Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-07@02:31:18 GMT

راز سر به مهر رشید توسط زن مطلقه فاش شد!

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۴۷۲۹۴

راز سر به مهر رشید توسط زن مطلقه فاش شد!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زن 25 ساله در حالی اشک ریزان این جملات را مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد بیان می کرد که غرور و آینده اش لگدمال شده است. این زن جوان در میان هق هق گریه و در تشریح سرگذشت خود گفت: «رشید» تنها پسر سر به زیر محله بود که در همسایگی ما زندگی می‌کرد او آن قدر نجیب و باوقار در کوچه و محله رفت و آمد می کرد که هر دختری عاشقش می شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادر او نیز وقتی کنار مادرم می نشست و به درد دل می پرداخت مدام از اخلاق و رفتار «رشید» تعریف و تمجید می کرد.

وقتی چشمش به من می افتاد از درس و دانشگاه پسرش سخن می گفت و در نهایت موضوع را به تحصیلات من و داشتن یک عروس خوب گره می زد. آن روزها من آخرین ترم مقطع کاردانی را می گذراندم و از شنیدن حرف های مادر رشید خوشحال می شدم وقتی او درباره یک عروس خوب لب به سخن می گشود لبخند آرامی بر لبانم می نشست و در دل آرزو می کردم با رشید ازدواج کنم. اما نمی دانستم که تقدیر چنین رقم خورده است. خلاصه روزی هنگام یک غروب زیبا مادر رشید استکان خالی چای را درون سینی گذاشت و به آرامی در گوش مادرم مطلبی را بازگو کرد که گل لبخند روی چهره مادرم شکفته شد.

همان شب زیبا بود که مادرم مرا به آغوش کشید و ماجرای خواستگاری مادر رشید را بیان کرد از خوشحالی و شرم و حیا سرخ و سفید می شدم که داخل اتاقم رفتم. انگار روی زمین بند نبودم اما اضطراب و استرس عجیبی نیز داشتم و مانند همه دختران دم بخت آینده زندگی مشترکم را به تصویر می کشیدم چرا که رشید پسری مودب و دوست داشتنی بود. خلاصه بدون هیچ صحبت و شرطی و تنها با گفت وگوی بزرگ ترها مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد. من که از این ازدواج بسیار رضایت داشتم همه عشق و احساسم را نثارش می کردم اما رشید خیلی کم حرف و سر به زیر بود همه اطرافیانم این موضوع را ناشی از نجابت و خجالتی بودن نامزدم می دانستند در حالی که من دختری پرشور و نشاط بودم و دوست داشتم لحظات هیجان انگیزی را کنار او تجربه کنم. با وجود این در دوران نامزدی رابطه گرم و صمیمی با یکدیگر نداشتیم به طوری که رشید حتی تمایلی به حضور در جمع خانوادگی یا حتی مراسم فامیلی نداشت. خانواده ام که این رفتارها را می دیدند مرا دلداری می دادند که با آغاز زندگی مشترک همه چیز تغییر می کند و خجالت رشید نیز فرو می‌ریزد.

خلاصه زندگی مشترک ما در حالی آغاز شد که پدرم برای شکوه مراسم ازدواجم سنگ تمام گذاشت. با وجود این هیچ تغییری در رفتار و گفتار همسرم ایجاد نشد. او همچنان از من گریزان بود و به روابط عاطفی و احساسی من به سردی پاسخ می داد. گاهی با اضطراب و نگرانی خانه را ترک می کرد و گاهی نیز با حالتی پریشان به خانه می آمد و در واقع زندگی را با گوشه گیری می گذراند. تا این که باردار شدم اما رشید اصلا خوشحال نشد به همین دلیل من هم دچار تالمات روحی شدم چرا که رشید یا در محل کارش بود یا در ماموریت به سر می برد. در همین روزها بود که یک زن ناشناس زنگ منزلمان را به صدا درآورد وقتی در واحد آپارتمانی را باز کردم در حالی که مرا به نام خطاب می کرد اجازه خواست تا درون منزلم بیاید. حیران و متعجب پرسیدم شما؟ گفت: یک دوست قدیمی! بالاخره آن زن وارد خانه‌ام شد و شروع به حرف زدن کرد او حرف می زد ولی من چیزی نمی شنیدم فقط به خاطر دارم زمانی که چشم های اشک آلودم را گشودم آن زن رفته بود و مادرم در کنار من اشک می ریخت.

آن جا بود که فهمیدم رشید قبل از ازدواج با من زن مطلقه ای را به عقد موقت خودش درآورده بود و حالا که آن زن فرزندی به دنیا آورده به خاطر گرفتن شناسنامه برای نوزاد با یکدیگر به اختلاف خورده اند! آن زن می گفت: در دوران مجردی با رشید دوست بودم اما تقدیر به گونه ای رقم خورد که من با کس دیگری ازدواج کردم ولی این ازدواج پایدار نبود و من بعد از طلاق دوباره سراغ رشید رفتم و به عقد موقت او درآمدم اما خانواده رشید مرا نمی پذیرفتند تا این که رشید هم برای حفظ آبروی خانواده اش تن به ازدواج با تو داد و ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی مورد مشاوره های دقیق کارشناسی و قضایی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع:خراسان

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث سرگذشت تلخ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۴۷۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد

پسر جوان که بعد از قتل مادر و آتش زدن جسدش، می‌خواست با اسید خودش را بسوزاند با حضور مأموران پلیس دستگیر شد.

به گزارش مشرق، ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۵ اردیبهشت ساکنان ساختمانی در محله وردآورد صدای درگیری و مشاجره مادر و پسر همسایه طبقه سوم را شنیدند. دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایه‌ها را از خانه‌هایشان بیرون کشید.

جسدی داخل خانه

به‌دنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر می‌آید. بلافاصله آنها با آتش‌نشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایه‌ها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد می‌زد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید می‌سوزانم.»

لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتش‌نشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد می‌زد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید می‌سوزانم.از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمی‌رسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد.

با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبه‌رو شدند که در حال سوختن بود. خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و می‌خواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتش‌نشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند.یکی از همسایه‌ها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش می‌خواست او قرص‌هایش را بخورد اما وی امتناع می‌کرد.

اعتراف به قتل

پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام می‌گفت تو دیوانه‌ای و باید قرص‌هایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی می‌شنیدم که از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعله‌های آتش تازه متوجه شدم که چه‌کار کرده‌ام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمی‌توانستم بدون مادرم زندگی کنم.

در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور می‌کرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • خاطره بامزه آقا رشید از حرم امام رضا (ع) (فیلم)
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است/ روند کاهشی در مرکز استان
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است / کاهش جمعیت در مرکز استان
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • قهرمانی رشید و شکست کشتی‌گیر بانک شهر در انتخابی روسیه
  • پیکر شهید فرزین بلیان در زادگاهش روستای رشید علی کورزان به خاک سپرده شد .