چالشهای رهبری مکرون بر اروپا
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۴۲۲۷۵
ساعت24-امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه درنظر دارد اتحادیه اروپا را در قرن بیست و یکم رهبری کند، اما او زمانی موفق خواهد شد که در این موضوع افراط نکند، چراکه در این صورت، خود را در معرض چالش با دیگر رهبران سیاسی نوظهور قرار خواهد داد.
چنین چالشی زمانی محتمل است که وضعیت سیاسی داخلی آلمان سر و سامان یابد، دیگر کشورهای عضو اروپا تصمیم به تشکیل ائتلافی علیه فرانسه بگیرند یا مکرون عمده بازیگران اصلی درون اتحادیه اروپا را منزوی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از نظر سیاسی، رویکرد مکرون دارای تناقض بوده است، چراکه باوجود مخالفت با پوپولیسم از ابزار پوپولیستی استفاده میکند. چنانکه او احزاب سیاسی سنتی را رها کرده و به انتخاب سیاستمداران توسط مردم عادی سوق یافته و خود را چپ یا راست نمیداند. تنها تفاوت او با دیگر پوپولیستها این است که برنامه او ملیگرایی نبوده، بلکه طرفدار [یکپارچگی] اروپاست. با این حال، همانطور که مکرون در انتخاب نامزد سمتهای ارشد اتحادیه اروپا در اوایل امسال نشان داد، موضع اروپاییگرایی او تا جایی است که منافع اقتصادی فرانسه اجازه آن را بدهد.
باید خاطرنشان کرد که مکرون حامیان قوانین محدودکننده در مورد «انتقال کارگران» (بهویژه از لهستان و مجارستان) در سال 2017 را رهبری میکرد. شاید مکرون صادقانه خواهان یکپارچگی اروپا باشد، اما این امر مانع از آن نمیشود که او کارخانه کشتیسازی فرانسه را برای جلوگیری از خرید آن توسط شرکت ایتالیایی، ملی اعلام نکند.
همین اواخر، مکرون با تمایل به ایجاد روابط گرم با ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه و اعلام «مرگ مغزی» ناتو، برگ دیگری از کتاب راهنمای پوپولیسم خود را اجرا کرد، بهطوریکه هشدار مکرون درباره ناتو به عنوان فریاد بیداری برای اروپا قلمداد شد تا استقلال دفاعی خود را تامین کند.
به لطف تلاشهای مکرون، روسیه پس از تعلیق عضویت آن در شورای اروپا در سال 2014 به خاطر الحاق کریمه، دوباره به این شورا بازگشت. پس از آن، در کنفرانس سفرا در ماه آگوست، مکرون از بازگشت روسیه به گروه 8 اعلام حمایت کرده و از دیپلماتهای فرانسه خواست تا مانع هماهنگی او با پوتین نشوند. همچنین، در گفتوگوهای دوطرفه با پوتین در قلعه فورت دی برگانکون فرانسه در همان ماه، مکرون (و نه مهمان او) از اروپایی حرف زد که از لیسبون تا ولادی وستوک گسترده است.
با این حال، دیپلماسی اتحادیه اروپا-روسیه تنها حوزهای نیست که مکرون در آن قدرتنمایی میکند. او در ماه اکتبر، رای غیرمنتظرهای در مخالفت با مذاکرات عضویت آلبانی و جمهوری مقدونیه شمالی در اتحادیه اروپا داده و بوسنیوهرزگوین را یک «بمب ساعتی» توصیف کرد. این اقدامات ظاهرا در تناقض با موضع اروپاییگرایی بوده و بیشک مایه خرسندی پوتین شده است.
استقبال او از پوتین احتمالا برای مقابله با چالش ناشی از مارین لوپن از جناح راست افراطی فرانسه است که بانکهای روسی دارای روابط با کرملین، جزو حامیان مالی سابق او بودند. همچنین، مکرون با جلوگیری از عضویت مقدونیه شمالی و آلبانی، مانع از قدرتگیری بلوک اروپای شرقی و مرکزی در اتحادیه اروپا میشود؛ چراکه عضویت آنها توازن در شورای اروپا را به ضرر فرانسه تغییر میدهد.
فرانسه به رهبری مکرون خود را در یک خلأ ژئوپلیتیکی یافته که از برگزیت در انگلیس، ظهور پوپولیسم و ملیگرایی در ایتالیا، جدایی کاتالونیا در اسپانیا و تحکیم رژیمهای غیرلیبرال در اروپای مرکزی و شرقی سرچشمه میگیرد.
کشورهای شمالی اروپا نظیر هلند و دانمارک تنها بازیگران معتبر باقیمانده در این حوزه هستند. از آنجا که پیروزی لوپن بر مکرون ضربه مهلکی بر خود اتحادیه اروپا خواهد بود، آلمان طرحهای بلندپروازانه رییسجمهور فرانسه را تحمل کرده، اما کاسه صبر آن لبریز شده است.
قوانین بازی در اروپا هنوز توسط آلمان تنظیم میشود. مساله این است که آلمان نه آنقدر بزرگ است که اروپا را رهبری کند و نه آنقدر کوچک است که از رهبری آن چشم بپوشد. از همین رو نیز احتمال تشدید چالشها میان مکرون و آلمانیها درباره مسائل آینده اروپا چندان بعید نیست.
بهطور تاریخی، دیپلماسی فرانسه با چانهزنیهای بزرگ همراه بوده است، اما آلمان، تحت رهبری مرکل از موافقت با مکرون خودداری کرده و وضع موجود یا تغییرات افزایشی را ترجیح میدهد. دیپلماسی بیش از حد فعالانه مکرون از یک عقده حقارت پساامپراتوری حکایت میکند که علائم آن
(خواه برگزیت خواه پوتینگرایی) مانع از عادیسازی اروپا میشود و از بسیج اتحادیه اروپا برای ایجاد توازن در برابر امریکا و چین جلوگیری کرده است. لحن مکرون نشان میدهد که او خواهان مبارزه با این علائم است، اما اقدامات اخیر او بیانگر بازتولید آنهاست.
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۴۲۲۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کریدور عراق-اردوغان- اروپا / چالشهای فنی و زیرساختی
علی آهنگر- روزنامه اعتماد-وقتی در ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ بایدن در دهلینو توافق بر سر کریدور عرب-مد را اعلام کرد، تنها صدای مخالف رجب طیب اردوغان بود. بیست کشور ثروتمند جهان که عنوان جی۲۰ را با خود یدک میکشند، دو روز شهریور گذشته را در دهلینو به سر بردند. جهان و آنچه در او هست در این دو روز چشم به خیابانهای نه چندان پر زرق و برق دهلینو دوخته بود. همه میدانستند که چکشهای نارندرا مودی بر میز ریاست اجلاس نمادی بیش نیست و توافقهای اساسی همه از پیش صورت پذیرفته است. اما جهان بیتاب از اعلام توافقی بود که هندوستان را از یک کریدور به امارات و عربستان و از آنجا به دریای مدیترانه و اروپا متصل میکرد. کریدوری که از آن پس در ادبیات ژئوپلیتیک به کریدور عرب- مد شهرت یافت. معلوم بوده و هست که این کریدور به این سادگیها به سرانجامی نخواهد رسید. اما نکته این بود که رجب طیب اردوغان با صدای بلند مخالفتش را با این کریدور اعلام کرد و بیان داشت ترکیه باید از این معامله سهمی داشته باشد. امارات متحده عربی از سوی رهبران گروه ۲۰ ماموریت یافت تا رضایت خاطر این صدای بلند و پرغوغای آناتولی را کسب کند. نتیجه این سر و صدا و آن لابیهای پشت پرده با امارات و قطر در سفر روز دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ اردوغان به عراق نمایان شد. وقتی اردوغان در فرودگاه بغداد با استقبال محمد شیاع السودانی بر فرش قرمز گام نهاد تا از یگان استقبال سان ببیند، وزیران راه و حمل و نقل امارات و قطر هم در هتلهای بغداد جا خوش کرده بودند. همه چیز مهیا بود تا رجب طیب اردوغان و شیاع السودانی در پشت میزهای سالن بزرگ تشریفات کاخ نخستوزیری بایستند و وزیران راه ترکیه، عراق، امارات و قطر امضاهایشان را پای یادداشت تفاهمی برای ایجاد کریدوری جدید بگذارند که چهره ژئوپلیتیک منطقه را تغییر میدهد.
کریدوری که از این پس کریدور عراق-ترکیه-اروپا نام دارد که ما بحق آن را در این نوشتار کریدور عراق- اردوغان-اروپا نام نهادیم، چراکه برپایی این کریدور بیش و پیش از هر چیز قاچ بزرگی از کیک تجارت و اقتصاد آینده اقیانوس هند-اروپا را نصیب ترکیه میکند و نقش رجب طیب اردوغان را در به دست آوردن این قاچ بزرگ ژئوپلیتیکی برای ترکیه روشن میدارد. با برپایی این کریدور که ظاهرا علاوه بر ارتباط با هند، تجارت و البته رضایت چین را نیز به همراه دارد، عراق و بندر فاو در جهان برجسته میشوند. فاو شهر بندری کوچکی در دهانه اروندرود است که برای رزمجویان آن سالها خاطرات عمیقی را به همراه دارد. مگر میشود فاو را بگویی و از آن همه درگذری؟!
آن فاو بیقرار با آن مسجد با نمازگزارهای مخلص بیشمار حالا تبدیل به یک بندر بزرگ میشود. بندری فخر جبل علی در امارات. اگر بندر جبل علی امارات با ۶۷ اسکله کانتینری لقب بزرگترین بندر خاورمیانه را به خود داده، حالا قرار است تا سال ۲۰۲۵ در برابر بندر ۹۰ اسکلهای کانتینری فاو کلاه از سر بردارد. میگویند با راهاندازی فاز نخست این کریدور در ۲۰۲۸ که ترکیبی از بزرگراهها، راهآهن، انتقال خطوط نفت و گاز و خطوط ارتباطات است، زمان رسیدن بارها به اروپا از ۴۵ روز دماغه امیدنیک و ۳۵ روز دریای سرخ، به ۲۵ روز کاهش مییابد. یعنی کالاهای ساخت چین و هند ده روز زودتر به دست مشتریان سیریناپذیر اروپایی میرسد. اما این تمام مطلب نیست. آنگونه که میدل ایستای میگوید؛ عراق چشم دارد در قالب این قرارداد، ۱۷ میلیارد دلار سرمایه جذب کند، ۱۲۰۰ کیلومتر راهآهن خود را از فاو به ترکیه و از آن طریق به اروپا برساند، قطارهایی با ۳۰۰ کیلومتر سرعت در ساعت در ریل بگذارد، سالانه ۴ میلیارد دلار درآمد کسب کند و برای ۱۰۰ هزار نفر از جوانان عراقی کار و شغل بسازد. اینها همه خوب است، اما یک نقص عمده و یک عیب بزرگ دارد. نقص عمده داستان پیش گفته این است که از دو مبدا اصلی تجارت امروز و آینده کریدورهایی که قرار است از خلیج فارس بگذرد، یعنی چین و هند کسی در بغداد نبود تا در کنار وزیران راه چهار کشور عراق، ترکیه، امارات و قطر، به عنوان تضمینکننده اصلی دادن کالا و کانتینر پای قرارداد را امضا کند. و، اما عیب بزرگ و بسیار بزرگش این است که هیج سهمی برای نقش ژئوپلیتیک ایران در منطقه قائل نشده است. مگر میشود ابرکشتیهای کانتینری با میلیونها تن کالا از جلوی چشمان بندر چابهار و آن پهنه بیکران دشت مکران بگذرند، برای لنجهای ماهیگیری کنارک دست تکان دهند و در شمالیترین نقطه خلیج فارس، در بندر فاو پهلو بگیرند؟! آقای رجب طیب اردوغان لابد فکری کردهاند که چنین چیزی تحقق یافتنی نیست. پس تا دیر نشده، چهار کشور ترکیه، عراق، امارات و قطر خوب است به تهران بیایند؛ وزیرانی از چین و هند هم در پایتخت ایران حضور یابند و بر نقش تاریخی ایران و بندر مکران و چابهار انگشت تایید بگذارند.