Web Analytics Made Easy - Statcounter

پدر شهیدان اعلمی اشتهاردی روز گذشته بدرود حیات گفت و به فرزندان شهیدش پیوست. در این گزارش به بازنشر گفت‌وگوی فارس با این پدر شهیدان می‌پردازیم.

به گزارش خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس آیت‌الله ابوالحسن اعلمی اشتهاردی پدر شهیدان شهیدان «مهدی و محمد‌باقر اعلمی» و پدر همسر شهید «علیرضا قدمی» روز گذشته درگذشت و به فرزندان شهیدش پیوست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جمعی از خبرنگاران و فعالان قرآنی سال ۱۳۹۳ باحضور در منزل این پدر شهید ضمن دیدار با خانواده شهیدان به مقام برادران شهید اعلمی ادای احترام کردند که در این گزارش به بازنشر گفت‌وگو با پدر این شهیدان گرانقدر می‌پردازیم.

آیت‌الله اعلمی اشتهاردی پدر این شهدای بزرگوار در ابتدای دیدار درخصوص شهید «محمد‌باقر اعلمی» گفت: شهید محمد‌باقر فرزند بزرگ من و قاری قرآن بود. وی همواره به یاری مردم محروم می‌شتافت و دنیا را با همه متعلقاتش ترک کرده بود.

 

درخواست دعا برای شهادت از پدر

محمد‌باقر سال ۱۳۵۸ قبل از جنگ و در درگیری با گروهک‌های تروریستی غرب کشور در جوانرود به شهادت رسید. به یاد دارم پیش از اعزام به منطقه در حال ساختن ساختمان بودیم که به من گفت: پدر همه مردم در حال جنگ هستند اما شما ساختمان می‌سازید. به او گفتم: جنگ برای شما جوانان است. محمدباقر در پاسخ به من گفت: من به جبهه می‌روم اما برای من دعا کنید تا شهید شوم.

در پاسخ محمد‌باقر گفتم: پسر شهادت لیاقت می‌خواهد. مگر توفیق شهادت را به این آسانی به کسی می‌دهند، در این لحظه محمد‌باقر گریه کرد و هیچ نگفت و رفت. چند روز بعد هنگام اعزام محمد‌باقر دوباره به من تأکید کرد پدر برای شهادت من دعا کن.

وداع با فرزند به یاد وداع امام حسین(ع) با علی اکبر

محمد‌باقر قد رشیدی داشت و پیش از اعزام قد و بالای او را نگاه کردم و به یاد وداع «امام‌حسین(ع)» با علی‌اکبر افتادم. محمد‌باقر رفت و دیگر بازنگشت.

این پدر شهید درخصوص فرزند دیگرش مهدی گفت: پسر دومم مهدی ۱۰ سال از محمد‌باقر کوچکتر بود و هفت سال پس از برادرش به شهادت رسید.

بی‌تابی برای کسب اجازه از پدر برای رفتن به جبهه

این پدر شهید با بیان خاطره‌ای از فرزند دومش مهدی گفت: مهدی شناسنامه‌اش را دستکاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود. من با مشاهده این کار او بسیار ناراحت شدم و گفتم به تو اجازه این کار را نمی‌دهم. نیمه‌های همان شب دیدم مهدی بسیار بی‌تاب است و نمی‌خوابد. به او گفتم چرا اینقدر بی‌تابی؟ مهدی با چشمانی اشک‌آلود گفت: پدر اجازه نمی‌دهی به جبهه بروم؟ گفتم: چرا برو. مهدی با شنیدن این پاسخ من آرام شد و به خواب رفت. صبح آن روز برای رفتن به جبهه آماده شد. در لحظات آخر برای بدرقه مهدی به جلوی درب منزل آمدم او را در آغوش گرفتم، بوسیدم و با خود گفتم: دیگر ترا هم نمی‌بینم. مهدی رفت و او هم مانند برادرش دیگر بازنگشت.

 

برای دوستانم گریه کنید

وی پیش از شهادت برای ما نامه‌ای نوشت که سه نفر از همرزمانم چند روز پیش به شهادت رسیدند و من نتوانستم برای آنها گریه کنم از شما می‌خواهم برای دوستانم گریه کنید. چند روز پس از نوشتن این نامه مهدی در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه در یکی از حمله‌های دشمن به شهادت رسید و پیکرش هم در کانال مفقود شد، البته ۱۴ سال بعد پیکر مهدی به میهن بازگشت.

به یاد دارم محمد‌باقر برای خود کت و شلواری خریده بود اما هیچ وقت این لباس را نمی‌پوشید. از او پرسیدم چرا این لباست را نمی‌پوشی؟ محمد‌باقر گفت: عده‌ای تمکن خرید لباس نو را ندارند از این رو من شرم دارم این لباس را بپوشم. در یکی از سال‌ها وی به کارگری می‌رفت اما پس از کار دیدیم پولی ندارد. محمد‌باقر همه پول خود را به فقرا و دیگر کارگران همکارش که نیازمند بودند هدیه کرده بود.

مبارزات شهید پیش از انقلاب

این پدر شهید با اشاره به مبارزات شهید محمد‌باقر اعلمی در ایام انقلاب گفت: محمد‌باقر پیش از انقلاب هم در مبارزات بسیار فعال بود. روزی عکس او را به پسر آیت‌الله فاضل لنکرانی نشان دادم. وی محمد‌باقر را شناخت و گفت: در زمان انقلاب من با محمد‌باقر هم‌رزم بودم.

محمد‌باقر در مبارزات پیش از انقلاب هم همواره مراقب بود تا حقی را از کسی ضایع نکند. وی در یکی از درگیری‌ها با عده‌ای از همرزمانش به منزلی پناه برده بود. مأموران در تعقیب آنها بودند و شیشه‌های آن منزل را در درگیری شکسته بودند، محمد‌باقر چند روز بعد برای پرداخت خسارت به ساکنان آن منزل مراجعه کرده بود زیرا عقیده داشت شیشه‌های آن خانه به خاطر درگیری‌های ما شکسته شد.

حضور در جلسات قرائت قرآن مسجد دارالسلام

آیت‌الله اعلمی درخصوص فعالیت‌های قرآنی شهید «محمد‌باقر اعلمی» گفت: محمد‌باقر در جلسات قرآنی مسجد دارالسلام منیریه شرکت می‌کرد. البته به یاد ندارم در آن زمان استاد جلسه چه کسی بود اما وی قاری قرآن بود و همواره در زندگی به قرآن عمل می‌کرد.

 

نحوه شهادت محمد‌باقر اعلمی

این پدر شهید درخصوص نحوه شهادت محمد‌باقر گفت: محمد‌باقر پیش از آغاز جنگ در درگیری با گروهک‌های تروریستی غرب کشور در جوانرود کرمانشاه به شهادت رسید. وی بیسیم‌چی بود اما برای کمک به همرزمانش با دشمن درگیر شده بود که توسط یکی از افراد خائن که گویا کُرد بوده به نام «محمد‌امین» به شهادت رسید. البته شاهدان می‌گویند در همان شب محمد‌امین هم احتمالاً توسط محمد‌باقر و یا همرزمانش به هلاکت رسیده است.

حجت‌الاسلام اعلمی پدر شهیدان اعلمی درخصوص توفیق شهادت گفت: مقام شهدا بسیار عالی است اینها افرادی هستند که همواره از خود مراقبت کرده‌اند، نان «امام‌زمان(عج)» را خورده‌اند و در راه «امام‌زمان(عج)» به شهادت رسیده‌اند.

توصیه به خانواده‌ها مبنی بر تربیت قرآنی فرزندان

این پدر شهید با توصیه خانواده‌ها به تربیت قرآنی فرزندان گفت: خانواده‌های ما اگر می‌خواهند فرزندانشان از آسیب‌های مختلف در امان باشند باید آنها را قرآنی تربیت کنند. این دو فرزند شهید من از همان دوران کودکی با قرآن کریم مأنوس بودند و دستورات کتاب آسمانی را در زندگی خود به کار می‌بستند. همچنین فرزند دیگرم که او را هم محمد‌باقر نام گذاشتم قاری قرآن کریم است.

 

فراز‌هایی از وصیت‌نامه شهید «محمد‌باقر اعلمی»

شهادت آرزوی هر مسلمانی است که اسلام واقعی را درک کرده است. از پدر و مادرم می‌خواهم پولی را که من از سپاه گرفته و در اختیار آنان قرار داده‌ام به حساب بیت‌المال واریز کنند.

از کشته شدن من فی سبیل‌الله ناراحت نشوید زیرا من از زندانی به جهانی وارد می‌شوم که به آن هدفی که فرد با ایمان دارد نزدیک خواهم شد و امیدوارم این انقلاب ما که انقلاب مستضعفان جهان است به زودی به ثمر برسد و همه مستضعفان از فقر بندگی و بی‌چارگی آزاد شوند.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: شهید قرآن محمد باقر شهادت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۷۱۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بودند

محسن صیفی کار در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: شهید مقصودی پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه به مدت سه سال در دبیرستان‌های همدان به تدریس درس ریاضی پرداخت، او یک سال آخر خدمت را در سمت معاون آموزش و پرورش استان همدان مشغول بود، در سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو دختر و یک پسر است.

وی با اشاره به اینکه شهید مقصودی از معلمان و مدیران برجسته در آموزش و پرورش استان همدان در دهه ۶۰ بودند افزود: بعد از سال ۶۰ مدیر کل آموزش و پرورش همدان دکتر سید کاظم اکرمی که یک دوره هم وزیر آموزش و پرورش بودند، شهید مقصودی را به عنوان معاون آموزشی خود انتخاب می‌کنند که بسیار انتخاب شایسته ای بوده است.

وی با بیان اینکه شهید مقصودی دبیر ریاضی در مدارس اطراف همدان و بعد هم در دبیرستان این سینا بودند اظهار کرد: ایشان بعد از اینکه مسؤلیت معاونت آموزش و پرورش استان همدان را می‌گیرند منشأ بعضی از تحولات خیلی خوب و مؤثر در همان زمان در آموزش و پرورش همدان بودند.

وی با اشاره به اینکه در آذرماه سال ۶۰ آقای مقصودی را در محله‌ی آقا جانی بیگ تقریباً همان نزدیک مسجد و سقاخانه آقا جانی بیگ توسط موتور سوارها داخل ماشین شخصی همراه با معاون خود که به سمت اداره آموزش و پرورش در حرکت بودند به رگبار بستند و شهادت می‌رسانند افزود: تا مدت‌ها پرونده ایشان مفتوح بوده وتا این اواخر هم تصور بر این بود که سازمان مجاهدین خلق ایشان را به شهادت رساندند چون خودشان گفته بودند که ما این کار را انجام دادیم.

وی افزود: با توجه به پژوهشی که بنده در سال ۱۴۰۱ انجام دادم یک پژوهش مفصل دوساله ای که به نگارش هم در آمده با اسناد به روزی که از مجموعه‌های امنیتی‌ها جمع آوری کرده بودند، موفق به نوشتن کتابی با نام " جشن تولد در بازداشتگاه "شدم البته یک رمان سیاسی تاریخی که مستندات آن بر ا ساس مطالعه زیاد، ابعاد قضیه و اسناد را بررسی کردیم و مشخص شد که ضارب آقای مقصودی در همدان گروه فرقان بوده است.

صیفی کار با بیان اینکه در سال ۵۷ ،۵۸ یک گروهکی تشکیل شد به نام گروهک فرقان که رئیس آن اکبر گودرزی یک بچه طلبه‌ای که افکار انتقادی و تفکرات دوگانه‌ای داشت افزود: این گروهک، شهید قرنی, شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله خامنه ای را ترور کردند، همه فکر می‌کنند شهید مطهری را منافقین ترور کردند در صورتی که آنها را گروهک‌های فرقان به شهادت رساندند و یک ضربه سنگینی به اسلام زده شد.

وی تصریح کرد: افراد این گروهک را دستگیر و اعدام کردند ولی ته مانده‌های اینها هنوز بودند و آمدند یک گروه هواداران فرقان در تبریز و همدان تشکیل دادند، این گروهک در همدان اولین گزینه یعنی شهید مقصودی را ترور و به شهادت رساندند.

وی با بیان اینکه ایشان اخلاق را سرلوحه زندگی خود داشت افزود: شهید مقصودی شخصیتی انقلابی، انسانی ساده، سیاست دان و سیاست مدار، شخصیتی که اصلاً جایگاه سیاسی نداشته و بسیار معلم متدین و اهل فکر و برنامه بودند وایشان می‌خواستند آموزش و پرورش را در استان همدان متحول کنند و خیلی تأثیر گذار بوده است.

وی با اشاره به اینکه سال‌های سال این پرونده مغفول مانده بود و معلوم نبود که ایشان را چه کسانی ترور کرده بودند افزود: با این کتاب که البته هنوز رونمایی نشده، آقای مقصودی را آنها ترور و به شهادت رساندند و یک ضایعه‌ای برای استان همدان بود.

وی در ادامه به شخصیت شهید مقصودی اشاره کرد و افزود: ایشان یک انسان وظیفه شناس، متعهد، منظم، انقلابی، دوستدار امام، دانشور و دانش دوست و در رشته خود متخصص و باسواد، خیلی دلسوز و همراه و در خانواده هم همسری مهربان و پدری وظیفه شناس بودند.

این پژوهشگر همدانی گفت: شهید مقصودی و خانواده‌اش از سوی منافقین با تماس‌های مکرر، به مرگ تهدید می‌شدند ،۲ الی ۳ بار داخل منزلشان نارنجک‌های دست ساز انداخته بودند، تا این حد آقای مقصودی یک چهره ارزشمند و درجه یک در همدان بودند که در صدد آسیب به ایشان بودند، در آخر ایشان را به شهادت رساندند.

وی با اشاره به اینکه وصیت نامه ایشان یک وصیت نامه عجیب بوده و بزرگی این مرد را در همان وصیت نامه کوتاهش می‌توان دید بیان کرد: ایشان خودشان پیش بینی می‌کنند و می‌گویند که من را منافقین ترور و شهید خواهند کرد، این یعنی پیش بینی شهید مقصودی از آینده خود را داشته و به فیض شهادت نائل می‌شود ولی ایشان همچنان شهید گمنامی در همدان است.

وی با بیان اینکه در رابطه با شهید مقصودی در همدان یک کار پژوهشی و بایسته در مورد ایشان انجام نشده است افزود: امیدوارم این کتاب یک مقداری ایشان را معرفی کند، در آن کتاب بنده خواستم ابعاد سیاسی و موضوع گروهک‌های سیاسی را که در همدان بودند همچون گروه هک‌های فرقان و حدید که در همدان با هم ارتباط داشتند و در یک برنامه‌ای ایشان را به شهادت رساندند داشته باشیم.

وی تصریح کرد: در دهه‌ی ۶۰ گروه فرقان و حدید متفاوت بودند ولی نتیجه کارشان یکی بود اینها می‌خواستند به جمهوری اسلامی ضربه بزنند ویکی از ضربه‌های آنها حذف فیزیکی شخصیت‌ها بود که در سال ۵۹ تا ۶۰ یک موج عظیمی از ترور در کشور راه افتاد، آنها نخست وزیر، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه را به شهادت رساندند در واقع هدف آنها ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.

صیفی کار ادامه داد: سازمان منافقین خلق هر کسی را که شکل و شمایل حزب الهی داشتند، یا بعضی‌ها را به خاطر اینکه عکس امام را زده بودند در مغازه‌هایشان یا ریش داشتند و در نماز جمعه شرکت می‌کردند ترور می‌کردند در واقع شهید مقصودی یکی از این شخصیت‌ها بود و یک شخصیت تأثیر گذار در همدان و در آموزش و پرورش بودند.

وی افزود: این گروه‌ها ریشه اصلی، معنوی و فکری همان التقاطی که عرض کردم را نتوانستند تفکیک کنند آنها یک اعتقاد خوارجی داشتند و آدم‌های جاهل و مؤمنین متمسک جاهل و احمق یعنی آدم‌هایی که نمی‌توانستند تشخیص درستی از واقعیت‌ها و حقایق بدهند، هواخواهی، دنیا طلبی و سهم خواهی اینها بر اساس خواسته‌هایی که می‌خواستند ولی به آن نرسیدند، بر اساس همان عقده‌های روانی که داشتند آمدند و تعدادی را ترور کردند، در استان همدان قرعه به نام شهید مقصودی افتاد و سه نفر را در همدان ترور و به شهادت رساندند، مهره اصلی که با هدف و برنامه بود شهید مقصودی بودند چون شخصیت ایشان یک شخصیت تأثیر گذار در استان همدان بود.

کد خبر 6097596

دیگر خبرها

  • مادر شهیدان «جوینی» به فرزندان شهیدش پیوست
  • یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود
  • انتصاب دبیر اجرایی و دبیر هنری هشتمین جشنواره ملی تئاتر ایثار
  • فارس بعد از ظهر امروز بارانی‌ می‌شود
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • دست پر «مکتب حاج قاسم» در نمایشگاه کتاب تهران
  • شهادت مدال افتخاری که بر سینه شهید محبعلی می‌درخشد
  • یادواره شهدای عملیات سیدالشهدا (ع) + فیلم
  • شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بود
  • شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بودند