یورش هواداران «تتلو» به برج کورهای شیراز!
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۶۰۱۶۲
رویداد۲۴ یادمانهای فرهنگی و تاریخی کشور را باید بی گمان نشانههای هویتی و شناسنامۀ بالندۀ هر فرد ایرانی دانست که با دیدن آن ها، مردم از سویی، احساس غرور ملی و خشنودی کرده و از دگر سو، با تماشای هنر و مِهرازی (معماری) و روش مهندسی دقیق یادگارهای گذشتگان لذت میبرند.
با این همه، شوربختانه آن اندازه یادمانهای تاریخی و ملی بی کس و ستمدیده (مظلوم) هستند که همواره به اَنگیزههای گوناگون و گاه سیاسی مورد دستبرد و دست اَندازی افراد نابخرد و فرومایه قرار میگیرند و آسیبهای برگشت ناپذیری به پیکرۀ بی جان و بی دفاع آنها وارد میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میراث فرهنگی شیراز زیر تیغِ نابخردی
باروی آجری و کورهای هنرکار شیراز که تنهاترین باروی کورهای تاریخیِ برجای مانده در شهر راز، شیراز است، به تازگی مورد یورش هواداران «تتلو» خوانندهای که حاشیههای بسیار فراوانی دارد (جدا از این که، کارهای وی از دیدگاه کارشناسان و پژوهندگان هنر و خنیاگری هیچ ارزش هنری و موسیقیایی نداشته و ندارد)، قرار گرفته و این افراد نابخرد و فرومایگان نادان با رنگ بر روی یادمان ملی و میراث فرهنگی و هویتی شیراز دیوار نویسی انجام داده اند و با گرفتن نگارههای (عکس ها) آنها و درست کردن «هَشتک» در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از دوست داران و هواداران خود میخواهند که بر روی دیگر یادمانهای تاریخی و ملی کشور، این رفتار ناپسند و ضد ارزشهای ملی – میهنی را گسترش (ترویج) داده و با رنگ دیوار نویسی کرده و راه نادرست و رفتار متجاوزانۀ آنها را دنبال کنند!
بی گمان در پشت این اندیشه و تصمیم نابخردانه، اقدامهای پلید و پلشت دیگری نهفته است که باید هرچه زودتر یگان حفاظت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با دیگر نیروهای انتظامی و امنیتی کشور به آن، ورود پیدا کرده و پیشگیری کنند و پروانه (جازه) ندهند تا این افراد فرومایه بیش از پیش، به خواستههای نابخردانه و ضد ارزشی و ملی خویش ادامه دهند.
تاریخ ایران را من، دوباره مینویسم!
برپایۀ آن چه هواداران و دوست داران این خوانندۀ پرحاشیه در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با نام ایشان پخش کرده و در حال گسترش آن هستند، گویا این خواننده گفته است: من تاریخ گذشتۀ ایران را نابود میکنم و تاریخ نوین ایران را دوباره مینویسم؟!
ازهمین روی، ازهمۀ هواداران خود خواسته است که با یورش به یادمانهای تاریخی و فرهنگی و دیوارنویسی و گرفتن نگارههای آنها و درست کردن «هَشتک» در فضای مجازی، این اقدام غیرقانونی و نابخردانه و متجاوزانه را دنبال کنند.
آن چه بسیار شگفت اَنگیز و درخُور نگرش است، جدا از اندیشههای ضد ملی و میهنی این خواننده و هواداران وی دربارۀ چُنین موضوع بزرگ و مهمی، تصمیم نابخردانه و خطرناک و اقدامهای پشت پردۀ چنین حرکت زشت و متجاوزانهای است که باید هرچه زودتر مورد بررسی و پردازش یگان حفاظت وزارت میراث فرهنگی قرار گیرد تا خدای ناکرده چنین اندیشههای پلید و نابخردانهای بیش از این گسترش نیابد. همچنین باید هر چه زودتر افراد فریب خورده و هواداران این خواننده را شناسایی کرده تا از آسیبهای بیشتر به میراث فرهنگی و هویتی کشور، بتوان پیشگیری کرد.
از سویی، نباید از یاد برد که بر پایۀ قانون اصل چنین درخواستی به تنهایی، خود جرم به شمار میآید، حتا اگر هیچ گونه اقدامی هم انجام نگرفته باشد.
قانون چه میگوید
در مادۀ ۵۵۸ قانون مجازات و تعزیرات اسلامی آمده است: هرکس به همه یا بخشی از بناها، اماکن، محوطهها و مجموعههای فرهنگی، تاریخی یا مذهبی که در سیاهۀ (فهرست) یادمانهای ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزیینات، ملحقات، تاسیسات، اشیاء و لوازم و نگاشتهها (خطوط) و نقشهای منصوب یا موجود دراماکن نام برده شده که به تنهایی نیز، واجد حیثیت فرهنگی، تاریخی یا مذهبی باشد، ویرانی وارد آورد، افزون بر جبران خسارت وارده، به زندان از یک تا ده سال محکوم خواهد شد.
برج کورهای هنرکار شیراز
در شهرستان شیراز و در جادۀ پایگاه (بلوار مدرس کنونی)، آغاز خیابان فضیلت و در بوستان فضیلت، کورهای با نام کوره محمدرضا هنرکار وجود داشته که هم اینک تنها باروی این کوره سالم و پابرجا بوده و دیگر بخشهای کوره به گونۀ کامل ویران شده است.
فرم ساخت باروی این کوره با دیگر باروهای موجود در شهرستان شیراز، ناهَمسان (متفاوت) است. بلندای این بارو ۳۰ متر و کلفتی آن نیز ۷ متر است. بخش بالایی بارو فروریخته و تزیینات آجرکاری آن از میان رفته است. مصالح ساخت این یادمان در برگیرندۀ آجر با ملات گچ دستکوب است. در بخش پایینی بارو، تزیینات آجرکاری به گونۀ هندسی به چشم میخورد. در بدنۀ این باروی آجری یک شکاف به گونۀ زیکزاک وجود دارد که در صورت بِهسازی نشدن اساسی در آینده، بی گمان آسیبهای برگشت ناپذیری به آن وارد خواهد شد.
گِرداگرد این یادگار ملی ازسوی شهرداری فضای سبز پدیدار گردیده که آب مورد نیاز فضای سبز آن، انگیزۀ نشست بارو خواهد شد. در بخش باختری (غربی) بارو جای نبشتهای (کتیبه) به چشم میخورد که به گمان فراوان درآن نام کوره مالک آن با کاشی آراسته شده که هم اینک به گونۀ کامل، نبشته از میان رفته و تنها جای آن، برجا مانده است.
بوستان فضیلت پوشش گیاهی خوبی برای این یادمان به وجود آورده است. این یادمان در یک فضای شهری جای گرفته که آب و برق شهری نیز در کنار اثر وجود دارد. از ویژگیهای این بارو نمونه مِهرازی و شیوۀ ساخت بنا است.
یادمان تاریخی، فرهنگی برج کوره هنرکار با دیرینگی پهلوی یکم به شمارۀ ۲۰۸۰۶ در تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۱۳۸۶ خورشیدی به ثبت ملی رسیده است.
در پایان نگارنده بر پایۀ خویشکاری (وظیفه) ملی و پذیرش مسوولیت شهروندی و اجتماعی خود با رفتن به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، آسیبهای وارده به این باروی آجری را به آگاهی کارشناسان و کارمندان آن وزارت خانه رسانیده است. نگارههای زیر در اواخر مهرماه گرفته شده است، آنها را ببینید:
برج آجری هنرکار شیراز
برج کوره ای که 30 متر بلندا دارد و در بوستان فضیلت، همچو نگینی می درخشد
تزیینات آجرکاری در پایین برج که به گونه هندسی آراسته شده است
جای کتیبه و نشان اثر ملی که در گذشته های ناروشن از آن جدا شده است
درزها و شکاف هایی که بر روی برج آجری پدید آمده و یادمان ملی را تهدید می کند
مخدوش کردن و یادگاری نویسی افراد فرومایه بر روی تابلویی که شهرداری برای یادمان ملی نصب کرده است
یادگاری نویسی با رنگ بر روی یادمان ملی و یورش هواداران خواننده ای که حاشیه های فراوانی دارد، انگیزه شده تا میراث فرهنگی شیراز آسیب های برگشت ناپذیری، ببیند
خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۶۰۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنوشت «تلخ» کارخانهای که «موزه» نشد/«ریسباف» فقط «دست به دست» میشود!
خبرآنلاین اصفهان- فاطمه کازرونی: کارخانه تاریخی «ریسباف» حدود ۱۰ سال است که میان نهادهای مختلف دست به دست می شود، هر بار خبر از واگذاری این کارخانه به یک ارگان برای تبدیل شدن به موزه به گوش می رسد و خبر در خبرگزاریها تا سال بعد منجمد می شود؛ با این رویه سالهاست فقط خبر تبدیل این کارخانه را به موزه می شنویم، ساختمان کارخانه هر روز فرسوده تر میشود؛ اطراف آن ساختمانهای تجاری بالا میرود و هر کلنگِ بر زمین، زخمهای بر دل این کارخانه کهنه می شود که همچون خرابه ای اما هنوز پابرجاست.
تاریخ پر فراز و نشیب کارخانه ریسباف
نخستین باری که برای تهیه گزارش درارتباط با کارخانه ریسباف، تا این بنای تاریخی، پیاده راه پیمودم را به خوبی به یاد می آورم؛ ظهر یک روز گرم تابستان بود و من فاصله خانه تا این کارخانه تاریخی را زیرسایه سار درختان چناری که تنه آنها ترمیم شده اما هرگز تبر بر پیکر آنها رد نابودی بر جای نگذاشته بود گام برمی داشتم اما امروز که در «هفته فرهنگی اصفهان» تا کنار این کارخانه از خیابانهای «نصف جهان» گذر میکنم، چشمانم چیزی از «فرهنگ و تاریخ» نمیبیند به جز جای خالی بیش از ۳۰۰ درخت در منطقه یک اصفهان که به عنوان میراث «شیخ بهایی» دیگر اثری از آنها موجود نیست و خستگی تمام ناشدنی که از تن کارخانه تاریخی ریسباف در زیباترین و قدیمی ترین خیابان جهان، شره میکند!
سال ۹۳ بود که طی مراسمی که با دعوت معدودی از خبرنگاران برای بازدید از این کارخانهی در تملک بانک ملی برگزار شد، از «ریسباف» خسته عیادت کردیم و مسئولان از استاندار و شهردار وقت اصفهان تا رئیس و غیره سخنها از پروژه پرافتخار تبدیل این کارخانه به موزه گفتند، ما دیدیم، شنیدیم، نوشتیم و امیدوارانه منتظر ماندیم تا سال ۹۶، یعنی سالی که نام کارخانه ریسباف اصلا از دهن مسئولان در سخنرانی های مختلف نمی افتاد، آن سالها گویی انتظار اصلا سخت نبود و شور ابتدای جوانی رویای موزه دار شدن اصفهان را این همه دور از دسترس نمی پنداشت.
زنجیره ای تمام نشدنی از ادعای دلسوزی برای ریسباف
۱۱ اردیبهشت ماه سال ۹۶ که رسید ابوالفضل قربانی عضو شورای اسلامی شهر اصفهان پس از مدتها بار دیگر سخن از «ریسباف» به زبان آورد و در ارتباط با حوزه تفکیک زمینهای مربوط به پشم ریس، ریسباف و شهرضای جدید به عنوان مرغوبترین زمینهای شهر اصفهان صحبت کرد و تذکر داد که باید مشخص شود این زمینهای در تصدی چگونه و به چه کسانی واگذار شده است.
وی تصریح کرد: ضروری است که مشخص شود که شایعاتی که این روزها در خصوص واگذاری تعدادی از پلاکهای این زمینهای تفکیک شده به برخی از شهرداران مناطق و مسئولان صحت دارد یا خیر.
۲۳ آذرماه همان سال، قدرت الله نوروزی شهردار اصفهان در هفتمین کنفرانس بین المللی توسعه پایدار و عمران شهری خواستار واگذاری این کارخانه به شهرداری شد و عنوان کرد: در صورت واگذاری این مکان به شهرداری می توان طرح های خدماتی برای استفاده از فضای موجود در آن را اجرایی کرد.
وی افزود: فضاهایی مانند کارخانه ریسباف اصفهان ظرفیت به کارگیری برای همه اقشار از شهروندان تا دوستداران هنر و میراث فرهنگی را دارد.
خرید کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان به قیمت ۲۰۷ میلیارد تومان
نکته جالب اینکه ۲۸ آذرماه همان سال به فاصله یک هفته از صحبتهای شهردار اصفهان، سرپرست شرکت عمران و بهسازی شهری ایران از خریداری کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان به قیمت ۲۰۷ میلیارد تومان آن هم به عنوان بنای غیر تاریخی خبر داد!
هوشنگ عشایری در ادعایی عجیب عنوان کرد که ریسباف اصلا کارخانه تاریخی نیست! و تملک این کارخانه قدیمی با موضوع احیای بافت تاریخی متفاوت است و آن را در راستای اجرای یکی دیگر از وظایف شرکت عمران و بهسازی مبنی بر «اصلاح نقاط ناهمگون شهری» و با هدف تغییر جریان مدیریت شهری خریداری کرده اند چرا که ریسباف بنای تاریخی نیست!
ریسباف به جای موزه، کاربری کارخانه نوآوری گرفت!
خرید این کارخانه توسط شرکت عمران و بهسازی شهری ایران نیز پایان این ماجرا نبود و سال ۹۸، اتفاق عجیب دیگری افتاد، کارخانه ای که سالها توسط استانداران مختلف اصفهان کاربریها مختلف برای آن ذکر شده بود، در نهایت به دلیل عدم توافق مناسب با بخش خصوصی و به دلیل واقع شدن در یکی از تجاریترین نقاط اصفهان سالهاست خاک بی تدبیری میخورد به جای کاربری موزه نام کارخانه نوآوری گرفت.
سیدحسن قاضی عسگر سرپرست هماهنگی امور اقتصادی استانداری اصفهان، بهمن ماه سال ۹۸ این خبر را عنوان کرد و گفت: پس از سالها بحث بر سر احیای کارخانه ریسباف، در نهایت تصمیمات لازم برای احیا این کارخانه به عنوان کارخانه نوآوری اتخاذ شد.
وی ادامه داد: توجه به اینکه «ریسباف» یکی از بقایای باقیمانده از صنعت نساجی اصفهان است تصمیم گرفتیم این کارخانه را به مرکز نوآوری در شهر تبدیل کنیم تا به رشد کارآفرینی و صنایع خلاق کمک شود.
و اما.....
«ریسباف» و زمانی که در تقویم مسئولان جایگاهی ندارد
بازهم عقربه های ساعت از سال ۹۸ چرخیدند و زمانی دراز گذشت، زمانی که انگار در تقویم برخی مسئولان هیچ معنایی ندارد، میراث فرهنگی اصفهان چندین مسئول عوض کرد، استانداران و شهرداران اصفهان تغییر کردند و فرجی حاصل نشد، سال ۱۴۰۰ یک بار دیگر دوستداران اصفهان و دغدغهمندان طی نامهای به وزیر میراث فرهنگی کشور و استاندار اصفهان خواستار حفظ و احیای ساختمان تاریخی ریسباف اصفهان شدند و این سرنوشت عجیب همچنان ادامه داشت!!
گویی قصه ریسباف ادامه داشته و دارد؛ داستان تکراری واگذاری کارخانه از سال ۱۴۰۰ تاکنون نیز تغییر اساسی را تجربه نکرد تا اینکه خردادماه سال ۱۴۰۲ یک تیتر تکراری از نور صالحی رئیس شورای شهر اصفهان، دوباره به یادمان آورد که «کارخانه ریسباف همچنان بلاتکلیف است»!
جالب اینکه با چند روز فاصله از آخرین یادآوری رئیس شورای شهر یعنی ۲۵ خردادماه ۱۴۰۲، رضا مرتضوی استاندار اصفهان باز هم خبر از واگذاری مجدد این کارخانه به وزارت میرث فرهنگی برای احداث موزه ملی اصفهان داد و گفت: موضوع تبدیل کارخانه ریسباف به موزه اصفهان در کمیسیون حقوقی و قضائی هیئت دولت مطرح و مورد پیگیری قرار گرفت و طبق این مصوبه حق بهرهبرداری زمین کارخانه، از وزارت اقتصاد به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی جهت احداث موزه بزرگ اصفهان واگذار شد.
انتظار به سر رسید؛ کارخانه دوباره به دست شهرداری رسید!
بدین ترتیب کارخانه آذرماه همان سال به میرث فرهنگی واگذار شد اما اکنون و پس از گذشت حدود یک سال از وعده استاندار اصفهان برای گشوده شدن درب این کارخانه به روی مردم و پس از تنها ۵ ماه از تحویل کارخانه به میراث فرهنگی بار دیگر خبر رسیده که مالکیت ریسباف به شهرداری اصفهان رسیده است، خبری که استاندار اصفهان در نخستین نشست خبری سال جدید با خبرنگاران مطرح کرد.
قرار است با توجه به توافق بعملآمده میان معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری، شهرداری اصفهان و اداره کل میراث فرهنگی، از فروردین امسال، این مجموعه تاریخی و صنعتی بزرگ اصفهان پس از برآوردهای اولیه و تهیه شرح خدمات، برای انجام عملیات نجات بخشی و ایجاد نمایشگاه فرهنگی و گردشگری در آن در اختیار شهرداری قرار گیرد تا به موزه تبدیل شود!
شاید طبیعی است کارخانه ریسباف اصفهان در یکی از گران ترین مناطق اصفهان قرار دارد، چنین سرنوشت عجیبی داشته باشد، فراموش نمی کنیم که حتی در برهه هایی از زمان بخش هایی از این کارخانه به عمد تخریب می شد، فرقی نمی کند کارخانه باشد، بنای تاریخی و قدیمی یا سینما، دراین دنیای پربلای پرمنفعت سودجویی برخی آدمها تمامی ندارد.
همان طور که سالیان پیش یکی از اعضای شورای شهر اصفهان بیان کرد که در راه مدرنیته شهری باید بلندنظر بوده و از «عالی قاپو» و «چهلستون» نیز بگذریم، مدرنیته ای ظاهری که در حقیقت منفعت طلبی برخی افرادی است که سالها شاهد تلاش آنها برای ورود به نهادهای شهری به نفع خود و تغییر قوانین، مانند بلندمرتبه سازی های غیرقانونی در اصفهان بودیم؛ درست همانند بلایی که بر سر «سینما ایران» نیز آمد و به جرم قرار داشتن در بهترین منطقه اصفهان یعنی چهارباغ عباسی و باتوجه به وسعت بنا قبل از تعیین تکلیف به شکل شبانه تخریب شد!
روزشمار تاریخی، بار دیگر از سال ۱۴۰۳
حالا این ماییم و بار دیگر شهادت روزگار و این قلم که خواهد نوشت آیا شهرداری و علی قاسم زاده شهردار اصفهان می تواند سرنوشت این کارخانه را تغییر دهد؟! «ریسبافی» که تنها کارخانه باقیمانده از مجموع ۹ کارخانه تاریخی پارچهبافی در اصفهان است و در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۰۱۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، از امروز بار دیگر در انتظار وعده های تکراری مسئولان عمر می گذارند.
و این «نصف جهانی» است که پس از گذشت ۱۰ سال از سال ۹۳ و با وجود این همه آثار تاریخی و عتیقه که برخی در انبارهای موزهداران و یا در زیر باران و آفتاب از میان می رود، هنوز که هنوز است «موزه ملی» ندارد! شاید این بار با پیگیری استاندار اصفهان درسال ۱۴۰۳ و قول جدی وی به مردم، گره از سرنوشت یکی از کهن ترین پروژههای برزمین مانده اصفهان باز شود و ریسباف اصفهان نیز بتواند هوای بهاری این روزهای نصف جهان را بدون دغدغه نفس بکشد.
توضیح: عکسهای درون گزارش مربوط به وضعیت کارخانه در سال های مختلف است.
46
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903136