Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-07@10:22:05 GMT

چگونه زنان معتاد اسیر مردان پاانداز شدند؟

تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۴۱۱۷۶

چگونه زنان معتاد اسیر مردان پاانداز شدند؟

همشهری آنلاین/ زینب زینال زاده: ۶ سال از تعطیلی تنها مرکز دی. آی و سی. زنان می گذرد. اتفاق می‌گذرد اما اثرات ناخوشایند تعطیلی این مرکز در کلونی‌های اعتیاد مشهود است. این اتفاق درس عبرتی برای تصمیم‌گیرنده‌ها نشد؛ چراکه این روزها زمزمه تعطیلی مراکز دی.‌آی.‌سی به بهانه نشت متادون از این مراکز به گوش می‌رسد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شنیده‌هایی که ما را برآن داشت تا با «لیلا ارشد» مدیر وقت نخستین و تنها مرکز دی.‌آی‌.سی زنان در ایران و خاورمیانه درباره کارکرد دی.‌آی‌.سی‌ها و انتقاداتی که این روزها عملکرد این مراکز را زیر سؤال برده است، گفت‌وگو کنیم.

لیلا ارشد 

آمار دقیقی از جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد، اما براساس برخی پژوهش‌ها، ۷تا ۱۰‌درصد جمعیت معتاد کشور را زنان تشکیل می‌دهند. به‌طور کلی در مقایسه با سال‌های گذشته اعتیاد در زنان رواج بیشتری پیدا کرده است و این روزها شاهد حضور تعداد زیادی از آنها در کلونی‌هایی مانند هرندی هستیم. جایی که نخستین مرکز DIC (مرکز کاهش آسیب اعتیاد) با هدف حمایت از این قشر آسیب‌پذیر راه‌اندازی شد اما ۶ سال پیش به دلیل برخی از سیاست‌های اجرایی نامناسب و پراکنده، گروه هدف این مرکز تغییر و به‌عنوان مرکز حمایت‌های اجتماعی شروع به کار کرد و اکنون خدمات درمانی، آموزشی، حقوقی، روان‌شناسی، مددکاری اجتماعی و دندانپزشکی و... به زنانی که قطع سوء‌مصرف کرده‌اند و فرزندان این زنان ارائه می‌دهد. «لیلا ارشد» مدیر عامل مرکز کاهش آسیب زنان و مدیر خانه خورشید در گفت‌وگو با همشهری محله این اتفاق را ناخوشایند می‌داند و می‌گوید: «مرکز دی.آی.سی مکان امنی برای زنان معتاد و آسیب‌دیده بود. آنها متادون‌تراپی می‌شدند و امید به زندگی‌شان افزایش می‌یافت اما نبود سیاست واحد و نگرش یکپارچه در حوزه اعتیاد، منجر به تغییراتی در مرکز دی.‌آی.‌سی ویژه زنان شد و صدمات جبران‌ناپذیری به این قشر وارد کرد.» تعطیلی این مراکز به دلیل عملکرد نامطلوبشان و همچنین نشت متادون از این مراکز به بازار سیاه و تشکیل مافیای متادون فرضیه‌هایی هستند که این روزها در محافل مطرح می‌شود.

«اعتیاد، بیماری است و معتاد بیمار.» چند سالی است که این تعریف در حوزه موادمخدر ارائه و از تغییر رویکرد حاکمیت نسبت به اعتیاد و معتاد حکایت دارد. به گفته لیلا ارشد، براساس این تعریف شهروندان و مسئولان باید طرز رفتار با اعتیاد و مبتلایان به آن را بدانند و جوانب مختلف را مدنظر قرار دهند. این فعال اجتماعی مدیر نخستین و تنها مرکز دی.آی.سی ویژه زنان در کشور و خاورمیانه که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را شروع کرده بود، می‌گوید: «اعتیاد، بیماری‌ای چند وجهی است و برای مقابله، کنترل و کاهش آن باید جنبه‌های اجتماعی، فیزیکی و روانی بیمار مدنظر قرار بگیرد. توجه به یک وجه و یا یک جنبه و نادیده گرفتن جنبه‌های دیگر قطعاً نتیجه‌ای نخواهد داشت و این‌گونه سیاست‌های ناقص می‌تواند آسیب‌زا باشد. ترک دادن اجباری و فقط دور کردن معتاد از مواد که همان جنبه فیزیکی را شامل می‌شود، کافی نیست. این بیماران پس از مراحل ترک فیزیکی به نیاز حمایت‌های اجتماعی و روانی برای رسیدن به پاکی دارند. فراهم کردن بستر پذیرش بیمار در جامعه و اماکن، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار، جلب اعتماد مردم و تشکیل خانواده از یک سو و ارائه مشاوره‌های روان‌شناختی برای رهایی و ماندگاری در درمان با هدف دوری از اعتیاد، بسیار حیاتی، لازم و ضروری هستند.» ارشد باور دارد بی‌توجهی به یکی از این جنبه‌ها هر نوع سیاستگذاری و حمایت را با شکست مواجه می‌کند.

نگرش بشردوستانه

«مراکز دی.آی.سی با ارائه حمایت‌های سه‌جانبه از معتادان و با یک نگرش بشردوستانه و حقوق بشری شکل گرفته‌اند.» این مطلب را لیلا ارشد مطرح می‌کند و در ادامه می‌گوید: «همه معتادان باور و یقین دارند یکبارمصرف زیاد است و هزار بار مصرف کم. به اعتقاد آنها نخستین روز، مصرف معتاد را به عرش می‌رساند و لذت وصف‌ناپذیری دارد و پس از آن اگر هزار بار هم مصرف کنند دیگر به لذت نخستین روز مصرف دست نمی‌یابند. بنابراین هر روز که می‌گذرد برای تجربه دوباره لذت نخستین مصرف، میزان مصرف را افزایش می‌دهند و نوع مواد را عوض می‌کنند که در اوج ناآگاهی می‌تواند به مرگشان منجر می‌شود. همین عوامل زمینه را برای راه‌اندازی فعالیت مراکز دی.آی.سی در دهه ۸۰ فراهم کرد.» متادون، دارویی است که در این مراکز برای کاهش و کنترل سوء‌مصرف موادمخدر با تجویز پزشک در اختیار معتادان قرار می‌گیرد. مدیرعامل خانه خورشید می‌گوید: «سوء‌مصرف‌کننده می‌خواهد مصرف مواد را ادامه دهد تا نخستین لذت مصرف برایش تکرار شود. اما در این مسیر خطرات زیادی پیش می‌آید. خطر تزریق، انجام رفتارهای ضد اجتماعی، رفتارهای پر خطر جنسی و سرقت و ابتلا به بیماری‌های ویروسی مانند ایدز.... در کمینشان است. متادون در شرایط کنونی بهترین گزینه برای کمک به سوءمصرف‌کنندگان مواد مرفینی بوده و هست. برای سوءمصرف‌کنندگان، مواد صنعتی نیز مشاوره‌های روان‌شناختی طولانی مدت و حمایت‌های اجتماعی کمک‌کننده است. به‌طور کلی مراکز دی.آی.سی تأسیس شدند تا آسیب‌های ناشی از اعتیاد را کاهش دهند.» معتادان در این مراکز علاوه بر متادون، لباس، آموزش و خوراک دریافت می‌کنند و کارشناسان هم با تشکیل جلسات متعدد به آنها مشاوره می‌دهند.

تأسیس مراکز دی.آی.سی در کلونی معتادان و اعتیاد

جانمایی و راه‌اندازی مراکز دی.آی.سی در دل محله‌هایی که درگیر اعتیاد بودند، بهترین راهکار و سیاست بود. لیلا ارشد و بسیاری از فعالان اجتماعی و افرادی که در حوزه موادمخدر فعال هستند این سیاست را می‌پذیرند. ارشد می‌گوید: «معتاد نیاز به کمک دارد و بنابراین مراکز دی.آی.سی باید در دسترس آنها قرار گیرد. تجربه چندین ساله‌ام نشان می‌دهد که معتادان برای دریافت حداقل امکانات ترجیح می‌دهند حداقل مسافت را طی کنند. بنابراین اگر مراکز کاهش آسیب در دسترس معتادان نمی‌بود قطعاً امروز جامعه با معضل‌های بزرگی چون گسترش ایدز و هپاتیت مواجه می‌شد. راه‌اندازی این مراکز در محله‌های شوش، هرندی، راه‌آهن و فرحزاد و خاک‌سفید، بهترین تصمیمی بود که گرفته شد. امروز معتادان با مراجعه به این مراکز علاوه بر دریافت قرص و شربت متادون، نیازشان به مواد مخدر کاهش یافته و با دریافت سوزن و سرنگ و کاندوم، رفتارهای پرخطر و انتقال ویروس از طریق روابط جنسی پرخطر و تزریق مشترک به حداقل رسیده است.»

سیاست‌های چندگانه

مراکز کاهش آسیب توسط وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی در کلونی‌های اعتیاد راه‌اندازی شده است. لیلا ارشد می‌گوید: «فلسفه تشکیل و راه‌اندازی مراکز دی.آی.سی درست بود اما در گذر زمان سیاست‌های چندگانه، آنها را با مشکلات عدیده‌ای مواجه کرد. این مراکز وقتی با چالش مواجه شوند، قطعاً نمی‌توانند به وظایفی که برایشان تعریف شده درست عمل کنند. وزارت بهداشت، یک تصمیم می‌گیرد و نیروی انتظامی حرف دیگری می‌زند و مسئولان بهزیستی، ستاد مبارزه با موادمخدر و شهرداری و... هم به گونه‌ای متفاوت عمل می‌کنند. همه مسئولان حرف می‌زنند اما نوای دلنشین و آهنگ موزونی به گوش نمی‌رسد. همین حرف‌ها و سیاست‌های چندگانه مانند آفتی است که مراکز کاهش آسیب را با مشکل مواجه می‌کند.» مراکز دی.آی.سی مکان امنی برای معتادان است و مانند مراکز ماده ۱۶، اجباری برای بستری بیماران نیست و آنها خودخواسته به این مراکز مراجعه و خدمات دریافت می‌کنند. برای معتادانی که به این مراکز مراجعه می‌کنند کارت عضویت صادر می‌شود و به واسطه همین کارت، پلیس در طرح جمع‌آوری معتادان نباید آنها را دستگیر کند. ارشد می‌گوید: «بارها مشاهده شده که به دلایل متعدد پلیس می‌تواند به این قانون متعهد نباشد و در اجرای طرح‌های جمع‌آوری همه معتادان را دستگیر می‌کند و با این کار زحمات کارشناسان و پزشکان مراکز کاهش آسیب را نقش برآب می‌کند. برای اینکه شاهد نتایج موفق و رضایتبخش در مراکز کاهش آسیب باشیم باید همه سیاستگذاران و متولیان این مراکز به یک نگرش واحد برسند.»

تعطیلی متادون‌تراپی در تنها مرکز   دی.آی.سی زنان

به گفته مدیرعامل خانه خورشید، در گذشته تعداد زنان معتاد کم بود اما در همان دهه۸۰ مرکز کاهش آسیب برای آنها در دروازه‌غار راه‌اندازی شد و مأمنی بود برای زنان سوء‌مصرف‌کننده، کارتن‌خواب، بی‌خانمان، تن‌فروش و کودکانی که در پی رابطه آزاد به دنیا می‌آمدند. زنان در این مرکز متادون‌تراپی می‌شدند و مشاوران آنها را در خصوص روش‌های صحیح و بیماری‌های مقاربتی راهنمایی می‌کردند. دستگیری زنان معتاد و انتقال آنها به مرکز شفق که مدیریتش در اختیار مردان بود، مسائلی پیش آورد که منجر به ایجاد تغییراتی در عملکرد مرکز دی.‌آی.‌سی زنان و تعطیلی بخش متادون شد. او در تشریح ماجراهای پیش آمده می‌گوید: «۴ سال پیش طرح دستگیری معتادان متجاهر در محله‌های هرندی، شوش و دروازه غار اجرا شد. زنانی را که کارت مرکز دی.آی.سی داشتند هم همراه با سایر معتادان سوار اتوبوس کردند و به شفق بردند. بسیاری از فعالان اجتماعی، برخی از نمایندگان مجلس و مدیران دولتی به این ماجرا اعتراض کردند. نبود امکانات مناسب، کمبود جا و فقدان برنامه اصولی برای نگه داشتن زنان سبب شد مسئولان شفق اعلام کنند کسانی که همسر دائمی و موقت و صیغه‌ای دارند، به آنجا مراجعه کنند و همسرانشان را ببرند. مردان «پاانداز» (یا دلالان جنسی)، ساقیان مواد و معتادانی که زنان را می‌شناختند با صیغه‌نامه‌های دست‌نویس رفتند و آنها را آزاد کردند. بنابراین زنان آزاد شده در محله تن به خواسته نامشروع مردان دادند و برای تأمین مواد و جای خوابشان، به دستور مردان تن‌فروشی کردند. آسیب در محله دروازه غار و هرندی با این روند افزایش یافت. ما هم در مرکز دی.آی.سی امکانات و اختیارات محدودی داشتیم و وقتی با این حجم مراجعه و آسیب مواجه شدیم و از سوی دیگر مسئولان و متولیان از مرکز حمایت لازم را انجام نمی‌دادند و به تعهداتشان عمل نمی‌کردند، تصمیم گرفتیم بخش متادون‌تراپی مرکز را تعطیل کنیم.»

اما ارشد و دوستانش برای حمایت از زنان معتاد و کاهش آسیب در کلونی‌های اعتیاد، گروه هدف خود را تغییر می‌دهند تا علاوه بر کاهش آسیب، زمینه ترک و بازگشت زنان به کانون خانواده را فراهم کنند. ارشد از تعطیلی مرکز DIC زنان به شدت ناراحت است و می‌گوید: «زنان، این مرکز را محل امنی می‌دانستند که با اتفاقات رخ داده اعتمادشان سلب شد.» مدیرعامل خانه خورشید اعتراض مردم از افزایش آسیب در محله‌های هرندی و شوش و دروازه‌غار را نتیجه بی‌تدبیری مسئولان و سیاستگذاران می‌داند و می‌گوید: «مراکز دی.آی.سی هرگز عامل افزایش آسیب نبوده‌اند. با راه‌اندازی این مراکز معتادان کمترین مزاحمت را برای شهروندان داشته و دارند و رفتارهایشان کنترل شده است. اگر امروز در شوش و هرندی آسیب بیداد می‌کند، سیاست‌های چندگانه و متفاوت به بهبود وضعیت محله کمک نکرده و انتظار این است که نهادهای تصمیم‌گیرنده طی ۱۰ سال گذشته نتایج طرح‌های اجرا شده را ارزیابی و اعلام کنند چند نفر ‌این معتادان پس از دستگیری‌های مکرر و بردن به کمپ‌های اجباری جامعه‌پذیر شدند؟ و برای چند نفر شغل و مسکن و بیمه فراهم شده است؟»

چرا تولید دو برابری متادون؟

نشت متادون از مراکز دی.آی.سی دومین اتهامی است که به مراکز کاهش آسیب وارد می‌شود. لیلا ارشد به صراحت می‌گوید: «چندی پیش مصاحبه یکی از مسئولان وزارت بهداشت را می‌خواندم. آنجا اعلام شده بود که تولید متادون بیش از دو برابر میزان تقاضای مراکز گذری و کلینیک‌های ترک اعتیاد است. متادون خیلی حساب شده و با دقت و نظارت زیاد در اختیار مراکز دی.آی.سی قرار می‌گیرد و آمار دریافتی‌ها و مصرفی‌ها به‌طور مرتب به وزارت بهداشت گزارش می‌شود. وقتی تولید دوبرابر باشد قطعاً وارد بازار آزاد می‌شود. البته ممکن است تخلفاتی در مراکز کاهش آسیب رخ دهد که قابل بررسی است اما گفتن اینکه متادون فقط از مراکز دی.آی.سی نشت کرده است، درست نیست و صحت ندارد

کد خبر 468135 برچسب‌ها همشهری محله اعتیاد - مواد مخدر زنان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: همشهری محله اعتیاد مواد مخدر زنان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۴۱۱۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نتیجه‌ای‌که قابل پیش‌بینی بود

حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بی‌تدبیری عده‌ای کارناشناس و برنامه‌ریز به دور از واقعیت‌های جامعه شود.

به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: اتفاقات تلخ و تکان‌دهنده شامگاه چهارشنبه استادیوم آزادی در جریان یک بازی فوتبال شوکی حیرت انگیز برای جامعه ما محسوب می‌شود، اما واقعیت آن است که به نوعی مدت‌ها قبل درخصوص چنین حوادث تلخی هشدار داده شده بود.

ماجرا از آن قرار است که در جریان بازی دو تیم سپاهان و پرسپولیس که همچون بازی‌های چند وقت اخیر با حضور تماشاگران خانم برگزار شد، صحنه‌هایی در روی سکوها خلق شد که از شدت وقاحت قابل طرح نیست؛ اما آنچه می‌توان با عرض تأسف بدان اشاره کرد؛ فحاشی و توهین‌های بسیار زشت و غیر اخلاقی تعداد زیادی از تماشاگران منتسب به یک تیم علیه زنان تماشاگر منتسب به تیم مقابل بود. به کارگیری چنین الفاظی خطاب به بانوان حاضر در ورزشگاه در حالی بود که این صحنه‌ها و الفاظ فرسنگ‌ها با روح حاکم بر اصل ورزش فاصله دارد. البته از سوی دیگر شاهد برخی صحنه‌های واکنشی زشت و زننده از سوی تعداد معدودی از زنان هم بودیم.

در کنار این؛ انتشار ویدئویی از صحبت‌های زشت و زننده یک به اصطلاح لیدر تیم علیه زنان و دختران حاضر در ورزشگاه واکنش‌های گسترده اعتراضی مردمی را در پی داشت.

حال سؤال اینجاست؛ آیا فحاشی و توهین در ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات فوتبال در کشورمان یک اتفاق بدون سابقه و حادثه‌ای غیر قابل پیش‌بینی است و یا اینکه با توجه به شرایط ناخوشایند جو استادیوم‌های ورزشی فوتبال در کشورمان در سال‌های گذشته و انواع و اقسام درگیری‌ها، توهین‌ها، سنگ‌پرانی‌ها و... می‌توان آن را اتفاقی قابل انتظار در ادامه حوادث تلخ گذشته دانست؟

کسانی که اندکی با جو ورزشگاه‌های به خصوص فوتبال در کشورمان آشنا باشند یا اخبار و حواشی فوتبالمان را دنبال کنند گواهی بر این ادعا خواهند بود که در سال‌های گذشته و هفته به هفته شاهد حواشی تلخ و دلسردکننده و پررنگ‌تر از متن در خلال بازی‌های لیگ بوده و هستیم. با احترام به طیف هواداران ریشه‌دار و فوتبالی و اخلاق مدار باید گفت تقریباً ورزشگاهی در بین ورزشگاه‌های برگزاری مسابقات فوتبال کشورمان نیست که به نوعی در آن شاهد حاشیه‌های آزاردهنده و درگیری لفظی یا فیزیکی و توهین به تماشاگران مقابل یا بازیکنان و مربیان حریف و داور و... نباشیم. اهل فن حتماً اذعان می‌کنند که به دلیل جو ناخوشایندی که بیان شد، سال‌هاست بسیاری از هواداران قدیمی و خانواده‌ها نه خود در ورزشگاه حاضر می‌شوند و نه اجازه حضور به فرزندانشان می‌دهند. احتمالاً تصویر تکان‌دهنده‌ای که چند سال قبل از پدری که با فرزند خردسالش در استادیوم حاضر شده بود اما مجبور شده بود با دستانش گوش فرزندش را بگیرد تا الفاظ ناشایست برخی هواداران را نشنود دیده باشید.

در این شرایط به طرز عجیبی به یک باره در یکی دو سال اخیر در ادامه برخی تلاش‌های جسته و ‌گریخته قبلی، مسئله حضور زنان در استادیوم‌های فوتبال مطرح شد و شاهد بودیم از سوی برخی رسانه‌های داخلی و خارجی، چهره‌های سیاسی و فعالان حوزه زنان، سلبریتی‌ها و... به آن دامن زده می‌شد. عجیب آنکه مسئله حضور زنان در استادیوم که شاید جزو ۲۰ مطالبه اصلی زنان و دختران کشورمان نیز نبود تبدیل شد به یک مطالبه مثلاً سراسری و الزام آور! برخی فشارهای فدراسیون جهانی را بهانه کردند و برخی برای تحقق این مطالبه بر شیپور برابری زنان و مردان دمیدند. به نوعی شاهد یک مسئله‌سازی هدفمند بودیم که مثل همیشه برخی از مسئولان کشور نیز با شیرجه در این جریان متلاطم و مسئله‌سازی کاذب، وارد بازی شدند! در این بین از همان ابتدا بارها هشدار داده شد که این مطالبه کاذب نسبتی با واقعیت مطالبات زنان جامعه ندارد و حتی اگر فرضاً این یک مطالبه جدی هم باشد جو ورزشگاه‌های فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیر فرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن‌ گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد.

مدافعان حضور زنان در این چنین ورزشگاه‌هایی در پاسخ مدعی بودند که اتفاقاً حضور بانوان در استادیوم جو نامناسب و غیر فرهنگی را به طور خودکار کنترل می‌کند! و البته گاه مثل آنچه چند هفته قبل در ورزشگاه اراک گذشت، نیز شاهد حوادث عجیبی هستیم که قابل پیش‌بینی هم نیست. جالب اینکه اصرار به حضور زنان در ورزشگاه‌های برگزاری فوتبال مردان در شرایطی است که سال‌هاست لیگ فوتبال و فوتسال زنان کشورمان در سطح بالایی برگزار می‌شود اما معمولاً یا تماشاچی ندارد یا اندک بانوان تماشاچی در محلی این بازی‌ها حاضر می‌شوند.

نداشتن شرایط حضور همراه با حفظ کرامت زنان در استادیوم‌ها موضوعی است که در نامه روز گذشته وزیر ورزش به رئیس فدراسیون فوتبال به صراحت مورد گوشزد قرار گرفته است: «...متأسفانه نه تنها شاهد بهبود شرایط فرهنگی حاکم بر ورزشگاه‌های فوتبال نیستیم، بلکه شاهد بروز و ظهور صحنه‌ها و اتفاقاتی هستیم که هرگز در شأن هواداران ایرانی نبوده و متأسفانه رفتار برخی هوادارنماها زمینه ایجاد خدشه بر منزلت و کرامت زن ایرانی را نیز فراهم کرده است که رصد و کنترل این افراد معدود وظیفه باشگاه‌هاست.معتقدم بروز این نوع حوادث، ناشی از فقدان برنامه جامع فرهنگی برای بهبود جو حاکم بر ورزشگاه‌های فوتبال و همچنین ناشی از کم‌توجهی برخی باشگاه‌های فرهنگی ورزشی فوتبال کشور است که متأسفانه لفظ «فرهنگی» را به عاریه یدک کشیده و فاقد اهتمام لازم برای ساماندهی هواداران خود هستند...» البته باید پرسید که اگر شرایط برای حضور زنان در استادیوم‌ها فراهم نبوده چرا اجازه آن صادر شده تا شاهد چنین حوادث تلخی باشیم؟!

اتفاقات شامگاه چهارشنبه نشان داد که متاسفانه نه تنها حضور بانوان در ورزشگاه از شدت فضای مسموم و ناسالم نکاست بلکه در اتفاقی تاسف انگیز شاهد زشت‌ترین و شرم‌آورترین صحنه‌ها و توهین‌ها و زیر پا گذاشتن کرامت بانوان نیز بودیم. این در حالی است که حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بی‌تدبیری عده‌ای کارناشناس و برنامه‌ریز به دور از واقعیت‌های جامعه شود.

اتفاقات این روزها و سال‌های اخیر در ورزشگاه‌ها ریشه در کم توجهی یا فراموشی مقوله فرهنگ و مدیریت صحیح در فوتبال و ورزش کشور دارد؛ موضوعی که بارها از سوی سرویس ورزشی روزنامه کیهان و هفته نامه کیهان ورزشی به طور ویژه و موشکافانه مورد تحلیل و بررسی و تذکر قرار گرفته است.

واقعیت آن است که جو نامناسب استادیوم‌های فوتبال به شدت متاثر از فضای مدیریتی فوتبال و نظام باشگاهداری کشورمان می‌باشد. وقتی گاه بر سر یک صحنه داوری یا مشکوک بارها و بارها شاهد بیانیه نویسی مدیران باشگاه‌ها علیه یکدیگر و توهین و تهمت آنها نسبت به هم هستیم، مگر می‌شود این رویه به سکوها کشیده نشود؟ وقتی که هر فصل صدها میلیارد تومان برای هر کدام از باشگاه‌های بزرگ فوتبالمان هزینه می‌شود و تنها مسئله مهم، برد و باخت و از میدان به در کردن رقیب می‌شود و توجهی به هزینه کردن برای ارتقای فرهنگی ورزشگاه‌ها نمی‌شود چه انتظاری از جوانان و نوجوانان هیجان زده و گاه پیرانی که بزرگی کردن را فدای جوگیری‌های زود گذر می‌کنند می‌رود؟

اما نکته اصلی اینکه، مسئله تلاش برای برجسته کردن مطالبه کاذب حضور زنان در ورزشگاه‌ها را باید در ادامه تلاشی پر دامنه دانست که در سال‌های اخیر تلاش می‌کند، این باور غلط را در ذهن دختران و زنان جامعه وارد کند که سقف موفقیت و کرامت زن، شبیه شدن به مردان در رفتار و پوشش و... است.

به عنوان مثال؛ این روزها متاسفانه شاهد ترویج استعمال دخانیات در بین دختران و زنان جامعه هستیم که فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی و فضای مجازی، کافه‌های همچون قارچ روییده در سطح شهرها و ... مبلغ و مروج آن شده‌اند. سؤال اینجاست، بر چه اساسی شبیه شدن به مردان و تلاش برای تکرار رفتار آنان ارزشی برای زنان محسوب می‌شود؟! چه بسیار زنان موفق و اثرگذاری در این کشور که با حفظ کرامت انسانی و تاکید بر ارزش‌های وجودی زنانه و موهبت‌های الهی قدر دانسته شده خود و بدون نیاز به شبیه شدن به مردان، در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و... به بالاترین درجات و جایگاه‌ها رسیده‌اند.

کاش این افراد به ظاهر دلسوز که بر طبل شبیه شدن زنان به مردان به اسم برابری می‌کوبند و با سخنان و رفتار فریبنده خود به دنبال جلب نظر دختران و زنان هستند می‌توانستند درک کنند که زن و مرد با همه حقوق محترم و مختص خود، تفاوت‌هایی دارند که پروردگار و خالق متعال آنها با حکمت خود ایجاد کرده است. کاش می‌دانستند مفهوم برابری به معنی شبیه شدن در ظاهر و عین هم شدن نیست و زن از نظر اسلام آن‌قدر مقام و منزلت محترم و والایی دارد که اگر قدر خود را بداند نه تنها نیازی به شبیه شدن به مردان برای دیده شدن و ارتقای جایگاه ندارد بلکه مردان نیز به مقام و منزلت او نخواهند رسید.

و البته نباید از این واقعیت هم غافل شد که دور نگه داشتن زنان و دختران جامعه ما از گوهر وجودی و سرمایه‌های الهی منحصر به فردشان و کشاندن آنها به عرصه‌های نامربوط یا کم اهمیت و درجه چندم یک دام حساب شده از سوی کسانی است که از رشد و تعالی روز افزون زنان و دختران در این جامعه و با تأسی به الگوی اسلامی و انقلابی نگرانند. اگر شبیه شدن زنان به مردان در رفتار و پوشش و شغل و... راهگشا و رشد دهنده زنان بود، امروز در جوامع غربی تا این حد شاهد تنزل جایگاه زن و تبدیل این موجود مقدس به کالای درجه چندم و بازیچه تبلیغ اجناس و وسیله خوشگذرانی مردان نمی‌بودیم.

اینجاست که مسئولان آموزش و پرورش، رسانه‌ها و صداوسیما، دستگاه‌های فرهنگی و... باید در عرصه تبیین شأن و منزلت و فلسفه وجودی زنان برای دختران و بانوان کشورمان و نشان دادن نقشه دشمن برای دور کردن آنها از جایگاه ارزشمندشان بیش از پیش تلاش کنند.

دیگر خبرها

  • ۱۰ دلیل برای بی خوابی در زنان | یک زن چقدر به خواب نیاز دارد؟
  • اولین رنکینگ رسمی فوتسال جهان؛ مردان ایران چهارم، زنان هشتم
  • مصالحه ۷۸ درصدی پرونده‌های مرکز مشاوره پلیس ایلام
  • در فوتبال ایران، مردان فحاشی می‌کنند اما زنان‌ محروم می‌شوند!
  • خطا از مردان، تنبیه برای زنان! از تغییر قانون مهریه تا محرومیت از حضور در ورزشگاه
  • توهین در آزادی، فرصتی دوباره برای احیای حقوق زنان در ورزشگاه‌ها
  • انتقاد عباس عبدی از ممنوعیت دوباره ورود زنان به ورزشگاه ها/اگر جرات دارید مردان را محروم کنید/ آنها فحاشی می‌کنند، زنان‌ محروم می‌شوند؟!
  • فرهنگ سازی به زمان نیاز دارد
  • نتیجه‌ای‌که قابل پیش‌بینی بود
  • مردان بایرن نگاه کنند: اینطوری قهرمان می‌شوند