فرش قرمز ابتذال روی خط خون/ نگاهی به نمایش «هیچچیز جدی نیست»
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۶۷۴۹۲
نمایش «هیچچیز جدی نیست» اگرچه بافتی کمدی دارد اما در ذات و جانمایه اثری تلخ و دردناک است. این اثر بهواقع تصویری از انسان امروز است که در موقعیتی میانه کمدی تراژیک و یا تراژدی کمیک (گروتسک) گیرکرده است.
نمایش در فضای پشتصحنه و هفتهها تمرین یک گروه تئاتری اتفاق میافتد. گروه متشکل از کارگردان، دراماتورژ- نویسنده، منشی صحنه و بازیگران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شخصیت دیگر نمایش، کارگردان کار است، آدمی درگیر افتخارات پوشالی، مردی پر از ندانستهها و ندانمها که البته از سر تبختر و تفاخر برای هر چیزی که نمیداند جوابی کذب و ناراست پیداکرده، سر هم میکند و به خورد دیگران میدهد و البته آن گستاخی را دارد که بالا و سردر این جوابهای کذب را با عنوانهای دهانپرکن پر کند.
منشی صحنه شخصیت دیگری در این نمایش است، او انباشت نگرانی و اضطراب امروزی است، نگران شغل و آنچه دارد؛ نه داراییها که هرلحظه از دست میدهد؛ همان خود واقعیاش است. او در کاغذهایی که بهحسب شغلش باید در آن نمایشنامه، دستور صحنه و مشق کارگردان برای بازیگران را در آنها یادداشت کرده و همراه داشته باشد؛ همیشه با دستنوشتههای شخصی خودش قاطی میکند. دستنوشتههایش چیزی جز نفرت از شغل، همکاران و... نیست، اتفاقی که مشخص میکند بین آنچه او به زبان میآورد و آنچه در درون خود زندگی میکند، دو دنیای کاملاً متفاوت جریان دارد.
خانم بازیگر حرفهای که از بازی در سریالهای به قول خودش در پیت و حضور در آگهی روغن و چه و چه خسته شده و به تئاتر پناه آورده، شخصیت دیگری است پر از تناقض و مغشوش و درهموبرهم. او حتی نمیتواند یک تعریف درست ازآنچه درست است بدهد، متظاهر و فیک و نمایشی و قلابی، بازیگری که در صحنه تئاتر به هالیوود و ساختار آن و بازیگرانش تف میاندازد اما برای بازی در یک نقش کوچک در یک فیلم در پیت و کوچک هالیوودی سرو دست میشکند و خودش را برای رسیدن به این نقش به آبوآتش میزند.
سایر شخصیتها و بازیگران حالوروز خوشتری از این جماعت که برایتان تعریف کردم ندارند، جوانی در میان آنهاست که اگرچه دغدغه دارد اما آنقدر نخوانده تا یک پرسش درست در ذهنش شکل بگیرد و بتواند به آن انسجام داده و طرح کند. اگرچه جوابها در فضا پر از غلط و واژگون و اشتباه است اما در این فضا کسی حتی پرسش درستی هم مطرح نمیکند. بازیگر دیگر که همهچیز را یادداشت میکند اما میان نوشتن و یادداشتبرداری او و ننوشتنش هیچ فرقی نیست یعنی اصلاً بین آنچه مینویسند و نمینویسد هیچ اختلافی نیست؛ فقط قلمی و کاغذی به دست دارد که هیچچیزی از آن به دست نمیآید و زاییده نمیشود. دختر و پسر جوانی هم با همین کلیشهها زندگی میکنند و یا بهتر است بگوییم روز را شب میکند و شب را در آغوش هم روز؛ تا زمانی که وقت خیانت سر برسد. دیالوگی کلیدی در این نمایش هست که همه آن را تکرار میکنند: «به بستر میرویم» درجای جای نمایش آدمها فقط همین یک کار را بلد هستند و میکنند؛ به بستر میرویم.
از تعریف شخصیتها و حال روزشان که بگذریم؛ داستان نمایش هفتههای تمرین یک گروه نمایشی تا اجرا را روایت میکند. همزمان تمرین و جمع شدن آدمهای نمایش اما واقعه اصلی که در تعاریف پستمدرن و توخالی این آدمها نمیگنجد در بیرون سالن تمرین در حال رخ دادن و اتفاق است، صداهایی از یک انقلاب و انفجار در بیرون این تمرین بهگوش میآید. نفیر نفرتانگیز گلوله، ضجه و فریاد آدمی مجروح و زخمی. از میان همه این آدمها بازیگری هست که از روز اول تمرین سر تمرین نیامده است، کسی که قرار است نقش هاملت را بازی کند و در میانه این نزاع ابتذال آمیز سالن تمرین و جنگ واقعی در خیابان و خط خونی که از اجساد باقیمانده است؛ دیوانهوار همچون هاملت فریاد بزند، «بودن یا نبودن: مسئله این است. آیا خِرَد را بایستهتر آنکه به تیرها و تازیانههای زمانهٔ ظالم تن سپاریم، یا بر روی دریایی از درد سلاح برکشیم، به آن بتازیم و عمرش را به سر آوریم؟ ... زیرا کیست بتواند به تازیانهها و توهینهای زمانه، ستمِ ستمگران، خواری خودستایان، آلامِ عشقِ ناکام، دیرکردِ قانون، بیشرمی دیوانیان و پاسخ ردی که مردمان متین از دونمایگان میشنوند تن دهد حال آنکه میتوانست با دشنهای برهنه خود را برهاند؟ کیست بتواند اندوه جهان را تاب آورد، زیرِ بارِ زندگیِ ملالآور بنالد و عرق ریزد...». این بازیگر که خودش نیز دیگر خودش را به درستی نمیشناسد در آخر نمایش آن دلقکان همچون آغاز یک نمایش واقعی به صحنه میآید خونآلود و زخمی درحالیکه بهدرستی نمیداند کیست با پرسشهایی که لایق پرسیدن هستند، بدون هیچ جوابی حال آنکه پیکر خونآلود خودش جواب این پرسش است. این مرد واقعیتهای تلخ بیرون این بازی کودکانه سلیبریتیها و عروسکهای خیمهشببازی را به صحنه تئاتر میکشاند، این واقعیت که جهان جدید با زخم و ترکش و خون در حال زایمان یک موقعیت جدید تاریخی است که یا این رخداد نوزادی تازه خواهد داشت یا نطفهای در خونمرده، اما هرچه هست بیرون این تنشهای مسخره و بیتفاوتی؛ چیزی در جریان است.
نگاه نویسنده «اورلاف» که «دلخواه» آن را بهدرستی و با دقت به صحنه میآورد، هجو آن چیزی است که امروز بهزور رسانهها بهعنوان هنر به مردم میخورانند و پولش را هم میگیرند. هجوی که سازندگانش نیز به عمق جان آن را باور کردهاند و در آن غوطهورند. چیزی که شاید معنی دقیقی باشد ازخودبیگانگی (بماند که همین واژه و بسیاری از واژههای برساخته فیلسوفان که موقعیت آدمی را توضیح میدهد هم در دستگاه سرمایهداری امروز به ابتذال کشیده شده است) آدمها در آینههای قدی ابتذال خود را بزک و دوزک میکنند و با انگشت کشیدن به خط خون خیابانهای تاریک این تاریخ هراسناک، رژ سرخ بر لب و گونه هایشان میکشند.
توضیح درباره متن نمایشنامه بسیار شد و در این مجال اندک باقیمانده باید گفت که کارگردانی مسعود دلخواه با دقت نظر و صبر بود و کاملاً مشخص است که او اثر را با حال و هوای هنر ایران رنگ و لعاب زده و بازسازی کرده است. میزانس بسیار زیبا و تاثیرگذار پایانی این نمایش زمانی که یک تا دو دقیقه تماشگران در تاریکی می مانند، ظرافت های کارگردانی دلخواه را نشان می دهد. بازیگران این نمایش برای نشان دادن ابتذال زحمت بسیار کشیدهاند.
۵۷۵۷
کد خبر 1327707منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تئاتر تئاتر خصوصی تماشاخانه ایرانشهر حسین قره دونالد ترامپ انتخابات مجلس یازدهم ایالات متحده آمریکا باشگاه استقلال حسن روحانی سهمیه بندی بنزین باشگاه پرسپولیس عراق امانوئل مکرون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۶۷۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ده هزار نفر «شازده کوچولو» را دیدند
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نمایش موزیکال «شازده کوچولو» دومین نمایش کارگردان تئاتر ایران «ماهان حیدری» پس از نمایش سال گذشته «دیو و دلبر»، تا یکشنبه ۱۶ اردیبهشت با میزبانی بیش از ده هزار نفر، با اعلام تهیه کنندگانش تا خرداد ۱۴۰۳ تمدید شد.
این نمایش با ترکیبی ۵۰ نفره از بازیگران، خوانندگان و نوازندگان جوان و نوجوان از ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ در تالار وحدت روی صحنه رفته است.
نمایش با خلاقیتهای بصری مقابل دیدگان مخاطب قرار گرفته و دو ساعت ، بیننده را درگیر فضاسازیها و داستان میکند. چند پرده و قصهها و روایتهایی که موزیکال شده و در تلاش است در آرامش و طمانینه، داستان را بدون اتلاف وقت، پیش ببرد.
این اثر، داستانی برگرفته از «شازده کوچولو» اثر نویسنده شهیر فرانسوی آنتوان دوسنت اگزوپری است. ماهان حیدری شاعر، دراماتورژ و کارگردان این موزیکال است و النا خلیلی و الی حیدری نیز بهعنوان تهیهکننده در این نمایش حضور دارند.
ماهان حیدری که سال گذشته با موزیکال «دیو و دلبر» روی صحنه آمد، حالا در برداشت و روایتی آزاد از «شازده کوچولو»، ریسک بزرگ تری را به جان خریده و بدون هیچ بازیگر سرشناس و سلبریتی ، ۳۰ شب تالار وحدت را به اجرای جدید خود اختصاص داده است. او در این آزمون، با ترکیبی جوان از بازیگران تئاتر، انرژی بالایی را به نمایش تزریق کرده است.
موزیکالها در تئاتر ایران عمدتا در چند اثر کوتاه و نه چندان جدی خلاصه شدهاند و کمتر تجربهای بوده که توانسته باشد با رعایت اصول و قواعد حرفهای، «موزیکال» و نمایشی با حداکثر استانداردها را روی صحنه ببرد.
موسیقی استفاده شده در این اثر را مدیا هاشمی روی ترانههایی از ماهان حیدری ساخته است.
«شازده کوچولو» بدون بازیگران سرشناس و اصطلاحا «سلبریتی»، حالا در تالار وحدت روی صحنه است و هر شب بیش از ۷۰۰ نفر را میزبانی میکند.
این نمایش موزیکال تمدید و بلیت فروشی روزهای جدیدش در سایت تیوال آغاز شده است.
در خلاصه داستان این اثر نیز آمده است: شازده کوچولو برای یافتن دوست، اخترکش را ترک میکند و راهی سیارات و اخترکهای دیگر میشود و سرانجام به سیاره زمین میرسد؛ او در زمین با روباهی آشنا میشود که میخواهد اهلی شود.
انتهای پیام/