کاهش تعهدات برجامی و واکنشهای غیرمسئولانه اروپا
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۵۶۴۶۵
به گزارش خبرنگار ایرنا، پس از اجرای گام چهارم کاهش تعهدات ایران در فردو، فرانسه، بریتانیا، آلمان و اتحادیه اروپا از ایران خواستند تا در خلاف مسیر کاهش تعهدات خود گام بردارد. تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپا روز دوشنبه ۲۰ آبان در بیانیهای مشترک اعلام کردند در صورت ادامه روند کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران، یکی از ساز و کارهای حل اختلاف موجود در برجام دوباره اعمال شدنی و تحریمهای سازمان ملل بازگشتنی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بیانیه آمده بود که فعالیتهای اخیر ایران مانع تلاشهای آنها برای خنثی کردن تنشها در خاورمیانه است و آنها به شدت نگران تصمیم ایران به از سرگیری غنیسازی اورانیوم در سایت فردو هستند.
گزارشها از فردو این روزها در صدر خبرها است آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه ۲۷ آبان اعلام کرد که ایران با افزایش ذخایر آب سنگین خود، فراتر از ۱۳۰ تن تعیین شده در توافق اتمی با قدرتهای جهانی، یک محدودیت دیگر در برجام را نقض کرده است. آژانس در گزارش خود به اعضای شورای حکام گفته است که ایران روز ۲۵ آبان به آژانس اطلاع داد که ذخایر آب سنگین آن از مرز ۱۳۰ تن عبور کرده و به ۱۳۱.۵ تن رسیده است.
در همین زمینه دولت آمریکا اعلام کرد که معافیتهای همکاری شرکتهای خارجی در سایت هستهای فردو در ایران را لغو میکند. مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا دوشنبه ۲۸ آبان در یک نشست خبری با اعلام این تصمیم، گفت این عدم تمدید معافیت از۲۴ آذر اجرایی خواهد شد. همکاری کمپانیهای خارجی در سایت فردو یکی از چهار معافیت دولت آمریکا در ارتباط با پروژه هستهای ایران بود.
آمریکا ۱۰ آبان امسال معافیتها برای چند شرکت خارجی جهت همکاری هستهای با ایران در سایت فردو، کوره بوشهر و تاسیسات آب سنگین اراک را تمدید کرده بود. مقامات دولتی آمریکا به رویترز گفته بودند که ادامه حضور شرکتهای خارجی در صنایع هستهای ایران بر اساس مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مانعی برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای است. شرکتهایی از روسیه، چین و کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشمول دریافت این معافیتها شده بودند.
شماری از قانونگذاران آمریکایی از جمله سناتور تد کروز و لیندسی گراهام و همچنین لیز چینی عضو مجلس نمایندگان، از اقدام دولت آمریکا در لغو معافیت تاسیسات هستهای فردو در ایران استقبال کردند. تد کروز نماینده جمهوریخواه ایالت تگزاس در سنای آمریکا مدعی شد: من به همراه سناتور گراهام و لیز چینی عضو مجلس نمایندگان، از بابت خبر امروز مبنی بر این که دولت آمریکا سرانجام معافیتهای مربوط به فعالیتهای غیرنظامی در تاسیسات فردو ایران را تمدید نمیکند، پرزیدنت ترامپ و وزیر خارجه پمپئو را تحسین می کنیم.
هنوز کشورهای اروپایی به گزارش جدید آژانس واکنشی نشان نداده اند، اما عدم اجرای تعهدات برجامی توسط اروپا و تحریمهای همه جانبه آمریکا که نتیجه آن برهم خوردن توازن و تعادل در این توافق بین المللی شده است، ایران را به اتخاذ راهبرد مقاومت فعال واداشت. راهبردی که بعد از حدود یک سال صبر استراتژیک در قبال این بدعهدیها و عدم انتفاع ایران از مزایای برجام در پیش گرفته شد. ایران از اردیبهشت امسال و در سالگرد خروج ایالات متحده از برجام اعلام کرد که به تدریج از تعهداتش در چارچوب این توافق هستهای خواهد کاست.
بیانیه جدید اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان نشان می داد که اروپا مشغول بررسی فشار بر ایران است. تلاشهای سیاسی امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه برای میانجیگری میان ایران و آمریکا نشان داد که مسئولان قاره سبز توان و اختیاری از خود ندارند. مگر آن که کاخ سفید چراغ سبز از خود نشان دهد.
در واکنش به این بیانیه محمد جواد ظریف در حساب توییتری خود با ضمیمه کردن نامه ۶ نوامبر ۲۰۱۸ خود خطاب به هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سایر اعضای برجام نوشت: «خطاب به همتایانم در اتحادیه اروپایی/ و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان: ۱- به تعهدات خود ذیل برجام کاملا پایبند بودهایم. شما!؟ واقعاً!؟ فقط یک تعهد را نشان دهید که در ۱۸ ماه گذشته به آن عمل کردهاید. ۲- وقتی که شما مشغول دفعالوقت بودید، ایران مکانیزم رفع اختلاف را به جریان انداخت و آنرا به اتمام رساند. ما اکنون در حال استفاده از اقدامات جبرانی مندرج در پاراگراف ۳۶ برجام هستیم. به نامه ششم نوامبر ۲۰۱۸ من مراجعه کنید.»
اسحاق آل حبیب، سفیر ایران در سازمان ملل متحد نیز یک روز پیش از ظریف به هشدار کشورهای اروپایی واکنش نشان داد و گفت که اگر اتحادیه اروپا برای حفظ برجام آن قدر جدی است، باید با اقدامات عملی مناسب کاری کند که ایران بهرهمند شود. ایران بابت فشارهای حداکثری آمریکا بهای سنگینی پرداخته و بیش از سهم عادلانه خود برای حفظ برجام تلاش کرده، اما نمیتواند بهتنهایی تمام فشارها و هزینهها را برعهده بگیرد.
آن طور که میخاییل اولیانوف نماینده دائم روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است نشست کمیسیون برجام اوایل ماه دسامبر (۱۰ آذر به بعد) در سطح مدیران سیاسی وزارتخانههای کشورهای عضو برجام در وین برگزار میشود.
انتظار میرود شرکت کنندگان در این نشست از گفتار درمانی صرف عبور کرده و به تصمیم عاجلی برای حفظ توافق برجام برسند در غیر این صورت فرصتها به سرعت از دست میروند و ایران گامهای بعدی کاهش تعهداتش را اجرایی میکند.
در حالی که مقامات اروپا چندین بار ایران را به خروج از برجام تهدید کردهاند تحلیلگران معتقدند اروپا هیچ گاه از برجام خارج نخواهد شد، مگر آن که قبل از آن جمهوری اسلامی ایران از آن خارج شود. اروپا میخواهد ایران و آمریکا را مقصر مرگ توافق هستهای قلمداد کند. با این وجود تا همین جا هم اروپا برای حفظ برجام گام جدی و موثری برنداشته و منفعلانه نظاره گر اقدامات مخرب آمریکا برای از بین بردن این توافق بوده است.
ایران یک سال بعد از صبر راهبردی در قبال کارشکنیهای طرف مقابل در اجرای توافق هسته ای اکنون به تدریج از اجرای تعهداتش عقب نشینی می کند هرچند بارها مقامات ایران تاکید کردهاند که این اقدامات برای متوازن کردن حقوق و تعهدات مندرج در این توافقنامه و حفظ آن است و این را هم بارها تاکید کردهاند که این گامها برگشتپذیر است.
تجربه برجام از جهاتی هم برای دولتمردان ایران و اروپا و هم افکار عمومی در دو سوی ماجرا درسهای زیادی داشت. ولی مهمترین درس این است که اتحادیه اروپا راه درازی برای استقلال واقعی در پیشبرد سیاستهای حاکمیتی خود در پیش دارد البته اگر قصد و ارادهای در این زمینه داشته باشد.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: امريكا إيران آژانس بین المللی انرژی اتمی محمد جواد ظريف امريكا إيران آژانس بین المللی انرژی اتمی محمد جواد ظريف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۵۶۴۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست.
به گزارش روزنامه فرهیختگان، به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرودبا توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود.
محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود.
از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد.
البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است.
جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود.
درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریروداین پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده استمناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.