Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-30@05:29:08 GMT

کبوتربازی نوعی فلسفه‌ورزی است

تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۴۰۰۶۲

کبوتربازی نوعی فلسفه‌ورزی است

کبوتربازی معمولاً با خریدن یک جفت کبوتر ارزان شروع می‌شود، اما خیلی زود کار به جایی می‌رسد که جایی برای هیچ چیز دیگری نمی‌ماند.

به گزارش عصرایران به نقل از ترجمان علوم انسانی، هلن مک‌دونالد در تایمز لیترری ساپلمنت نوشت:

مگر چه چیزی در پروازدادنِ دسته‌ای کبوتر و نگاه‌کردن به آن‌ها وجود دارد که اینچنین آدم‌ها را شیفتۀ خود می‌کند؟ دیکنز جایی گفته است کبوتربازان، که عمدتاً از اقشار فرودست و حاشیه‌نشین جامعه‌اند، وقتی به کبوترهایشان نگاه می‌کنند، خودشان را می‌بینند که دارند پرواز می‌کنند و از شرایط بد زندگی‌شان دور می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آیا کبوتربازی نوعی از امیدواری نیست؟

 ده‌سال پیش، برای دیدن پسری که آن روزها با او دوست بودم، وارد یک باشگاه کبوترهای مسابقه‌ای شدم. دوستم در خانه‌ای ویلایی در یکی از مزارع ناحیۀ میدلند انگلستان زندگی می‌کرد و جَلدی داشت پر از کبوترهای جانسن، نژادی از کبوترهای مسابقه‌ای به‌رنگ آبی راه‌راه شبیه کبوترهای شهری‌ای که زمان زیادی را در باشگاه گذرانده بودند.

او را در یک خانۀ سیار پورتاکابین دیدم، در نقطه‌ای که فکر می‌کنم محل صید ماهی کپور در وسط زمستان بود. توده‌های درختان خیس توسکا همه‌جا به چشم می‌خوردند و باد شرقی نیرومند کابین را با هر وزش به این سو و آن سو تکان می‌داد. در داخل کابین، شعلۀ گاز کپسولی هیس‌هیس می‌کرد، شیشه‌ها را بخار گرفته بود و جمعی از مردان روی صندلی‌های پلاستیکی نشسته بودند. به‌جز دوست من، بقیه همگی بالای پنجاه سال سن داشتند.

جلیقه‌های ماهی‌گیریِ بادکرده، گرمکن ورزشی و کاپشن چرمی با نشان کبوتر به تن داشتند، روی بدنشان خالکوبی کرده بودند و با شرح و تفصیل از رژیم‌های تغذیه، جهت‌‌ وزش باد، نقطۀ رهایی و تمرین پرواز در جادۀ شمالی حرف می‌زدند. زخم‌های کهنه هنوز با مرهم کینه‌جویی التیام نیافته بود، زخم‌هایی که بیشترش در اثر عشق منحرفانۀ حامیان پرندگان به بازهای خونخوار و کشنده سر برآورده بود و من در تمام این مدت دم فرو بسته بودم. مسحور حرف‌های دیگران شده بودم و تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که آرزو کنم کاش کبوتر بودم. در این صورت، مردان آن اتاق را بیشتر مجذوب خود می‌کردم.

عشق به کبوترها منطقی است. کبوترها پرندگانی بسیار جذابند. با اینکه حدود ۳۰۰ گونۀ وحشی از این نوع پرنده وجود دارد، کهن‌ترین و ماندگارترین رابطۀ انسان‌ها فقط با یک گونۀ خاص بوده است: کبوتر چاهی با نام علمی «کلمبیا لیویا». این پرندۀ سیاه، آبی و سفید که روی صخره‌ها لانه می‌کند نیای کبوترهای شهری ما نیز محسوب می‌شود. کبوتر، که برای اولین بار به‌دست سومری‌ها اهلی شد، اکنون به‌اندازۀ هر بنای معماری یا هر گلدان منقشی، نوعی میراث فرهنگی به شمار می‌آید.

در طول هزاران سال ما انسان‌ها شکلِ بدنِ این پرنده را از طریق زادگیری گزینشی تغییر داده‌ایم. ما کبوترهای چاهی را به گونه‌های بی‌شماری تبدیل کرده‌ایم، از گونه‌های بزرگِ بی‌پرواز گرفته تا جانوران استخوانی با چینه‌دان‌های بزرگ گواترمانند.

منقارشان را درازتر یا کوتاه‌تر کرده‌ایم و به ‌آن‌ها غبغبک‌های پهن داده‌ایم، همچنین بال‌های فردار و تورمانند، دم‌هایی با چهل‌پر به‌جای دوازده پر معمولی، پاهای پردار و حلقه‌هایی تنگ از پر دور گردنشان که چشمانشان را می‌پوشاند. رفتارشان را نیز عوض کرده‌ایم؛ کبوترهای میگسار را پرورش داده‌ایم که با اندکی تفاوت ژنتیکی در هوا پشتک می‌زنند؛ پرنده‌هایی پراستقامت و بلندپرواز تولید کرده‌ایم که ساختار ژنتیکی‌شان باعث می‌شود یک روز یا حتی بیشتر در هوا باشند و، مشهورتر از همه، کبوترهای مسابقه‌ای خلق کرده‌ایم، قهرمانان استقامت که اکنون می‌توانند تا مسافت ۷۰۰ مایل را بدون‌توقف از نقطۀ رهایی تا محل نگهداریشان، یعنی جایی که خانه و آشیانۀ خود می‌دانند، پرواز کنند.

کتاب جَلدکردن، اثر جان دِی، از این نوع کبوتر سخن می‌گوید و کتابی بسیار گیراست. دی استاد ادبیات است و رفتار خلاف عرفش ستودنی است: او پس از دریافت درجۀ دکتری از دانشگاه آکسفورد در رشتۀ مدرنیسم، عصب‌شناسی و فلسفۀ ذهن، به‌مدت سه سال در لندن پیک دوچرخه‌سوار بود و در این باره شرح‌حالی هم نوشته است. هم کتاب جَلدکردن و هم آن یکی، با عنوان سایکلوجئوگرافی، پر شده‌اند از جهت‌یابی و نقشه‌های مختلف در سفرهایی که تخیل خواننده را به کار می‌گیرند و می‌توان آن‌ها را به مجموعه‌ای گوناگون از منابع فرهنگی پیوند زد تا روایتی اثربخش و عمیق از آب در آید.

جَلدکردن فقط از کبوتر و تاریخچۀ این پرنده و علم کبوترشناسی حرف نمی‌زند -هرچند به‌خوبی از عهدۀ این کار برآمده است- بلکه از افرادی مثل فروید، دانا هاراوِی، رِیچل وایترید و مارتین هایدگر نیز سخن می‌گوید و از مضامینی مانند کودکی و دوری از وطن، پدر بودن، تاریخ، اجتماع، جغرافیا و ماهیت مورد اختلاف خانه و آشیانه بحث می‌کند. در اینجا هایدگر شخصیتی پرتکرار است، هم از لحاظ علاقۀ نویسندۀ کتاب به اینکه خانه یا در خانه بودن چه حسی می‌تواند داشته باشد و هم در مفهوم وسیع‌تر: فرضیات نگران‌کننده دربارۀ منزلگاه و تعلق در وضعیت سیاسی کنونی‌مان جریان دارد. هایدگر، که «به‌شدت دل‌مشغولِ» ایدۀ خانه بود، معتقد بود گسترش جهانی‌شدن، افزایش جابه‌جایی‌ها و «سنگربندی نیروهای جهانی» رفته‌رفته پیوند قدیمی بین مردم و محل سکونتشان را از بین می‌برد.

او گفت که «سرنوشت دنیا بی‌خانمانی خواهد بود» و دی رگه‌هایی از میراث اندیشه‌های هایدگر را در شکل‌گیری ایدۀ لبنسراوم۵ (فضای زندگی) و تبدیل ایدئولوژیکِ خانه به جنگ‌افزار می‌بیند، جایی که در آن تعلق عبارت است از شمول یا محرومیت بر مبنای مفهوم سرزمین اجدادی و روابط خونی با موقعیت‌ها و مکان‌ها.

گرچه نگهداری کبوتر در انگلستان دورۀ ویکتوریا سنتی رایج بود -مشهور است که ویراستار یکی از ناشرانِ خاستگاه گونه‌ها پیشنهاد کرده بود داروین همۀ مطالب کتاب را به‌استثنای بخش‌های مربوط به کبوتران حذف کند، چون «همۀ مردم به کبوتران علاقه‌مندند»- ولی این کار بعدها کم‌کم به سرگرمی شهری تبدیل شد که بیشتر طبقۀ کارگر به آن مشغول بودند و همچنان مشغولند.

کبوتربازانی که دی در کتاب جَلدکردن با آن‌ها آشنا می‌شود بازاریان، ساختمان‌سازها و کارگران هستند و دی خوب می‌داند که در این جمع جایی ندارد: روپوش کهنه‌نمایی می‌پوشد و با دوچرخه‌اش به جلسات باشگاه می‌رود. او برای تربیت کبوترهایش آن‌ها را قبل از روزهای مطالعه از حیاط کتابخانۀ بریتانیا، در مهمانی‌ها از بالکن دوستانش و در محل کار نیز از پنجرۀ دفترش در ناحیۀ بلومزبری رها می‌کند. اما اعتماد دیگر کبوتربازان را جلب می‌کند، همان مردان توداری که، در حال بازی با پس‌ماندۀ تخم‌مرغ اسکاچ و سوسیس‌ پس از شب‌نشینی در باشگاه، می‌توانند نظراتی این‌چنینی صادر کنند: « مرد خوبی بود، با این حال، در کار کبوتران وارد نبود».

چارلز دیکنز در مقاله‌ای گفته است که کبوتربازان محله‌های فقیرنشین اسپیتالفیلدز نوعی «اشتیاق طبیعی» داشتند برای «ارتباط با هر گونه موجود زنده‌ای که بتواند از آنجا خارج شود و در هوا به پرواز درآید» و این نگرش یکی از درون‌مایه‌های اصلی کتاب را پدید آورده است: نه‌تنها کبوترداری از مدت‌ها پیش سرگرمی جوامع حاشیه‌نشین بوده است، بلکه با نگهداری کبوترها خودتان را هنگام پروازشان به جای آن‌ها تصور خواهید کرد. مسابقۀ کبوترپرانی اهمیت روان‌شناختی زیادی برای کبوتربازی دارد که در روز مسابقه ساعت‌ها چشم به آسمان می‌دوزد و برای بازگشت پرنده‌اش دعا می‌کند.

این سنتی وسواس‌گونه است و می‌تواند کششی مقاومت‌ناپذیر روی پیروانش داشته باشد: دی در دیدار با یکی از کبوتربازان لندن به‌نام استیو می‌فهمد که او را در زمان جنگ، وقتی بچه بود، به کورن‌وال می‌برند، اما از آنجا فرار می‌کند و دوباره به لندن برمی‌گردد چون نمی‌توانسته دوری کبوترهایش را تحمل کند. دی به کبوترباز دیگری می‌گوید به خاطر علاقه به کبوترها در مسابقه شرکت کرده است و اگر برنده هم نشوند برایش مهم نیست. کبوترباز پاسخ می‌دهد: «اولش این‌‌طور شروع می‌شود. ولی خیلی زود روزی می‌رسد که باغچه‌ات به کبوترخانه تبدیل شده و زنت هم جا گذاشته و رفته».

انگیزۀ دی از نگهداری کبوتر این بود که کاری بکند تا منزل جدید خودش و همسرش ناتالیا در شهر لیتون بیشتر حس و حال خانه و کاشانه بدهد. و مطمئناً افزایش دستۀ کبوترهایش دقیقاً چنین نتیجه‌ای می‌دهد و پروازهای جهت‌یابی آن‌ها شبکه‌ای ایجاد می‌کند از مسیرهایی خاص بین باغچۀ دی و محله و محله و دنیای گسترده‌تر. او در حین کار پشت میز آشپزخانه، از گوشۀ چشمش بال‌های پرندگانش را بیرون از پنجره می‌بیند که سوسو می‌زنند، مثل یادی از گذشته، مثل خاطره‌‌ای زنده.

به‌زودی زمان نخستین مسابقۀ پرندگانش فرا می‌رسد. از آنجا که کبوترها فقط به لانۀ خودشان باز می‌گردند و چون در هر مسابقه پرندگان گوناگون زیادی از کبوترخانه‌های مختلف مسابقه می‌دهند، مانند مسابقات اسب‌دوانی یا سگ‌دوانی خط پایانی وجود ندارد. درعوض، پرنده‌ها را به پابندهای پلاستیکی شماره‌داری مجهز می‌کنند و درون سبدهایی قرار می‌دهند تا به پرندگان دیگری ملحق شوند که در مسابقه شرکت خواهند کرد.

سپس آن‌ها را داخل کامیونی بارگیری می‌کنند و برای رهایی به نقطۀ دوری در شمال یا جنوب می‌برند. وقتی پرنده‌ای به آشیانه برمی‌گردد، صاحبش حلقۀ لاستیکی را از پایش درمی‌آورد و داخل ساعت مخصوصی قرار می‌دهد که زمان ورود کبوتر را به‌دقت ثبت می‌کند؛ همیشه برای تعیین برندۀ مسابقه مختصات هر یک از آشیانه‌ها نیز محاسبه می‌شود.

اما نمی‌شود فقط پرنده‌ها را جای دوری ببرید و انتظار داشته باشید به خانه برگردند. آن‌ها باید خانه را بشناسند و یاد بگیرند که خانه در کجای دنیا قرار دارد. کبوتران این شناخت را ابتدا با پرواز در مجاورت نزدیک آشیانۀشان پیدا می‌کنند و سپس با پرواز گردشی در قالب دسته‌های کم‌سن پرندگان با مشخصه‌های زمینی آشنا می‌شوند تا بعدها از آن‌ها برای پیدا کردن راه خانه استفاده کنند، مشخصه‌هایی مانند: برج‌ها، جاده‌ها، رودخانه‌ها، راه‌آهن و تپه‌ها. اطمینان فزایندۀ کبوتران دی، که در اطراف پرسه می‌زنند ولی برمی‌گردند و به لانه‌شان به‌عنوان خانه وابسته می‌شوند، با احساس عاطفی عمیق و کاملاً قابل‌فهمی قوت می‌گیرد.

دی این معما را با ذوق فراوانی دنبال می‌کند؛ اینکه کبوتران مسابقه‌ای چگونه می‌توانند راه برگشتشان را از مکانی دور که قبلاً هرگز ندیده‌اند پیدا کنند. این پرندگان به روش‌های مختلفی مسیریابی می‌کنند، مثلاً با قطب‌نمای خورشیدی، نوعی توانایی برای تشخیص میدان‌های مغناطیسی زمین و، حتی جالب‌تر از آن، با نوعی توانایی در تشخیص بوی باد. می‌دانیم که بادهای مختلف بوهای متفاوتی دارند و کبوترها موقعیت خود را براساس یک نقشۀ بویایی شناسایی می‌کنند.

علاقۀ وافر و فزایندۀ دی به فهم حرکات دقیق پرندگانش با نصب ردیاب جی‌پی‌اس روی آن‌ها به اوج خود می‌رسد، اما در لحظه‌ای باشکوه می‌فهمد که این کار نتیجۀ عکس می‌دهد، چراکه از رمزوراز و افسونِ ندانستن می‌کاهد. او با خرسندی به این نتیجه می‌رسد که: «کبوترپرانی پادزهری برای شناخت‌پذیری جهان فراهم می‌کند». او هیچ‌وقت باورهای خرافی کبوتربازها را، که بی‌شمارند، تمسخر نمی‌کند؛ از او یاد می‌گیریم که باوری عمومی می‌گوید اوضاع جوی خورشید بر پروازها تأثیر می‌گذارد یا می‌توانیم جنسیت یک جوجه‌کبوتر را با آویزان‌کردن آونگی بالای سرش مشخص کنیم و یا می‌توانیم با ارزیابی الگو و رنگ چشمان یک کبوتر خصوصیاتش را بشناسیم. دی علاقۀ خاصی به رفتارهای عجیب و غریب دارد؛ سفر او برای دیدار با روپرت شِلدرِیک، زیست‌شناس انگلیسی، در خانه‌اش در ناحیۀ همپستید لندن تاحدی شبیه یک سفر زیارتی بود، اما از طرفی نیز یک کلاس ویژه برای درآمیختن شکاکیت روشن‌بینانه با تحسین و احترام عمیق بود.

شلدریک شخصیتی رمانتیک برای دی است، «مردی بلندقد و تکیده که پلک‌های افتادۀ چشمانش او را شبیه قوش مستی کرده بود که از داخل تلسکوپ نگاه می‌کند». شلدریک که مدت‌هاست از طرف جریان اصلیِ جامعۀ علمی طرد شده است، هیچ علاقه‌ای به نظریه‌های رایج دربارۀ سازوگار برگشتن کبوتران به خانه ندارد. او بر این باور است که جغرافی نقشی در این میان ندارد، بلکه کبوتران از طریق چیزی که خودش «نوعی کشِ روانی» می‌نامد با همدیگر و با آشیانه‌شان در ارتباطند. هرچند دی اشاره می‌کند که هنوز این نظر شلدریک به تأیید تجربی نرسیده است.

جَلدکردن کتابی پربار و لذت‌بخش است. فصل‌به‌فصل آن حکایتی است مرکب از سفر خود دی در مقام یک همسر، پدر و کبوترباز و داستان یکی از طولانی‌ترین پروازهای کبوترانش از شهر تورسو، دورترین نقطه در جادۀ شمال (مسابقات جادۀ جنوب مخصوص پرندگانی است که از اروپای غربی رها می‌شوند). استعارۀ زیبایی است. سرزمینی که کبوتر دی بر فرازش پرواز می‌کند و نیز آب‌وهوا و خطراتی که پشت سر می‌گذارد، قبل از اینکه سالم به لندن و خانه برگردد، همان داستان خود دی است که با صداقتی جذاب بیان می‌شود.

او از امیدها و نگرانی‌هایش دربارۀ بارداری ناتالیا برای به دنیا آوردن بچۀ دومشان می‌گوید و از دمدمی‌مزاجی شدیدش دربارۀ زندگی خانوادگی و پدربودن و میلش به آزادی‌ که با نیازش به آسایش خانگی در کشمکش است. کبوتران همچون ارواحی محافظ او را در مسیرِ پذیرش همراهی می‌کنند؛ کبوتران به او درس‌هایی تکان‌دهنده می‌آموزند، درس‌هایی دربارۀ رهاکردن زمام امور و اینکه زندگی خوب چیست.

آن‌ها به دی کمک می‌کنند تا راه خانه‌اش را بیابد. او در پروازهای آموزشی به پای کبوترش نامه‌هایی خطاب به ناتالیا می‌بندد تا به محض بازگشت کبوتر به خانه، ناتالیا پیام‌هایش را بخواند. دی این پروازها را چنین توصیف می‌کند: «وسیلۀ ارتباطی ما با یکدیگر که پیوندهای خانوادگی‌مان را محکم‌ می‌کند».

دی می‌گوید می‌توانیم از نحوۀ ارتباط کبوتربازها با پرندگانشان درس بگیریم، چون این ارتباط همراه با توجه عمیقی است که می‌توانیم عشق بنامیم. نگهداری کبوتر با گونه‌ای خانه‌دوستی لطیف همراه است که داستان‌های رایج دربارۀ طبیعت مردانۀ طبقۀ کارگر را زیر سؤال می‌برد. تمیزکاری کبوترخانه‌‌ها، مراقبت از جوجه‌ها، پاک‌کردن فضولات، وزن‌کردن دانه‌ها و نگهداشتن آرام کبوترها در دست برای معاینۀ دقیق و محبت‌آمیزشان؛ عجیب است که همۀ این‌ها نشانگر نقش‌های تمیزکاری و خانه‌داری، آشپزی و فرزندپروری است که طبق عرف به زنان نسبت داده می‌شود.

دی به این غرابت و نتایج آن آگاه است و همین آگاهی به او مزیت خاصی در فهم معنای پدری، مردبودن و تشکیل خانه و کاشانه می‌دهد. در کتاب جَلدکردن شباهت‌های زندگی خانوادگی انسان‌ها و زندگی کبوترخانه‌ای کبوترها به‌زیبایی بیان شده است. دی از طرفی چشم انتظار تولد پسرش و از طرفی نیز چشم به راه بازگشت کبوترهایش است؛ در هر دو صورت باید صبوری، اطمینان، امید و پذیرش بی‌چون‌وچرا را بلد باشد. دی پس از به دنیا آمدن پسرش، در حالی که بازوانش را در باغچۀ خانه گهوارۀ فرزندش می‌کند نگاهش به آسمان در پی بازگشت پرنده‌هایش است. و در حالی که جوجه‌ها را برای پرواز آموزشی به نقاطی دور از خانه می‌برد، با افکار و ترس‌هایی قدیمی مواجه می‌شود که می‌داند بر نحوۀ تربیت فرزند اول خودش و همسرش تأثیر می‌گذارد. دخترش دورا هنگام تولد آسیب دیده بود و همین باعث شد دی همیشه نگرانش باشد و در مراقبت از او زیاده‌روی کند. اما درنهایت با بردن جوجه‌کبوترها به پروازهای آموزشی درمی‌یابد که «دلواپسی در هر بار آزادسازی نتیجۀ جداییِ اجباریِ ناخوشایند اما لازم بود. هم من و هم کبوترها نیاز داشتیم از آن درس بگیریم».

احساس همسانی با موجودی خاص سخت نیست، مثل تجربۀ زیبای یک گربه که از خواب بلند می‌شود و بدنش را کش و قوس می‌دهد یا نشاط باشکوه سگی که با سرعت تمام می‌دود. یکی از کارهای خوب دی در کتابش -در کنار خیل حرف‌های دلپذیر کتاب- طرح این پرسش است که احساس همدلی با کسی دیگر یا با یک دسته پرنده چه مفهومی می‌تواند داشته باشد. در سیر روایی کتاب، دی شخصیتی پیچیده می‌شود، پدر، همسر، نویسنده، معلم، اما شخصیت دیگری نیز می‌گیرد، فردی دارای هویتی گسترده‌تر که با دستۀ پرندگانش پیوند می‌خورد؛ او بخشی از نوعی آگاهی توزیع‌شدۀ فرضی است که الگوهای رفتاری و سفرهای کبوترانش را در بر می‌گیرد. او در تأیید کبوتربازهایی که ملاقات می‌کند می‌نویسد:‌ «به نظر می‌رسد دستۀ پرندگانشان بخشی از خودشان و آن‌ها نیز بخشی از پرندگانشان شده‌اند».

امروزه فقط مفاهیمی مثل خانه، تعلق و گذرگاه مرزی نیست که اهمیت سیاسی وافری دارد. بلکه نگرانی درخصوص نظارت و دخالت فناوری نیز اهمیت یافته است، همچنین نگرانی در این باره که مردانگی از لحاظ فرهنگی به صورت قالب‌هایی درآمده که ممکن است سرانجام، مثل کبوتر یعقوبی که پرهای گردنش جلوی دیدش را می‌گیرد، نتیجۀ عکس بدهد. نویسندۀ جَلدکردن با سیر در همۀ این قلمروها بی‌صدا، با دقت و پیوسته به این می‌اندیشد که اکنون در کجا قرار داریم. دی توضیح می‌دهد که کبوترپرانی در بریتانیا خرده‌فرهنگی روبه‌مرگ است و رفته‌رفته عمدتاً پیرمردها مشغول آن می‌شوند، اما شاید هنوز امیدی به احیای آن باشد.

یکی از کبوتربازها می‌گوید: «مهاجران همچنان این رسم را زنده نگه می‌دارند. فکر می‌کنم این کار آن‌ها را به یاد خانه می‌اندازد». خوش‌بینیِ آرام کتاب دربارۀ قدرت ما برای تغییر و یادگیری عشق‌ورزی به موجودات کوچک مدت‌ها در ذهنم خواهد ماند. چقدر عالی است که کبوترها می‌توانند شیوه‌ای برای اندیشیدن به خانه یادمان بدهند، شیوه‌ای بی‌نیاز از توسل به نژاد، تاریخ، مرزهای سیاسی و محرومیت. کبوترها وقتی بزرگ می‌شوند یاد می‌گیرند در خانه باشند و هر جای ممکن را به‌عنوان خانۀ خود انتخاب می‌کنند.

اطلاعات کتاب‌شناختی:

Day, Jon. Homing: On Pigeons, Dwellings and Why We Return. Hachette UK, 2019

پی‎نوشت‌ها:
• این مطلب را هلن مک‌دونالد نوشته است و در تاریخ ۲۰ آگوست ۲۰۱۹ با عنوان «Pigeon Treat» در وب‌سایت تایمز لیترری ساپلمنت منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۴ دی ۱۳۹۸ با عنوان «کبوتربازی نوعی فلسفه‌ورزی است» و ترجمۀ مجتبی هاتف منتشر کرده است.
•• هلن مک‌دونالد (Helen Macdonald) روزنامه‌نگار، طبیعت‌گرا و نویسندۀ انگلیسی است. کتاب او با عنوان ق مثل قوش (H is for Hawk) برنده چندین جایزه ادبی از جمله جایزه ساموئل جانسون و جایزه ادبی کاستا شده ‌است.

لینک کوتاه: asriran.com/002xTZ

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کبوتر فلسفه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۴۰۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحریم نوعی جنگ است | با ترور دانشمندان نمی‌توانند دانش بومی را از ما بگیرند

به گزارش همشهری‌آنلاین، سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور در مراسم افتتاحیه نمایشگاه توانمندی های صادراتی جمهوری اسلامی ایران (اکسپو ۲۰۲۴) با بیان اینکه این نمایشگاه معرفی توانمندی های صادراتی ایران است و فضای رقابتی ایجاد می‌کند، تصریح کرد: نمایشگاه توانمندی های صادراتی ایران یک کنش جمعی برای رفاه اجتماعی و جهانی از مسیر توسعه تجارت، صادرات و گسترش تعاملات اقتصادی محسوب می‌شود، امیدواریم این نمایشگاه موجب همگرایی، هماهنگی و مشارکت فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان، صادرکنندگان و بازرگانان و موجب رشد اقتصادی کشور و منطقه و جهان شود.

ایران تحریم ناپذیر است

وی افزود: این نمایشگاه نشان دهنده آن است که ایران تحریم ناپذیر است و هرگز تحریم ها در این کشور با اراده پولادین مردم به نتیجه نرسیده و پس از این هم به نتیجه نخواهد رسید؛ طرح های شیطانی منزوی کردن ایران به نتیجه نرسیده و بعد از این هم هرگز به نتیجه نخواهد رسید.

رئیسی خاطر نشان کرد: جمهوری اسلامی ایران با ذخایر مادی و معنوی و نیروی انسانی کارآمد و با اراده و با ابتکارات و خلاقیت ها و با بهره مندی از فناوری های نوین می‌تواند در عرصه های مختلف برای دنیا نوآوری هایی را داشته باشد و به جهان عرضه کند.

تحریم نوعی جنگ است

رئیس جمهور بیان کرد: خداوند همه امکانات را به صورت عادلانه در اختیار بشر قرار داده و می‌توان با فکر و اندیشه، همکاری و همگرایی و هم‌اندیشی، نیاز ها را مرتفع کرد و او را به نقطه کمال و رفاه رساند اما متاسفانه جریان تحریم‌ها نمادهای ظلم به دولت‌ها و ملت‌هاست، نه فقط ظلم به یک ملت بلکه ظلم به تمام ملت‌هاست.

رئیسی تاکید کرد: اگر با ایجاد تنگنا ملتی را از رسیدن به هدف و دستیابی به امکانات محروم کرد، این ظلم به یک اقلیم نیست بلکه به همه ملت‌ها و اقلیم‌هاست.

رئیس جمهور تحریم را نوعی جنگ دانست و گفت: اما نه جنگ نظامی، جنگی که با این ابزار ملتی را از آنچه می‎ تواند به آن دست یابد، محروم کند.در جنگ اراده‌ها ملت ایران اراده کرد که با توکل بر خدا و با ابتنا به داشته‌ها و توانایی‌های ملی تحریم‌ها را پشت سر بگذارد به نحوی که نه ما بلکه سخنگوی کاخ سفید اعلام کند فشارهای حداکثری به جمهوری اسلامی مفتضحانه شکست خورده است.

با ترور دانشمندان نمی‌توانند دانش بومی را از ما بگیرند

وی بیان کرد: غرب تلاش می‌کند که ما و منطقه به فناوری‌های نوین دست پیدا نکنیم و اگر به این فناوری دست یافتیم، نقطه اصلی در دست خودشان باشد که بتوانند به سلطه‌گری ادامه دهند اما به لطف خداوند متعال و به برکت نیروهای جوان و دانشمند ما بسیاری از دانش‌ها در کشور ما بومی شده است.امکان اینکه بتوانند دانش بومی را از کشور ما حتی با ترور دانشمندان، از کشور خارج کنند امکانپذیر نیست.

رئیس جمهور تاکید کرد: تصور نکنند اگر چند دانشمند و متخصص را تحت فشار قرار دهند می‌توانند ما را از نوآوری و دستیابی به فناوری نوین بازدارند هرگز این طور نخواهد شد. آنجا که دشمن بیشترین فشار را برای عدم دستیابی ما به دانش اعمال می‌کند ما بیشترین موفقیت را کسب کرده‌ایم به عنوان مثال در صنایع هسته‌ای و نظامی فشار آوردند که ما به فناوری نوین دست پیدا نکنیم اما بیشترین موفقیت ما در صنایع نظامی و هسته‌ای اتفاق افتاده است.

به گزارش ایرنا، ششمین نمایشگاه توانمندی‌های صادراتی جمهوری اسلامی ایران از ۸ تا ۱۲ اردیبهشت ماه در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران و توسط شرکت توسعه صنعت نمایشگاه و رویداد برگزار می‌شود.

این نمایشگاه قرار است در حوزه توسعه صادرات غیرنفتی و رونق تجارت خارجی و استفاده از توانمندی و ظرفیت بالای نمایشگاهی کشورمان، تحت عنوان IRANEXPO ۲۰۲۴ برگزار شود.

تاکنون حضور ۱۷۳ شرکت داخلی در این نمایشگاه قطعی شده و قرار است این شرکت‌ها از شنبه تا چهارشنبه به مدت چهار روز از ساعت ۸ تا ۱۵ فعال باشند.

این شرکت‌ها در ۷۰ هزار متر مربع فضای سرپوشیده و فضای باز در سالن‌های ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۸، ۲۵، ۳۱، ۳۵، ۳۸، A۳۸، B۳۸، ۴۰، ۴۱ و ۴۴ حضور خواهند داشت و محصولاتی در حوزه پتروشیمی، صنعت، صنایع غذایی، دارو و تجهیزات پزشکی، صنایع دستی و گردشگری را در معرض نمایش قرار می‌دهند.

کد خبر 847427 منبع: ایرنا برچسب‌ها خبر ویژه تحریم سید ابراهیم رئیسی

دیگر خبرها

  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • کشاورزی حفاظتی در گرمسار به هزار هکتار افزایش می‌یابد
  • روغن حیوانی و فواید آن برای سلامتی
  • تعامل رسانه‌ها با اندیشکده‌ها باید تقویت شود/ سیاست پژوهی، نوک پیکان پژوهش است
  • مراقب باشید؛ این داروها و خوراکی‌ها پلاکت خون را کاهش می‌دهند
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است | در دکترین ما سلاح هسته‌ای وجود ندارد
  • معاون علمی رئیسی: افرادی که از کشور خارج می‌‎شوند با منِ نوعی مشکل دارند نه با ایران
  • ببینید | پیام خاص امیر قلعه‌نوعی به ملی‌پوشان فوتسال
  • هوش مصنوعی و حجیت فتوا
  • تحریم نوعی جنگ است | با ترور دانشمندان نمی‌توانند دانش بومی را از ما بگیرند