اگر مدام احساس خستگی می کنید، این مطلب را بخوانید
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۱۹۰۱۱
گاهی احساس خستگی ناشی از رژیم غذایی یا سبک زندگی است؛ اما سایر اوقات میتواند علامت مشکلی در سلامتی باشد.
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ خوب و کافی میخوابید، در حد اعتدال ورزش میکنید و دریافت کالریتان نیز کافی است، اما همچنان بیشتر ساعات روز احساس خستگی میکنید. این یک مشکل شایع است، خصوصاً در میان خانمها.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته هیچکس قرار نیست تمام وقت احساس انرژی و سرحال بودن کند، اما بیشتر روزها احساس خستگی کردن هم طبیعی نیست. خستگی علامتی نیست که بتوانید سرسری از آن رد شوید. گاهی احساس خستگی ناشی از رژیم غذایی یا سبک زندگی است؛ اما سایر اوقات میتواند علامت مشکلی در سلامتی باشد.
انتخابهای غذاییتان نادرست است
رژیم غذاییتان چگونه است؟ غذایی که میخورید، انرژی بدنتان را تأمین میکند بنابراین عجیب نیست که دریافت کالری کم میتواند به شما احساس خستگی بدهد. اما این فقط کالری دریافتیتان نیست که بر سطح انرژیتان اثر میگذارد، بلکه ترکیبات کالریهایی که دریافت میکنید نیز اهمیت دارد. مصرف زیاد غذاها و اسنکهای پُر از قند و کربوهیدراتهای تصفیهشده میتواند باعث افزایش ناگهانی قند خون و سپس افت شدید آن شده و به شما احساس خستگی و گرسنگی بدهد.
چه باید بکنید؟
- روزتان را با یک صبحانهی پُرپروتئین شروع کنید.
- قندها و کربوهیدراتهای تصفیه شده را حذف کنید.
- پروتئین را به هر وعده و میان وعدهتان اضافه کنید.
عادات خوابتان با ساعت بیولوژیکتان هماهنگ نیست
شما یک ساعت درونی در هیپوتالاموس مغزتان دارید که برخلاف ساعتی که کنار تختخوابتان میگذارید، از سلولهای عصبی شگفتانگیزی تشکیل شده که ارتباطات بسیار پیچیدهای با هم دارند و نسبت به نور حساساند. وقتی چشمهای شما در معرض نور قرار میگیرند، به این قسمت از مغزتان سیگنال میدهند و ساعت درونیتان را تنظیم میکنند. این ساعت تعیین میکند چه زمانی هورمونها را ترشح کنید و الگوهای خواب و متابولیسمتان تنظیم شود.
فاکتورهای خاصی میتوانند ساعت درونیتان را مختل کنند و باعث شوند به سختی به خواب بروید. قویترین عامل مختل کنندهی ساعت درونیتان، قرار گرفتن در معرض نور آبی در شب است. اگر شب تا دیروقت بیدار بمانید و از ابزارهای کامپیوتری استفاده کنید که چشمهایتان را در معرض نور آبی قرار میدهند، کیفیت خوابتان افت خواهد کرد. حتی اگر در رختخواب این پهلو و آن پهلو هم نکنید، باز هم خوابتان عمیق و با کیفیت نیست و روز بعد احساس خستگی خواهید کرد.
چه باید بکنید؟
- ابزار الکترونیکیتان را در حالت شب قرار دهید تا نور آبی کمتری به چشمهایتان برسد.
- بهتر است ابزارهای الکترونیکی را بعد از ۷ شب دیگر روشن نکنید.
- در اتاقی کاملاً تاریک بخوابید و صبح تا جایی که ممکن است چشمهایتان را در معرض نور طبیعی قرار دهید.
- صبح بعد از بیدار شدن تا قبل از ظهر تا جایی که میتوانید از نور طبیعی روز استفاده کنید.
ورزش میکنید، اما سایر زمانها یکجا مینشینید و تحرکی ندارید
اگر به طور منظم ورزش میکنید پس آفرین! اما تصور نکنید میتوانید باقی ساعتها را یکجا بنشینید و تحرکی نداشته باشید. مطالعات نشان میدهند زیاد نشستن، ریسک فاکتوری برای مرگ زودهنگام است، مخصوصاً اگر بیش از ۶ ساعت در روز بنشینید. ضمناً زیاد نشستن میتواند انرژیتان را تحلیل ببرد و احساس خستگی به شما بدهد. وقتی روی صندلی بیتحرک میمانید، بدنتان وارد فاز خواب و استراحت میشود، سوخت و سازتان افت میکند و احساس خوابآلودگی به شما دست میدهد. همچنین وقتی ساعتهای طولانی مینشینید، تنفستان سطحی میشود و انتقال اکسیژن و دفع کربن دیاکسید کاهش مییابد. این تغییرات سبب احساس خستگی و خوابآلودگی میشوند.
چه باید بکنید؟
- هر ۲۰ تا ۳۰ دقیقه از جایتان بلند شوید و راه بروید حتی اگر فقط قدم زدن در طول و عرض اتاق باشد.
- مکرراً از جایتان بلند شوید و بدنتان را بکشید.
- تنفس عمیق و آرام را تمرین کنید. بیشتر افراد تنفسشان سطحی است.
به اندازه کافی آب نمینوشید
تحقیقات نشان میدهد حتی کم آبی خفیف بدن نیز میتواند احساس خستگی ایجاد کند و به شما احساس بیانگیزه بودن بدهد. اگر ورزش میکنید، خطر کم آبی بدنتان بیشتر نیز میشود. یکی از چیزهایی مهمی که هرگز نباید فراموش کنید، هیدراته نگه داشتن بدن و جبران آب از دست رفتهی بدن بعد از ورزش است. به رنگ ادرارتان توجه کنید؛ اگر تیرهتر از زرد روشن بود پس به مایعات بیشتری نیاز دارید.
چه باید بکنید؟
- در طول روز هر جا که میروید یک بطری آب همراه خود داشته باشید.
- رنگ ادرارتان را همیشه چک کنید تا اگر تیره بود متوجه کم آبی بدنتان شوید و بیشتر آب بنوشید.
- غذاهایی که محتوای آب بالایی دارند را بیشتر مصرف کنید مانند میوهها و سبزیجات خام.
اخیراً چکاپ نشدهاید
عوارض و بیماریهایی هستند که میتوانند سبب احساس خستگی شوند که شایعترین آنها، دیابت، کمکاری تیروئید و کمخونی است. برای زنانی که در سنین پیش از یائسگی به سر میبرند، شایعترین دلیل کمخونی، کمبود آهن است. اما عوارض زیاد دیگری هم وجود دارند که میتوانند باعث احساس خستگی شوند. مثلاً آپنه خواب که باعث میشود در طول شب بارها تنفستان متوقف شود میتواند خستگی بیدلیل در طول روز و احساس خوابآلودگی ایجاد کند. کمبودهای مواد مغذی، مثلاً ویتامین D یا ویتامین B۱۲ نیز میتوانند سبب احساس خستگی شوند.
چه باید بکنید؟
برای یک چکاپ کامل پزشکی به پزشک مراجعه کنید.
از نظر فیزیکی یا هیجانی، خسته و فرسودهاید
استرس نیز میتواند احساس خستگی ایجاد نماید. گاهی خستگی یک علامت اولیه از افسردگی است. برخی از افراد به دلیل کمتر در معرض نور خورشید قرار گرفتن طی ماههای سرد سال دچار اختلال خلقی – فصلی میشوند.
- استرستان را کنترل کنید. یوگا، مدیتیشن یا پیادهروی در فضای باز و طبیعت راهکارهای مؤثری هستند.
- طی روز بیرون بروید و از نور خورشید تا جایی که میتوانید استفاده کنید.
- اگر در فصلهای سرد سال احساس افسردگی میکنید، برای درمان مناسب از یک متخصص کمک بگیرید.
کافئین را ترک کردهاید
اگر عادت داشتید همیشه کافئین مصرف کنید و ناگهان دست از آن کشیدهاید یا کمتر کافئین مصرف میکنید، ممکن است احساس خستگی کنید. کافئین، آدنوزین را که ترکیبی در مغز بوده و به ریلکس شدن بدن کمک میکند مهار میکند. وقتی آدنوزین مهار شود شما احساس بیداری و هوشیاری و انرژی میکنید؛ اما بدنتان نسبت به تأثیر فعالکنندگی کافئین مقاوم میشود و شما به مقدار بیشتری از آن نیاز دارید تا همان تأثیر را احساس کنید. اگر مصرف کافئین را کاهش دهید، بدنتان دچار نشانههای ترک کافئین میشود و شما به طور غیرمعمول احساس خستگی خواهید کرد. ممکن است یک هفته طول بکشد تا بدن شما به بیکافئینی عادت کند.
- هر روز به یک اندازه کافئین مصرف نکنید.
- زیاد چای و قهوه یا نوشیدنیهای کافئین دار ننوشید و آب را جایگزین کنید.
مصرف قهوه و کافئینتان را ناگهان قطع نکنید و تدریجاً این کار را انجام دهید.
منبع : تبیان
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: رژیم غذایی سبک زندگی طبیعت مغز نور خورشید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۱۹۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
کارتون هادی حیدری به یاد کیومرث صابری (گل آقا). هادی حیدری خود از دست پروردگان مجله گل آقا و از همکاران آن بوده است
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است. ( نامههای اولیه مرحوم رجایی به عنوان نخستوزیر به ابوالحسن بنیصدر رییس جمهوری که نثر شسته و رفته و لحن اداریتری دارد به ویرایش صابری است. بعدتر که اختلافات تشدید شد و در عنوان نامهها به جای "برادر گرامی دکتر سید ابوالحسن بنیصدر مقام محترم ریاست جمهوری" تعابیر صریح و ساده را شاهدیم و لحن نامهها هم کمی تند شده میتوان حدس زد نیاز به بازنویسی و ویرایش او نبوده است. کتاب نامههای نخستوزیر به رییس جمهوری منتشر شده)
مرحوم دعایی در اطلاعات ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا به شدت درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
گل آقا چنان که اشاره شد آدمی مبادی آداب بود و وقتی دانست طنز کوتاه او در اطلاعات درباره مارگارت تاچر به سبب خانم بودن نخست وزیر انگلستان نوشته او را غیر اخلاقی جلوه داد رسما عذرخواهی کرد.
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند. (این که صابری بسیار کوشید گل آقا را فراتر از نماد به عنوان یک نهاد تثبیت کند تا قائم به شخص او نباشد و بعد ادامه یابد و دختر و دوستانش مدتی بعد از مرگ در این راه کوشیدند و ناکام ماندند می تواند به عنوان شاهدی دیگر بر نظریه دکتر کاتوزیان هم باشد: ایران؛ جامعه کوتاه مدت که به ایران؛ جامعه کلنگی هم مشهور است و این که در ایران نهادها نمی مانند و قائم به افراد است و برای همین مدام شاهد روز از نو روزی از نو و نقطه سر خط هستیم!)
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیتالله خامنهای (+عکس)/ نامه رهبری درباره مجله