Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، چندی قبل، مرد جوانی به پلیس رفت و ماجرای عجیبی را مطرح کرد: من تاجر و مقیم کشور فرانسه هستم، به‌همین دلیل مدام به مسافرت‌های خارجی می‌روم.

روز گذشته وقتی از فرانسه به ایران بازگشتم با کمال تعجب متوجه شدم یک ماه قبل خانه‌ام را فروخته اند. در حالی که شوکه شده بودم به پارکینگ خانه رفتم، اما از خودروی بنزم نیز خبری نبود، بلافاصله با همسرم تماس گرفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است که این بار از شنیدن حرف‌های همسرم به حد جنون رسیدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او مدعی شد که دیگر همسر من نیست و طلاق گرفته و خانه و خودرو را نیز او فروخته است. وقتی از او پرسیدم چگونه در نبود من توانسته اموالم را تصاحب کند پاسخ داد با وکالتنامه‌ای که به او داده‌ام، اما این درحالی بود که من هیچ وکالتنامه‌ای به او نداده بودم. با شکایت مرد تاجر، تحقیقات آغاز شد و همسرش به‌نام روشنک برای تحقیق و بازجویی به اداره پلیس احضار شد. زن جوان مدعی بود که وکالتنامه‌ها را از همسرش گرفته است. برای تأیید حرف‌هایش نیز وکالتنامه‌ها را ارائه کرد. باتوجه به مشکوک بودن ماجرا، وکالتنامه‌ها برای بررسی به دستور بازپرس پرونده، به هیأت کارشناسی خط ارجاع شد.

طلاق در سفر
همزمان با آن، در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که وقتی درخواست طلاق از سوی روشنک در دادگاه خانواده مطرح شده و سپس طلاق گرفته است، وی و شوهرش در ایران نبوده‌اند.

با برملا شدن این موضوع تحقیقات بار دیگر از زن جوان صورت گرفت. این درحالی بود که هیأت کارشناسی خط نیز اعلام کردند که دستخط و امضای روی وکالتنامه‌ها متعلق به کوروش - مرد تاجر - نیست. زن جوان زمانی که با مدارک پلیسی قضایی مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و راز رابطه پنهانی سه ساله خود را برملا کرد. او گفت: سال ۹۵ وقتی مجرد بودم با مجید در یک میهمانی شبانه آشنا شدم. از همان زمان دل به او بستم، اما مشکلی که وجود داشت این بود که مجید وضع مالی خوبی نداشت. رابطه ما ادامه داشت تا اینکه مجید پیشنهاد عجیبی داد. او گفت یکی از اقوام دورش به‌نام کوروش وضع مالی خوبی دارد و تاجر است. به من پیشنهاد داد که با کوروش ازدواج کنم و سپس با ترفندی اموال او را تصاحب کرده و بعد از کوروش طلاق بگیرم و با مجید ازدواج کنم. من سال ۹۶ با کوروش ازدواج کردم. در این مدت سعی کردم هم دستخط و امضای او را به‌دست آورم و هم اعتمادش را جلب کنم.

گریم برای کلاهبرداری
زن جوان گفت: وقتی مقدمات کار فراهم شد مجید با گریم خودش را شبیه کوروش کرد. بعد به دفترخانه رفت و با جعل امضای کوروش به من وکالتنامه طلاق و فروش اموال داد. از طرفی خواهر دوقلوی من هم خودش را به جای من جا زد و با شناسنامه‌ام کار‌های طلاقم را زمانی که من در دبی بودم، انجام داد. درحقیقت من و کوروش از هم جدا شدیم بدون آنکه نه من و نه کوروش در این ماجرا حضور داشته باشیم. بعد از جدایی هم خودروی بنز کوروش و خانه ۱۰ میلیاردی اش را با وکالتنامه‌هایی که داشتم فروختم. قرار بود بعد از این جدایی من به عقد مجید دربیایم. اما اشتباهم این بود که خواهرم را زمانی که خودم در ایران نبودم برای طلاق به دادگاه فرستادم و همین موضوع راز این کلاهبرداری و جعل را برملا کرد. با اعتراف زن جوان، تحقیقات از مجید صورت گرفت، اما هیأت ۵ نفره کارشناسی خط نیز اعلام کرد که دستخط و امضا روی وکالتنامه‌ها متعلق به مجید بوده است. بدین ترتیب او بازداشت شد و تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس پرونده ادامه دارد.

منبع:ایران

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث کلاهبرداری طلاق جعل اسناد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۸۴۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پول بیت‌المال پس گرفته شد حامیان بابک زنجانی شاکی شدند!

به گزارش همشهری‌آنلاین، روزنامه کیهان نوشت: رسانه‌های این طیف مدت‌هاست روی تبدیل حکم اعدام بابک زنجانی به ۲۰ سال زندان مانور می‌دهند بدون این که اشاره‌ای به موفقیت قوه قضائیه در پس گرفتن اموال بیت‌المال داشته باشند. به تیتر برخی نشریات دقت کنید:
- شرق: بابک زنجانی عفو شد؛ ۲۰ سال زندان به جای اعدام، حکم نهائی پرونده فساد بزرگ نفتی
- اعتماد: حکم اعدام بابک زنجانی به حبس تبدیل شد؛ نجات آقای ب.ز
- هفت صبح: ۲۰ سال حبس! حکم اعدام بابک زنجانی پس از ده سال به حبس تبدیل شد
- سازندگی: عفو ب.ز/ حکم اعدام بابک زنجانی به ۲۰ سال حبس تبدیل شد
- آرمان: سرنوشت متهم بزرگ اقتصادی به کجا رسید؟ خداحافظی بابک زنجانی با طناب دار

همزمان، کانال‌های همسو، ویدئویی از اظهارات (قبلی) روحانی در زمان ریاست جمهوری‌اش (۱۷ اسفند ۱۳۹۴ در یزد) را بازنشر کردند که می‌گوید: «در دوره تحریم یک آدم توانست دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار پول نفت را... خب حالا می‌گویند محکوم شده به اعدام. ثم ماذا؟ پول کجا رفت؟ اعدام که مشکلی را حل نمی‌کند. آنی که سؤال مردم است، این است که این پول کجا رفته است؟ چرا به او اجازه دادند نفت بفروشد؟». او همچنین در کرمانشاه گفته بود: «۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از پول مردم را بردند. قوه قضائیه پول‌های غارت شده را پس بگیرد».
اما حالا که پول بیت‌المال پس گرفته شده، نشریات زنجیره‌ای دوست ندارند مردم از این خبر خوب و امیدوارکننده با خبر شوند. قوه قضائیه توانست با تحت فشار گذاشتن بابک زنجانی و پیگیری دستگاه‌ها، اموال بیت‌المال را بازپس بگیرد. این واقعیت، طیف سیاست‌بازی را که هم ابتدائا زنجانی را پرورش دادند و بالا کشیدند و هم روی پرونده تخلف بعدی وی در دولت احمدی‌نژاد موج‌سواری کردند، ناراحت می‌کند. آنها دوست داشتند زنجانی اعدام شود و پول‌ها برنگردد تا بتوانند به فریب افکار عمومی و منفی‌بافی و سیاه‌نمایی ادامه دهند. اما حالا که قوه قضائیه و دستگاه‌های اطلاعاتی توانسته‌اند با تحت فشار گذاشتن فرد متخلف، اموال را پس از ده سال به بیت‌المال برگردانند، عناصر سیاست‌بازان شاکی شده‌اند.

گفتنی است قوه قضائیه درباره پرونده بابک زنجانی دو راه بیشتر نداشت: ۱- زنجانی را اعدام کند، اما اموال بیت‌المال به کشور برنگردد. ۲- اعدام وی را به شرط تلاش وی برای بازگرداندن اموال، به حبس ۲۰ ساله تبدیل کند. در نقطه مقابل، محافل سیاست‌باز و مغرض دوست داشتند زنجانی اعدام شود و پول‌ها برنگردد، تا سوژه عوام‌فریبی را داشته باشند.

در این زمینه قوه قضائیه گزارش داده است: «از اوایل دهه ۹۰ و اوج‌‎گیری تحریم‌های ظالمانه، بابک زنجانی به دلیل برخورداری از برخی ظرفیت‌ها و دسترسی‌ها در خارج از کشور، همکاری با وزارت نفت را آغاز کرد. اما در دی‌ماه ۱۳۹۲ با شکایت وزارت نفت، بازداشت و محاکمه شد. دادگاه بدوی در اواخر سال ۹۴، حکم محکومیت وی (اعدام و رد مال) را صادر کرد. پس از اعتراض بابک زنجانی، دیوان عالی کشور در آذرماه ۱۳۹۵، ضمن تأیید حکم دادگاه، در دادنامه صادره این نکته را اضافه کرد: «بدیهی است در صورت استرداد اموال و جبران خسارات وارده و اظهار ندامت و پشیمانی و توبه، محکوم‌علیه استحقاق برخورداری از مقررات ذیل ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی را خواهد داشت». با وجود تلاش‌های صورت گرفته برای بازگشت اموال به داخل، به دلیل برخی موانع، این اقدامات نتیجه مطلوبی در پی نداشت و تنها حدود یک‌چهارم از کل بدهی‌های زنجانی، به بیت‌‎المال بازگردانده شد. اردیبهشت ۱۴۰۲ با ابلاغ رئیس قوه قضائیه و در پی تاکیدات ایشان، به محکوم‌علیه، فرصتی با بازه زمانی مشخص داده شد تا تکلیف بازگرداندن بدهی‌ها را مشخص کند.

بر همین اساس و با تعامل سازنده دستگاه قضائی و سازمان اطلاعات سپاه، اموال بابک زنجانی با همکاری خودش در خارج از کشور شناسایی شده و مجموعه‌ای از راهکارهای پیچیده اطلاعاتی و حقوقی برای بازگرداندن اموال به داخل کشور در دستور کار قرار می‌گیرد. در نتیجه، محموله‌ای معادل بدهی‌های ارزی بابک زنجانی در بهمن‌ماه ۱۴۰۲، در چند مرحله توسط سازمان اطلاعات سپاه وارد کشور شده و در اختیار بانک مرکزی قرار می‌گیرد که بر اساس برآوردهای کارشناسی، ارزش آن با احتساب اموال مصادره شده قبلی زنجانی،
بیش از بدهی‌های وی به وزارت نفت می‌باشد».

نکته دیگری که مدعیان اعتدال و اصلاحات تعمدا بازگو نمی‌کنند، روند رشد بابک زنجانی است. فارغ از تصاویر موجود که مرحوم ‌هاشمی و آقای حسن روحانی را در حال تقدیر و جایزه دادن به بابک زنجانی نشان می‌دهد، گفت‌وگوی زنجانی، با نشریه کارگزارانی آسمان (به سردبیری محمد قوچانی) در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ (چهار ماه قبل از بازداشت وی) قابل تامل است.

زنجانی در این گفت‌وگوی آگهی‌گونه و تبلیغاتی- در حالی که تصویرش بر صفحه اول نشریه کارگزاران نشسته- درباره روند رشد خود می‌گوید:
«زمانی که در پادگان ولی‌عصر تهران سرباز بودم، آقای ‌هاشمی‌ رفسنجانی [رئیس‌جمهور وقت] برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست‌جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید به‌عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه‌جا کنید. حدود ۵ ماه از سربازی‌ام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت‌نامه‌ها را انجام می‌دادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را می‌کردم. بعد از خدمت... آقای نوربخش ۴-۵ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می‌داد تا در بازار پخش کنند. دلار ۳۰۰ تومان بود و همه می‌گفتند دلار می‌خواهد هزار تومان شود. مردم می‌رفتند شب تا صبح در صف بانک‌ها می‌خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه‌هایی که دارند دلار تزریق می‌کنند و ۴ یا ۵ نفر بودند، کار کن. اولین روز ۱۷ میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم ۱۷ میلیون تومان بود [۱۷ میلیون تومان کارمزد در یک روز به نرخ سه دهه قبل!!] با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان‌جاست) خریدم. هر روز دلار می‌گرفتم و در بازار می‌فروختم... (درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای ‌هاشمی را از نزدیک دیده‌ام. بعد از انتخابات، خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از ۸ سال است که عکس ایشان در اتاقم هست».

کد خبر 848860 منبع: کیهان برچسب‌ها خبر ویژه بابک زنجانی فساد

دیگر خبرها

  • کار بسیار دشوار منچسترسیتی برای تصاحب رکورد تاریخی چلسی
  • غیبت مشکوک لژیونر‌های ایران در ترکیه
  • خبری از علی کریمی و حسینی نیست(عکس)
  • استاد دانشگاه سمنان عضو هیات علمی نمونه کشوری شد
  • عیدی علیه آبی‌ها در بازی سرنوشت‌ساز
  • کاهش ۲۴ درصدی ورودی پرونده‌های طلاق توافقی در شهرستان بهارستان
  • ویترین تسنیم شماره ۶۵۸ / این کوروش افسانه است!
  • پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال شناسایی شد
  • شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال
  • پول بیت‌المال پس گرفته شد حامیان بابک زنجانی شاکی شدند!