«جامعه روحانیت مبارز» و سربالایی بازگشت به روزهای اوج
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۸۶۳۸۱
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، جامعه روحانیت مبارز به عنوان سنتیترین تشکل جمعی اصولگرایانه تا سال های نخست دهه ۹۰، محوریت جریان اصولگرایی در یکپارچهسازی راهبردها و تعیین فهرستهای انتخاباتی را در دست داشت.
این تشکل اما سال ها است محوریت خود را در یکپارچهسازی سیاستهای انتخاباتی در جریان اصولگرایی از دست داده و این روزها به دنبال احیای جایگاهش در مرکزیت جریان راست سیاسی است؛ جریانی که دیگر مانند سال های نخست انقلاب یکدست نیست و به خاطر تنوع و گستردگی طیفهایش به راحتی راهبری یک تشکل واحد را نمیپذیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به این وضعیت، جامعه روحانیت برای محوریتیابی دوباره در میان اصولگرایان با چالش هایی روبرو است؛ چالش هایی که برای شناسایی آن باید به بازخوانی فراز و فرودهای این تشکل طی بیش از ۴۰ سال حیات آن پرداخت.
هسته اولیه شکلگیری جامعه روحانیت
جامعه روحانیت مبارز به عنوان نخستین تشکل سیاسی نیروهای انقلابی از سال ۱۳۵۶ و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به توصیه بنیانگذار انقلاب با هدف هماهنگی نیروهای مسلمان در مبارزه با رژیم پهلوی تشکیل شد و در جریان مبارزات انقلابی نقشی موثر ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی این نهاد با تنظیم اساسنامهای جدید، با عنوان «جامعه روحانیت مبارز تهران» و با اهدافی چون سازماندهی روحانیت شیعه، تحکیم مبانی انقلاب اسلامی و دفاع همهجانبه از دستاوردهای آن، حمایت همهجانبه از اندیشه فرهنگی سیاسی حضرت امام (ره) و ولایت فقیه و ... در ساختاری جدید به کار خود ادامه داد.
تا پیش از تعطیلی حزب «جمهوری اسلامی»، فعالیت های سیاسی جامعه روحانیت تحتالشعاع این تشکل قرار داشت. تعطیلی حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۶ به موجب اختلافنظری که میان اعضا در خصوص دوگانه اداره کشور بر اساس ایده اقتصاد دولتی یا اقتصاد بازار آزاد به وجود آمده بود، موجب شد طرفداران نظریه اقتصاد آزاد در این حزب به جامعه روحانیت مبارز بپیوندند. این مساله خود اسباب دوگانگی در میان اعضای جامعه روحانیت و انشقاق های بعدی را به وجود آورد.
فراز و فرودهای جامعه روحانیت
جامعه روحانیت مبارز تهران تا سال ۷۶ پیروز بلامنازع ۶ دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشور بود. در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی در ۱۳۵۸ این تشکل در چارچوب ائتلافی با حزب جمهوری اسلامی در مقابل سایر گروه ها چون «سازمان مجاهدین خلق ایران»، «نهضت آزادی» و گروههای چپ قرار گرفت. در انتخابات دومین دوره مجلس در سال ۶۳ نیز این تشکل توانست بیشترین کرسیهای نمایندگی را از آن خود کند.
در میانه دهه ۶۰ و در نتیجه جدایی طرفداران اقتصاد دولتی از جامعه روحانیت که حامی ایده اقتصاد بازار بود، انشقاقی تاریخی از دل جامعه به وجود آمد. جداشدگان از جامعه روحانیت، در آستانه انتخابات مجلس سوم در سال ۶۷ فعالیتهای سیاسی خود را ذیل تشکل با عنوان «مجمع روحانیون مبارز» ساماندهی کردند.
در انتخابات مجلس سوم در سال ۶۷، اگرچه بخشی از نمایندگان مورد حمایت جامعه روحانیت به مجلس راه یافتند، ولی بیشتر کرسی های مجلس نصیب نمایندگان مورد حمایت مجمع روحانیون شد. در انتخابات مجلس چهارم در سال ۷۱ و در سایه رد صلاحیت نیروهای چپ، دوباره نامزدهای جامعه روحانیت در مجلس برتری عددی پیدا کردند.
دومین واگرایی از جامعه روحانیت، در سال ۷۴ و در جریان پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حادث شد. سرباززدن جامعه روحانیت مبارز از گنجاندن فهرست پنج نفره پیشنهادی مرحوم آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» رییس جمهوری وقت در فهرست مورد حمایت جامعه، زمینه دومین جریان انشقاقی را ایجاد کرد. البته پیش از این، اختلافات مجلس با دولت هاشمی بر سر نحوه اداره کشور و اختلافنظر دیرینه بر سر دوگانه مدیریت اقتصادی کشور، زمینه این جدایی را فراهم کرده بود.
به این ترتیب، «حزب کارگزاران سازندگی» با کنشگری محوری چهرههای نزدیک به هاشمی رفسنجانی پا بهعرصه وجود گذاشت. این تشکل نوپا در جریان پنجمین دوره انتخابات مجلس با فهرستی جداگانه وارد گود رقابت های انتخاباتی شد. در سال ۱۳۷۵ مجلس پنجم با اکثریت جناح راست و همچنین حضور جناح کارگزاران سازندگی و چپها یا فراکسیون «مجمع حزب الله» کار خود را آغاز کرد.
به این ترتیب و در نتیجه نزدیک شدن نظر دو جریان مشتق از جامعه روحانیت یعنی مجمع روحانیون و کارگزاران بر سر حمایت از «سیدمحمد خاتمی»، سریال پیروزیهای جامعه روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ منقطع شد. هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به صحنه شکست برای سیاستورزی محوری جامعه روحانیت بدل شد. مجمع روحانیون توانست در این سال نامزد مورد حمایت خود را با پشتوانه آرای مردمی چشمگیری روانه پاستور کند.
تکرار این ناکامی با شدت و حدت بیشتری در جریان ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۷۹ و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۰، گمانه از مرکزیت افتادن تشکل محوری اصولگرایی را تقویت کرد؛ انگارهای که در نتیجه تنگتر شدن حلقه نظارت استصوابی و با مشخص شدن نتایج نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و هفتمین دوره انتخابات مجلس رنگ باخت.
مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ را می توان سومین نقطه عطفی دیگر در سیر تحول جامعه روحانیت مبارز به حساب آورد. رئیس جمهوری مورد حمایت اصولگرایان، برای پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، خارج از چارچوب رفتار کرد و در اقدامی بی سابقه، به اعضای وقت و پیشین جامعه روحانیت اتهاماتی را وارد آورد. «علی اکبرناطق نوری» از بنیانگذاران جامعه به همراه مرحوم هاشمی در کانون اتهاماتی بود که از سوی «محمود احمدینژاد» مطرح شد.
در این بزنگاه انتخاباتی وضعیتی بغرنجی برای جامعه روحانیت مبارز تهران ایجاد شد. این تشکل در میانه دو راه حمایت از اعضای بنیانگذار خود در برابر اتهامات مطرح از سوی نامزد انتخاباتی مورد حمایتش، دومی را برگزید و گام در مسیری گذاشت که برگشتپذیر نبود. برخی چهرههای کلیدی جامعه روحانیت چون ناطق نوری و آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن پس دیگر در جلسات جامعه روحانیت شرکت نکردند و این تشکل سنتی و پرسابقه را با خسرانهایی جبرانناپذیر مواجه کردند.
از آن پس، جامعه در نوعی سراشیبی و افول قدرت و مرکزیت سیاسی در میان جریان راست سیاسی افتاد. به جز نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۱ که غیاب رقیب و مشارکت اندک زمینههای پیروزی را برای اصولگرایان فراهم کرد، دیگر اصولگرایان به ویژه جامعه روحانیت در انتخاباتهای پیاپی دهه ۹۰، نتوانستند گوی رقابت را از اصلاحطلبان بربایند.
درگذشت آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» دبیرکل جامعه روحانیت در سال ۹۳، این تشکل را بیش از پیش تضعیف کرد. فوت آیتالله در کنار فقدان چهره شاخصی چون «جبیب الله عسگراولادی» که سالها نقش شیخوخیت را در جریان راست سیاسی ایفا می کردند، اصولگرایان را با چالشهایی جدی مواجه کرد.
انتخابات اخیر و رقابتهای پیش رو
آخرین تلاش جامعه روحانیت برای هدایت سازوکار جمعی اصولگرایان در سال ۹۴، به ایجاد «شورای هماهنگی اصولگرایان» انجامید که با مدیریت حجت الاسلام «سیدرضا تقوی» به نیابت از آیت الله «محمدعلی موحدی کرمانی» دبیر کل جامعه روحانیت، نتوانست زمینه های پیروزی اصولگرایان در مجلس را فراهم کند. واگذاری ۳۰ کرسی نمایندگی تهران به رقیب، اصولگرایان و جامعه روحانیت را دچار شوک انتخاباتی کرد. از آن پس بود که ایده محوریت جامعه روحانیت میان اصولگرایان رنگ باخت و این تشکل سنتی بیش از پیش به حاشیه رفت. از آن پس اصولگرایان حرکت جمعی انتخاباتی خود را نه ذیل جامعه روحانیت، بلکه ذیل نهاد تازهتاسیسی چون «جمنا» ساماندهی کردند.
در حال حاضر هم اصولگرایان تلاش می کنند استراتژیهای انتخاباتی خود را ذیل تشکلهای تازهتری چون «شورای وحدت» یا «شورای ائتلاف جریان ارزشی انقلاب» یا «شاجا» پیش ببرند.
این در حالی است که گروهی از اصولگرایان در تلاشند مرجعیت روحانیت را احیا کنند و یک بار دیگر این نهاد را در جایگاه محوریت جریان راست سیاسی قرار دهند.
گروهی بازسازی تشکیلاتی را راهحل محوریت یابی دوباره جامعه روحانیت می دانند. بر این مبنا، این گروه تلاش میکنند با گسترش حوزه جغرافیایی فعالیت این تشکل، دربرگیری آن را توسعه داده و بُعدی کشوری به آن ببخشند. تغییر نام این تشکل از «جامعه روحانیت استان تهران» به «جامعه روحانیت مبارز کشور» در جلسه اعضای شورای مرکزی در آذر سال گذشته و توسعه فعالیتهای انتخاباتی در استانهای کشور را در همین چارچوب می توان تحلیل کرد.
گروهی هم در راستای احیای ثقلیت این تشکل در میان اصولگرایان، به دنبال جلب نظر و حمایت اعضای دیرین و مکدر خود و بهرهگیری از کاریزمای آنان در جریان اصولگرایی هستند؛ دعوت کتبی از چهره مهمی چون ناطق نوری از سوی دبیرکل جامعه روحانیت و خرسندی از حضور دوباره او پس از ۱۰ سال غیبت از جلسات جامعه را هم می توان در این قالب تحلیل کرد، هرچند بسیاری معتقدند حضور ناطق در این جلسه مداومت و دلالتی سیاسی نخواهد داشت.
افزون بر این، انتشار اخباری مبنی بر بروز اختلاف نظر در میان اعضای جامعه روحانیت مبارز بر سر دعوت از ناطق برای شرکت در جلسات این تشکل یا عدم دعوت از او، نشان می دهد جامعه روحانیت هم مانند جریان کلی اصولگرایی از دوگانگی و انشقاقی درونی رنج می برد؛ انشقاقی که بیش از همه در سال های گذشته جریان راست سنتی را از خود متضرر کرده و گویی قرار نیست به این زودیها از دل این جریان و تشکل های ذیل آن رخت برکند.
با این حال، این تشکل در آستانه یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، همچنان نشستهای هم اندیشی خود را با احزاب و تشکلهای انقلابی و ارزشی برگزار می کند. البته هنوز نسبت این تشکل با سازوکارهای جمعی اصولگرایان و نهادهایی چون شورای وحدت و شاجا مشخص نیست. برخی معتقدند تشکلهای جمعی باید ذیل محوریت جامعه روحانیت فعالیت و به شیخوخیت این تشکل و اعضای آن تمکین کنند و برخی دیگر میگویند اگر جامعه روحانیت در فکر بازیابی نقش موثر خود در انتخابات است باید کنش های انتخاباتی را ذیل حرکت جمعی اصولگرایان و نهادهای جمعی آنان ساماندهی کند.
حال باید به انتظار نشست و دید تشکل دیرین و سنتی اصولگرایی نسبت و ارتباط خود را با تشکلهای نونهاد این جریان چگونه تعریف و ساماندهی می کند؟
برچسبها محمدرضا مهدوی کنی مصطفی پورمحمدی اصولگرایان اصولگرایی شاجا علی اکبر ناطق نوریمنبع: ایرنا
کلیدواژه: محمدرضا مهدوی کنی مصطفی پورمحمدی اصولگرایان اصولگرایی شاجا علی اکبر ناطق نوری محمدرضا مهدوی کنی مصطفی پورمحمدی اصولگرایان اصولگرایی شاجا علی اکبر ناطق نوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۸۶۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلم/ آخرین وضعیت فهرست های احزاب برای دور دوم انتخابات مجلس
عبدالحسین روح الامینی، معاون احزاب شورای ائتلاف، آخرین وضعیت فهرست های احزاب برای دور دوم انتخابات مجلس را اینگونه روایت کرد.
دریافت 3 MB