده‌اند. باز یکی از صفات مهم که از او شخصیت تقریبی ساخته است این است که او دارای شجاعت و شهامت بود. شجاعت و شهامت او در عرصه تقریب، شبیه شجاعت و شهامت آیت‌الله بروجردی است و این‌ها دوبه‌دو در مقابل هم توانستند خلق اثر کنند؛ اثری که به نقطه عطفی در طول تاریخ تقریب تبدیل شده است. این‌که در فضای الازهر این شهامت را داشته باشد که به نفع تقریب اقدامات و ابتکاراتی انجام دهد، بی‌گمان به یک وضعیت روحی و باطنی و درونی وی بازگشت دارد. پس یک بعد او ابعاد روحی، درونی، باطنی و نفسی اوست.

شخصیتی قرآنی، کلامی و اجتماعی

بخش دیگر از ابعاد او، ابعاد فکری و علمی است. شخصیت شلتوت را باید از طرفی شخصیت قرآنی و از طرف دیگر شخصیت کلامی و از طرفی هم شخصیت اجتماعی محسوب کرد. این سه شخصیت اگر کنار هم قرار بگیرند، هم نگاه انسان به قرآن و هم نگاه او به اصلاح جامعه درست می‌شود و هم انسان در زمین کلام اساسی اسلام حرکت می‌کند. او دارای چنین ابعادی بود یعنی فکر او یک فکر اجتماعی، قرآنی و برخوردار از زیربناهای کلامی اساسی با قطع‌نظر از اختلافاتی که شیعه و سنی در کلام دارند، بود.

لازم به ذکر است یک بخش زیرساختی کلامی داریم که این‌ها فعال هستند. به‌عنوان‌ مثال ارتباط با خدا و پیامبر(ص) که نگاه کلامی انسان به این دو مقوله بسیار می‌تواند حرکت‌ساز باشد. پس شخصیت فکری او را باید برگرفته از این سه مقوله به ‌حساب آورد و این را می‌توان از کتاب‌های او ردیابی کرد. به‌خصوص نگاهی که او از قرآن به جامعه می‌انداخت، بسیار مهم است. گمان کنید یک انسان به لحاظ خیرخواهی در یک وضعیت بالا قرار داشته و مشکلات جامعه را بفهمد و اندیشه‌های اجتماعی و دینی را هم درک کند و بخواهد حرکت کند و شهامت اقدام هم داشته باشد. پس یک بخش هم به شخصیت او مربوط می‌شود. بخشی از این شخصیت فکری، فقهی است. به دو صورت انسان می‌تواند فقه داشته باشد. گاهی فقه را داریم ولی این فقه ما منعزل از کلام و قرآن است و نسبت به جامعه بی‌اعتنا است. این فقه نه‌ تنها نقش و سودی به حال جامعه ندارد بلکه گاهی در مقابل دین قرار می‌گیرد و ضرر هم می‌رساند. چون آن شخصیت در آن ابعاد سه‌گانه انسانی دارای اندیشه‌های پایدار و برخوردار از تحلیل جمع‌کننده بین اندیشه‌های ثلاث که ذکر شد بود و فقه او معنادار شده بود.

فتوایی که یک «فقه» بود!

فتوای جواز تعبد به مذهب شیعه وی یک فقه است. خیلی باید یک شخصیت ابعادی وجودی بالایی داشته باشد که بتواند از مذهبی به مذهب دیگر با توجه به اختلافاتی که در طول تاریخ بین دو مذهب شیعه و سنی پدیدار شده و این دو مذهب را در وضعیت تصنعی قرار داده و از آن اختلاف مذهبی به شکل فکری و اجتماعی خارج کرده است این فتوا را صادر کند. چقدر باید ابعاد فکری طرف بالا باشد که به این سمت‌وسو کشیده شود. فقه این شخصیت مشروب و سیراب از یک افکار پشت‌ صحنه است. از طرفی می‌آمدند و این فقه را جهت می‌دادند.

اگر آیت‌الله بروجردی نبود، شلتوت هم نبود

یک بخش هم از ابعاد علمی شلتوت این بود که حسن تعامل او در عرصه بیرونی و خارجی، در او انگیزه‌های رفتاری و حقوقی ایجاد می‌کرد که البته ابعاد این‌ بخش از تفکر او را به خاطر اهمیت آن مستقل می‌گیریم؛ و الا بخشی از آن به فعال شدن انگیزه‌ها برمی‌گردد. ایشان تعامل با آیت‌الله بروجردی را هم می‌دید. اگر آیت‌الله بروجردی نبود شلتوت هم نبود. شلتوت اصولاً در یک فرایند تعاملی با رأس شیعه شلتوت می‌شود. کما این‌که ظهور و حضور آیت‌الله بروجردی را به‌صورت قوی‌تر، مرهون این تعامل فرایندی باید به ‌حساب آورد. چه قدر خوب است علمای شیعه و اهل سنت نوعی تعامل را با هم داشته و از ضیق و تنهایی خارج شوند و مصلحت کبرای جهان اسلام و تاریخی که جهان اسلام باید درنوردد را پیدا کنند و همانند شلتوت و آیت‌الله بروجردی قم و نجف امروز ما با مؤسسات اهل سنت تعامل کنند. البته این بحث که تعامل چگونه باشد نیاز به مطالعات بسیاری دارد. امروزه چون موقعیت خیلی حساس‌تر است، باید در نشستن کنار علمای اهل سنت تعریف‌های جدی‌تر و اساسی‌تری را برای این مقوله داشته باشیم.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: شیخ شلتوت فتوا فقه احمد مبلغی ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۳۸۶۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها

  منش و رفتار دادگرانه‌اش به گونه‌ای بود که به گفته دکتر باستانی‌پاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادی‌های منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کارهایی مانند نخ‌ریسی را می‌آغازیدند. با دکتر مهدی علمی‌دانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدت‌ها بیمه کرد.در ادامه گفته‌های این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور می‌کنیم.
   
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بی‌گمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمی‌توان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند اما دست‌کم تا دوره‌ای هماهنگ با نیازهای فرقه، منفعت‌طلبی و آز داعیان و خلفای‌شان در حاشیه شریعت پیش می‌رفته اما در دوران معاصر از منفعت‌طلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونه‌ای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت می‌کند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری می‌کنند.بی‌اغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونی‌ها در تمام بناها، یادگارهای تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و می‌گیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دست‌های کننده و راه‌انداز طرح‌های وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازه‌ها، آثار و بناهای تاریخی اسلامی را در عربستان و به‌ویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کرده‌اند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر می‌آید.به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و به‌ویژه کشورهایی شکل عوض می‌کند که آن‌جاها مستقر شده و جریانش را ادامه می‌دهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولت‌های بزرگ دست به گریبان می‌شد، هرگز از آقاخان و مجموعه‌اش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدم‌کشی‌های اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب می‌آفریند به‌راحتی مخاطبان را جذب می‌کند و در خواب مسئولان و دست‌اندرکاران ما، تاریخ و شخصیت‌ها را به یغما برده و مصادره می‌کنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکه‌های تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویس‌هایش به زبان‌های مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
   
ماجرای ۶ امامی‌ها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشه‌های غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود.بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آز‌ها و آرزوهایی داشتند و گمان می‌بردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل می‌توانند به اهداف‌شان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را به‌ویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامی‌خوانند و بارها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار می‌زنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمی‌گذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوست‌اندازی می‌کرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی داده‌اند.
   
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد.در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به  یورش به اطراف می‌پردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت می‌شود، مسجد‌ الازهر بنا می‌شود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی می‌شود. 
   
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی می‌رسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساخته‌ای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بارها نزار پسر بزرگ‌تر جانشین اعلام شده بود اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام می‌کند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل می‌رساند. 
   
صباح بی‌نقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند می‌خورد.  زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهره‌ای فوق‌العاده کاریزماتیک دارد. او سراغ رده‌بالاهای جامعه نمی‌رود، بلکه میان مردم و چوپان‌ها و انسان‌های بی‌پروا و جنگاور می‌رود و یارانش را از میان آنها برمی‌گزیند که از مرگ نمی‌ترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیک‌های نظامی خود شکست سختی به صلیبی‌ها وارد می‌سازد. صلیبی‌ها که نمی‌توانستند به شکست در برابر گروهی کم‌شمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آن‌چنانی و فراواقعی و هراس‌آور و سپه‌شکن ترسیم می‌کنند که اغراق‌های حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همین‌هاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیده‌های خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش می‌دهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده اما در فصل‌های ۴۱تا۴۳ به گونه‌ای سخن می‌پردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگی‌ها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسنده‌ای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیده‌ای به نام ذبیح‌ا...منصوری با تکیه بر خارجی‌پسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده).حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشه‌نشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار می‌کرده تا جایی که چند سده‌ پس از او همچنان‌ که در آغاز اشاره شد در آبادی‌های الموت به روانش درود می‌فرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصی‌تر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتاب‌های دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران می‌پرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بی‌پروایی به قتل‌هایی دست زد.
   
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخان‌ها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمان‌شکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان می‌کند و آن همه کتاب‌ها و‌... برخلاف عهدنامه نابود می‌شود.دیگر صدای نزاریان خاموش می‌شود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریم‌خان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان می‌شود و نزاریان کم‌کم قدرتی دست و پا می‌کنند. فتحعلی‌شاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت می‌کند و به او لقب «آقاخان» را می‌دهد و او را به حکومت کرمان می‌گذارد.اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم می‌پردازند. در این جنگ آقاخان‌ها شکست می‌خوردند و ناچار همین‌ آقاخانی‌های شکست‌خورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعدها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه می‌برند. آن‌جاست که با انگلستانی‌های دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوش‌خدمتی‌هاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده می‌شود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس می‌رود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت می‌نشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس می‌آورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمک‌ها می‌کنند و لقب‌ها و امتیازهایی می‌گیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت می‌رسد.
   
سفیدپوش دیروز، سیاه‌روی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخان‌ها می‌رسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمی‌شود و برای رفتارهای خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیه‌‌ها می‌کنند.سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانی‌ها سندیت ندارد و شخصیت‌های مهمی مانند خیام، غزالی و… آن‌قدر در آن منفعل و بی‌خاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگ‌ها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود این‌که سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرف‌دار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است.حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیون‌دلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
   
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عرب‌ها در سرزمین‌های اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهرهای بزرگ آن رخ می‌دهد. حتی شخصیت‌های اصلی‌اش هم با این‌که در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت می‌‌کنند اما زاده داخل مرزهای ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروه‌های مخالف با خلیفه‌های عرب می‌شود. رخدادهای این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق می‌افتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچم‌شان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمی‌گزیند اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.

سرمایه‌گذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیه‌اش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجه‌ای هنگفت حشاشین را برساخته زیرا در پی آسیب‌زدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوان‌المسلمین بوده[که حماس از این نحله است] تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریال‌های آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمی‌توان انتظار داشت شخصیت‌های ما را درست و راست و بدون معناهای ضمنی ضد ایرانی نشان دهد.شما«وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین می‌ترسد از اسلام سیاسی! که جرأت می‌کند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشورهای عربی ذلیلانه با اسرائیل هم‌پیمان می‌شوند و عربستان مخفیانه به راه سازش‌کاری می‌تازد!نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمی‌دهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیت‌های بزرگ فیلم فاخر نمی‌سازیم و اجازه می‌دهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهره‌هایمان را با بی‌پروایی و دروغ‌زنی‌هایشان تاراج کنند؟

دیگر خبرها

  • شهادت امام جعفر صادق (ع) ۱۴۰۳ + عکس، متن و پیام تسلیت
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • اعطای جایزه شیخ مفید به ۱۰۰ استاد شاگردپرور
  • وحدت بین شیعه و سنی در تالش مثال زدنی است
  • (ویدئو) به خاک و خون کشیدن نمازگزاران شیعه در حکومت طالبان
  • اعظم بروجردی، الهام چرخنده داور یک رویداد تئاتری
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌ها
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها
  • آخرین وضعیت ساخت دو بزرگراه بروجردی و یادگار امام در تهران | میدان جی موقت بسته می شود
  • سفارت ایران حمله به نمازگزاران شیعه در هرات را محکوم کرد