Web Analytics Made Easy - Statcounter

از آنجا که درگذشت این پیرغلام امام حسین ع در روزهایی بود که به علت بیماری، بستری بودم ، بنابراین شایسته بود که انجام وظیفه به این عزیز بنمایم. زیبا آنکه با حضورم در مجلس یاد شده ، حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر تبریزی ، یادگار برومند وخلف صالح مرجع عالیقدر ، مرحوم آیت الله العظمی حاج میرزا جواد تبریزی ره ، منبر بوده و سخنانی در راستای فداکاری سالار شهیدان و پیشی گرفتن یاران با وفایش در گام نهادن به میدان جنگ ونیل به شرف شهادت ، بیاد حضرت قاسم بن الحسن ع ، آن نوجوان آزاده ودیگر شهدای کربلا، مطالبی را به سمع حاضران رسانیده و مجلس را با ذکر مصیبت بر حضرت أباعبد الله الحسین ع وطلب آمرزش به روح تازه گذشته ، به پایان برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نزدیک به نیم قرن واز نجف أشرف ، ومسجد خضراء با مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله تبریزی ، شرف آشنایی داشته ودر نوع خود این بزرگ ، از شخصیت استثنایی وجایگاه علمی والایی برخوردار بود. تا آنجا که هجرت این بزرگوار که در سال ۱۳۵۵ شمسی از نجف به قم صورت گرفت ، به گونه ای موجب نگرانی بسیاری از اعاظم واساتید حوزه علمیه نجف أشرف گردید! لیکن مرحوم آیت الله تبریزی که مورد اهانت دولت بعث قرار گرفته بود ، عزم خویش را جزم کرده وبا هجرت خود به حوزه قم ، تحول ودگرگونی وجوششی در جایگاه علمی آن بوجود آورد وصدها ستاره حوزوی واساتیدی که برخی خود هم اکنون به جایگاه مرجعیت شیعه ، رسیده اند ، در محضرش به خوشه چینی از فقه وأصول ، وجز اینها از رشحات علمی ومعنوی آن بزرگ پرداختند.

آیت الله میرزا جواد تبریزی (۱۳۰۵ش - ۱۳۸۵ش) از مراجع تقلید شیعه و از أساتید تأثیرگذار وتحوًل آفرین در حوزه علمیه قم بشمار می آمد. وی در قم و نجف، از درس بزرگانی  همچون آیات بروجردی ، حجًت ، میرزا عبد الهادی شیرازی ، و آیت الله خویی بهره برد.

ایشان پس از بیست وسه سال اقامت در نجف وتدریس ، سرانجام به قم هجرت نموده وسفره درس خویش را در آن گسترانید.

آیت الله میرزا جواد تبریزی ، علاوه بر تقدیم صدها ستاره برجسته به حوزه ها ، صاحب تألیفات متعددی در فقه شیعه بشمار می آیند.

یکی از ویژگی‌هایی مرحوم آیت الله تبریزی در نجف اشرف، که تمام فضلای نجف آن را فراوان مشاهده کرده اند و به آن شهادت می دهند، توسل و ولاء مرحوم میرزا‌ (ره) بود، که علاوه بر جدّیت در درس، و غرق در مسائل علمی، همواره توسل به درگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) را از یاد نمی‌برد و در انجام این کار ، زبانزد بود.

همواره سعی بر این داشتم که در سفرهایم به قم ، محضر این بزرگ رسیده واز رشحات معنوی وپند واندرزهای ایشان بهره گرفته وبا نگاه به صورت روحانی این شخصیت علمی برجسته ، لذًت معنوی کسب نمایم. آخرین بار چند روز پیش از رحلت ایشان ، در بیمارستان خدمتشان رسیدم ومورد عنایت ودعای ایشان قرار گرفتم . بیاد دارم که درهنگامی ، معظم له در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری بودند ، به عیادتشان مشرف شدم ولحظاتی بس شیرین وفراموش نشدنی را در کنار این بزرگ سپری کردم. ایشان گاه به گونه ای خاصً ، به نقطه ای خیره شده وسخن می گفتند! در این دیدار بود که دیدگانشان به درازای تاریخ پیشین خود ، دوخته شده وبه من فرمودند : پدرت شخصیتی ویژه داشت. خدماتش را بسیاری حسرت می بردند و او به جایگاه رفیعی دست یافت. شهادت ، مقامی است که به هرکس داده نمی شود. خدای رحمتش کند ، فردی کم نظیر بود!

شما فرزندانش ، آنچه دارید. وبه هرجایگاهی رسیده اید ، از برکات کارهای اوست!....

از آنجا که أغلب حاضران در مجلس ، از نوستارگان حوزه تهران وقم بودند ، به ذکر خاطراتی از حوزه علمیه نجف أشرف وشخصیتهای آن پرداختم وبه خاطره ای که موجب هجرت ایشان از نجف به قم گردید ، اشاره کرده ودر ادامه عنوان نمودم که با هجرت حضرات آیت الله میرزا هاشم آملی لاریجانی ، آیت الله حاج میرزا جواد تبریزی ، آیت الله حاج سید محمد روحانی، و آیت الله وحید خراسانی به قم ، رنسانس علمی همراه با تحول ودگرگونی و پویایی در حوزه قم پدید آمد ومکتب نجف أشرف برای نخستین بار در قم ظهور نمود که برکات این تحول وپویایی تا کنون،  حوزه مقدس قم را در برگرفته وحوزویان وستارگان برجسته آن در کنار این سفره گسترده علمی ، زانو زده وبهره مند می باشند.

همانطور که پیش از این اشاره نمودم ، حاضرین در این مجلس یادبود ، أغلب از طلاب نوجوان حوزه علمیه قم وتهران بودند ، با درخواست آیت الله زاده معظًم ، به شرح تحمًل دشواریهای بزرگان ورموز شیعه در حوزه نجف ودر نیم قرن أخیر پرداختم ونمونه آشکار این موارد را مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم و مرحوم آیت الله العظمی تبریزی بشمار آورده و إشاره کردم که ایشان می فرمودند که چه سختیها ودشواریهایی که ما نکشیدیم!

وی در ابتدای دوران طلبگی خود با علامه جعفری هم‌بحث بود. ایشان در خصوص این فراز از زندگی‌اش می فرمود:

«چون برخلاف خواسته خانواده‌ام به حوزه آمده بودم، نمی‌خواستم از مشکلاتم آگاه شوند و در ارادۀ من برای ادامه تحصیل تأثیر بگذارند. گاهی آن قدر مشکلات اقتصادی زیاد می‌شد که با مرحوم محمد تقی جعفری دو روز غذا نداشتیم. یک وقت کسی می‌آمد نماز و قرآن ارجاع می‌داد و ما پولی برای تهیۀ غذا پیدا می‌کردیم.»

رفتن به عتبات و حوزه علمیه نجف برای آیت‌الله تبریزی ،  آرزوی بزرگی بود و از دوران حضور در حوزه علمیه تبریز ،  به آن می‌اندیشید، اما مشکلات و نبود امکانات ،برآورده شدن این آرزو را دور از امکان می‌نمود. تا اینکه بصورت معجزه وتوسل معظًم له به أمیر المومنین ع ، آرزوی این بزرگ بر آورده شده وبه نجف وحوزه آن در حالیکه حدود بیست وهفت ساله بود، هجرت نمود!

وی با کمک شهید آیت الله  میرزا علی غروی که سالیانی در نجف بود، در مدرسه قوام  ساکن شد و روزهای پرجنب و جوش وفعالیت خستگی ناپذیر خود را در حوزه علمیه نجف أشرف آغاز کرد. وی از آنجا که در سن بالا ، نسبت به آن هنگام ، وارد حوزه علمیه شده بود، تلاش دو چندانی کرد و در دروس متعدد حاضر می‌شد. ایشان خود در این باره می فرمود:

«من چهل سال معنای تعطیلی را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذت‌های بسیاری دوری گزیدم تا به اهدافم برسم».

آیت الله تبریزی با تلاش وکوشش پیگیر خود ، در همان سال‌های نخست ، مورد توجه اساتید قرار گرفت ، به گونه ای که هریک از بزرگان ورموز شیعه حوزه نجف ، به دنبال جذب او به سوی خویش بودند! که در این راستا  ، سهم آیت‌الله خویی با توجه به جایگاه استادی او بر میرزا ، فزونی گرفت. آیت الله خویی  با درک استعداد و همت میرزا جواد، ایشان را مورد عنایت قرار داد و او رفته رفته به استاد نزدیک‌تر و از خواص شاگردان وی شد. آیت‌الله تبریزی می‌ فرمود : شبی پس از درس در مسجد خضراء که این مسجد از سوی پدر شهیدم آیت الله حاج شیخ احمد أنصاری تجدید بنا گردیده است ، در موضوعی با استاد به بحث نشستم و مطالب درستی را ارائه دادم که استاد استدلال مرا  پذیرفتند. همین موضوع ، راه را برای پیشرفت من ونزدیکی بیشتر با ایشان ، هموار ساخت.

آیت‌الله خویی بعدها ایشان را جزء اعضای دفتر استفتاء خود معرفی کرد و ایشان حدود بیست سال در دفتر استفتاء و محفل درس استاد به تلاش پرداخت و چند بار سطوح و درس خارج را تدریس کرد. آیت الله تبریزی ،  از محضر آیت الله  سید محسن حکیم  هم خوشه چینی کرده و بهره برد.

همچنین در این جمع  اشاره نمودم ، که دعای روح گسترده وملکوتی آن مرجع عالیقدر ، شامل یادگارانش گردیده ، که در این راستا ، سهم بیشتر توفیقات ، نصیب صدیق ارجمندم جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر تبریزی شده است که با تاسیس مدرسه وکتابخانه ودرمانگاه وسپس گسترش آن به بیمارستان وخدمات رسانی به بیماران سرطانی وتشکیل بخش مجهز شیمی درمانی ونیز بپاساختن موکب حسینی در میانه راه نجف وکربلا در عمود ۲۹۹ وارائه خدمات گوناگون به تمامی زائران ، از ملیتهای مختلف که اینجانب موکب نامبرده را به شهرکی خدماتی ، یاد کرده ومی کنم ، واز همه مهمتر علاوه بر تدریس علوم حوزوی در حوزه قم ، در حرفه منبر وسخنرانی نیز توفیق گسترده ای را داشته ونام او در دفتر ذاکرین وروضه خوانهای حضرت أباعبد الله ، انشاء الله ثبت گردیده است.

در پایان پس از ساعتی حضور در این مجلس ، که با ذکر مصیبت بر سالار شهیدان ، وسخن از علم وعالمان وعاملان به آن وبا وجود نوستارگان حوزوی ونیز یادگاران مرحوم آیت الله تبریزی ، متبرک گردیده بود ، جمع زیبای یاد شده را ترک نمودم ودر راه،  با خاطراتی که از آن بزرگ مرجع داشته واز برابر دیدگانم ، همچون فیلمی عبور می نمودند ، راه طولانی را همانند لحظه ای گذرا سپری کرده وشاد از این حضور بودم.

درود وسلام بر این بزرگان ، ستارگان برجسته شیعه.

کد خبر 1333426

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: هادی انصاری روحانیت روحانیون طلاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۸۱۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن

به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشته‌ایم و بحث کرده‌ایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیب‌های حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیت‌ها و چهره‌های مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن  فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیت‌های مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلت‌های سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.

چالشی مهم در برابر فیلم‌های تاریخی

ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلم‌های تاریخی ما معمولاً به ملغمه‌ای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل می‌شود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصه‌ای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلم‌ها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیت‌ها و مکان‌های خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلم‌ها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته می‌شود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهره‌مندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر می‌شود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگی‌شان، راه‌های نپیموده زیاد است اما حداقل می‌توانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشته‌های کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن می‌گویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن می‌گوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی می‌شناسد، جریان‌های معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن می‌کند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبهه‌ای در آنها نیست.

یک شمس تبریزی مهربان

تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) می‌توان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج می‌کند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک می‌دهد که همه چیز را در عشق و مهربانی می‌بینند، با مذهبی‌ها در جنگند و جانشان را در این راه می‌دهند و نتیجه همه مبارزه هایشان می‌شود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل می‌کند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفته‌هایی که از او باقی مانده است و نوشته‌ها و گفته‌های دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس می‌دانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیده‌اند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمی‌داشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایت‌ها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.

جلال‌الدین محمد تهرونی

برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصه‌ای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصه‌ای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش می‌کشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در می‌آورد که کارگردان و نویسنده دلشان می‌خواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق می‌کنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن می‌شود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد می‌زده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جایی‌های تاریخی و انتقال دادن گذشته‌ای دور به امروز، باعث می‌شود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!

آرش شفاعی

دیگر خبرها

  • جواد نکونام: تعویض‌های ریسکی انجام دادیم/ کار استقلال سخت‌تر شد
  • دبستان ۶ کلاسه خیرساز مرحوم محب‌الله شاویسی در سنندج افتتاح شد
  • تبریزی از تکرار این بازی متنفر است!
  • فیلم| یادی از دیدار نخبه مازندرانی با رهبر انقلاب
  • واکنش جواد نکونام به جنجال پیرمرد سپاهانی
  • تصاویری از دیدار نخبه مازندرانی با رهبر انقلاب
  • تصاویری از مرحوم نصراللهی نخبه مازندرانی در دیدار با رهبر انقلاب
  • مراسم بزرگداشت مرحوم آیت‌الله صادق رزاقی در کرج برگزار می‌شود
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش