Web Analytics Made Easy - Statcounter

کارگردان فلیم لیلاج معتقد است در یک جامعه راکد و مردابی گفتگو تعطیل می شود

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ فیلم سینمایی «لیلاج» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه‌کنندگی علیرضا ابوالقاسمی‌نژاد و با بازی بازیگرانی همچون مهران احمدی، محیا دهقانی، حامد کمیلی، رضا اخلاقی‌راد و نسرین بابایی با سوژه و فضایی متفاوت از آثار فعلی سینمای ایران از ششم آذرماه روی پرده رفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلمنامه این اثر نیز کار مشترک داریوش یاری و سارا خسروآبادی است.

رعنا (محیا دهقانی) نوازنده ساز در شرف برگزاری کنسرتی در اروپاست که باخبر می‌شود دختر نوجوانش «ملودی» برای دیدار و در حقیقت کمک به پدرش بیژن (حامد کمیلی)، به زادگاه رعنا رفته است. رعنا سه سال پیش به خاطر دائم‌الخمر بودن بیژن از او جداشده و بیژن هم برای فرار از دست طلبکاران به زادگاه رعنا در منطقه‌ای تالابی در حاشیه دریای خزر پناه برده است؛ جایی که رعنا شانزده سال پیش درست در سن دخترش از آنجا فرار کرده است. رعنا کنسرت را رها می‌کند و برای پیدا کردن دخترش به زادگاه خود باز می‌گردد….

داریوش یاری کارگردان، علیرضا ابوالقاسمی تهیه کننده، سارا خسروآبادی نویسنده و نسرین بابایی بازیگر نقش خورشید با حضور در تحریریه خبرگزاری آنا به پرسش های خبرنگار این رسانه پاسخ دادند. در ادامه، قسمت اول این گفتگو را از نظر می گذرانید:

آنا: آقای ابوالقاسمی‌نژاد! از چگونگی تصمیم خود برای ساخت فیلم لیلاج و همکاری با آقای یاری بگویید.

ابوالقاسمی نژاد: قبل از لیلاج، فیلم یونس را در سال 1394 با آقای داریوش یاری کارکرده بودم که تجربه خیلی خوبی بود. پیش از آن، آشنایی چندانی با هم نداشتیم. این فیلم در جشنواره یاس که در رامسر برگزار ‌شد، جوایز زیادی را از آن خود کرد. بعد از این فیلم، آقای یاری پیشنهاد دادند فیلمنامه «لیلاج» را که در ابتدا «فصل شکار» نام داشت کار کنیم. وقتی این  تصمیم جدی شد دوستان و نهادهای  مختلفی قرار بود از کار حمایت کنند که تقریباً همه آنها کنار کشیدند.

ما با همت تعدادی از همکاران توانستیم این کار را شروع کنیم. خوشبختانه برخلاف نظر بعضی از دوستان که فکر می‌کردند کار تمام نمی‌شود، فیلم را تمام کردیم. اکنون هم لیلاج پس از عبور از سختی‌های مختلف از جمله پروانه ساخت و پروانه نمایش و شبکه عجیب و غریب اکران، به نمایش در آمده است.

آنا: فارغ از محتوای فیلم و نقد و تمجیدهایی که درباره آن بیان می‌شود، آن چه تقریباً  مورد اجماع همه مخاطبان و منتقدان است، این است که لیلاج با توجه به موقعیت جغرافیایی، شرایط آب و هوایی و شخصیت پردازی‌ها، فیلم پرزحمتی است و کارگردان در فضاسازی به دنبال یک تجربه متفاوت بوده است. تا چه اندازه از مشکلات ساخت فیلم در این لوکیشن‌ها مطلع بودید؟   

ابوالقاسمی‌نژاد: ما قبل از اینکه فیلم را کلید بزنیم، بارها برای دیدن لوکیشن‌ها با آقای یاری به شمال رفتیم. جاهای مختلف را می‌دیدیم و تقریباً فضا را ‌شناختیم. می‌دانستیم کار سختی در پیش داریم، اما همت دوستان باعث شد که ما در این مسیر  راسخ‌تر شویم و از طرف دیگر حتی موانع پیش رو موجب شد که حتماً این کار را انجام دهیم چون دغدغه ‌ما بود.

اصولاً فیلم اجتماعی ساختن سخت است و سخت‌تر از آن ساختن فیلم‌هایی با مختصات لیلاج است. درنتیجه، همراهان خیلی خوبی می‌خواستیم. وقتی مطمئن شدیم همراهان خوبی داریم یک‌مقدار دلمان قرص شد. می‌دانستیم که باید یا زیر باران و روی مرداب کار کنیم، یا باران بسازیم، یا مِه بدهیم و... همیشه در حال باران دادن و مه ساختن و توی گِل رفتن بودیم. واقعاً لیلاج را نمی‌شد با پول ساخت. این  گونه فیلم‌ها با عشق و علاقه و همتی که آدم‌ها دارند ساخته می‌شود.

یاری: برای اینکه تماشاگر از دیدن قاب‌های متفاوت، به لذت بصری برسد، 37 روز در آب و مرداب بودم.

یاری: ما خانه‌ای که بیژن به آن پناه آورده بود را که یک کلبه مخروبه بود،کاملاً بازسازی کردیم. پنجره‌هایش را درآوردیم، سقفش را عوض کردیم. کومه روی مرداب  و قهوخانه چوبی رو ی آب را از ابتدا ساختیم.این قهوه‌خانه که محل تجمع ماهیگیران بیکار بود، وجود خارجی نداشت و آن را از صفر ساختیم.

برای اینکه تماشاگر از دیدن قاب‌های متفاوت، به لذت بصری برسد، 37 روز در آب و مرداب بودم؛ روزی که آمدم بیرون آن قدر بدحال شدم که مرا پیش پزشک بردند و مشخص شد که فشارم روی 6 است! خلاصه این که، ساختن چنین فیلمی جسارت می‌خواست.

ابوالقاسمی نژاد: برای رسیدن به لوکیشن  کومه میان مرداب، واقعاً یک پل شناور شبیه آن چه در جبهه ها روی هور ساخته می شد، ساختیم. برای رفتن به کومه مسیری به عرض حدوداً 50 متر داشتکه نمی‌توانستیم با قایق به آنجا  برویم. عوامل  یک پل شناور برای آن ساختند.

یاری: در واقع گروه  طراحی صحنه علاوه بر اینکه باید جلوی دوربین طراحی می‌کردند، یک طراحی مضاعف هم برای پشت صحنه داشتند. اگر می‌خواستیم با جلوه‌های ویژه بصری کار را جلو ببریم باید هزینه زیادی می‌کردیم در حالیکه محدودیت مالی داشتیم. خودمان دستگاه  مه‌ساز  و باران‌ساز ساختیم. این همان سینمای مستقل است. مگر  سینمای مستقل غیر از جسارت در طراحی موضوع و استفاده از فضاهای ناب و تازه است.

آنا: آقای یاری، تصویری که از نواحی شمالی کشور (چه دریا و چه مناطق جنگل) در  آثار نمایشی سینما و تلویزیون ارائه شده، معمولاً  قاب‌هایی زیبا و کارت پستالی با مناظری لطیف و سرسبز است که نشاط و سرزندگی و البته نوعی شیک بودن را به مخاطب القاء می‌کند. اما به نظر می‌رسد در لیلاج این تصویر متعارف، کاملاً به سود قصه کنار رفته و شاهد یک فضای سرد و خشن و تا اندازه‌ای چرک هستیم.

یاری: به نظر من وقتی یک فیلم‌ساز می‌خواهد یک فیلم اجتماعی بسازد، حتماً خودش به گونه‌ای درگیر آن موضوع شده است. منطقه و محیطی که شما در لیلاج می‌بینید، محیطی است که اساساً من بیش از اینکه در تهران زندگی کنم، در آنجا به سر‌می‌برم. بین شالیکارها کلبه‌ای دارم که گاهی به آنجا می روم و بهترین روزهای زندگی‌ام را با آنها سپری می‌کنم. در قهوه‌خانه‌هایی که دور هم جمع می‌شوند حضور دارم و چیزهایی از آنها یاد گرفته ام که در دوران تحصیل در دانشگاه هم به دست نیارورده‌ام.

غلبه بر سختی‌های محیطی و  دشواری‌های طبیعتی که در آن قرار دارند، سوژه‌های زیادی را با خود به همراه دارد. البته  من قرار نبود آنچه را که دارد واقع می‌شود بر پرده سینما بیاورم. قرار بود که از درون این شکل از زندگی، جهانی شکل بگیرد که تماشاگران بتوانند این محیط سرد، خشن و سخت و آدم‌هایی را که در زندگی یکدیگر سرک می‌کشنددرک کنند.

همیشه فکر می‌کردم چرا این‌قدر نگاه آدم‌ها نسبت به همدیگر و نسبت به غریبه ای که از بیرون می آید سنگین است. این مسائل را با خانم سارا خسروآبادی در میان گذاشتم. البته  برنامه من این نبود که چون قرار است شخصیت اصلی این فیلم یک زن باشد، حتماً یک نویسنده خانم هم در کنارمان باشد،اما هر بار که خانم خسروآبادی لایه‌های این فیلم‌نامه و زیرمتن‌هایش را گسترده‌تر می‌کرد، دیدم که چقدر خوب شد که یک نویسنده خانم برای نوشتن این فیلم‌نامه در کنار ما قرار گرفت.

آنا: پس جزئیات فیلمنامه با همفکری شما و خانم خسروآبادی شکل گرفت؟

یاری: وقتی با خانم خسروآبادی نوشتن طرح را شروع کردیم.کار خیلی سخت و  به اصطلاح با موتور خیلی سنگین حرکت می‌کرد تا اینکه به پیرنگ «نجات» رسیدیم و موتور فیلمنامه روشن شد. خودمان احساس کردیم که فیلمنامه دیگر چفت و بست‌های لازم خودش را دارد. در بیشتر کارهای من نوجوان، شخصیت اصلی در فیلم‌های من است.

یاری:اگر لیلاج را نمی ساختم دیوانه می‌شدم!

اینجا هم دوست داشتم یک بار دیگر یک نوجوانی که در یک خانواده متلاشی زندگی می کند را محور قرار دهم؛ دختری که به دل مرداب می زند و تلاش  می‌کند پدر شکست خورده و درگیر با الکل خود و مادرش که از این شرایط فراری است را بار دیگر کنار هم جمع کند.

در روزهای نوشتن فیلمنامه، بعضی روزها پیش می آمد که احساس می‌کردم ذهن و قلمم یاری نمی‌کند، کار را تعطیل می‌کردم و به همان فضای مردابی فیلم در شمال می رفتم. وقتی فضا مه آلود می‌شد می‌ایستادم و صدای بلند داد می‌زدم: «رعنا بیا!» خانمم می‌گفت اگر که این فیلم را نسازی چه می‌شود؟ گفتم هیچی، دیوانه می‌شوم! مثل زنی می‌شوم که فرصت مادر شدن را برای همیشه از دست داده است. این فیلم باید ساخته شود.

زمانی ارزش های قصه یک فیلمنامه کامل و پخته شده و زمانی می‌توانیم بگوییم این فیلم متولد شده است که به‌عنوان کارگردان نشانه‌هایی را درون فیلم بگذارم. نشانه‌هایی که مخاطب از طریق زیرمتن اثر را کشف و درک کند. بدون آن زیرمتن، هر چقدر هم قصه جذابی داشته باشیم در نهایت از آن قصه فراتر نمی رود. این  زیرمتن برایم مهم بود چون به هر حال با یک فیلم اجتماعی مواجه بودیم.

 اگر قرار بود یک فیلم تفریحی و بعضی کمدی‌های این چندساله بسازم  این همه آدم را به دردسر  نمی انداختم. قرار بود که یک «فیلم» بسازیم. برای درک آن زیرمتن، لازم بود محیطی سرد، بارانی و پر از مه بسازم که آدم‌ها مدام درون آن در حال پنهان شدن هستند و این فضا را ترسناک می‌کند،در چنین  جامعه‌ای که  مردها  نم‌کشیده و راکد شده‌اند دو زن را  می‌بینیم که یک از گذشته و زادگاه خود فرار می‌کند و دیگر مشکل شنوایی و  گفتاری دارد.

بابایی: خورشید نماینده زنانی است که نادیده گرفته شده و  توانایی حرف زدن ندارند.

این جامعه مردابی زمانی  شکل می گیرد که آدم‌ها توی زندگی هم‌ سرک می‌کشند.از سوی دیگر آدم‌های این جامعه قادر به صحبت با هم  نیستند و گفتگو تعطیل است. این یک جامعه مردابی است. جامعه‌ای که زیر پای همه سست و لغزان است. در یک جامعه سست، آدم‌ها برای اینکه خودشان ثابت بمانند، مجبورند بقیه را هل بدهند.

آنا: به نظر می رسد نمی‌خواستید تماشاگر این گونه احساس کند که با یک نگرش فیمینیستی مواجه است که می‌خواهد حق را کاملاً به رعنا بدهد.

خسروآبادی: آنچه درباره شخصیت رعنا، برای ما مهم بود این است که این آدم به دلایلی از جهانی که همان روستای زادگاهش است، فرار کرده. به هر حال حق هم داشته، اما اگر نگاه خاکستری به شخصیت را درنظر بگیریم خب شاید باید می‌ماند و می‌جنگید و جامعه را می‌ساخت.

همه چیز ممکن است دست به دست هم دهد تا  آدمی را از جایی بیزار کند، اما مفاهیمی مثل خانه و خاک وطن با ریشه آدم گره خورده و ممکن است از همه منطق‌های دیگر پررنگ‌تر عمل کند. من و آقای یاری در بحث‌هایی که باهم داشتیم به این نکته فکر می‌کردیم و آقای یاری هم خیلی این نگاه را دوست داشت که رعنا به عنوان نماد روشنفکر، فقط نباید خودش را نجات دهد، بلکه باید بماند و بجنگد.

 آنا: نقش خورشید با بازی خانم بابایی هم با وجود کوتاه بودن به نسبت نقش های دیگر، به چشم آمد. شما چگونه به پروژه لیلاج پیوستید؟

بابایی: این آرزوی هر بازیگری است که نقش‌هایی به او داده شود که او را به چالش بکشاند و مرتب آزمون و خطا داشته باشد. این اولین همکاری من با آقای یاری نبود و پیش از این هم با هم کار کرده بودیم؛ ممنونم که به من اعتماد کردند. خیلی سخت و با کمک و راهنمایی آقای یاری توانستم به نقش برسم. خورشید نماینده زنانی است که سنتی زندگی کرده‌اند و نادیده گرفته شده اند؛ زنانی که  توانایی حرف زدن ندارند.

در سکانسی که سمعک از او گرفته می‌شود و دیگر گویا کل جهان را از او می‌گیرند. فقط لب‌ زدن آقای مهران احمدی را می دیدم. من خودم هم در سالن سینما خیلی غافلگیر شدم؛ نمی‌دانستم قرار است چنین تدوینی بشود، واقعاً انگار  از یک بلندی  به خلاء پرتاب شدم.احساس ‌کردم در جهانی که نه گوشی برای شنیدن است و نه زبانی برای گفتن دست و پا می زنم.

بابایی: با دیدن سکانس گفتگوی شهباز و خورشید روی پرده، انگار  از یک بلندی به خلاء پرتاب شدم.

ما زنان زیادی در جامعه داریم که با وجود داشتن توانایی ها و فضیلت های فراوان بلد نیستند حرف بزنند. در یک پوسته مدرن، به شکل سنتی و در انزوا زندگی می‌کنند و دیگر فراموش شده‌اند.

همان‌طور که آقای یاری گفتند، مردهای این ده انگار نَم کشیده‌اند؛ به نظر من زنان این ده هم کپک زده‌اند. یکی از ویژگی‌های آقای یاری این است که محال  است در فیلم حرفی را بیهوده بزند؛ آن حرف حتماً یک زیرمتن دارد. همه سکانس‌ها و دیالوگ‌های این فیلم حرفی برای گفتن دارد؛ خورشید هم حرف‌های بسیار تأمل‌برانگیزی دارد که شنیده نمی‌شود.

در کنار خورشید، رعنا (محیا دهقانی)  را هم داریم که عصیان می‌کند، برای خواسته‌هایش می‌جنگد و می‌رود. آن سکانسی هم که در مرداب می‌افتد و دست و پا می‌زند، دست و پا زدن این زنفوق‌العاده است! من اصلاً گفتم این چه‌جوری در آن آب است و چه‌جوری دست و پا می‌زند و هیچ کمکی هم را  نمی‌پذیرد! در آن  مرداب و در اوج بی ثباتی و لرزان بودن می‌خواهد روی پاهای خودش بایستد.

آنا: چگونه به شیوه صحبت کردن خورشید به عنوان زنی دارای مشکل شنوایی و گفتاری رسیدید؟

بابایی: در دورخوانی‌ها، با مدل های گوناگون با لکنت صحبت کردم تا به یک شکل مورد قبول آقای یاری رسیدیم و گفتند همین را نگه دار. من با تعدادی از هنرجویان نوجوان کلاس بازیگری دارم؛ در روزی که دقیقاً فردای آن برای شروع فیلمبرداری آفیش بودم،گفتم بچه‌ها می‌بینید چقدر دنیای بازیگری  سختی است؟ فردا من باید چنین شخصیتی را بازی کنم و این سختی‌ها را دارد.

یکی از بچه‌ها گفت خانم، خاله من چنین محدودیتی دارد.رفتیم منزل  خاله‌اش و او را دیدیم. این زن فوق‌العاده بود! بسیار خونگرم و شاد. چیزهایی که از این خانم برای قوت دادن به خورشید پیدا کردم با آقای یاری در میان گذاشتم و بعد لحن این شخصیت  به یک تعادل رسید.

یاری: نباید فراموش کنیم که اگر نقش خورشید در لیلاج  نمی‌گرفت، پاشنه آشیل کار می‌شد و فاجعه می‌شد!

ادامه دارد.....

 انتهای پیام/4104/

منبع: آنا

کلیدواژه: داریوش یاری سینمای اجتماعی فیلم لیلاج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۴۴۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در اکثر خانواده‌های ایرانی یک مورد ابتلا به سرطان دیده می‌شود | ابتلای مردان به این سرطان بیشتر شده است

همشهری آنلاین - مریم سرخوش: بروز بیماری‌ها در هر یک از اعضای خانواده می‌تواند چرخه زندگی طبیعی کل خانواده را مختل کند و این وضعیت به ویژه درباره سرطان‌ها حادتر است چون به عنوان یک سندرم خانوادگی هم شناخته می‌شوند.

این در حالی است که روند ابتلا به سرطان‌ها در دنیا صعودی است، و دیگر نه تنها جهش‌های ژنتیکی و عوامل وراثتی بلکه تغییر سبک زندگی، عوامل محیطی، رژیم غذایی ناسالم و مغفول ماندن اقدامات ساده و پیشگیرانه‌ای هم از عوامل تشدید آن به شمار می‌رود. آمارهای رسمی وزارت بهداشت نشان می‌دهد که سالانه ۱۵۵ هزار نفر بیماران مبتلا به سرطان در کشور اضافه می‌شود و ۵۵ هزار مرگ ناشی از سرطان‌ها نخستین عامل مرگ زودرس سالانه در کشور است.

رایج ترین سرطان‌های ارثی در کشور هم شامل سرطان پستان (ابتلای سالانه ۱۹ تا ۲۰ هزار زن)، ‌روده (ابتلای سالانه ۴هزار نفر)، پروستات (شایع‌ترین سرطان در مردان)، رحم (سالانه ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ مورد جدید)، ملانوما (شایع‌ترین سرطان‌ در میان جوانان)، پانکراس و سرطان خون هستند.

همچنین سرطان‌های سینه، پروستات، روده بزرگ، معده، ریه، مثانه، تیروئید، رحم، مغز و سیستم عصبی ۱۰ سرطان نخست شایع در کشور هستند که شایعترین آنها در زنان ایرانی شامل سینه، روده بزرگ، تیروئید، معده، رحم، لوکمی، تخمدان، مغز و سیستم عصبی، ریه و مری است. تا سال ۹۵ هم سرطان معده در رده اول سرطان‌های شایع مردان بود، اما اکنون سرطان پروستات به رده اول آمده است.

همین حالا هم نزدیک به ۲۵۰ هزار ایرانی با سرطان زندگی می‌کنند و این در حالی است که نزدیک به نیمی از سرطان‌ها قابل معالجه و نیمی دیگر قابل پیشگیری هستند. دکتر آسیه الفت‌بخش، جراح و عضو هیئت علمی پژوهکشده معتمد جهاد دانشگاهی در پاسخ به همشهری آنلاین به نکات مهمی در این باره اشاره کرده است.

دکتر آسیه الفت‌بخش، عضو هیئت علمی پژوهکشده معتمد جهاد دانشگاهی

* چرا متخصصان می‌گویند که سرطان یک بیماری شخص محور نیست؟

یکی از مهم‌ترین مثال‌هایی که برای روشن شدن این وضعیت می‌توان زد، شیوع بالای ابتلا به سرطان پستان در زنان است که شایع‌ترین سرطان زنان در کل دنیا و همچنین ایران به شمار می‌رود. سن شایع ابتلا به این سرطان در ایران ۴۵ تا ۵۵سال و میانگین سنی هم ۴۵ تا ۴۶سال است. یعنی زنان را در مقعطی از زمان که محوریت خانواده را برعهده دارند، مبتلا می‌کند. این محوریت از این نظر اهمیت دارد که با ابتلای مادر خانواده، عملا دیگر اعضا هم درگیر بیماری خواهند شد چون قسمت اعظم مسئولیت و مدیریت خانواده بر عهده زنان است. مطالعات هم نشان داده خانواده در بازگشت این افراد به زندگی طبیعی نقش مهمی دارند، زنانی که در طول بیماری و درمان خود تحت حمایت خانواده قرار دارند، زودتر به زندگی عادی برمی‌گردند.

امروز فعالیت‌های فیزیکی کاهش پیدا کرده و افراد ساعت‌های متمادی به صورت نشسته کار می‌کنند. فعالیت‌های یدی جای خود را به کارهای فکری داده‌اند، تردد هم بیشتر با وسائل نقلیه انجام می‌شود. پیاده‌روی‌ها در زندگی روزمره حذف شده و این مساله منجر به افزایش وزن و تشدید بروز بیماری‌هاست

* میزان شیوع سرطان‌ها در کشور چگونه است؟

سرطان در کشور ما سونامی نیست و این شیب تند در همه کشورهای دنیا وجود دارد، اما در کشورهای آسیایی از جمله ایران و همسایه‌هایش این شیب تندتر است. از جمله دلایل این روند افزایشی، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش سن اولین بارداری، نوع تغذیه و سبک زندگی از نظر میزان فعالیت فیزیکی است.

* این آمار درباره سرطان شایع زنان چگونه است؟

براساس آخرین آمارهای رسمی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت، سالانه حدود ۱۹ تا ۲۰ هزار مورد ابتلا به سرطان پستان در کشور گزارش می‌شود، به این معنا که از هر ۱۰۰ هزار زن سالانه ۳۰ تا ۳۳ نفر مبتلا می‌شود. این عدد می‌تواند اکنون افزایش هم پیدا کرده باشد چون شیب صعودی در کل جهان وجود دارد. نکته مهم این که علاوه به درمان سرطان، رسالتی که برعهده متخصصان درمانی کشور به ویژه پژوهشکده معتمد در درمان سرطان پستان قرار دارد، کیفیت زندگی این افراد است. این که آنها بعد از پایان مراحل درمانی قادر به بازگشت به جمع خانواده باشند و به همان شرایط عادی برگردند.

* آیا عوامل مشخصی در بروز سرطان‌ها دخیل است؟

سرطان در حال حاضر بیماری قرن است و دومین علت مرگ و میرناشی از بیماری‌ها. اما اگر به ریشه این بیماری بپردازیم، مهم‌ترین دلیل آن عواملی است که در نهایت روی ژنتیک یک فرد تاثیر می‌گذارد و باعث تغییراتی در آن می‌شود. یعنی سلولی که به صورت عادی رشد می‌کند، شروع به تکثیر غیرطبیعی می‌کند و در این میان عواملی هم که باید از این تکثیر غیرطبیعی این سلول‌ها جلوگیری کند توسط برخی ترشحات همین سلول‌ها مختل می‌شوند. این شرایط باعث بروز سرطان است و با توجه به این کدام ارگان از بدن را درگیر کرده است، علائم مختلفی دارد.

بیشتر بخوانید

علائم صبحگاهی ابتـلا به سرطان که از آن بی‌خـبریم

2 سرطان در ایران رو به کاهش است، اما 3 سرطان افزایشی شده ایجاد بانک امید برای زنان مبتلا به سرطان

* مهم‌ترین سرطان‌های شایع در کشور کدام‌ها هستند؟

سرطان‌ها از نظر میزان بروز و با توجه به جنسیت افراد در کشور متفاوت هستند، در زنان شایع‌ترین سرطان‌ها در درجه اول پستان و در آقایان روده، معده و پروستات. مهم این است که میزان بروز این بیماری‌ها به قدری افزایش پیدا کرده که تقریبا در اکثر خانواده‌ها یک مورد ابتلا به سرطان دیده می‌شود.

* جایگاه کشور ما در حوزه درمانی کجاست؟

ایران از نظر درمان سرطان به ویژه سرطان‌های زنانه در جایگاه خوبی قرار دارد و تا حدود زیادی در مرزهای دانش پیش می‌رویم. بر اساس بهترین پروتکل‌ها بیماران درمان می‌شوند. این ادعای ما را براساس سفر درمانی بسیاری از بیماران از کشورهای دیگر به ایران تایید می‌شود. البته در حوزه سرطان جراحی‌ها حرف اول را می‌زنند و در برخی موارد که به دلایلی بیمار قابل جراحی نباشد، از درمان‌های تکمیلی مثل شیمی درمانی، پرتودرمانی و هورمون درمانی استفاده می‌شود. این در حالی است که در سال‌های نه چندان دور در بیمارانی که سرطان علاوه بر ارگان اصلی به سایر ارگان‌های بدن فرد هم گسترش پیدا کرده بود، درمان‌های نوین مثل سلول‌درمانی، ویروس درمانی، ژن درمانی و ایمنی درمانی شروع شد و موفقیت‌آمیز هم بود. اما امروز این درمان‌های نوین جایگاه خودشان را در مراحل اولیه درمان هم باز کرده‌اند. پژوهشکده معتمد هم جزو اولین مراکزی است که در این حوزه ورود کرده و با در اختیار داشتن متخصصانی که در این زمینه بسیار تبحر دارند و بسیار آموزش دیده هستند، همچنین امکاناتی که فراهم کرده، مراحل کارآزمایی بالینی به ویژه در زمینه ویروس درمانی و سلول‌درمانی سرطان در حال انجام است.

براساس آخرین آمارهای رسمی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت، سالانه حدود ۱۹ تا ۲۰ هزار مورد ابتلا به سرطان پستان در کشور گزارش می‌شود، به این معنا که از هر ۱۰۰ هزار زن سالانه ۳۰ تا ۳۳ نفر مبتلا می‌شود

* راهکاری هم برای خانواده‌ها پیشنهاد می‌کنید که منجر به کاهش بروز چنین بیماری‌هایی شود؟

در حال حاضر درمان‌های پیشگیرانه، واکسن برای برخی سرطان‌ها و روش‌های تشخیص زودرس و درمان موفق در حوزه پزشکی وجود دارد اما مهم‌ترین اقداماتی که خانواده‌ها می‌توانند در این باره داشته باشند، سبک زندگی و تغذیه سالم است. یکی از مهم‌ترین مشکلات جوامع در عصر حاضر، چاقی است که می‌تواند عامل بروز بسیاری از بیماری‌ها از جمله سرطان شود. نوع تغذیه شامل مصرف مواد غذایی که خیلی فرآوری و مدت طولانی نگهداری شده باشد، غذاهای بسیار چرب و روغن‌های حاوی پالم و... در رژیم غذایی افراد وجود دارد و جزو فاکتورهای افزایش دهنده بروز سرطان هستند. البته چاقی به جز تغذیه، با فعالیت فیزیکی هم ارتباط دارد. در حال حاضر فعالیت‌های فیزیکی به طور کلی کاهش پیدا کرده و افراد ساعت‌های متمادی به صورت نشسته کار می‌کنند. فعالیت‌های یدی جای خود را به کارهای فکری داده‌اند، تردد هم بیشتر با وسائل نقلیه انجام می‌شود و عملا پیاده‌روی‌ها در زندگی روزمره حذف شده، این مساله خود منجر به افزایش وزن و تشدید بروز بیماری‌هاست.

* آیا غربالگری‌ها هم می‌توانند در بحث پیشگیری مؤثر باشند؟

اهمیت دادن به بحث غربالگری و تشخیص زودرس یکی از رسالت‌های ما در پژوهشکده است، اما با توجه به برخی محدودیت امکان انجام آن در کل کشور میسر نیست. هر چند تلاش می‌کنیم که در حد توان بحث سرطان‌های زنان را در کشور انجام دهیم. تاکنون در ۱۰ منطقه محروم کشور از جمله استان‌های جنوبی و جنوب شرقی کشور برای عده زیادی از افراد خدمات در زمینه تشخیص زودرس داشتیم و در مواردی هم که افراد با سرطان شناسایی شدند، به نحو مناسب درمان دریافت کردند. این برنامه‌ها ادامه دارد و در حد امکان، زنان در نقاط محروم تحت پوشش خواهند بود.

کد خبر 846696 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها چاقی سرطان خبر مهم شیمی درمانی

دیگر خبرها

  • نتایج جالب از پژوهشی درباره حس پیری/ زنان درباره سن پیری مردان چطور فکر می‌کنند؟
  • حسگر تشخیص زودهنگام سرطان سینه طراحی شد
  • تیم‌های ریکرو مردان و زنان از صعود بازماندند
  • حذف ریکرو مردان و زنان ایران از کاپ جهانی شانگهای
  • کاپ جهانی شانگهای| حذف ریکرو مردان و زنان تیم ملی
  • حذف تیم‌های ریکرو مردان و زنان ایران در کاپ جهانی شانگهای
  • بازگشت تیم ملی قایقرانی مردان و زنان ایران به میهن
  • فیلمی ناب از بازار تهران در حدود ۱۲۰ سال قبل / لباس پوشین مردان و زنان تهرانی جالب است (فیلم)
  • در اکثر خانواده‌های ایرانی یک مورد ابتلا به سرطان دیده می‌شود | ابتلای مردان به این سرطان بیشتر شده است
  • سرمربیان تیم‌های ملی کبدی مردان و زنان معرفی شدند