Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه هنر ــ یک پیشکسوت دوبله اظهار کرد: برخی عنوان می‌کنند که پیشکسوت‌ها اجازه ورود جوانان به این عرصه را نمی‌دهند اما این نگاه منصفانه نیست و درهای دوبله همیشه به روی جوانان باز است.

منوچهر والی‌زاده، مدیر دوبلاژ، دوبلور، بازیگر و گوینده رادیو است.  والی‌زاده در سال 1319 در تهران متولد شد، او در 1338 یعنی از دوران دبیرستان بعد از چند تئاتر آماتور به تئاتر تهران راه یافت و در یک نمایشنامه به کارگردانی «منیر امیر آسوری» نقش کوتاهی به عهده گرفت و پس از آشنایی با منصور متین که از هنرمندان تئاتر و دوبلاژ فیلم بودند به استودیوی «شاهین فیلم» برای دوبله دعوت شد و پس از همکاری در چند فیلم کوتاه به استاد علی کسمائی معرفی شد و چندین سال در خدمت ایشان کارآموز بود و بعد از مدتی در فیلم «دختر بنفشه فروش» را به عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
او تا سال 1357حدود  ۱۸ فیلم سینمایی بازی کرده است.
والی‌زاده به جای بسیاری از بزرگان سینمای جهان سخن گفته‌ و 60 سال از عمرش را در هنر دوبله سپری کرده است، خبرگزاری ایکنا گفت‌و‌گویی با این پیشکسوت دوبله انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا ــ استاد چگونه وارد عرصه دوبله شدید؟

علاقه من به هنر به دوران دبستان باز می‌گردد، ما در آن زمان در محله لاله‌زار زندگی می‌کردیم. این منطقه قبل از انقلاب اسلامی کانون فعالیت‌های هنری بود. در ادامه وقتی وارد دبیرستان شدم به خانه جوانان رفتم که قبل از انقلاب فعالیت‌های هنری را سامان‌دهی می‌کرد. در آنجا به تئاتر روی آوردم. در آن مقطع با بهروز وثوقی، یکی از هنرمندان قدیمی ایران آشنا شدم و تا سال‌ها با همکار بودیم، حتی در کنار دوبله دو فیلم سینمایی نیز در کنار هم بازی کردیم. درباره اولین فیلم‌هایی که دوبله کردم، حتی اجازه حرف زدن هم نداشتم، بلکه تنها افکت صدا می‌دادم، اما زمانی‌که با علی کسمایی آشنا شدم اتفاقات خوبی برایم رخ داد و فعالیتم در این هنر شکل جدی به خود گرفت.

در کنار دوبله فعالیت‌های دیگری هم انجام داده‌ام، برای مثال هم در رادیو، تئاتر و سینما حضور جدی داشتم بعد از انقلاب نیز فعالیت‌های هنری‌ام ادامه داشت و در چند فیلم بازی کردم اما همیشه دغدغه و عشق اول من دوبله بود، برای همین هیچگاه دوبله را با اشکال دیگر هنر عوض نکردم. فعالیت در تئاتر  به من کمک کرد تا در عرصه دوبله به موفقیت‌های خوبی دست یابم. حضور  ۶۰ ساله‌ام در تئاتر یکی از عوامل موفقیت من بوده است. 

ایکنا ــ  این روزها جوانان مستعدی وارد هنر ـ صنعت دوبله شده‌اند، ولی نتوانسته‌اند جای بزرگان دوبله را بگیرند و جای بزرگانی مانند حسین عرفانی یا بهرام زند، هنوز در دوبله خالی‌ است فکر می‌کنید آینده دوبله ایران چگونه خواهد بود؟   زمانی‌که من وارد دوبله شدم جمعیت تهران نهایتاً ۲ یا ۳ میلیون بود. حال حساب کنید در چنان مقیاسی تعداد جوانانی که به این هنر علاقه‌مند بودند، امکان بیشتری برای دستیابی به هدفشان داشتند، البته در شرایطی فعلی جوانانی نظیر «کیکاوس یاکیده» هم حضور دارند که توانستند با تمام مشکلات وارد هنر دوبله شوند و خود را ثابت کنند. وقتی تعداد متقاضی کم است امکان استعدادیابی سهل‌تر است، اما وقتی تعداد بسیار است دیگر نمی‌توان انتخاب‌های خوبی را انجام داد. همین اتفاق به نظرم دلیلی است که تا این حد دوبلور‌های قدیمی صدایشان خاص باشد و فرد دیگری نتواند جای آن‌ها را بگیرد.  
گاهی می‌شنوم که برخی می‌گویند پیشکسوت‌های دوبله به جوانان اجازه ورود نمی‌دهند. این گفته بسیار غیر‌منصفانه است، چون اگر نگاهی به افراد فعال در این هنر صنعت بیندازید درمی‌یابید که جوانان بسیاری توانسته‌اند به صنعت دوبله ورود کنند و امروز جزء افراد موفق باشند، اما عموم افرادی که فرصت راه‌یابی به دوبله را پیدا نمی‌کنند، از این امر غافل‌اند که این هنر صنعت محدودیت‌هایی هم دارد، در چنین فضایی محدودی، عده‌ای نمی‌توانند به آن ورود کنند، نباید آن را به معنای بی‌عدالتی دانست.

فعالیت در هنر دوبله نیازمند صبر و حوصله است. همانگونه که در ابتدا بیان کردم، من هم در آغاز فعالیتم تنها افکت صدا می‌دادم تا اینکه به مرور توانستم به جای شخصیت‌های گوناگون سخن بگویم، البته در ابتدا شاید تنها چند کلمه می‌گفتم و به مرور زمان فعالیتم بیشتر شد، اما امروز برخی از علاقه‌مندان به دوبله دوست دارند از همان ابتدای ورود به جای نقش اول حرف بزنند. در این زمینه خاطره جالبی دارم، روزی جوانی علاقه‌مند به دوبله از شهرستان با من تماس گرفت و گفت دوست دارد در این حوزه فعالیت کند، برای همین بلیط تهیه کرده تا به تهران بیاید و در استودیو جای شخصیت اول فیلم‌ها حرف بزند. این گفت‌وگو برای من غیرقابل درک بود، زیرا این جوان با اعتماد به نفس کامل و بدون تجربه چنین انتظاری داشت. 

ایکنا ــ آیا دوبله ایران هنوز هم مانند گذشته حرف اول را در جهان می‌زند؟

دوبله ایران همچنان در صدر قرار دارد، زیرا زبان فارسی بسیار زیبا است. در دنیا تنها دو زبان است که بهترین ویژگی را برای دوبله دارد. اول زبان فارسی و دوم زبان انگلیسی است. غیر از این دو زبان هر زبان دیگری در دوبله چندان با اثر مأنوس نمی‌شود، حتی زبان فرانسه که می‌گویند زیباترین زبان است هم در دوبله جذابیت لازم را ندارد. اگر به سریال‌های کره‌ای دقت کنید درمی‌یابید نسخه دوبله شده سریال از نسخه زبان اصلی کیفیت بهتری دارد.

ایکنا ــ آیا با توجه به رواج شبکه نمایش خانگی و تلویزیون‌های اینترنتی وضعیت دوبله رونق بیشتری نسبت به گذشته پیدا نکرده است؟

با فراگیر شدن تلویزیون‌های اینترنتی دیگر جدیدترین فیلم‌های سینمایی هم دوبله می‌شوند. برای مثال فیلم اخیر «ویل اسمیت» با فاصله کمی از اکرانش دوبله شد که من جای ویل اسمیت حرف زدم. این اتفاق هم جنبه‌های مثبت دارد و هم جنبه منفی. ثمره مثبت این فعالیت‌ها در این است که میزان فعالیت و دوبله بالا می‌رود، اما اتفاق نامطلوب این است که گاهی اوقات جای یک بازیگر ممکن است چند نفر حرف بزنند، زیرا فیلم‌های گوناگون توسط شرکت‌های مختلف دوبله می‌شوند. مثلاً من یا استاد چنگیز جلیلوند با نماوا قرارداد داریم و تنها در فیلم‌هایی می‌توانیم دوبله کنیم که مربوط به این شرکت است، برای همین طبیعتاً فیلم‌هایی که در شرکت‌های دیگر دوبله می‌شود توسط دیگر صداپیشگان دوبله می‌شوند، البته تلویزیون از این قاعده مستثنی است، چون افرادی که با شرکت‌ها قرارداد دارند مجازند با تلویزیون همکاری کنند.
متأسفانه حجم دوبله‌های صورت گرفته به معنای درآمد فراوان دوبلور‌ها نیست، زیرا دستمزد دوبلورها به شدت پایین است که گاهی حتی برای بسیاری از افراد قابل باور نیست. مثلا دستمزد من برای دوبله هر فیلم ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان است البته این میزان دستمزد برای پیشکسوت‌هاست و مبلغ پرداختی برای جوانانی که تازه وارد این هنر شده‌اند زیر 100 هزار تومان است. البته با تمام کمبود‌هایی که وجود دارد احترامی که مردم نسبت به ما دارند تمام کمبود‌ها را جبران می‌کند و با هیچ مبلغی قابل مقایسه نیست.    من حدود بیست سال است که سه‌شنبه‌ها در رادیو پیام راس ساعت ۶ برنامه دارم. برای همین ساعت ۴ صبح از خواب بیدار می‌شوم تا وقتی قرار است ساعت ۶ پشت میکروفون باشم، شنونده از صدایم انرژی بگیرد. برای همین است وقتی مردم می‌گویند با صدایم جان می‌گیرند، آن را با چیزی دیگری در جهان عوض نمی‌کنم یا هنگامی‌که مردم با چشمانی سرشار از مهربانی و لطف به من اظهار علاقه می‌کنند برایم بی‌نهایت ارزشمند است، برای همین پس از ۶۰ سال حاضر نیستم این هنر را به خاطر دستمزد اندکش، رها کنم.

ایکنا ــ چرا در هنگام دوبله فیلم «محمد رسول الله» ساخته مصطفی عقاد بزرگانی نظیر شما، چنگیز جلیلوند و خسرو خسروشاهی حضور نداشتند؟

همه دوبلور‌ها نمی‌تواند در یک اثر سینمایی حرف زنند. در زمان دوبله آن فیلم در ابتدای انقلاب، چنگیز جلیلوند ایران نبود. من هم مشغول دوبله اثر دیگری بودم، ولی به یاد دارم منوچهر اسماعیلی، مدیر دوبلاژ الرساله از من دعوت کرد، ولی متأسفانه به دلیل تداخل کاری نتوانستم در آن فیلم حرف بزنم، و البته علاقه‌مند بودم در دوبله این فیلم حضور داشته باشم.

ایکنا ــ در آثار ارزشی جای چه شخصیت‌های حرف زده‌اید؟ و کدام اثرتان را بیش از دیگران دوست دارید؟

دقیقاً به یاد ندارم در چند اثر مذهبی دوبله کرده‌ام، اما تعدادشان مطمئناً کم نبوده است، البته در آثار دفاع مقدسی بسیار حرف زده‌ام که چند مورد از آن‌ها ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا است. یکی از خاطرات من در یکی از فیلم‌های حاتمی‌کیا جالب است، در سکانسی از فیلم قهرمان نماز می‌خواند و این صحنه با صدای من ضبط شد و حاتمی‌کیا می‌خواست این بخش از فیلم را حذف کند اما دوبله این بخش باعث شد در فیلم باقی بماند.   
اما خاطره، چند سال پیش من سریال «فرار از زندان» را حرف زدم. این سریال نه تنها در جهان، بلکه در ایران هم طرفداران بسیاری داشت. وقتی این مجموعه دوبله شد من برای مراسمی به گرگان رفتم. وقتی از من برای حضور در روی صحنه دعوت به‌عمل آمد همه حضار یک صدا با نام مایکل (قهرمان اصلی سریال فرار از زندان) مرا تشویق کرد. این خاطره برایم خیلی جالب بود که چگونه یک اثر می‌تواند مخاطبان را شیفته خود کند. بعد از این مجموعه، سریال‌های مطرح دیگری هم دوبله شدند، ولی هیچ کدام نتوانست موفقیت فرار از زندان را به دست آورد.

ایکنا ــ در پایان اگر نکته‌ای دارید بفرمایید. 

جا دارد از تلاش‌های اهالی رسانه برای معرفی دوبلور‌ها تشکر کنم، چون قبل از انقلاب کمتر کسی دوبلور‌ها را می‌شناخت، اما بعد از انقلاب به مدد گفت‌وگوها و پوشش‌های خبری اهالی رسانه دوبلور‌ها به مردم معرفی شدند. ما تا وقتی زنده‌ایم کار می‌کنیم، زیرا دوبله بازنشستگی ندارد، همانگونه که سینما هیچگاه متوقف نخواهد نمی‌شود، همچنین در این هنر، عشقی نهفته است که هر فردی گرفتار آن شود دیگر نمی‌توان از آن رها شود. 

گفت‌و‌گو از داوود کنشلو انتهای پیام

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۷۱۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست

زوج معلم بجنوردی که ۲۹ سال است در نقاط محروم مرزی خدمت می‌کنند تا چند ماه دیگر بازنشسته می‌شوند؛ حضور سه دهه در روستا و خاطرات آن، این زوج را با زندگی شهری غریبه کرده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلم واژه‌ای که هرکس می‌شنود حس امنیت و اعتماد سرتاپای وجودش را فرامی‌گیرد و با به یادآوردن مهربانی و تلاش‌های آن‌ها اشک از چشمان انسان فرو می‌ریزد.

معلمی شغلی متفاوت است که انتخابش می‌تواند سبک و نحوه زندگی یک فرد را برای تمام عمر تغییر دهد؛ از ارتباط گسترده با دانش‌آموزان و والدین‌شان تا ماندن در جاده‌های پر از برف روستایی برای رسیدن به مدرسه، اینها خاطراتی هستند که برای معلم‌های فداکار ثبت می‌شود.

به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج خستگی‌ناپذیر فرهنگی رفتیم؛ خانم و آقای رضایی، معلمان با تجربه‌ای که ۲۹ سال است در مناطق محروم و مرزی خراسان‌شمالی خدمت می‌کنند و تمام سختی‌های آن را به جان خریده‌اند.

آن‌ها با روستاهای محروم و دانش‌آموزانش رفاقتی به درازای یک عمر دارند، رفاقتی که ثمره حضور و اقامتشان در روستا است؛ سی سال زندگی در روستا این زوج معلم را با شهر غریبه کرده است، دیگر حتی بعد از بازنشستگی نیز تمایلی برای زندگی در شهر ندارند.

خانم رضایی می‌گوید صفا، صمیمیت و سادگی مردم روستا حالمان را خوب می‌کند، او ترجیح می‌دهد با مردم و دانش‌آموزانی زندگی کند که معمولاً معلم‌ها تمایل به ماندن در آنجا ندارند؛ معلم‌های جوان هنوز مهر ابلاغشان خشک نشده، سودای رفتن به مناطق مرفه را در سر می‌پروانند.

۳۰ سال خدمت با یک روز غیبت

آقای رضایی و همسرش از سال ۱۳۷۲ از طریق نهضت سوادآموزی، معلمی را شروع کردند و بعد هم معلم رسمی آموزش‌وپرورش شدند؛ تمام دوران خدمت را با یکدیگر و در یک مدرسه بوده‌اند، آقای رضایی چند سالی مدیر مدرسه شد، اما همسرش هیچگاه حلاوت کلاس‌داری را با میز مدیریت عوض نکرده است.

آن‌ها می‌گویند ما با سیاست و اینکه چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود کار نداریم، ما معلم هستیم و تلاش داریم وظیفه اصلی‌مان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم.

زن و شوهر گزارش ما، معلمی را شغلی منحصر به فرد می‌دانند که تفاوتی فاحش با دیگر مشاغل دارد، یک معلم به عنوان الگو و نمونه انسان کامل در پیش چشمان دانش‌آموزان به نظر می‌آید و همین مسئولیتش را دوچندان می‌کند.

خانم‌رضایی خاطرات زیادی از سال‌های ابتدایی معلمی دارد، او می‌گوید: تا چند سال بعد از شروع به کار معلمی هیچ وسیله‌ای نداشتیم و بارها در میان برف و باران مجبور شدیم پیاده مسیرها را طی کنیم.

آن‌ها هیچگاه دیر به مدرسه نمی‌رسند، زیرا با خود عهد بسته‌اند که هر هفته بعدازظهر جمعه به سمت روستا حرکت و هفته جدید را با طراوت و شادابی و به دور از خستگی شروع کنند.

خانم‌رضایی در مدت طولانی معلمی‌اش فقط یک روز غیبت در پرونده کاری‌اش به ثبت رسانده و باقی ایام همواره و با شوق، عمرش را صرف دانش‌آموزانش کرده است.

شیرین‌ترین لحظات این زوج معلم زمانی است که دانش‌آموزان خود را در جایگاه‌های خوب و متعارف ببینند، بسیاری از کسانی که تا چند سال پیش در کلاس‌های آن‌ها می‌نشستند، امروز معلمانی هستند که راه استاد را در مسیر زیبای تربیت ادامه می‌دهند.

۲۲ سال با نونهالان پایه اول

آن‌ها می‌گویند اکنون دانش‌آموزان گذشته ما همچون پدر و مادر برایمان احترام قائلند و هنوز رابطه گرم و صمیمی گذشته‌مان را داریم.

خانم رضایی در این ۳۰ سالی که معلم بوده‌، کلاس اول را بیشتر از همه پایه‌ها تجربه کرده است؛ او ۲۲ سال از عمرش را با نونهالانی گذرانده است که به گفته خودش از باسواد کردن آن‌ها حسی سرشار از لذت می‌گیرد که برایش قابل توصیف نیست.

آن‌ها ۱۲ سال است که به روستای سوخسوی انقلاب در بخش غلامان آمده‌اند و دیگر با دانش‌آموزان و اهالی آنجا همانند یک خانواده شده‌اند. از گشت‌وگذارهایی که بعدازظهرها با دانش‌آموزان‌شان دارند تا رفتن به عروسی‌ها و مراسم شاگردان، شیرینی و حلاوت معلمی را برای آن‌ها دو چندان کرده‌است.

خانم رضایی معتقداست حقوق معلمان کم اما با برکت است، او می‌گوید هیچکس نباید معلمی را به خاطر مسائل مالی انتخاب کند زیرا بیشترین آسیب را می‌بیند؛ آقای رضایی نیز باورش همین است و حقوق معلم‌ها را متناسب با سختی کارهایشان نمی‌داند.

آن‌ها چند ماه دیگر بازنشسته می‌شوند و این موضوع اصلاً برایشان خوشایند نیست؛ خانم رضایی بیشترین نگرانی‌اش از این است که باقی معلمان مثل آن‌ها برای بچه‌ها و اهالی روستا وقت نگذارند.

کد خبر 749878

دیگر خبرها

  • برگزاری مراسم بازنشستگی و تجلیل از دکتر عراقی‌زاده
  • تاثیر مردمی‌سازی صندوق‌های بازنشستگی بر سفره بازنشستگان
  • ببینید | دوبله فوق‌العاده ابراهیم شفیعی روی آنتن تلویزیون
  • حق بیمه بیش از ۴ هزار مددجوی کمیته امداد ماهانه پرداخت می‌شود
  • (ویدئو) دوبله فوق‌العاده ابراهیم شفیعی روی آنتن تلویزیون
  • (ویدئو) مراسم بازنشستگی سگ مأمور فرودگاه با ده‌ها توپ
  • ۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست
  • ثبت دستمزد واقعی در لیست‌های بیمه‌ای حق کارگران است
  • آمریکا: کمک مالی به کی‌یف برای پرداخت حقوق بازنشستگی نیست
  • وابستگی صندوق‌های بازنشستگی به بودجه دولت ناشی از چیست؟