مجتهد قلابی؛ عامل حمله به کنسولگری ایران در کربلا
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۹۵۰۲۷
منابع عراقی، محمود الصرخی را از عوامل اصلی حمله به کنسولگری ایران در کربلا میدانند؛ کسی که خود را مجتهد میداند و مدعی است که با امام زمان ارتباط دارد؛ اما منابع مطلع او را «عامل» میدانند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، شماری از افراد ناشناس شامگاه یکشنبه هفته جاری در شهر مقدس کربلا، به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران حمله کردند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پایگاه خبری «الخلیج الیوم» به نقل از شاهدان عینی گزارش داد، گروهی که به ساختمان کنسولگری حمله کردند، حدود ۳۰۰ نفر بودند. این افراد از منطقه «طویریج» واقع در خارج کربلا به این شهر منتقل شده بودند.
این پایگاه تأکید کرد که این عناصر، جزء نیروهای «محمود الصرخی» بودهاند؛ شخصی که خود را یکی از مراجع دینی در عراق معرفی میکند و خود را آیتالله و مرجع میداند.
اما الصرخی کیست که خود را روحانی شیعه میداند؟ عمامه سیاه بر سر دارد و در عین حال، طرفدارانش چندین بار در کربلا، دست به تخریب اموال عمومی زده و آشوب به پا کرده است.
نام وی شیخ محمود بن عبدالرضا بن محمد الصرخی است. الصرخی در سال 2003 قبل از سرنگونی رژیم صدام، دیکتاتور معدوم عراق به یکباره ظاهر شد و خود را به عنوان یکی از مراجع دینی عراق معرفی کرد.
او مدعی است آیتالله است و آیتالله در فقه شیعه کسی است که به مرحله اجتهاد رسیده اما هیچ مرجع یا آیتالله این مسئله را شهادت نداده که او به این درجه رسیده باشد.
شبکه خبری «العربیه» عربستان سعودی در سال ۲۰۱۴، زمانی که الصرخی و یارانش در کربلا دست به آشوب زده بودند، وی را مخالف «رهبری مذهبی و دینی سنتی شیعه عراق» معرفی کرد که «مقر آن در نجف است؛ شهری که آیت الله علی سیستانی رهبری آن را بر عهده دارد».
در این گزارش، تعداد عناصر وابسته به الصرخی حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار فرد مسلح برآورد شد که در سال ۲۰۱۴، با نیروهای دولت مرکزی عراق درگیر شده بودند.
العربیه با این ادعا که عناصر الصرخی خواستار «تشکیل حکومت مذهبی شیعه در عراق هستند که بر اساس اصل ولایت فقیه باشد»، در همان زمان گزارش داده بود که «بزرگترین تهدیدی که متوجه بغداد است، از جنوب است... و گروههای حاضر در این منطقه میتوانند تهدیدی برای عراق و ایران باشند».
الصرخی که مدعی است نسبش به امام حسن -علیه السلام- میرسد، گفته میشود که در سال ۱۹۶۴ در شهر کاظمین به دنیا آمده است. وی فارغالتحصیل دانشکده مهندسی دانشگاه بغداد در سال ۱۹۸۷ است. الصرخی پیش از اینکه صدام اعدام و حزب بعث عراق منحل شود، مخفی بود ولی پس از ظهور گروه تروریستی داعش و آغاز تحرکات مجدد حزب بعث و تحرکات تروریسی آنها در عراق، بار دیگر در نقاطی مثل کربلا ظاهر شد.
وی در سال ۲۰۰۵ به طور ناگهانی در شهر «حله» عراق نمایان شد و در مدت زمان بسیار کوتاهی تعدادی دفتر در شهرهای مختلف شیعه نشین عراق افتتاح کرد و مدعی مبارزه با نظامیان آمریکا شد و ادعا کرد که سه نفر از آنان را کشته است.
پس از ادعای کشتن سه نظامی آمریکا بود که مدعی شد با امام زمان (عج) دیدار کرده است. این ادعا با واکنش شدید مراجع و شیعیان عراق مواجه شد. پس از بررسی سابقه وی، مشخص شد که او نیز از نیروهای سابق سازمان امنیت حزب بعث بوده که با همکاری با سازمان اطلاعات سعودی، با هدف تخریب مرجعیت شیعه، پا به عرصه گذاشته است.
گفته میشود که نام الصرخی ابتدا محمود عبدالرضا البهادلی بود و سپس به شیخ محمود التمیمی تغییر پیدا کرد. وی زمانی که شیخ محمود التمیمی نام داشت لباس و معمم سفید به تن داشت و از وی به عنوان عنصر پلیس امنیت عراق یاد میشد. وی پس از مدتی نام خود را به سید محمود الصرخی تغییر داد و سپس با عمامه مشکی در انظار عمومی ظاهر شد.
الصرخی؛ از جذب در سرویس اطلاعات عراق تا فراگیری جادوگری در پاکستان
پایگاه خبری «کنوز مدیا» درباره الصرخی مینویسد، در دهه 90 میلادی، الصرخی در منزل خود ماهواره نصب کرده بود و به همین علت، بازداشت و به پرداخت ۳۰۰ هزار دینار عراقی محکوم شد. وی در دورانی که بازداشت بود، فلسفهبافی میکرد و مینوشت. یکی از افسران امنیتی از این مسئله مطلع میشود و این مسئله را به مسئولان بالادستی گزارش میدهد. سرویس اطلاعات عراق نیز وی را جذب میکند و دورههای آموزشی عقیدتی-مذهبی برای وی برگزار میکند و او را به پاکستان میفرستد تا جادوگری بیاموزد.
به گزارش این پایگاه، یک سال بعد، از پاکستان به عراق باز میگردد و نام خود را «شیخ محمود التمیمی» میگذارد. پس از آن عمامه سفیدی به تن کرد و ملقب به شیخ محمود شد. پس از مدتی نیز عمامه سیاه به تن نموده و نام محمود الصرخی را برای خود انتخاب کرد. پس از مدتی به سید محمود الحسنی تغییر نام داد و به مردم میگفت که او، شخصِ سید الحسن الخراسانی است که امام زمان (عج) را میشناسد. مدتی بعد، ادعا کرد که نائب امام زمان (عج) و پس از مدتی هم مدعی شد که خود امام زمان (عج) است، ولی نمیخواسته خودنمایی کند.
بنا بر این گزارش، پس از به زبان آوردن این مهملات، ارتش عراق به بهانه اینکه الصرخی فساد کرده و از ترس اینکه رابطه وی با رژیم بعث فاش شود، وی را بازداشت میکند. در سال ۲۰۱۴، عناصر الصرخی در حوادث نجف دست داشتند و مدعی بودند که الصرخی خود امام زمان (عج) است.
ترور مراجع دینی عراق به بهانه عدم رضایت امام زمان (عج)
الصرخی مخالف مرجعیت دینی عراق بود. وی گروهی را به نام گروه «اعدامهای امام مهدی (عج)» تأسیس کرد. مأموریت این گروه ترور مراجع دینی عراق بود. آنان مدعی بودند که امام زمان (عج) از مراجع راضی نیستند و به همین دلیل باید کشته شوند.
وی یکی از شخصیتهای مرموزی است که اهدافش مشخص نیست، ولی علمای شیعه بر کذب بودن مدعاهای وی، اتفاق نظر دارند. الصرخی با وجود اینکه بار علمی ندارد، خود را از شاگردان آیتالله شهید محمدباقر صدر و محمد صادق صدر معرفی کرده بود و در چهل سالگی با ادعای «مرجعیت» در عراق فعالیت خود را آغاز نمود. پس از ظهور علنی وی، طرفدارانی از شیعیان جنوب عراق به دور وی جمع شدند و انحراف جدیدی شکل گرفت که نارضایتی و اعتراض مراجع تقلید را در پی داشت. با ادعای وی مبنی بر اینکه ادامه دهنده راه آیت الله شهید محمدباقر صدر است، آیت الله سید کاظم حائری در پاسخ یک استفتا در مورد او اعلام کرد: «سید محمود حسنی صرخی مجتهد نیست و ما به وی اعتمادی نداریم».
مخالفت الصرخی با مبارزه با گروه تروریستی داعش
وی از جمله کسانی است که فتوای آیت الله سیستانی در سال 2014 برای بسیج مردمی و مبارزه با عناصر داعش در شمال و غرب عراق را رد کرد. الصرخی در آن زمان ادعا کرد که عناصر داعش از اهل تسنن هستند و حمل سلاح علیه داعش حرام بوده و فتوای آیت الله سیستانی نیز باطل است.
نکته جالب توجه اینکه عناصر وابسته به الصرخی در سال 2006 نیز به کنسولگری ایران در بصره حمله کرده بودند. به همین دلیل، برخی از علمای شیعه، به وی القابی مانند «منحرف» و «گمراهِ گمراه کننده» دادهاند.
شبکه خبری «العالم» نیز با اشاره به اقدامات فرقه الصرخی در یورش به منطقه سبز بغداد در سال 2016 و آتش زدن کنسولگری ایران در سال 2018، گزارش داد که این فرقه ضاله، در پس تمامی حملات به سازمان «الحشد الشعبی» (بسیج مردمی)، مرجیعیت دینی، شعائر حسینی و محور مقاومت قرار دارد.
وابستگی الصرخی به عربستان و آمریکا
العالم الصرخی را وابسته به عربستان سعودی و محور ضد مقاومت دانست و گزارش داد، پس از حمله داعش به عراق و تهدید کربلا و نجف اشرف توسط عناصر این گروه، الصرخی از کشورهای حاضر در ائتلاف موسوم به ضد داعش به رهبری آمریکا خواست که به «هوشیاری و شجاعت» عناصر داعش اذعان کنند و به همین دلیل، جنگ با آنان را بیفایده دانست.
وی به روزنامه الوطن مصر هم گفته بود که داعش یک واقعیت عینی است، و یک پدیده زودگذر نیست. به همین دلیل نباید، برای نابودی آن زمان صرف کرد و خون بیشتری را در این «جنگهای بیفایده و مهلکههای واقعی» ریخت.
الصرخی ضمن تأیید کامل تجاوز عربستان سعودی به ملت یمن، گفته بود که «از ائتلاف اسلامی به صورت کامل حمایت میکنیم، آن را تأیید و از آن استقبال میکنیم».
وی درباره به شهادت رساندن آیت الله «نمر باقر النمر» توسط رژیم سعودی، ضمن حمله به علمای مذهبی ایران و عراق به خاطر حمایت آنان از النمر، مدعی شده بود که وی از شهروندان ایران و عراق نیست و هیچ موضعگیری نیز به سود عراق و ملت آن نداشته است.
الصرخی در سال 2013 نیز مدعی شده بود که امام زمان (عج) شخصا به وی «دستور داده که سر نوری المالکی [نخست وزیر اسبق عراق] و مقدی الصدر [رهبر جریان صدر] را قطع کند».
به هر حال در تظاهرات اخیر عراق که در اعتراض به فساد و بیکاری آغاز شد، برخی کشورها و جریانهای سیاسی از آن سوء استفاده کردند، در فضای رسانهای، حمایت چشمگیری از الصرخی صورت میگیرد و عربستان و امارات و عناصر بعثی و آمریکا حامیان اصلی وی هستند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حمله به کنسولگری ایران در کربلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۹۵۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیپلمات صهیونیست: دنیا تغییر کرده است/ باید مشخص کنیم در کدام سمت هستیم
از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی، شرایط منطقه ای و جهانی، شاهد تغییراتی بوده است که این تغییرات در امتداد تغییرات نظام جهانی قرار دارد.
سرویس جهان مشرق - مایکل پلیورت کارشناس مسائل اروپای شرقی، تحلیگر سیاسی، دیپلمات سابق اسرائیلی در مسکو، در گزارشی به مسئله نظم جدید جهانی و تغییرات قابل توجه در روابط اسرائیل با روسیه، همزمان با تغییرات روابط ایران و روسیه نسبت به سالهای گذشته میپردازد. پلیورت در این گزارش می نویسد:
از زمان وقایع ۷ اکتبر، نه تنها اسرائیل، بلکه کل جهان به واقعیت جدیدی رسیده است. این واقعیت، تا حد زیادی، از فوریه ۲۰۲۲ - تقسیم جهان به بلوک های جدید - شروع به شکل گیری کرد. کشورهای غربی، اوکراین، اسرائیل، استرالیا و آرژانتین، در برابر روسیه، چین، ایران، برزیل، آفریقای جنوبی و کره شمالی. در ۱۳ اکتبر، رئیس جمهور روسیه، در جریان سفر خود به بیشکک، اولین سفر خارج از مرزهای روسیه پس از صدور حکم بازداشت بین المللی از سوی دادگاه کیفری لاهه، پوتین بیشتر سخنرانی خود را به درگیری بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد.
پرده آهنین جدیدی بر جهان فرود آمدپوتین گفت: «اسرائیل یک حمله بیسابقه از سوی حماس را تجربه کرده است. غیرقابل قبول است که غزه مانند لنینگراد در جنگ جهانی دوم در محاصره باشد». وی افزود: «دلیل اصلی این رویدادها شکست سیاست آمریکا در خاورمیانه» است. از ماه اکتبر، مقامات ارشد دولت روسیه و شخص پوتین اغلب به جنگ در خاورمیانه اشاره کرده و آن را به عنوان نمونه ای از شکست "نظم آمریکا"، "شکست جهان تک قطبی" ذکر کرده اند.»
در کلام، آنها از خشونت بین طرفین ابراز تاسف می کنند، اما در واقع تنش در مناطق ما به خوبی به نفع روسیه است. چرا؟ دولت های غربی را از هم جدا می کند، توجه و منابع عظیم آن را از جبهه اوکراین منحرف می کند و معضلات دشواری را در مورد اولویت بندی جبهه ها ایجاد می کند.
در واقع دو موضوع، روابط روسیه و اسرائیل را شکل می دهد - جنگ در اوکراین و اتحاد سیاسی با ایران. هر دو یک تهدید واقعی برای امنیت ملی ما هستند. دو سال پیش، اسرائیل از ترس واکنش روسیه، به بی طرفی عملی در رابطه با جنگ در اوکراین پایبند بود. اسرائیل کمک های بشردوستانه و غیرنظامی ارائه کرد، اما تا به امروز از ارائه سیستم هایی که توسط روس ها به عنوان عبور از خط قرمز تلقی شود، خودداری کرده است.
انتظار اسرائیل نیز این بود که روس ها نیز از انتقال سلاح های قدرتمند به دشمنان ما خودداری کنند. یک مقام ارشد اسرائیلی بسیار به من گفت: "بدیهی است که ما انتظار طرفداری از اسرائیل از سوی روس ها را نداریم، اما احتمال آسیب به ما از سوی آنها بی نهایت است."
از آن زمان این موقعیت به سختی تغییر کرده است - هیچ انتظاری برای بهبود روابط وجود ندارد، بلکه تلاشی برای جلوگیری از وخامت شرایط است. برای روس ها، اسرائیل پیوست نظامی و سیاسی ایالات متحده در خاورمیانه است. نگرش نسبت به ما برگرفته از رابطه بین ابرقدرت هاست. آنچه در دو سال گذشته تغییر کرده است، روابط ایران و روسیه است - و از آن زمان به بعد فقط عمیق تر شده است.
سکوت عمیق پوتین در مورد حمله ایران به اسرائیل، حمایت از حمله ایران به اسرائیل توسط سفیر روسیه در سازمان ملل متحد و بسیج کانال های تبلیغاتی دولت روسیه علیه اسرائیل که به ادعای آنها، اسرائیل "استانداردهای دوگانه" را اعمال میکند، همه نشان می دهد که اتحاد روسیه و ایران در حال تشدید است. بخش عمده همکاری ها در حوزه نظامی و سیاسی است، اما در سال های اخیر افزایش محسوسی در روابط اقتصادی بین کشورها مشاهده نشده است.
به عقیده من، تا زمانی که جنگ در اوکراین ادامه دارد، محتمل ترین سناریو این است که وخامت روابط اسرائیل با روسیه ادامه خواهد داشت. پرده آهنین جدیدی بر جهان فرود می آید و بادهایی که در روابط بین الملل می وزد قویتر از ماست. بهتر است به این ایده عادت کنیم که در آینده قابل پیش بینی هیچ نکته خوبی از بزرگترین کشور جهان برای ما وجود نخواهد داشت. تصادفی نیست که پهپادهای ایرانی هم به اوکراین و هم به اسرائیل حمله می کنند. شاید این فرصتی نیز باشد تا به خود یادآوری کنیم که می خواهیم به کدام بلوک تعلق داشته باشیم و از چه ارزش هایی نمی توانیم دست بکشیم.