چطور پف زیر چشم ها را از بین ببریم؟
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۸۲۶۱۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرارو، ورم دور چشم (Puffy Eyes) میتواند علتهای مختلفی داشته باشد. چندین راه ساده و عملی برای درمان این عارضه وجود دارد. در این مقاله به چندین درمان برای رهایی از چشمهای ورم کرده اشاره خواهیم کرد.
چه عواملی باعث ایجاد ورم دور چشم میشود؟! یک علت اصلی ورم دور چشم افزایش سن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی دیگر از دلایل پف دور چشم میتواند علل زیر باشد:
ژنتیک
حساسیتهای آلرژیک
احتباس مایعات
قرار گرفتن به مدت طولانی در معرض نور خورشید
رژیم غذایی ناسالم
عدم داشتن خواب کافی
گریههای طولانی مدت
تغییرات هورمونی بدن در دوران بارداری و دوران قاعدگی
گل مژه
لنزهای تماسی
بهترین راه کارها برای درمان ورم دور چشم چیست؟
خواب کافی؛ حلال تمام مشکلات!
داشتن خواب کافی در شب به طور منظم به کاهش پف و ورم چشمان کمک بسیاری میکند. بسیاری از افراد برای درمان این وضعیت به دنبال روشهای درمانی بسیار پیچیده و دشوار هستند، غافل از اینکه اگر مدت زمان و کیفیت خواب شبانهی خود را در حالت مطلوبی قرار دهند، ورم دور چشمان نیز دیگر به سراغ آنها نخواهد آمد. بزرگسالان نیاز به ۷-۸ ساعت خواب شبانه دارند.
برای اطمینان از داشتن خواب کافی یک روال معمول برای ساعت خواب ایجاد کنید و پیرو آن باشید.
متخصصان پیشنهاد میکنند که برای داشتن خواب شبانه خوب باید:
از یک برنامه منظم برای خواب تبعیت کنید.
از خوردن نوشیدنیهای کافئین دار حداقل ۶ ساعت قبل از خواب پرهیز کنید.
از خوردن الکل اجتناب کنید.
۲ ساعت پس از صرف شام به تخت خواب بروید.
انجام تمرینات ورزشی را تا چند ساعت قبل از خواب متوقف کنید.
وسایل الکرونیک خود مانند موبایل را خاموش کرده و دور از خود قرار دهید.
حساسیتهای آلرژیک، دلیل تورم چشم اگر از حساسیتهای آلرژیک رنج میبرید به پزشک مراجعه کنید تا با تجویز برخی تستهای آزمایشگاهی از نوع مادهی آلرژن که به آن حساسیت دارید آگاه شوید. در تمام موارد بهترین راه برای درمان آلرژی و جلوگیری از آغاز واکنشهای التهابی آزار دهندهی آن، دانستن نوع مادهای که به آن حساسیت دارید و دوری از آن است. این آغاز کنندهی واکنش میتواند گاه یک نوع ماده غذایی باشد و گاهی جنس لباسی که به تن دارید.
آلرژی میتواند باعث تورم اطراف چشم و قرمزی آنها شود. مالیدن بیشتر چشمها در این حالت نه تنها کمکی به حل ماجرا نمیکند بلکه وضعیت را نیز بدتر و ورم را بیشتر میکند.
بسیاری از قطرههای چشمی حساسیت زدا با تجویز یا بدون تجویز پزشک در دسترس است. بیشتر بخوانید چرا گل مژه می زنیم و برای درمان گل مژه چه باید کنیم؟ مگس پران چشم چیست و آیا برای چشم خطرناک است؟ گلوکوم یا آب سیاه چشم چیست و چه علائمی دارد؟ آب کافی بنوشید!
بهتر است بدانید که پف چشم میتواند ناشی از کمبود آب بدن باشد. در طول روز مقدار کافی آب بنوشید تا پوست خود را همواره با طراوت نگاه دارید. به طور کلی نوشیدن ۸ لیوان آب در طول شبانه روز برای بدن ضروری است.
از خوردن الکل اجتناب کنید
خوردن الکل باعث کاهش آب بدن میشود و همانطور که گفته شد کمبود آب بدن به پف دور چشمان منتهی خواهد شد. خوردن میوههای تازه یک راه عالی برای آب رسانی به بدن است.
مصرف نمک را کاهش دهید
اگر پس از خواب، چشمان شما پف میکند، میتواند به خاطر وجود مقدار زیادی سدیم در رژیم غذایی شما باشد. مصرف بیش از حد نمک میتواند باعث احتباس مایعات اضافی در بدن شود. این امر به همینجا ختم نمیشود و باعث مشکلات بیشتری نظیر بیماریهای قلبی عروقی و سکته گردد. در حالی که انجمن بیماریهای قلبی آمریکا محدود کردن مصرف سدیم تا میزان ۱۵۰۰ میلی گرم در روز را پیشنهاد میکند؛ بسیاری از غذاهای آماده دارای میزان به شدت بالایی از سدیم هستند.
پتاسیم به بدن خود برسانید!
پتاسیم سومین ماده معدنی فراوان در بدن و یک ماده معدنی ضروری برای عملکرد چندین اندام از جمله قلب، کلیهها، مغز و بافتهای عضلانی است. پتاسیم همچنین نقش مهمی در هیدراته نگه داشتن بدن و کار با سدیم برای پشتیبانی از عملکرد بافتهای سلولی دارد.
پتاسیم میتواند به کاهش حجم مایعات اضافی در بدن کمک کند. اگر قبلا رژیم غذایی غنی از پتاسیم داشته اید با پزشک خود در رابطه با تطابق میزان پتاسیم مصرفی خود مشورت داشته باشید.
بهترین راه مصرف مواد غذایی سرشار از پتاسیم مثل اسفناج، آواکادو، لوبیا سفید، موز و انار است.
از کمپرس سرد استفاده کنید
کمپرس سرد را به مدت ۱۰ دقیقه بر روی پلک خود به منظور کاهش تورم ایجاد شده قرار دهید. از کمپرس چای سیاه یا سبز کیسهای نیز میتوانید بهره ببرید. چای حاوی آنتی اکسیدان است و باعث کاهش انقباض رگهای خونی چشم میشود. این امر در نهایت تورم دور چشمها را کاهش میدهد.
از کرمهای مخصوص دور چشم استفاده کنید
تعداد بسیاری کرم برای کاهش ورم دور چشم وجود دارد. بهترین کرمهای کاهنده پف دور چشم حاوی عصارهی خیار و بابونه میباشد. همچنین میتوانید از این کرم قبل از خواب استفاده کنید. این کرمها به دلیل داشتن مواد ذکرشده، میتواند التهاب پوست را کاهش دهد و به بازسازی آن کمک کند.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟ معمولا ادم در ناحیه اطراف چشم نمیتواند نشانهی یک بیماری وخیم باشد. اما در صورت بروز موارد زیر بهتر است به پزشک مراجعه داشته باشید:
پف اطراف چشم بصورت پایدار
وجود درد و ورم شدید در اطراف چشم
بروز تورم در سایر نقاط بدن
اگر علائم بالا را دارید ممکن است مشکل شما جدیتر از یک ورم سادهی چشم باشد که شامل:
ورم ملتحمه
بلفاریتیس یا تورم پلک
افتادگی پلکها
سلولیت
درماتیت
بیماریهای تیروئیدی
داشتن یک رژیم غذایی سالم، خواب کافی میتواند باعث بهبود ورم اطراف چشم در یک دوره زمانی کوتاه شود.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: رژیم غذایی چشم نوشیدن آب دور چشم پف دور چشم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۸۲۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
داستان کوتاه
مریم رحمَنی
یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجرهی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیدهام.مثل وقتهایی که خواب میبینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمیتوانم از هم تفکیک کنم.
پردهی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بیاختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانهام و سعی کردم دوباره بخوابم. چشمهایم بسته نمیشد و مدام تصویر مردی قوی هیکل میآمد جلوی چشمم که با نقاب مشکی و چاقوی تیز توی دستش بالای سر من و جمشيد ایستاده و... . هی چشمهایم را باز میکردم و سعی میکردم با تکان خوردن جمشيد را بیدار کنم، اما حالا بعد از گذشت یازده سال دیگر فهميده بودم این شکل خروپف کردن پشت سرش خواب عمیقی است که با این تکانها، حتی با افتادن احتمالا یک هیکل درشت مردانه توی حیاط نمیشود بیدارش کرد.
نور چراغ توی حیاط هی خاموش و روشن میشد و داشتم فکر میکردم کاش برای عوض کردنش بیشتر پافشاری کرده بودم یا لااقل خودم میرفتم یک لامپ میخریدم و خودم عوضش میکردم، حالا مگر عوض کردن یک لامپ چقدر کار دارد که من این چیزها را بیاندازم گردن جمشید و او هم هربار با گفتن جملهی "چقدر جدیدا حساس شدی"، از زیرش شانه خالی کند و مثلا بگوید فعلا که نور دارد!
لای پنجره باز بود و سوز تندی میآمد توی اتاق که برای هوای اردیبهشت ماه زیادی سرد بود. بالاپوشم را از روی پشتی صندلی برداشتم و انداختم روی دوشم.
برگهای درخت اکالیپتوس توی خیابان که نصفش کشیده شده بود توی حیاط خانهی ما، همینطور داشتند تکان میخوردند و یک صدای خشخش ریزی توی هوا میرقصید.
بوی دود سیگار از کنار بینیام رد شد و بیهوا سرم را بالا گرفتم و دنبال ماه توی آسمان گشتم. در هوای آلودهی مرکز شهر و وسط اینهمه شلوغی کمتر پیش میآید ماه را گوشهای از آسمان ببینم. با زن همسایهی طبقهی بالا که آمده بود دم پنجره و سیگار میکشید چشم تو چشم شدم. سرم را به علامت سلام تکان دادم و بالاپوشم را از دو طرف هی کشیدم فقط برای اینکه کاری کرده باشم. چون آنقدرها که تصور میکردم باد سردی نمیوزید.
-شما هم خوابتون نمیاد؟
- یه صدایی از توی حیاط شنیدم، اومدم پیاش!
همزمان گوش تیز کردم که صداهای اطرافم را بهخاطر بسپارم.
- من هیچ صدایی نشنیدم!
-مطمئنید؟ صدای وحشتناک افتادن یه چیزی از پشت بوم بود.
کلمهی پشت بام در لحظه روی زبانم چرخید وگرنه اصلا چه میدانستم آن "چیز" احتمالا سنگین از کجا افتاده روی زمين.
به شازده کوچولو فکر کردم و دوباره فکر کردم آن صدا برای شازده کوچولو بودن زیادی بزرگ بود.
زن گفت: چای یا قهوه میخورید؟
گفتم: این موقع شب نه! خوابم میپرد و تا صبح باید داستانسرایی کنم!
از حرف خودم خندیدم و گمان کردم حرف بامزهای زدهام، چهرهی بیتفاوت زن از آن فاصله و زیر نور کم رمق ماهی که اصلا نمیدانستم کجاست خندهام را جمع کرد و دوباره بالاپوشم را از دو طرف کشیدم به خودم.
زن گفت: شبها خیلی طولانیاند.
و دیدم که سیگار دیگری روشن کرد. روی نیمکت کهنهی وسط حیاط نشستم تا راحتتر بتوانم به حرفهایش گوش کنم. گردنم درد گرفته بود.
-شاید بهتر باشد از اول غروب دیگر چای یا قهوه نخورید!
-پس چکار کنم؟
- من و همسرم فیلم میبینیم. گاهی بازی میکنیم. منچ و مارپله.
دوباره خندیدم و دوباره خندهام را و بالاپوشم را جمع کردم.
- فیلمهای توی خیابان را هر روز میبینم. فیلم زندگی خودم را هرشب مرور میکنم. فیلم به چه کارم میآید.
داشت لابلای برگهای اکالیپتوس دنبال چیزی میگشت.
- ها... بیا... اومد بالاخره
-چی اومد؟
-ماه! خودتم داشتی دنبالش میگشتی.
از روی نیمکت بلند شدم و آمدم نزدیک ساختمان روی پنجهی پا و دیدمش. عینکم را نزده بودم و چیزی که میدیدم مجموعهای ابری از نور زرد بود. خب همین هم غنیمت بود. اینکه من درست نمیدیدمش دلیل بر درست نبودنش نبود.
-قشنگه.. نه؟
-خیلی
-فکر کن یه چیز گرد خیلی بزرگ وسط آسمون همینجور معلق وایساده، خود تو هم روی یه چیز گرد خیلی بزرگِ معلق وایسادی! اون تو رو نگاه میکنه، تو اونو.
صدای گوشخراش یک موتور سیکلت برای چند لحظه ارتباط کلامی ما را قطع کرد.
دستم را گذاشتم پشت گردنم و پرسیدم: شما صدای افتادن چیزی را از آسمان نشنیدید؟
- شاید شازده کوچولو بوده و با صدای بلندی خندید. آنقدر صدای خندهاش بلند شد که فکر کردم حتما جمشيد از خواب می پرد.
-برای صدای شازدهکوچولو زیادی بزرگ بود آخه
-گفتی قهوه نمیخوری؟
حتی منتظر جوابم نماند. پنجره را بست و چراغ را خاموش کرد.
یک برگ اکالیپتوس از روی زمين برداشتم و با دستم خردش کردم. بوی عجيبی دارد و هربار که همچین بوهایی به هم میخورد تصمیمهای عجیبی برای خانهداری میگیرم. مثلا اینکه چند برگ ازش بچینم و ببرم خانه و شبها دمنوشهای خوشمزه درست کنم. یا اینکه فردا عصر حتما کیک هویج درست میکنم و برای همسایهی طبقهی بالا میبرم و باهاش دوست میشوم. یا از این به بعد حتما توی قوری چای عناب میریزم.
برگها را از توی دستم ریختم کف حیاط.
توی آشپزخانه صدای سوت کتری بلند شد. جمشيد با قیافهی یک قاتل فراری نشسته بود پشت میز و یک صدای ممتد زشت را با جعبهی خالی کبریت در میآورد و هی زیر لب میگفت انگار یه دسته غاز وحشی حمله کردن تو اتاق خواب! صدای کشیده شدن پایهی صندلی از جایم پراند و جمشيد درست روی لبهی درگاهی آشپزخانه رویش را بهسمتم برگرداند و گفت: یادته گفته بودی وقتی بچه بودی یه دسته غاز وحشی از وسط کوچهتون رد شدن و تو ترسیدی؟
گفتم آره. اولینبار بود که یکی از بچههای کوچه داشت ماجرای قتل اميرکبير توی حمام فین رو تعریف میکرد.
- و تو فکر کردی قاتلهای امیرکبیر حمله کردن!
قهقهه زد و محکم خورد به در آشپزخانه. از صدای کوبیده شدن در به دیوار تکان سختی خوردم و پشت گردنم تیر کشید.
بعد خودش را جمع کرد و صورتش را جدی کرد و گفت:
-حق داشتی! حملهی غازهای وحشی خیلی ترسناکه!
قوطی نسکافه و جعبهی چای کیسهای کنار هم و هر دستم روی یکیشان.
یا باید چای میخوردم یا یک قهوهی فوری.