Web Analytics Made Easy - Statcounter

بعد از برجام و با عدم عادی شدن روابط بانکی خارجی، خصوصاً پرهیز بانک‌های بزرگ خارجی از همکاری با ایران، دولت به اشتباه، قرار داشتن ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی FATF را به‌عنوان مانع اصلی شناسایی کرد و برای خارج شدن از این لیست وارد مذاکره با FATF شد.

FATF برنامه اقدام ایران را تنظیم و ارایه کرد و از ایران خواست تا تعهد سطح بالای سیاسی خود را برای اجرای کامل آن ارایه دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طیب‌نیا وزیر وقت اقتصاد و رئیس شورای‌عالی مبارزه با پولشویی از طرف دولت ایران برای اجرای برنامه اقدام این نهاد بین‌الدولی مطابق با قانون اساسی تعهد داد.

FATF تعهد سطح بالای سیاسی ایران را پذیرفت و در خرداد ماه ۱۳۹۵ در نشست بوسان، FATF تصمیم گرفت ایران را از حالت کانتر مژر تعلیق کرده و اقدامات ایران برای اجرای کامل برنامه اقدام را رصد کند.

بهانه‌ی جدید جریان غربگرا در کشور بعد از برجام، با FATF بدست آمد و از آن به بعد کار این گروه تبلیغ برای ضرورت پیوستن به FATF شد؛ جریان روانی درحالی حمایت از FATF را در دستور کار قرار داد که اصرار داشت راه نجات کشور از غرب می‌گذرد و اگر ارتباطی با خارجی‌ها نداشته باشیم نمی‌توانیم قدم از قدم برداریم. فرایند بررسی ورود به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام چند ماه طول کشید و در نهایت هم به دلیل مخالف اکثریتی تصویب نشد.

عدم تصویب FATF در مجمع، و پایان مهلت ایران برای پیوستن به FATF در کنار انتخابات امسال، بهانه‌ای جدید شده تا دولتِ حاشیه‌ها و طیف همراهش، دوگانه‌ی جدیدی ساخته و چند صباحی نیز کشور را درگیر این دوگانه‌ی ساختگی خود کنند.

بعبارت دیگر بعد از ماه‌ها کشمکش بر سر FATF و تبلیغات ریز و درشت جریان غربگرا (و یا جریانی که دست‌کم معتقد به اینکه راه حل مشکلات اقتصادی از غرب می‌گذرد) مبنی بر اینکه با FATF بخش مهمی از مشکلات فعلی اقتصاد کشور حل می‌شود؛ حالا ترفند دیگری برای عملیات روانی پیش روی این گروه فکری قرار گرفته است.

جریان غربگرا اینبار تلاش دارد تا عملیات روانی خود را بر روی یک گزاره سلبی قرار دهد؛ این جریان بخوبی از مزایای "نداشته‌ی" FATF آگاه است و تلاش دارد عملیات روانی خود را با ایجاد ترس در جامعه مدیریت کند؛ اینبار به مانند تجربه برجام، مدافعان FATF موجی را راه انداخته اند و به مردم می‌گویند اگر FATF نباشد خسارت‌زاست و آن‌ها که مخالف پیوستن به آن هستند باید در قبال آن پاسخگو باشند.

تاکتیک جذاب و البته تکراری جریان غربگرا درحالی مجدداً در دستور کار قرار گرفته است که انتخابات مجلس پیش روست و این دوقطبی کاربردی می‌تواند دستاورد‌هایی را برای این جریان در انتخابات امسال داشته باشد؛ و از قضا مهمترین دغدغه‌ی آن‌ها هم همین است که برای انتخابات آورده‌ای از قبل ساخته شده داشته باشند؛ ولی باید توجه داشت که مهمترین خباثت و خیانت به منافع ملی هم همینجاست که برای تبلیغات انتخاباتی، منافع ملی را دستمایه‌ی فریب قرار دادند.

هرچند این جریان روی ناشی‌گری بخشی از منتقدانش حساب ویژه باز کرده و می‌داند که آن‌ها هم احتمالا به این دوقطبی کمک خواهند کرد تا دوگانه‌ی تعامل-انزوا شکل بگیرد، اما حتماً این جریان می‌داند که برای پیش‌برد این هدف انتخاباتی‌اش و پیچیدن یک مسئله‌ی مربوط به امنیت و منافع ملی در زرورق رقابت‌های ناسالم انتخاباتی، محدودیت‌ها و مشکلات سنگینی دارد که رقیب او به راحتی می‌تواند با اتکا به آن‌ها ماهیت این عملیات روانی را برملا کند.

مثلاً کافی است به جای واکنش‌های غریزی و تند به آقایان، صرفاً از آن‌ها خواسته شود آقایان روحانی، جهانگیری، ظریف، همتی، دژپسند و حالا آقای ربیعی، متن مکتوبی امضاء کنند و تعهد بدهند که اگر پیوستن به FATF مشکلاتی در حوزه امنیت اطلاعات و یا محدودیت‌های بانکی و ... برای کشور ایجاد کرد و یا موجب تکمیل استراتژی آمریکا علیه ایران و مقاومت شد این آقایان رسماً عواقب قضائی و حقوقی آن را بپذیرند.

بهتر است در این میان برای اثبات صداقت آقایان جزای چنین اهمالی هم به صورت شفاف در این تعهدنامه درج شود تا این دوستان تصور نکنند که می‌توانند همچون ۶ سال گذشته با تصورات و محاسبات غیرواقع‌بینانه و راهبرد‌های ساده‌انگارانه هرنوع خسارتی را متوجه کشور بکنند، اما در نهایت به جای آنکه پاسخگو شوند، در جایگاه مدعی هم قرار بگیرد.

موضوع مهم دیگری که سابقه‌ی ادعای جریان غربگراست و مدت زیادی از آنهم نگذشته، ادعا‌های آقایان در حوزه برجام بود؛ حتماً مرور تاریخ می‌تواند به کمک حافظه‌ی میان مدت مردم بیاید تا سنجشی بر صداقت مدعیان باشد.

مدعیان بروز هزینه‌های سنگین در صورت عدم پذیرش FATF در ۶ سال گذشته سازشان را روی برجام و ضرورت امضای آن کوک کرده بودند و کارشان به جایی رسیده بود که حتی آب خوردن مردم را به برجام گره زدند.

بعد از آنکه مقدمات پذیرش برجام را طی کردند این شعار را سر دادند که اگر یک روز تأخیر در اجرای برجام داشته باشیم خسارت میلیونی به کشور تحمیل کرده ایم؛ این شعارهایشان زمانی سرداده می‌شد که دلسوزان تاکید می‌کردند باید با بررسی دقیق برجام، راه را بر سوءاستفاده آمریکا و اروپا بست، ولی آن‌ها جامعه را شرطی کرده بودند که حتی یک روز هم نباید تاخیر شود و اگر تعلل کنیم هر روز فلان میلیون دلار ضرر می‌کنیم!

ماحصل این شعار‌ها و تهدید‌های پیاپی برای تصویب برجام این شد که ۶ سال تمام کشور را سرکار گذاشتند و در نهایت هم بعد از ۶ سال آنچه نصیب کشورمان شد همان "تقریباً هیچ" معروف شد.

البته‌ای کاش عایدی مان از برجام "تقریباً هیچ" می‌شد! ولی حقیقت این است که پس از اجرای برجام نه تنها از آن وعده و وعید‌های خیالی خبری نشد، بلکه برجام به سکویی تبدیل شد که شدیدترین تحریم‌های تاریخ علیه ایران به اذعان ترامپ اعمال شد، و بالاترین تهدید‌های نظامی نیز مطرح گشت!

نه تنها بعید نیست بلکه بسیار محتمل است که بعد از FATF نیز مشکلات بسیاری برای کشور پیش آید که هشدار‌های آن را بار‌ها کارشناسان و روزنامه نگاران مطرح کرده اند، اما به نظر می‌رسد بازهم به هوای انتخابات وبرخی رقابت‌های ناسالم در آن، قرار است منافع ملی به پای مطامع انتخاباتی برخی گروه‌ها و افراد ذبح شود.

منبع: تسنيم

منبع: آخرین نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۴۸۳۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.

به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که می‌خوانید:

به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آن‌ها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آن‌ها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آن‌ها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

دیگر خبرها

  • این آژانس فقط پس از برپایی کشور مستقل فلسطین منحل خواهد شد
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • اعلام برنامه های روز ملی خلیج فارس در هرمزگان
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
  • کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
  • زنجیره ارزش راهبردی خرمای خوزستان از نقاط قوت نمایشگاه ایران اکسپو
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
  • بازگشت فروش نفت ایران به زمان برجام با دو برابر قیمت نتیجه تمرکز دولت بر بازطراحی تجارت انرژی کشور