Web Analytics Made Easy - Statcounter

تصویری که زمانۀ ما از آدم موفق ساخته است، کسی است که صبح تا شب کار می‌کند تا پول دربیاورد و بعد آن پول را خرج کالاهای پرزرق و برق و سفرهای ماجراجویانه کند و دوباره بیشتر کار کند تا بیشتر پول دربیاورد تا بیشتر خرج کند. این چرخه پایانی ندارد. جایی وجود ندارد که اگر به آن برسی، دیگر بتوانی نفس راحتی بکشی و آرام بگیری.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سوند برینکمن، فیلسوف دانمارکی، می‌گوید شاید وقت آن رسیده است که بایستیم و راه دیگری را پیش بگیریم. گفت‌وگو از شان ایلینگ ترجمه محمد معماریان

کتاب جدید فیلسوف دانمارکی سِوِند برینکمن، «لذت دست کشیدن» The Joy of Missing Out توصیۀ مفیدی دارد: دست بکش. سعی نکن همه‌کار بکنی و عوضش کارهای کمتری بکن. در حقیقت، گاهی بهتر است که عقب بمانی، که از همانجا که هستی لذت ببری.

سوند برینکمن

*زندگی مدرن چه دارد که ما را وادار می‌کند دائماً دنبال لذت یا هدف یا تجربۀ بعدی برویم؟

به نظرم باید از زاویۀ فرهنگ مصرف‌زده به این مخمصه نگاه کنیم، فرهنگی که خودمان برای خودمان ساخته‌ایم. فرهنگمان نیازمند آن است که مُدام بیشتر بخواهیم، مُدام بیشتر بخریم و مُدام کارهای بیشتری بکنیم. امروزه رضایت دست کمی از رذیلت ندارد چون یعنی به آنچه دارید راضی هستید و لذا دائماً دنبال چیزی بعدی نمی‌روید.

 

مثلاً امروزه زیاد از توسعۀ فردی حرف می‌زنیم، از یک عمر یادگیری و توانایی توسعۀ مداوم شایستگی‌هایمان. ولی این هم به نظرم بخشی از همان چرخۀ معیوبی است که بیشتر بخواه، چیزهای جدید بخواه، و همیشه احساس کن نیاز داری کارهایت را متفاوت یا بهتر انجام بدهی.

*شما سکولاریزاسیون را هم یک قطعه از این پازل می‌دانید. چرا؟

خُب، این ایده که در زندگی دنبال رستگاری در حیات واپسین نیستیم، طبیعتاً به این باور منجر می‌شود که باید هرچه را می‌ارزد همین‌جا و همین‌حالا کسب کنیم، چون فقط همین یک زندگی را داریم و بس. لذا سعی می‌کنیم هرچه را می‌شود در این زندگی بگنجانیم.

و اگر از چیزی در این زندگی دست بکشیم، نوعی ناکامی وجودی شمرده می‌شود. چون هرچه را که می‌شد تجربه نکردی، یا هرقدر که می‌شد سفر نرفتی، یا تا جایی که می‌شد رابطۀ رمانتیک نداشتی، پس ناکام مانده‌ای.

بنابراین کل این ذهنیّتِ «کارهای بیشتری بکن» در تار و پود جامعۀ مصرف‌زدۀ ما تنیده شده است، که در حد غایی خود کم از تراژدی ندارد چون اکثرمان بعید است با این دستور بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.

 

*و چرا این مسأله به‌ویژه گریبان‌گیر ثروتمندترین ملت‌هاست؟

پاسخ کوتاه سؤالتان این است که ما در ثروتمندترین ملت‌ها، فرصت‌های بیشتری داریم، امکان‌های بیشتری داریم که همۀ امیالمان را محقق کنیم. البته حرفم این نیست که زندگی فقیرانه‌تر لزوماً زندگی بهتری است. ولی پژوهش‌هایی در دست است که نشان می‌دهند نتیجه‌گیری قاطعی هم نمی‌شود کرد.

 

از قضا ثروت اضافه، از حدّ مشخصی که بگذرد، شادترتان نمی‌کند. پس وقتی به آن حد رسیدید، دلیلی ندارد که دیوانه‌وار دنبال پول بیشتر بروید. ولی اگر دست و پا بزنید که غذایی پیدا کنید، یا جای مناسبی که بخوابید، بعید است مسأله‌تان زیاد بودن گزینه‌ها باشد.

لذا این مسأله واقعاً مال جامعه‌های ممتاز است، جایی که مردم آماجِ رگباری از گزینه‌ها و وسوسه‌هایند.

*خُب، دست‌کشیدن دقیقاً چه لذتی دارد؟ با کارهای کمتری کردن چه چیزی عایدمان می‌شود؟

شانس آن را پیدا می‌کنیم که درگیر فعالیت‌ها و تجربه‌هایی شویم که عمق و معنای وجودی بیشتری دارند. اگر با این ذهنیت زندگی کنیم که چیزی از دستمان خواهد رفت، مُدام نگران خواهیم بود که شاید چیز بهتری در انتظارمان باشد و ناچار باید از آنچه اکنون می‌کنیم بگذریم تا چیزی بهتر و بیشتر به چنگمان بیاید.

و بدین‌ترتیب هر چیز وسیله‌ای می‌شود برای چیز بعدی. الف را انجام می‌دهم نه چون ذاتاً معنادار و مهم است، بلکه برای رسیدن به ب، چون شاید ب بهتر باشد. و لذا سراغ ب می‌روم، که آن هم موقتی است چون آنچه واقعاً می‌خواهم رسیدن به پ است، و به همین ترتیب. بسیاری از مردم این‌گونه در زندگی‌شان پیش می‌روند.

ولی اگر یگانه دلیل زندگی‌مان آن باشد که چیزهای بیشتری را تجربه کنیم، چشم بر این واقعیت بسته‌ایم که برخی چیزها بالذات ارزشمند و معنادارند، فقط ارزش ابزاری ندارند، فقط برای رسیدن به چیز دیگری نیستند، بلکه فی‌نفسه ارزشمندند.

وقتی از لذتِ دست‌کشیدن حرف می‌زنم، منظورم حقیقتاً این است.

 

*آیا معنی همۀ این حرف‌ها این است که قربانی رونق اقتصادمان شده‌ایم؟

چه تعبیر شگفت‌انگیزی! و چه غم‌انگیز که بسیاری افراد معتقدند کلید شادی آن است که گزینه‌های بیشتر و تجربه‌های بیشتری داشته باشی، ولی دقیقاً خلاف این است. بری شوارتز ۴، روان‌شناس آمریکایی، همین را «پارادوکس انتخاب» می‌نامد.

*آیا به نظر شما، کتابتان دفاعیه‌ای از به‌اصطلاح «ذهن‌آگاهی» است؟ یا حداقل فراخوانی برای آنکه جدی‌تر در «حال حاضر» زندگی کنیم؟

بله، همین‌طور است. در کتاب‌های قبلی نسبتاً منتقد ذهن‌آگاهی بوده‌ام، اما نه وقتی که راهی برای درمان افراد مبتلا به استرس یا کمک به افراد مبتلا به افسردگی باشد. گمان می‌کنم ذهن‌آگاهی از جهات متعدد ابزار مفیدی است. ولی به‌ نظرم یک‌جور «چسب زخم» هم هست. موقتاً مفید است، اما در درازمدت فقط علائم بیماری را برطرف می‌کند به‌جای آنکه ریشۀ مشکل را درمان کند.

مثلاً من در دانمارک زندگی می‌کنم و اینجا رایج است که آموزگاران و مربیان ذهن‌آگاهی به کارکنان کمک کنند تا اختلال‌های مرتبط با استرس پیدا نکنند. ولی بهتر نیست خودمان را چنان سامان بدهیم که ابتدا به ساکن دچار استرس نشویم؟

به گمانم فقط دلواپسی‌ای که وجود دارد این است که با تمرکز بر ابزارهایی مثل ذهن‌آگاهی، با خطری مواجهیم: فردی‌سازی مسأله. در حالی که فقط زمانی می‌توانیم مشکل را حقیقتاً حل کنیم که دست‌به‌کار تنظیم و تعدیل دسته‌جمعی رویه‌های زندگی‌مان شویم.

*در چنین محیطی، چه توصیه‌ای برای بقیه دارید تا به سکون برسند؟ بدیهی است که نمی‌شود از کسی خواست فرهنگی را که در آن به سر می‌برد زیر و رو کند، لذا اکثر افراد به‌ناچار باید راه خودشان را در یک دنیای ضرورتاً پرآشوب پیدا کنند.

سؤال خوبی است، و به همین دلیل است که چیزی مثل ذهن‌آگاهی هم بخشی از پاسخ در سطح فردی است. ولی فکر کنم که ضروری است کماکان تلاش کنیم کاری در سطح دسته‌جمعی‌تر هم بکنیم.

بااین‌حال، می‌خواهم بگویم: باید تک‌به‌تک مراقب باشیم که در آنچه دامن‌گیرمان می‌شود خودمان را مقصر ندانیم، چون آن چیزها به‌واقع نتیجۀ ماجراهایی در سطوح کلی‌تر و فراگیرترند. ما همگی قربانی فرهنگی هستیم که در آن زندگی می‌کنیم، هر کسی به نوبۀ خود، و لذا تقصیر خودمان نیست که بازتاب وخیم‌ترین جنبه‌های این فرهنگ می‌شویم.

ولی قدری آزادی فردی هم داریم. می‌توانیم با مدیریت ذره‌بینی، جزء به جزءِ زندگی و عاداتمان را اداره کنیم. باید روی خودکنترلی بیشتر کار کنیم همان‌طور که در باشگاه روی بدن‌هایمان کار می‌کنیم. باید قدرت مقاومت در برابر این وسوسه‌های مداوم را به دست بیاوریم و پرورش بدهیم.

 

*آیا افراد را تشویق می‌کنید که به‌کل از این فرهنگ خارج شوند یا با سیستمی که دائم زیرآب هرگونه مشق خودداری یا میانه‌روی را می‌زند به نوعی مصالحه برسند؟

منظورم این است که ما درون این سیستم زندگی می‌کنم. من هم در این چیزها گناهکارم. ولی سعی می‌کنم سیستم را نقد و اصلاح کنم در عین آنکه می‌کوشم از همۀ امکان‌هایی که می‌توانم بهره ببرم.

افرادی را که به‌کل از این فرهنگ خارج می‌شوند می‌ستایم. در اکثر موارد، فقط با همراهی دیگران است که از پس این کار برمی‌آیند، و علاقه‌مند به تمام جنبش‌های جدیدی هستم که خودشان را در جهت مخالفت با این جامعه سازمان‌دهی می‌کنند، جامعه‌ای که خودمان خلق کرده‌ایم و بر مَدار شتاب و رشد ابدی می‌چرخد. به نظرم ضروری است که حرکت در آن جهت را آغاز کنیم.

ولی تردیدی نیست که این کار بسیار دشوار است، و انتخاب اکثر افراد آن است که سعی کنند و بهترین بهره را درون سیستمی که داریم ببرند.

 

*آیا گام‌های عینی و عملی یا ساده‌ای هم هست که افراد بتوانند بردارند تا حداقل در مسیری قرار گیرند که کمی بیشتر «دست بکشند»؟

در واقع، در کتاب قبلی‌ام به اسم محکم بایست: مقاومت در برابر هجمۀ خودبه‌سازی۵ در این‌باره نوشته‌ام. سعی کردم توصیه‌ها و نصیحت‌های متعارف را برعکس کنم. یعنی به‌جای تمرکز بر چیزهای مثبت، افراد را تشویق می‌کنم بر چیزهای منفی تمرکز کنند، چون ما باید بتوانیم به‌جای آنکه تمام ایام شاد و مثبت‌گرا باشیم، دربارۀ مسائلی که وجود دارند حرف بزنیم. باید مشکل را ببینیم تا بلکه شانس اصلاحش را داشته باشیم.

همچنین فکر می‌کنم چیزهایی مثل رمان‌خواندن یا غرق گذشته بودن می‌توانند واقعاً مفید باشند. هدف این است: آیینی برای زندگی داشته باشی، عادت‌ها و روتین‌هایی پرورش بدهی که ساده‌تر بتوانی تمرکز کنی و از این همه سروصدای مزاحم و حواس‌پرتی دست بکشی.

هنر باستانی مطالعه، غرق مطالعه شدن، بسیار منضبط‌کننده است. از جهتی، قدری شبیه ذهن‌آگاهی است، فقط با این تفاوت که بر چیز دیگری تمرکز می‌کنی. در ذهن‌آگاهی، به نوعی می‌شود گفت هرچه را در تو و پیرامونت رُخ می‌دهد ثبت و ضبط می‌کنی. ولی وقتی کتابی می‌خوانیم همین کار را به شیوه‌ای متفاوت مشق می‌کنیم.

بسیاری افراد توان آن را که چند ساعت بنشینند و کتابی بخوانند، از دست داده‌اند. دائم حواسشان پرت می‌شود و می‌خواهند گوشی‌های هوشمندشان را چک کنند. من هم این کار را می‌کنیم. اما تمرین و مشق این عادات، گام‌های کوچکی‌اند که می‌شود برداریم تا یاد بگیریم درون آن فرهنگی زندگی کنیم که دائماً ما را به میلیون‌ها جهت مختلف می‌کشاند.

منبع vox

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۴۳۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ایزدخواه نماینده مجلس : جراحی در سفره مردم هنر نیست / نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه جراحی اقتصادی باید در ساختارهای غلط و پوسیده کشور انجام شود، گفت: «انتظار ما از دولت و مجلس انقلابی این است که دست به تغییرات ساختاری در اقتصاد بزنند در غیر اینصورت ادامه وضع موجود بی تدبیری و بی خردی است و نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم.»
 
به گزارش شفقنا؛ روح الله ایزدخواه در خصوص وضعیت ارائه تسهیلات به مردم، اظهار کرد: یکی از انتقادات به این دولت مدل ارائه تسهیلات بانکی است؛ متاسفانه عملکرد مناسبی در حوزه تسهیلات ازدواج و اشتغال دیده نمی‌شود و بانک ها به اسم کنترل نقدینگی، تسهیلات تکلیفی را در عمل محدود کردند که منجر به رکود شد یعنی سرمایه در گردش و تسهیلات تولید، به مشکل برخورد و به مساله اول صنعت ما تبدیل شده است.
 
به اسم کنترل «تورم» تسهیلات بانکی را محدود کردند
 
وی در ادامه افزود: سال گذشته به اسم کنترل تورم، تسهیلات بانکی را محدود کردند که باعث ایجاد رکود تورمی شد. این سیاست غلط است و بارها هم گفتیم یک طرفه نمی توان به مسایل اقتصادی نگاه کرد و بدون توجه به تولید اگر بخواهیم تورم را مهار کنیم، منجر به رکود می شود.
 
برخورد این دولت با بانک ها برخورد جدی و سازنده ای نبوده است
 
آقای ایزدخواه با انتقاد از اینکه بخش زیاد از منابع مالی بانک‌ها خرج بنگاهداری بانک ها می شود، ادامه داد:  بخش‌های دیگری از این منابع را هم به عنوان وام به پرسنل خود می دهند و حتی بعضا این تسهیلات به دانه درشت ها داده می شود؛ بنابراین در شرایطی که منابع بانکی بیشتر شده است سوال ما از بانک ها این است این منابع در کجا خرج می شود!. ما ایراد اساسی به نظام بانکی داریم که از گذشته بوده و در این دولت تشدید شده است؛ برخورد این دولت هم با بانک ها مطلقا برخورد جدی و سازنده ای نبوده است؛ اقای خاندوزی بارها در جلسات نظارتی ما به صراحت گفتند که «زور من به بانک ها نمی رسد». اقای رئیسی علی رغم شعار ی که در ایام تبلیغات ریاست جمهوری گفتند که «بانک ها را به خط خواهم کرد» اما در عمل نشانه ای از این مساله نمی بینیم.
 
وی افزود: عده ای از نمایندگان مجلس هم دائما با شعار کنترل نقدینگی، فضا را تشدید می کنند که قطعا به ضرر تولید و به نفع سوداگری و بنگاهداری بانک ها است. مجلس جدید به دلیل اینکه مجلس یکدستی به لحاظ سیاسی نیست و نیروهای مستقل بیشتری دارد، امیدواریم بتواند با جدیت و الگوی منطقی درست بانک ها را وارد کار کند.
 
نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم
 
وی در خصوص عدم اخذ تضامین از مردم برای ارائه وام های خرد، گفت: بانک ها اصلا عمل نمی کنند و این حرفی که وزیر اقتصاد گفتند توسط بانک ها رعایت نشد و مراجعینی که برای دریافت وام های معیشتی خرد به مردم معرفی می‌کنیم، یا توسط بانک ها رد می شود و یا چند ضامن از مردم می خواهند. لذا ما نیاز به جراحی واقعی داریم چراکه جراحی در سفره مردم هنر نیست بلکه در ساختارهای غلط و پوسیده کشور باید انجام شود. جراحی در ساختار الیگارشی بانکی باید انجام شود و انتظار ما از دولت و مجلس انقلابی این است که دست به تغییرات ساختاری در اقتصاد بزنند در غیر اینصورت ادامه وضع موجود بی تدبیری و بی خردی است و نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم!.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!
  • تمرین ۳ هفته ای رایگان برای شادی بیشتر و خواب بهتر (فیلم)
  • ایزدخواه نماینده مجلس : جراحی در سفره مردم هنر نیست / نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم
  • نماینده مجلس: نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم
  • زائری از پرو
  • آمده‌ایم که بمانیم!
  • اتفاقی که بعد از نوشیدن هر روز چای در بدن می‌افتد
  • با این ۸ روش طول عمرتان بیشتر می‌شود
  • نقش مهم رسانه ملی در ترویج فرزندآوری
  • چرا زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند؟