کامبیز دیرباز هم به جمع «آقازاده»ها پیوست
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۳۰۹۳۷
از «تب سرد» تا «نابرده رنج» و «در چشم باد» تا «میکائیل»، «پشت بام تهران» و «زیر پای مادر» همگی سریالهایی بودند که ایفاگر نقش اصلی آنها الان بعد از سالها بازیگری وارد عرصه اجرا شده است.
اخبار چهره ها - درست است که امروزه اغلب بازیگران و خوانندهها از کار حرفهای خود دست کشیدند و به سمت اجرا یا کارهای اینچنینی رفتند اما این دلیل محکمی برای حضور بازیگران در عرصه دیگری نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
**آقای دیرباز از بازیگری تا اجرا چه مسیری را طی کردید؟
- در مورد مسیر من در بازیگری هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و من همچنان بازیگر هستم. در تمام دنیا به همین شکل است و اغلب بازیگرهایشان در کنار بازیگری، اجرا هم می کنند اما نمی دانم چرا در ایران اگر یک بازیگر بخواهد به ژانرهایی مثل اجرا نزدیک شود همه چیز برای مخاطب ما عجیب و غریب می شود چراکه مرسوم است بازیگر، تا آخر عمرش فقط بازی کند. سالها پیش نقش اصلی سریال میکائیل را که پلیس هم بود بازی کردم. حالا سوالی دارم و آن هم اینکه اگر نقش یک پلیس مثل میکائیل را بازی کنم و اتفاقا هر شب در هفته نیز از تلویزیون پخش شود، آیا شما باز هم می پرسید که چرا نقش پلیس بازی کردید؟ برای روشن تر شدن موضوع بهتر است فرض کنید سریالی به نام دست فرمون در حال پخش است و من به جای پلیس، نقش مجری را ایفا میکنم. آیا این اشکالی دارد؟ من در این مسابقه در حقیقت دارم نقش یک مجری را بازی میکنم.
** اتفاقا جنس بازی و اجرای شما در این مسابقه کاملا منطبق روی شخصیت و نوع کلام شما است.
-شما میتوانید من را به چالش بکشانید که بگویید داری بد اجرا یا بازی میکنی و یا اینکه چرا با وجود عدم توانایی در اجرا به این حیطه ورود پیدا کردی اما اینکه من استاندارهایی را رعایت کردم و دارم انجام میدهم جزو ویژگیهای من است نه جزو ضعف من. مثال دیگری میزنم درست نیست از فردی که پیانو میزند ایراد بگیریم که چرا ساز دیگری را غیر پیانو مینوازی؟ چراکه حتما مهارتش را داشته است و جزو ویژگیهای ذاتیاش بوده است در کنار اینکه ساز تخصصیاش پیانو است. اگر من اجرای بدی در این مسابقه دارم صحبت شما درباره اینکه چرا از بازی به سمت اجرا آمدید درست است در غیر اینصورت باید بگویم از توانمندی یک بازیگر است که بتواند اجرا بکند.
**یکی از دلیلهای انتخاب شما به عنوان مجری یک برنامهای که منحصرا درباره ماشین و رانندگی است به علاقه شخصی خودتان به این حوزه برمیگردد و اگر هر بازیگر و یا مجری دیگری به جای شما در این مسابقه در قالب مجری قرار میگرفت به اندازه شما نمیتوانست با چنین فضایی کنار بیاید.
-دقیقا درست میفرمایید اما در این سالها که به طور متمرکز بازی می کردم پیشنهادهای فراوانی در حوزه اجرا داشتم که هیچکدامشان برایم جذابیت آنچنانی نداشت که بخواهد به سمت اجرا ترغیبم کند، اما پیشنهاد اجرای دست فرمون قطعا یکی از پیشنهادهایی بود که به دلیل علاقه شخصی خودم به موتور و ماشین که بیس اصلی این برنامه است، دوست داشتم قبولش کنم. شاید این را بدانید که ۲۵ سال است که موتور سوار و ماشین سوارم.
** نوع اجرایی که شما برای این برنامه انتخاب کردید با سبک و ساختار این برنامه همخوانی دارد.
- روز اولی که خدمت آقای احسانی رفتم گفتم که من اجرا بلد نیستم. البته نه که بلد نباشم منظورم این است که برای مثال اگر به من بگویند نقش احسان علیخانی را بازی کن، در ابتدا اجراهای او را میبینم و بعد از آن کپی برداری میکنم و سعی میکنم دقیقا شبیه به علیخانی اجرا کنم. اما این به درد نمیخورد چراکه می توانستند خود آقای علیخانی را برای این کار بیاورند. من در این برنامه میزبان هستم نه مجری. در یک جاهایی بیشتر از بچهها هیجان دارم و منتظرم تا به پیست بروند اما اگر یک روز برنامه دیگری پیشنهاد شود که در حوزه موتور و ماشین نباشد شاید به چشم دیگری به آن نگاه کنم. در سینما امیر جدیدی در فیلم عرق سرد نقش مجری را بازی کرد و کسی هم به او نگفت چرا نقش مجری را بازی کردی؟ خودم احساس نمی کنم که اجرایم مخاطب را آزار دهد.
** «دست فرمون» تا هر زمانی که ادامه داشته باشد شما هم همراه برنامه خواهید بود؟
- اگر خدا بخواهد و تماشاچی من را بپذیرد، علاوه بر دست فرمون ، در سینما و تلویزیون هم میمانم. اگر مخاطب من را دوست داشته باشد من هم کار میکنم و معتقدم اگر تماشاچی بازیگر را نخواهد، بازیگر دیگر از میدان به در میرود.
** این برنامه از نظر فرهنگسازی چه هدفی دارد؟ چراکه برای من نوعی یا شرکت کننده های برنامه تصنعی است.چراکه این افراد با دیدن مجری و دوربین و ... ممکن است استرس داشته باشند و در نتیجه بیشتر برای مخاطب در خانه هیجان داشته باشد.
- ما هر شب ۴ شرکت کننده داریم اما این همه تشکیلات راه نمیاندازیم برای این تعداد محدود، بلکه هدف اصلی بیننده های ما هستند و آن ۴ نفر در هر قسمت میشوند همکار ما و به ما کمک میکنند تا این فرهنگ سازی انجام شود. ما باید بازخوردها را از مردم ببینیم نه از آن ۴ نفر.
** در حال حاضر فضایی ایجاد شده که بتوانید از مخاطبین برنامه بازخورد بگیرید؟
- الان خیلی زود است چونکه فقط ۱۲ برنامه پخش شده داریم و درست نیست اگر بخواهیم از الان به فکر تاثیرگذاری این برنامه روی مردم باشیم و توقع داشته باشیم یک برنامه بخواهد جریان سازی در فرهنگ رانندگی مردم ایجاد کند. واقعا هم اینطور نیست که یک برنامه بتواند جریان سازی رانندگی مردم یک کشور را تغییر دهد. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که از طریق دعوت و حضور مهمان های چهره بتوانیم حرفهایی از زبان آنها برای طرفداران شان بزنیم و اگر تعدادی از اینها به حرف ما گوش دهند ما برنده هستیم و به نظرم نباید اینطور برداشت کنیم که اگر این برنامه نحوه رانندگی مردم را تغییر داده پس بُرده است. دست فرمون در اصل نوعی سرگرمی برای مخاطبان است که در کنارش از این فرصت استفاده میکنیم تا حرفهایی درباره فرهنگ سازی رانندگی هم بزنیم.
** زمانیکه در «میکائیل» بازی میکردید موضوع موتور سواریتان پررنگ شده بود و اینطور که پیداست موتور را بیشتر از ماشین دوست دارید.
- بله، اما از زمانی که دختردار شدم، در موتور سواری خیلی به قوانین پایبندتر شدم و بدون کلاه ایمنی روی موتور نمینشینم. اما در جاهایی که مجبور باشم مثل سرمای هوا با ماشین تردد میکنم.
** موتور را به خاطر هیجان بالایی که دارد بیشتر دوست دارید؟
- بله، موتور وسیله راحتتر و کم جا تری است و هیجان بیشتری هم به نسبت ماشین دارد و وقتی سوار موتور میشوم فقط خودم هستم و خودم. از مزایای موتور این است که به نسبت ماشین باید شش دانگتر رانندگی کنید. اگر قرار است با ماشین چهار دنگ حواست را بگذاری با موتور باید کل حواست به رانندگی باشد و در این سالها امکان ندارد وقتی با موتور از خانه خارج میشوم نگویم خدایا به امید تو، اما وقتی سوار ماشین میشوم شاید این جمله را فراموش کنم و این هم به خاطر تفاوت امنیتی است که این دو وسیله نقلیه با هم دارند.
** اما موتور ۲۵۰ و ۱۰۰۰ که در فیلم سینمایی «اخراجیها ۱» داشتید موتوری بود که هر کسی نمیتوانست با آن رانندگی کند.
- شاید مسعود ده نمکی ویژگیهای شخصیتی من را میشناخت و این را میدانست که باید بازیگری را برای این نقش انتخاب کند که بلد باشد با آن موتور براند. اما در همان زمان هم بیشتر از هر چیز شباهت چهره و نوع بازیم برای ده نمکی مهم بود.
** چقدر در حضور مهمانهایی که به «دست فرمون» دعوت میشوند، دخیل هستید؟
-در اصل دعوت از مهمان، تعاملی است بین من، کارگردان و تهیه کننده. به هر حال برنامه ما قرار نیست در همین ۵۰ قسمت تمام شود و نگاه بلند تری داریم و این نگاه از سمت مدیران شبکه تا برنامهساز است. تمام عزیزانی که در حوزه ورزش، هنر و خوانندگی هستند یک روزی مهمان دست فرمون میشوند، اما با اولویت بندی. مثل احسان روزبهانی که برای مردم کشف نشده بود و بازخوردهای خوبی داشت.
** این امکان وجود نداشت که برای ضبط این مسابقه به پیست ورزشگاه آزادی بروید؟
- ما پیست را ساختیم، اما در ورزشگاه آزادی یک پارکینگ را پیست کردند و این پیست با پیست ورزشگاه آزادی قابل مقایسه نیست، حتی برای این پیست زمین را آسفالت کردند.
** قرار است از این پیست در آینده استفاده دیگری شود؟
- فعلا برای دست فرمون است و نمیدانم بعدا قرار است برای جای دیگری استفاده شود یا نه.
** شما مدتی است که در سریالی برای شبکه نمایش خانگی نیز به ایفای نقش پرداختید. در «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی نقشتان چیست؟
- قطعا نقش خود آقا زاده را در این سریال ندارم و نقشی که ایفا میکنم بسیار متفاوت از همه نقشهایی است که تا به حال بازی کردم، متفاوت و گول زنک و بعد از حدود ۱۵ سال در قالب نقش منفی ظاهر شدم. آقازاده ویژگیهای منحصر به فردی دارد و عنقا در این سریال به واسطه حضور در شبکه نمایش خانگی توانسته از خط قرمزها عبور کند.
** قطعا پیشنهادهایتان در قاب تصویر و بالاخص تلویزیون کم نیستند. اما سوالی وجود دارد و آنهم اینکه چه اتفاقی شما را به سمت بازی در شبکه نمایش خانگی سوق داد؟
- اساسا اینطور نیست که بخواهم تصمیم بگیرم از چه بازه زمانی تا چه بازه زمانی در شبکه خانگی باشم و بعد از آن به تلویزیون بروم. زمانهایی که پیشنهاد تلویزیون و شبکه خانگی دارم حرف اول و آخر را فیلمنامهای میزند که پیشنهاد میشود. ممکن است چهار سال پشت سر هم در تلویزیون پیشنهادهای جذاب داشته باشم مثل میکائیل، پشت بام تهران و زیر پای مادر و دقیقا در چهار سال متوالی در تلویزیون سریال بازی کردم و در هر کدام از اینها نقش اصلی بودم. هر سه این کاراکترها برایم بسیار جذاب بودند و موازی شدند با مقطعی که اغلب فیلمنامهها کاراکتر محور نبودند. یادم است تمام فیلمنامههای آن زمان، چهار پنج نقش اصلی داشتند و تا پایان هم متوجه نمیشدید کدام نقش اصلی است؟ و خیلی هم برای مخاطبان جذاب بود. مثل ابد و یکروز که همه شخصیتها قصه را با خود پیش میبردند و در پایان مخاطب متوجه نمیشد قصه، قصه کدامیک از این آدمها است؟ اما خب سلیقه من این شکل بود که در این سالها به دنبال فیلمنامههای قهرمان محور بودم. مثل میکائیل که آنقدر قهرمان است و آنقدر قصه اصلی برای او است که اسم سریال، اسم شخصیت میکائیل است و قصه، قصه او است. یا زیر پای مادر که اگر اسمش را برمیداشتید شاید خلیل کبابی را برایش انتخاب میکردید، کما اینکه در زمان پخش این سریال خیلیها میگفتند پای تلویزیون بنشینیم و خلیل کبابی ببینیم و همه اینها از محوری بودن این کاراکتر میگوید. همان زمان اصلا به این فکر نمیکردم که چهار سال است در تلویزیون بازی میکنم و این برایم مهم بود که کاراکتر مورد علاقهام را بازی میکنم.
** در سینما چطور؟ کاراکتر محوری نداشتید؟
- اگر هم در آن چهار سال پیشنهاد سینمایی داشتم، کاراکتر پیشنهادی به اندازه مجموعههای تلویزیونیام محوری نبوده است. نزدیک 7 ماه مشغول بازی در سریال زیر پای مادر بودم و در این مدت هم اغلب همکاران و دوستان میدانستند که کار دیگری انجام میدهم، اما در فواصل بین کارها اگر پیشنهادی بود پیشنهاد خیلی خوبی نبود.
** یعنی در این چند سال برای قبول نقشی که بازی میکردید، صرفا نقش اصلی برایتان مهم بود؟
- ایدهآلم نقش اصلی بود. البته باید این را هم بپذیریم که سریالهای مدرن از این ماجرا فاصله گرفتند برای مثال همین سریال آقازاده جزو سریالهای مدرنی است که در خارج از کشور هم مخاطب فراوانی خواهد داشت.
** سریالهای خارجی را دنبال میکنید؟
- بیشتر از اینکه فیلمهای خارجی ببینم، سریالهایشان را میبینم و در آنجا هم روال به اینصورت است که قصه اصلی روی یک قهرمان نمیچرخد. برای مثال قلب یخی حامد عنقا هم به این شکل بود که قصه از دوش یک کاراتر به دوش یک کاراکتر دیگر منتقل میشد. در آقا زاده هم به همین شکل است و قصه، قصه یک نفر نیست و مخاطب مدام شاهد رخ دادن اتفاقهای جدید است. حتی انتخاب بازیگران هم تکلیف مخاطب با قصه را روشن میکند و معتقدم قصهای که به خوبی در هم تنیده میشود و هر فردی وظیفه خودش را در آن انجام میدهد، قصه جذابی خواهد شد. بنابراین اصلا اینطور نیستم که بگویم یا کاراکتر قهرمان محور بازی میکنم یا اصلا بازی نمیکنم.
** شما تا به حال با بهرنگ توفیقی دو تجربه سریال داشتید. بخشی از قبول این پیشنهاد هم به خاطر همکاریهای سابق بوده است؟
- سالها است که با بهرنگ توفیقی دوست و همکار هستم و در دو سریال او بازی کردم و همچنین قلم حامد عنقا را خیلی قبول دارم و به همین خاطر باعث شد تا در این سریال از ایده آل خودم که بازی در نقش محوری بود فاصله گرفتم و گفتم که یکبار هم که شده سریال مدرن را تجربه میکنم. حتی سریال نهنگ آبی به کارگردانی فریدون جیرانی هم در این سبک ساخته شد و خیلی از سریالهای دیگر که دارند به این روش تولید میشوند.
** اما مدتی است که سطح کیفی سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی تولید میشوند، پایین آمده است؟
-بله، اما اینکه موفق هستند یا نه بحث دیگری است. اما تا جایی که میدانم بسیاری از این سریالها دیگر کاراکتر محور نیستند، حالا میتوانند سریالهای موفقی باشند یا نه.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: کامبیز دیرباز آقازاده علیخانی دست فرمون مسعود ده نمکی حامد عنقا آقازاده کامبیز دیرباز سریال نمایش خانگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۳۰۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
جالب اینجاست که در این میان یک رسانه نوشته بود بهواسطه ضعیفبودن کارنامه عملکرد VODها یا همان شبکه نمایش خانگی، آمار مخاطبان تلویزیون بالا رفته! و به نوعی نفس تازهای به رسانهملی تزریق شده است؛ اما نکته مهم، صحبتهای مطرحشده از سوی یکی از مدیران شبکههای نمایش خانگی است که نشان میدهد وضعیت این تولیدات و روابط آنها بیشتر از چیزی که مخاطبان مطلع باشند آشفته است و تنها یک اظهارنظر باعث شده تا دمل چرکین تولیدات عجیب و نمایش خانگی بیشتر از قبل برای مخاطب سر باز کند.حالا با تازهترین نظرسنجی منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، همه این تحلیلها بر باد رفته و نشان میدهد که مخاطبان تلویزیون واقعی و حتی بیشتر از آمار اعلامشده از سوی مقامات رسانهملی است. آمار منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، از این منظر اهمیت دارد که نه از سوی خود تلویزیون که از سوی یک رسانه مستقل مطرح شده که آمارهایش تاکنون محل استناد بسیاری از تحلیلهاست. این آمار نشان میدهد که ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکههای تلویزیونی میبینند، ۳۵.۲درصد شبکه آیفیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا میکنند. میزان تماشای این شبکهها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آیفیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک بوده. همچنین ۶۹.۲ درصد «ایرانیان» بیننده برنامههای صداوسیما هستند.«مردان آهنین» پرمخاطب شد
این نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) یک طرح نظرسنجی با عنوان «سنجش نگرش مردم در خصوص برنامههای صداوسیما» با تعداد نمونه ۱۷۱۵نفرازشهروندان ۱۵سال به بالای سراسرکشور در «هفته آخر فروردینماه» سالجاری بوده که به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده و نکات مهمی را از مخاطبان تلویزیون روشن میکند. در مدت اخیر مطالبه بسیاری از منتقدان و فعالان رسانه بیان آمار روشن از میزان مخاطبان تلویزیون بود که بارها با حدس و گمان مطرح میشد. بااینحال، حتی زمانی که خود رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما آمار را بهصورت شفاف، دقیق و در حضور رسانهها بیان کرد، بازهم این نقدها ادامه یافت. حالا به نظر میرسد که با اعلام آمار از سوی مرکز ایسپا، بتوان تحلیل بهتری روی مخاطبان برنامههای تلویزیون داشت. بخشی از یافتههای ایسپا مربوط به درصد مخاطبان به تفکیک برنامههاست. یافتههای نظرسنجی ایسپا نشان میدهد ۹/۳۶درصد از «ایرانیان» برنامه مردانآهنین،۳۴.۷درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۳۴.۲درصد برنامه محفل، ۳۲.۳درصد برنامه شبخوش، ۳۱.۸درصد برنامه فوتبال برتر، ۲۹.۷درصد برنامه پانتولیگ و ۲۶.۵درصد برنامه معرکه، ۲۴.۵درصد برنامه مهمونی، ۲۱.۳درصد برنامه ماه خدا، ۱۸.۸درصد برنامه ماه من، ۱۷.۲درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۱۶درصد برنامه پاورقی و ۱۲.۱درصد برنامه برمودا را دیدهاند.میزان تماشای این برنامهها در بین «افرادی که تلویزیون تماشا میکنند» ۵۳.۳درصد برنامه مردان آهنین، ۵۰.۱درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۴۹.۴درصد برنامه محفل، ۴۸درصد برنامه شبخوش، ۴۶درصد برنامه فوتبال برتر، ۴۲.۹درصد برنامه پانتولیگ و ۳۸.۳درصد برنامه معرکه، ۳۵.۴درصد برنامه مهمونی، ۳۰.۷درصد برنامه ماه خدا، ۲۷.۲درصد برنامه ماه من، ۲۴.۸درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۲۳.۱درصد برنامه پاورقی و ۱۷.۵درصد برنامه برمودا بوده است. همچنین ۴۵.۴درصد از «ایرانیان» گفتهاند سریال زیرخاکی، ۲۳.۲درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۰.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند. میزان تماشای این سریالهای تلویزیونی در بین «بینندگان تلویزیون» حاکی از این است که ۶۵.۵درصد آنها گفتهاند سریال زیرخاکی را دیدهاند. ۳۳.۵درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۹.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند.
رشد مخاطب در دوران افول تلویزیونهای خارجی
نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد، یکی از جملات رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست که در نشست اخیر گفته بود نباید انتظار مخاطب ۸۰درصدی از رسانه تلویزیون داشت، چراکه در کشورهای دیگر هم این آمار حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است. در همان نشست هم برخی خبرنگاران با واکنشهای کنایهآمیز از این مقایسه گفتند و خواستار توضیح شدند که شاکرینژاد گفته بود: «امروز در عصری هستیم که مخاطب را باید ترکیبی از برادباند و برادکست دانست و از آن گریزی نیست. در حقیقت این عددها در این عصر چیزی شبیه معجزه است. مثلا مرکز تحقیقاتی در آمریکا یا انگلیس که میزان مخاطب را ارائه میکند، بهندرت آمارهایش به ۱۰درصد میرسد؛ بهعنوانمثال، برنامه پرمخاطب ۲۰۲۳ انگلیس، برنامه مربوط به تاجگذاری چارلز بود که ۱۲.۵میلیون نفر درمجموع آن را دیده بودند که حدود ۱۸درصد میشود. امروز وقتی با مردم صحبت میکنیم متوجه میشویم مردم در بستر خارج از تلویزیون و بر بسترهای دیگر مصرف رسانهای دارند. در حقیقت باید به یک فناوری برسیم که وقتی درباره میزان مخاطب صحبت میکنیم، هر دو را لحاظ کنیم.» انتشار آمارهای ایسپا در کنار این صحبتهای مطرحشده از سوی شاکرینژاد که حداقل آمار را بیان کرده بود، نشان میدهد که تلویزیون بهعنوان یک رسانه سنتی، هنوز هم مخاطبان خود را دارد و بیان آمار ۶۹.۲درصد برای مخاطبان تلویزیون، مهر تاییدی بر درستبودن آماری است که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده بود. البته خود مرکز هم در نشست فوق تاکید کرده بود که حداقل آمار را بیان کرده و حتی میتوان گفت آمار فراتر از این مقدار است. نگاهی به تعداد کلیدواژههای تکرارشده در پیامکهای سامانه ۱۶۲ هم دال بر این است که مخاطبان تلویزیون به شکل دقیق این رسانه را تماشا کرده و از طریق همین سامانه، نظرات خود را درباره جزئیات این تولیدات بیانمیکنند.
دلیل اهمیت آمار ایسپا
ناگفته پیداست که هر رسانهای برای رسیدن به قله برنامههای خود نیاز به اصلاح و دریافت بازخورد دارد و بهطور قطع برخی تحلیلهای مطرحشده ــ صرفنظر از اهداف پشت آن یا صادقانه بودن یا نبودن نکات ــ میتواند رسانهملی را در جهت بهبود و استمرار جذب مخاطب هدایت کند. کما اینکه دو محور هویتمحوری و عدالتگستری که در اهداف تحولی سازمان صداوسیما قید شده و هر بار در صحبتهای رئیس این سازمان مورد تاکید قرارمیگیرد هم نشان از همین رویکرد ثبت بازخورد دارد. بااینحال، نمیتوان انکار کرد که برخی از این تحلیلها تنها هدف خود را بر نقد غیرعادلانه و یکطرفه علیه رسانهملی گذاشتهاند که در این صورت نمیتوان آن را موثر دانست. آمار۶۹.۲درصد مخاطب برای تلویزیون و بیان آن درزمانی که بحثها پیرامون مخاطبان این رسانه بالا گرفته، میتواند فصل تازهای برای ارائه نقدهای درست ومنصفانه و البته نگاه به عملکرد واقعی و مستند رسانهملی باشد.