اصلاحطلبان توانایی جریانسازی بین طرفداران خود را ندارد/
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۷۱۴۸۹
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، کیومرث اشتریان، رئیس انجمن علوم سیاسی ایران امروز پنجشنبه 21 آذرماه 98 در حاشیه همایش علم سیاست، ایران امروز و گذارهای پیش رو که در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، گفت: به رسم فراخوان برای علوم سیاسی در ایران یک مسئله در خصوص ساختار قدرت رسمی و نیمهرسمی بیان میشود تا شاید مورد عنایت جامعه علوم سیاسی واقع شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: مطالعه نهادهای سیاسی در ایران و گرهگشایی و بحث و گفنگو برای ساختار مبارزه قدرت یکی از وظایف علوم سیاسی ایرانی است. معضل ساختاری در معماری ِ فعالیت ِ معطوف به قدرت در ایران این است که مبارزه سیاسی از بستر مدنی و تاریخی خود جدا شده و زمینه را برای هرج و مرج و آشوبهای سیاسی فراهم کرده است. به بیان روشن، اصولگرایان، اصلاح طلبان، روحانیت، بازار و دانشگاه خاصیت جریان سازی تاریخی خود را بهتدریج از دست دادهاند.
رئیس انجمن علوم سیاسی ایران بیان کرد: در یک جامعه سیاسی، مبارزه و فعالیت برای دستیابی به ریاست و قدرت در صورتی به ثبات سیاسی میانجامد که به زمینه اجتماعی و مردمی متصل باشد تا بتواند نبرد منافع گروههای اجتماعی را ساماندهی کند و شفافیت ببخشد. دیر زمانیاست که این مبارزه سیاسی از بستر نهادهای فوق الذکر برنمیخیزد و اگر هم کرسی دولت و مجلس به دست آید کارکرد جدی ندارد. پیامد این است که مجلس و دولت بر بستر قدرت واقعی اجتماعی استوار نیستند؛ این موضوعی حیاتی برای علوم سیاسی ایرانی است.
اشتریان اضافه کرد: این جریانها که از بستر تاریخ سیاسی ایران بر آمدهاند آیا برای امنیت ملی مفید و ضروریاند؟ اگر چنین است آیا معماران نظام سیاسی ایران بایستی به احیا و بازآفرینی آنها همت گمارند. آیا بایده زمینه را برای یک جریانِ سیاسی جدید برای نمایندگی لایه پایین اجتماعی فراهم آورند تا اینان نقشها و مسئولیتهای مبارزه قدرت را بردوش کشند؟ در غیاب کارکردهای اصیل این ساختار، راه برای دیگر نیروها برای بازیگری در عرصه قدرت از جمله نیروهای امنیتی و نظامی، نیروهای خارجی، نیروهای واگرایانه نظام سیاسی، نیروهای تجزیه طلب و غیره فراهم میشود.
وی اشاره کرد: در سالهای پیش رو، پژوهشگران علوم سیاسی از سویی و معماران نظام جمهوری اسلامی از سوی دیگر در برابر انتخاب سیاستی دشورای برای معماری کلان نظام سیاسی قرار دارند و نیازمند تئوریزه کردن معماری کلان قدرت هستند.
رئیس انجمن علوم سیاسی ایران با برشماری گزینههای پیش رو عنوان کرد: بازگشت به جریانهای سیاسی اصولگرا، اصلاح طلب، بازار، دانشگاه و روحانیت برای هدایت مبارزات سیاسی از سویی و فراهم آوردن زمینه برای نیروهای جدیدی که از شکافهای اقتصادی سربرآوردهاند؛مثلا یک نیروی چپ مذهبی جدید.
اشتریان درباره گزینه دوم پیش رو اذعان کرد: واقعی کردن ساختارهای تقنینی، قضایی و اجرایی و حذف ساختارهای موازی نهادی و پرهیز از سوءمصرف نهادی (Institutional Overdose) حذف نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، فضای مجازی و محدودسازی مجمع تشخیص مصلحت نظام و بازداشتن آن از قانونگذاری.
وی درباره گزینه دیگر توضیح داد: در غیاب این گزینهها، اما، گزینه دیگری پیش است، قرائت جدیدی از امت و امامت مبتنی بر نیروهای نظامی-امنیتی و عدول از واسطهگری قدرت توسط جامعه مدنی به ویژه با توجه به افزایش تهدیدات نظامی خارجی تئوریزه و اجرایی شود.تخلیه
تئوریک اصلاح طلبی، ناتوانی اصلاح طلبان از جریانسازی
استاد سیاستگذاری دانشگاه تهران با اشاره به مهمترین وجوه معضل ساختاری مبارزه قدرت نیمهرسمی، تشریح کرد: اصلاحطلبی دچار تخلیه تئوریک شده است و نمیتوانند در میان طرفداران خود به ویژه بخش خاکستری اجتماعی جریانسازی کنند. آنان هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ محدویتهای قضایی دچار ریزش شدهاند؛ اصرار هستههای سخت اصولگرایی بر قرائت های محدود کنندهتر از آزادی و از ولایت فقیه سهمی ویژه در ریزش بخش خاکستریِ اصلاح طلبان شد چرا که اصلاح ناپذیری جمهوری اسلامی را در نظر آنان تقویت میکرد.
نازایی اصولگرایی سنتی، ناتوانی اصولگرایی سنتی از جریانسازی
اشتریان در بخش دیگری از بحث خود تصریح کرد: اصولگرایان سنتی، امروزه تقریبا به فراموشی سپرده شدهاند. اصولگرایان جدیدی از پس 8 سال اختلال هویتی ناشی از دوران دولتهای نهم و دهم در قالبهایی چون عدالتخواهی جدید، مبارزه با فسادو انقلابیگری سربرآوردند. هرچند که اینان نیز هنوز نتوانستهاند برای خود آزادی فکری-تئوریک تحصیل کنند و در نتیجه برای جامعه جوان و خاکستری تئوری قابل قبولی پیشنهاد کنند تا جریان سازی اجتماعی گستردهای داشته باشند.
روحانیت فارغ از پوسته
رئیس انجمن علوم سیاسی ایران در ادامه بحث خود مطرح کرد: روحانیت در تاریخ سیاسی ایران جریانساز بوده است. این قدرت پس از انقلاب در پارادکس قدرت رسمی گرفتار شد و در خدمت نظامسازی و حفظ آن قرار گرفت؛ طبیعی هم مینماید. اما همین پارادکس، در نهایت، روحانیت و نماد اصلی جریانسازی آن یعنی نمازهای جمعه را به پوستهای از تشریفات اداری-مذهبی تقلیل داد و روح اجتماعی از آن برگرفته شد. مبدا فکری روحانیت ِ رسمی، نه جوششی از زمینه فکری خود، بلکه از درون بولتنهای دستگاههای گوناگون هدایت میشود. در نتیجه روحانیت دیگر جریان ساز نیست.
ناتوانی دانشگاه از جریانسازی
وی ادامه داد: دانشگاه و دانشجو فاقد تئوری اجتماعی روشنی هستند که آنان را از تخصصگرایی به مرحله مسئولیت روشنفکری اجتماعی بکشاند. از اینرو، زندگی سیاسی برای دانشگاه معنای محصلی ندارد و جریانسازی اجتماعی نیز برای آنان سالبه به انتفای موضوع است.
اشتریان پیرامون ناتوانی بازار از جریانسازی تاکید کرد: بازار از لحاظ ماهوی دچار دگردیسی اجتماعی شده است و از دو سو توسط جوانان به محاصره درآمده است. از سویی رونق نسبی فناوریهای نو طبقه جدیدی از بازار مدرن را تشکیل داده است و بازار سنتی به بخش کوچکی از جریان اقتصادی جامعه ایرانی تبدیل شده است. بازار سنتی و گرایشهای سیاسی آن عملا دچار اضمحلال شده است؛ بازار، توان جریانسازی اجتماعی، بهویژه از نوع سنتی آن را ندارد.
آلترناتیو بی جریانی
رئیس انجمن علوم سیاسی ایران در ادامه سخنان خود گفت: در غیاب جریان سازهای سیاسی، نظامیان در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و رسانهای فعال هستند. آنان در حوزه اجتماعی در محیط پیرامونی پر تحرکند و با رونق دهی به کسب و کارهای خرد درمحیطهای دورافتاده سرزمینی پیوندهایی با جوامع محلی ایجاد کردهاند که برای آنان دست بالایی را در انتخاباتها بهوجود آورده است. اما همه اینها به قالب تشکیلات اجتماعی در نمیآید. فعالیتهای یک نهاد نظامی در سطح خرد فعالیتهای اشتغالزایی، خدمات اجتماعی، تامین مالی خرد و ... را شامل میشود اما این فعالیتها ماهیتی اجتماعی دارند و نمیتوانند هویت سیاسی پایدار برای گروههای اجتماعی پدید آورند.
وی ادامه داد: جریاناجتماعی فراتر از این است. لازمه یک جریان اجتماعی شکلگیری یا وجود هویت طبقاتی ،نه ضرورتا به مفهوم مارکسیستی آن و هویت سیاسی است که از گروههای مردمی یک بدنه اجتماعی ایجاد کند. این بدنه اجتماعی باید واجد یک هویت تاریخی باشد تا بتواند جریان پایدار سیاسی فراهم کند. در حالیکه جمعیت هدف فعالیتهای اجتماعی ایجاد شده جمعیتی تودهای و غیرمتشکل است و پراکنده است.
اشتریان در پایان اظهار کرد: بنابراین علوم سیاسی در برابر این پرسش تاریخی است که چگونه افول قدرتهای اجتماعی جریانساز و خلاء جریانسازی اجتماعی-سیاسی را توضیح دهد و در رویکردی هنجاری-کاربردی راهکارهای پیشنهادیاش برای این خلأ قدرت چیست؟
انتهای پیام/
355 / 320 سیاست رئیس انجمن علوم سیاسی ایران انجمن علوم سیاسی ایران علوم سیاسیمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: سیاست انجمن علوم سیاسی ایران علوم سیاسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۷۱۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمیتوانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هستهای نیز از دست دادهایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است