تسخیر سفارت مهر پایانی بر نفوذ آمریکا/ قدرت و سیطره آمریکا رو به افول است
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۷۶۴۵۷
تسخیر سفارت در عرصه بین المللی قدرت پوشالی آمریکا در برابر انقلاب اسلامی، افول ابرقدرتی و سلطه یک نظام ظالم و مستکبر و تحقیر تاریخی آمریکا به دلیل گروگانگیری توسط نیروهای مبارز انقلاب را نشان می داد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از عصر همدان؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره آمریکا همچنان به نحوه استقرار و ماندن خود در کشورمان فکر می کرد و برخی از نیروهای داخلی از قبیل ملی مذهبی ها و ملی گرایان نیز در صدد ایجاد ارتباط و همکاری با آمریکا بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استکبار در اذهان و افکار عمومی ملت ایران به سمت آمریکا نشانه رفته بود و مصداق بارز مستکبر در بین انقلابیون و مبارزین انقلاب کسی جز آمریکا نبود لذا در آبان ماه سال ۵۸ یعنی ۹ ماه بعد از پیروزی انقلاب نیروهای پیرو خط امام سفارت را تسخیر کردند و برای همیشه بساط شوم امریکا را از کشور برچیدند و تسخیر سفارت و گروگانگیری جاسوسان به کانون یکی از داغ ترین بحث ها تبدیل شد.
جاسوس خانه آامریکا در عرض چند ساعت توسط دانشجویان تسخیر می شود و با تسخیر سفارت خانه کشوری چون امریکا را که در جهان بعنوان ابر قدرت می شناسند بلافاصله هیمنه و ابهتش شکسته می شود.
سفارت تسخیر و جاسوسان سفارت دستگیر می شوند و این در شرایطی است که با وقوع انقلاب در بهمن سال قبل آن هم در کشوری که بیشترین نیروهای امریکا در آن حضور، نفوذ و همواره دخالت های مستقیم و غیر مستقیم دارند برای غربی ها علی الخصوص امریکا مایه نگرانی است.
امام خمینی که قبل از پیروزی انقلاب و حین مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب مشکل اساسی کشور را آمریکا می دانست بعد از تسخیر لانه جاسوسی آن را مهمتر از انقلاب اول دانست.
تسخیر سفارت در عرصه بین المللی قدرت پوشالی آمریکا در برابر انقلاب اسلامی، افول ابرقدرتی و سلطه یک نظام ظالم و مستکبر و تحقیر تاریخی آمریکا به دلیل گروگانگیری توسط نیروهای مبارز انقلاب را نشان می داد و این تحقیر شدن امریکا به کرات در صحبت های مقامات کاخ سفید آمده و کتابهایی که پیرامون گروگانگیری نوشته اند همواره به آن اشاره کرده اند بطور مثال هامیلتون جردن از مقامات کاخ سفید در خاطرات خود می نویسد: که مردم امریکایی که در مقابل سفارت ایران در امریکا به شدت علیه ایران شعار می دادند می گفتند: “ما نمی توانیم این تحقیر را تحمل کنیم” آنها همچنین به کرات از آشفتگی ها و مناقشات و درگیری های اعضای کابینه امریکا و عجز و ناتوانی امریکا و فقدان امکانات برخورد با مسئله گروگانگیری و عصبانیت ها و دنباله روی از ایران و. . . سخن گفته اند.
در ادامه این گزارش درخصوص اثرات منطقه ای و بین اللملی تسخیر سفارت و پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی در افول و اضمحلال راس نظام سلطه (آمریکا) گفتگویی را با کارشناس مسائل امریکا و تحلیل گر سیاسی انجام دادیم.
غربی ها و آمریکایی ها هم به افول سیطره آمریکا اذعان می کنند
رضا سلیمانی استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاسی با بیان اینکه ۱۳ آبان به انقلاب دوم معروف است و آثار و پیامدهای بینالمللی و منطقهای داشت گفت: ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ موجب شد که امیدهای آمریکا در روی کار آوردن ملی گرا ها از بین برود. راهبرد امریکا همراهی با انقلاب و استفاده از نیروهای ملی مذهبی چون ابراهیم یزدی، سحابی و بازرگان استفاده شود وقتی اشغال سفارت پیش آمد این راهبرد نیز نقش بر آب شد.
وی افزود: تفکر بازرگان این بود که می شود با آمریکا تعامل کرد اما ماهیت انقلاب ما از اساس ضد آمریکایی بود و با تسخیر سفارت دشمنیهای آمریکا آشکارتر شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تسخیر سفارت آمریکا اولین بار اتفاق می افتاد عنوان کرد: تسخیر سفارت امریکا توسط نیروهای انقلابی به منزله پاسخ و خروش ایرانیان به سیاست های استعماری امریکا و انگلیس بود و ایرانیان با تسخیر سفارت استعمار و چپاول گری غربی ها را جبران کردند و این تسخیر تحقیر آمریکایی ها به لحاظ تاریخی بود.
سلیمانی با اشاره به فعالیت های جاسوسی در سفارت برای براندازی و کودتا علیه انقلاب اسلامی گفت: اسناد به جا مانده از سفارت امریکا نشان میدهد که سفارت محل فرماندهی برای کودتا شده بود.
کارشناس مسائل آمریکا در بخش دیگری از صحبت های خود با بیان اینکه با تسخیر سفارت، قدرت و سلطه آمریکا در عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پایان یافت و افول یک هژمون ابعاد اقتصادی، فرهنگی و هویتی دارد عنوان کرد: در حوزه اقتصادی ما تضعیف دلار را در پیمان های دو جانبه بین کشور ها و جنگ تجاری با چین را می بینیم.
وی با بیان اینکه خود غربی ها و آمریکایی ها به افول سیطره آمریکا اذعان می کنند خاطر نشان کرد: ایمانوئل والرشتاین با اسناد و فکت های مختلف این افول را نشان می هد و به لحاظ نظامی در غرب آسیا در دهه های اخیر همواره شکست خورده و اهداف اعلامی خود را نتوانستند به نتیجه برسانند. شکست داعش و نابودی آن توسط محور مقاومت و جمهوری اسلامی شکست سیاستهای آمریکا را نشان می دهد.
این استاد دانشگاه با اشاره به شکست امریکا و رو به پایان بودن قدرت آمریکا در حوزه سیاسی و دیپلماتیک گفت: در حوزه سیاسی با روی کار آمدن احزاب چپگرا در آمریکای لاتین و شکل گیری جریانات ملی گرای افراطی در اروپا که خلاف جریان امریکا حرکت می کنند می توانیم این شکست ها را ببینیم.
وی اضافه کرد: در حوزه فرهنگی نیز غرب در مقابل تفکر و فرهنگ اسلام سیاسی قرار گرفته و اسلام سیاسی در اروپا و آمریکا در حال گسترش است و اسلام سیاسی که در رسانه ها غرب اتفاق می افتد ناشی از همین مسئله است.
این کارشناس مسائل آمریکا با بیان اینکه آمریکایی ها دچار افول هستند و این افول با تسخیر سفارت و پایان یافتن نفوذ ایالات متحده رخ داد اظهار داشت: نشانه ها و قرائن نشان می دهد که در نگاه کلان امریکایی ها در حوزههای مختلف دچار ضعف و افول شدهاند و این افول به تدریج اتفاق افتاده است هر چند در رسانه هایشان سعی می کنند این موضوع را کتمان کنند و امریکا را ابر قدرت نشان دهند.
تسخیر سفارت آمریکا موجب تغییر پارادایم در منطقه شد
عباس صالحی استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاسی در ادامه با بیان اینکه تسخیر سفارت موجب تغییر پارادایم در منطقه شد عنوان کرد: با تسخیر لانه جاسوسی در سطح جهان اسلام از پارادایم مقاومت چپ گرایی وارد پارادایم اسلام سیاسی و مقاومت اسلام گرای سیاسی شدیم. لذا بعد از تسخیر سفارت جریان اسلام گرا رشد کرد.
وی افزود: این تغییر پارادایم و تسخیر لانه جاسوسی برای قدرتی مانند آمریکا که ایران را حیات خلوت خود کرده بود بسیار تحقیر آمیز بود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بین متفکرین آمریکایی نیز این افول قدرت بصورت جدی مطرح شده است گفت: استفان والت که بزرگترین متفکر روابط بین اللمل است از بین رفتن هژمون و قدرت آمریکا را بیان می کند و می گوید که این افول قدرت اتفاق افتاده است.
وی با بیان اینکه یک کشور وقتی هژمون دارد که بتواند به جنگ ها پایان دهد و آمریکا امروزه این قدرت را ندارد تاکید کرد: در حوادث منطقه و جنگ هایی که اتفاق افتاده، ایران و دیگر کشور های منطقه هستند که برای پایان جنگ تصمیم می گیرند و در صدد پایان دادن به جنگ هستند و آمریکا نقشی در پایان دادن به جنگ ها در منطقه ندارد.
صالحی در ادامه با اشاره به افول آمریکا در حوزه های اقتصادی و فرهنگی عنوان کرد: در جهان اسلام مثل تونس یمن و لبنان و … که مقاومت را مطرح می کنند در راستای مبارزه با هژمونی آمریکا قدم بر می دارند و آمریکایی شدن در حوزه فرهنگی را رد می کنند. در حوزه اقتصادی نیز با کاهش قدرت دلار در بین تعاملات کشور ها نشان می دهد که در حوزه اقتصادی نیز قدرت امریکا با چالش جدی روبرو است.
به گزارش عصر همدان؛ پیروزی انقلاب امام خمینی که جز اتکا به خدا و مردمش چیزی از سلاح های مدرن امروزی نداشت بدون شک دست الهی را در این انقلاب نشان می داد که با هیچ قواعد بین اللملی و تحلیلی تحلیلگران برجسته قابل تطبیق نبود و انقلاب اسلامی در هیچ چارچوب مرسوم نظریات انقلاب ها نمی گنجید و با وجود اهمیت انقلاب اسلامی، در نگاه امام خمینی ره تسخیر سفارت از انقلاب اول هم مهمتر بود چرا که نیروهای انقلابی توانستند برای همیشه از شر جاسوس خانه ای بنام سفارت اآمریکا رهایی یابند و تمام توطئه هایی که در این لانه جاسوسی برای براندازی انقلاب و کودتا علیه انقلاب انجام می شد را خنثی کنند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۷۶۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.