آیا توصیههای رهبری، باعث تضعیف جایگاه مجلس است؟
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۷۶۹۸۷
نه مجلسی که تابع قوه مجریه باشد و نه مجلسی که مدام در جنگ و جدل باشد، هیچکدام خوب نیست، چون مبنا مصالح جامعه است مجلس باید مدام برای پیشرفت دولت و هدایت رو به جلوی آن حرکت کند و مجلس باید بعضی اوقات همراهی کند و بعضی اوقات دیگر اصلاح کند. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، موضوع مجلس به عنوان یکی از مهمترین ارکان و نمادهای حضور و مشارکت فعال مردم در عرصه سیاست و حکومت در نظامهای دموکراتیک در دنیا، از جهات مختلف همواره یکی از موضوعات مورد بحث نزد نخبگان و افکار عمومی جامعه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شأن و جایگاه مجلس در قانون اساسی کشور، شیوه انتخاب نمایندگان مردم، کارویژه پارلمان و حوزه وظایف و اختیارات نمایندگان، مکانیزم نظارت بر رفتار و عملکرد وکلای ملت و میزان تاثیر این نهاد در امور اساسی و جاری کشور از جمله زوایای مختلفی است که همواره در رابطه با موضوع مجلس مورد بحث و مداقه قرار گرفته است.
این موارد عموما در ماههای منتهی به پایان دوره یک مجلس و شروع فرآیندهای انتخاباتی برای تشکیل دوره جدید، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و معمولا نخبگان و گروههای سیاسی سعی در این عرصه فعالتر ظاهر میشوند.
مجلس شورای اسلامی در نظام جمهوری اسلامی ایران بنابر اعتقاد بنیانگذاران آن و مطابق آنچه در قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی آمده است، جایگاه رفیعی در ساختار سیاسی کشور داشته و به نوعی مهمترین ابزار نظارت و کنترل قدرت محسوب میشود، که البته منتقدینی از طیفهای مختلف نیز دارد.
در همین رابطه و با توجه به بروز برخی شبهات پیرامون موارد مطرح شده، گفتگویی اختصاصی با آقای «عباس سلیمی نمین» از فعالان عرصه سیاسی و مطبوعاتی کشور انجام داده ایم که مشروح آن در زیر میآید: سوال: ضمن تبیین جایگاه حقیقی مجلس در ساختار سیاسی ج. ا. ایران بفرمایید منظور حضرت امام (ره) از جمله معروف «مجلس در راس همه امور است» چه بود؟
ــ بسم الله الرحمن الرحیم. اهمیت مجلس را زمانی میتوانیم درک کنیم که به سابقه آن بپردازیم. سالها در کشور ما به جز در یک مقطع کوتاه سالهای مشروطه، مجلس را از محتوا تهی میدیدیم. حتی بعد از نهضت مشروطه هم مجلس نواقص جدی داشت. البته تاحدی قابل درک است، چون مجلس اول انتخابی نبود بلکه نمایندگان اقشار بودند. بعدها هم ایراداتی بر نوع روابط حاکم بر مجلس وجود داشت، ولی در عین حال یک مجلس قدرتمند را پیش از کودتای ۱۲۹۹ داشتیم که بسیار تعیین کننده بود و میتوانست نقش موثری در معادلات سیاسی ایفا کند.
اما بعد از کودتای ۱۲۹۹، مجلس از محتوا تهی شد که یک مجلس ظاهری داشتیم، اما قوه مجریه در واقع حاکمیت مطلق را داشت. از طریق قوه مجریه بیگانگان تاثیرگذار بودند در چگونگی شکل گیری مجلس که آن بحث تاریخی دارد و من واردش نمیشوم؛ بنابراین یکی از تلاشهای جدی حضرت امام (ره) این بود که ما دو رکن دیگری که میتوانست ضامن استقلال کشور باشد و در واقع یک تعاملات سازنده برون ساختاری برای کشور داشته باشد را با ایجاد استقلال در قوای مقننه و قضائیه فعال کنیم. یکی از این ارکان بعد از کودتای ۱۲۹۹ از محتوا تهی شد، یکی از رکنهای دیگر نیز ذیل قوه مجریه تعریف میشد. یعنی قوه قضائیه محدود میشد به وزیر دادگستری و آن هم یکی از اعضای قوه مجریه بود و ما در واقع یک قوه بیشتر نداشتیم و طبیعی است که تالی فاسد فراوانی داشت. حتی اگر این حکومت (پهلوی) توسط بیگانگان روی کار نمیآمد، استبداد معنا میداد و این استبداد میتوانست کشور را به عقب ببرد که برد؛ بنابراین امام (ره) تاکید داشتند بر معنای واقعی مجلس و اینکه فرمودند: «مجلس در راس همه امور است»، چون قانون را در راس همه امور میدانستند و بر قانون تاکید داشتند. قانون، چون روابط بین آحاد جامعه را تنظیم میکند لذا این بسیار تعیین کننده است. جایگاه تدوین قوانین و علاوه بر آن جایگاه نظارت، بالاترین جایگاه نظارتی بر طبق قانون اساسی به مجلس اعطا شده است. یعنی هم قانون را تدوین میکند و هم نظارت بر حسن اجرای قانون را تبیین میکند این بسیار تعیین کننده و مهم و حیاتی است. البته ما آفاتی را برایش متصور هستیم. هر جائی که کانون قدرت تعیین کننده باشد، آفاتی را میتواند به همراه داشته باشد که خود آن بحث دیگری است، اما بلاشک مجلس رکن اساسی در نظام جمهوری اسلامی است.
سوال: اگر امروز برخی مجلس را در جایگاه حقیقی خود نمیبینند آیا این مسئله به ظرف بر میگردد یا مظروف آن (نمایندگان)؟
ــ قطعا به مظروف بر میگردد. این که عرض کردم مجلس دارای قدرت فوق العادهای است گرچه ابزار گسترده ندارد، اما جایگاه وسیعی در نظام سیاسی ایران دارد. خود این آفاتی را متوجه چنین جایگاهی میکند. این قوه مقننه یک آفت درون ساختاری و درون تشکیلاتی دارد و یکی برون سازمانی و بین روابط قوا است. یکی از آفاتی که همواره متوجه مجلس هست اینکه، مجلس گرچه قانون بودجه را تصویب میکند، اما در اختیار آن نیست در اختیار قوه مجریه است. آیا قوه مجریه تمایلی به استقلال قوه مقننه دارد؟ پاسخ منفی است. همواره از ابتدای انقلاب اسلامی که ما مبنا را بر رفیع دانستن جایگاه مجلس میدانیم، یک اهتمام جدی را هم در درون این ساختار شاهدید برای این که این جایگاه رفیع شکل نگیرد و تحت تاثیر قوه مجریه قرار بگیرد. ابزار این کار هم مادی است، یعنی هنگامی که امکانات مادی در اختیار قوه مجریه است، از این طریق میتواند نمایندهای که هم مبنای قانون گذاری و هم مبنای نظارت در کشور است را در خدمت خودش بگیرد.
در این زمینه بخشی نگری یکی از آفات جدی نمایندگان است. نمایندگان برای اینکه بتوانند موقعیت خودشان را در میان رای دهندگان حفظ کنند به سوی بخشی نگری سوق پیدا میکنند. یعنی بیشتر فعالیتهای عمرانی و اقتصادی را در حوزه انتخابی خودشان مطالبه میکنند و این در حالی است که نماینده باید کلان نگر باشد و سرمایه گذاری در اقصی نقاط کشور را بر اساس مصالح کلان کشور در نظر بگیرد. فلان کارخانه را در این استان میزنیم، چون به مواد اولیه نزدیکتر است یا به کانونهای انرژی و... و به آنچه که میتواند هزینه تولید را پائین بیاورد. اما آیا تمایل نمایندگان هم این است؟ آیا در بعضی جاها سرمایه گذاری را برای اقناع رای دهنگان برای اینکه مجاب کند که من آدم مفیدتری بودم و توانستم فلان کارخانه را بیاورم در منطقه شما، انجام میدهند. این جزئی نگری آفت است. آیا تمایل قوه مجریه برای استفاده از این جزئی نگری پررنگ نیست؟ بله پر رنگ است و میبینید که در بعضی جاها برای به خدمت گرفتن نماینده، به این جزئی نگری نماینده کمک میشود و به نوعی از این راه نماینده به خدمت گرفته میشود.
علاوه بر این شما شاهد برخی کمکها از جانب دولت به نمایندگان مجلس هستید. چنانچه دولت اعلام میکند که ما به فلان نماینده کمک میکنیم که این پولها را به اهالی آن منطقه انتخابی بدهد. برخی روابط پنهان را هم شاهدید بنابراین یکی از نقاط جدی که متوجه نمایندگان میشود این است که نمایندگان برای انتخاب در دوره بعد وارد یک معامله گریهایی میشوند که جایگاه مجلس را به طور جدی تنزل میدهد. یعنی کسانی که باید حساب ببرند و از نظارت عالیه آن خوف داشته باشند به سهولت این نظارت عالیه را خنثی و از خودشان دور میکنند.
خب این آفت در گذشته به صورت سازمان یافتهای صورت گرفته بود. مثلا یک دانشگاهی مایل بود هرگونه که میخواهد عمل کند لذا به فلان نماینده دکتری داد و این منجر به فاجعه شد و سطح دانش سیاسی نمایندگان به شدت تنزل پیدا کرد با گرفتن یک عنوان دکتری و پنهان کردن بی اطلاعی خودش تحت عنوان یک مدرک بی اعتبار دکتری و از این دست معاملات وقتی که باب آن توسط قوه مجریه گشوده شد دیگر بخشها هم وارد شدند. حتی شاهد بودیم که در دولت قبل (آقای احمدی نژاد)، آقای رحیمی معاون اول به برخی از نمایندگان مستقیما پول میداد که منجر به دعوا در مجلس شد و یکی از نمایندگان مجلس بر نماینده دولت سیلی نواخت که از نظر تاریخی ثبت شد و اکنون نیز همینطور است. شما میبینید که وزرا نمایندگان را به سفر میبرند و به آنها امکانات رفاهی میدهند و....
اما آنچه که در دوره گذشته بر ابعاد این مسئله افزود مسئله دیگری بود. ما همواره در شهرستانها این پدیده را داشتیم و خواهیم داشت. به عنوان مثال یک معلم یا یک کاسب یا هر فرد دیگری که خوش نام هم هست در یک جایی از کشور که محدوده نگاهش وسیع و کلان نگر نیست رای میآورد و به مجلس راه پیدا میکند. این شخص وقتی وارد مجلس میشود اگر در مجلس یک قدرتی باشد که وی را هدایت کند حاصل کارش به گونهای خواهد شد، ولی اگر مجلس رها باشد و مجلس سر هدایت کنندهای نداشته باشد وی میتواند کم کم دچار انحراف از وظایف خودش شود. خب مجلس کنونی که داریم به پایان آن میرسیم سر نداشت و غالبا نمایندگان این مجلس به ویژه نمایندگان تهران به گونهای بودند که نمیتوانستند جریان ساز باشند و جلوی آفات و انحرافات را بگیرند.
در این مجلس که برخی نگران اند و گمان میکنند که مجلس جایگاه واقعی خودش را از دست داده، به دلیل است که کسانی که از تهران لیست دادند غالبا نام افرادی را دادند که این افراد قابلیت جریان سازی نداشتند و همین امر، انحرافات را در مجلس تشدید کرد. همان کسانی که با آن خانم (فدریکا موگرینی) عکس گرفتند در مجلس، عمدتا نمایندگان تهران بودند. یعنی نمایندگان تهران به لحاظ رها بودن فاجعه آمیز بودند و خیلی خودشان را دارای وزن نمیدانستند. در صورتی که میبایست برعکس این میبود و آن خانم باید تلاش میکرد تا با نمایندگان تهران عکس بگیرد، نه آنکه آنها با آن وضعیت سخیف و ناشایست تلاش کنند تا با وی تصویری داشته باشند. خب این نشان دهنده این است که این برایشان مهم است و میخواهند در انتخابات استفاده ابزاری و تبلیغی کنند و بگویند که ما با فلان مقام بین المللی تماس داشتیم و آنقدر سطح خودشان را تنزل دادند.
البته این موارد آشکار است و موارد پنهان میتواند بسیار بدتر باشد؛ بنابراین یک جریانی که توانست در تهران با یک تاکتیک تبلیغاتی اینچنین عمل کند، وزن نمایندگان در تهران را به شدت تنزل داد. این مسئله با سایر آفات جمع شد و مسائلی را به وجود آورد که رهبری چند بار تذکر دادند که مجلس نظارت بر خودش را تقویت کند که متاسفانه نتوانست این کار را کند، چون عمده نظارت بر مجلس میبایست از طریق نمایندگان وزین صورت بگیرد نه خیلی قانونی و نه هیئت رئیسه، زیرا اگر دو دفعه هیئت رئیسه ورود کند همین نمایندگان خط و نشان میکشند که شما با رای ما رئیس مجلس شدید و میرویم با دیگری معامله میکنیم. چون ساختار درونی مجلس به درستی به رای نمایندگان وابسته است نمیتواند در این زمینه قاطعیت چندانی داشته باشد البته میتواند با قاطعیت برخورد کنند، اما باید هزینه اش را پرداخت کنند و اگر سری بعد به عنوان هیئت رئیسه انتخاب نشدند برایشان مهم نباشد. یا رئیس بعدی هم برایش مهم نباشد که دور بعد انتخاب میشود یا نخواهد شد. چون نمایندگان تمایلی برای انتخاب فرد قاطعی ندارند تا با ایشان بسیار قانونمند برخورد کند. همانگونه که بیان داشتم مشکلات مجلس برخی ساختاری است و برخی گرایش به محدود نگری در مجلس داریم و همچنین آفات از جانب قوه مجریه را داریم که داد و ستد آشکار و پنهان با برخی از نمایندگان مجلس دارد و در نهایت فقدان سر و قوه عقلایی نداشت.
اما آیا این قابل جبران است، بله قطعا قابل جبران است اگر بتوانید مجلس را مجددا از انسانهای شریفی که ورود قوی تری نسبت به مسائل داخلی و بین المللی دارند پر کنید علی القاعده مجلس میتواند به جایگاه اصلی و حقیقی خود بازگردد.
سوال: برخی معتقدند مدل کنونی نظام ریاستی در کشور ما موجب تضعیف جایگاه مجلس شده است، نظر شما در این بار چیست؟
ــ ببینید ما الان ریاستی نداریم در کشور. این مدل که وزرا از نمایندگان مجلس رای اعتماد میگیرند یکسری نقاط قوت و یکسری نقاط ضعف دارد. خب، قوتش این است که مجلس میتواند دائم وزرا را مورد ارزیابی و سوال قرار دهد و در نهایت اگر وزرا به مسیر نادرست خود ادامه دادند میتوانند مورد بازخواست و استیضاح نمایندگان قرار بگیرند. حتی رئیس جمهور هم میتواند این روند را طی کند و اگر نمایندگان قانع نشوند، میتواند مورد استیضاح واقع شود. منتهی یک مسئلهای ما الان داریم؛ تاکنون درون ساختاری را گفتیم لکن در ساختار جهانی و بین المللی هم با مشکلاتی مواجه هستیم.
یعنی در چارچوب معادلات جهانی از استقلال خودمان دفاع میکنیم و حاضر نیستیم بعضی از مسائل مخالف با شان انسانی بر ما تحمیل شود. ما حاضر نیستیم تبعیض نژادی را در معادلات جهانی بپذیریم. هم در مورد آفریقای جنوبی این موضع قاطع را داشتیم و نژاد پرستی را در آنجا به رسمیت نشناختیم و با آن مبارزه کردیم، هم در مورد صهیونیسم این مقابله را داریم. طبیعتا از جانب حامیان صهیونیسم که از «نژادپرستی برخوردارند و سمبل نژادپرستی سرمایه داری را که از آن حمایت میکنند، طبیعتا با ما در تقابل قرار میگیرند. گاهی اوقات این تقابلها بسیار زیاد میشود، مثلا با آمدن ترامپ این تقابلها خیلی حادتر شد. البته ما با دموکراتها هم این روند را شاید طی میکردیم، اما حالا فعلا این روند با انتخاب ترامپ خیلی تسریع شده است.
بنابر این در این شرایط میبایست یک مقدار ملاحظات بین المللی را در نظر بگیریم. یعنی گاهی مجلس میبایست وظایف خودش را دنبال کند، اما در عین حال باید این را در نظر بگیرد که آیا دشمن مترصد این هست که نظم ما را برهم بزند یا خیر؟ الان شرایطی هست که ما التهابات داخلی را در درون خودمان تقویت کنیم؟ چون هر نظارت و کنترلی قطعا یک التهابی دارد و حتی تعامل سنجیده هم التهاباتی علی القاعده دارد و اینگونه نیست که شما بازخواست کنید از یک جایگاه رفیعی در کشور و این بازخواست تنشی را در کشور ایجاد نکند، چون او نیز طرفدارانی دارد و اگر این بازخواست جدی باشد آن طرفداران هم به میدان خواهند آمد و از انتخاب خودشان دفاع خواهند کرد؛ لذا یک ملاحظه کلان را باید مد نظر قرار داد، ولی متاسفانه این نیروهایی که وارد مجلس فعلی شدند خیلی توانایی فهم مسائل بین المللی را ندارند. گویا ما در در معادلات جهانی با دشواریهایی مواجه نیستیم و فکر میکنند که حرکتی مانند استیضاح و یا اجبار به استعفاء و مشابه این حرکات منجر به تنش در جامعه سیاسی نمیشود، در حالی که این تنشها فرصت سازی برای بیگانگان و دشمنان است و حتی وقتی ایشان بر روی شکافهای اجتماعی سرمایه گذاری میکنند طبیعتا شکافهای سیاسی برای آنها فرصت مغتنمی است.
ما در مجلس فعلی متاسفانه این فهم سیاسی را خیلی نمیتوانیم مشاهده کنیم و این نیازمند این است که جایگاه رهبری به عنوان تنظیم کننده این سه قوه به میدان بیاید. گرچه ما باید به گونهای عمل کیم که به اینجا نرسد، اما در عین حال قانون اساسی ما این تمهید را اندیشیده است که اگر زمانی نیاز به تنظیم این روابط داشت تا مصالح کلان حفظ شود، این جایگاه را قانون اساسی برای رهبری قائل شده است و رهبری هم در این ایام به کرات این وظیفه را به درستی انجام دادند ولو اینکه برخی خوششان نیاید. مثلا وقتی رهبری از دولت آقای احمدی نژاد به عنوان دولت و نه فرد خاصی حمایت میکنند در واقع این حمایت، مراقبت از نظم و انسجام است.
حمایت کلان رهبری از دولت به معنی جلوگیری از فرصت سازی برای دشمن است. اگر ما به درستی مسائل جهان را رصد کنیم، این بحث که ما داریم به تدریج موفق شویم تا بتوانیم دموکراسی مدل خودمان را نهادینه کنیم، این برای نظامهای سیاسی رقیب ما بسیار کشنده است چرا که آنها در حال عقب گرد هستند، حال آنکه ما حرکتی رو به جلو داریم. در آقای احمدی نژاد به عنوان عنصر تندروی یک جریان، شما میبینید که رهبری اجازه ساقط شدن به آن به عنوان انتخاب مردم و نه فرد خود احمدی نژاد را نمیدهند و از وی حمایت میکنند. در واقع انتخاب مردم هرکسی بود از آن حمایت میکردند، چون مثلا بهر حال سلیقه مردم در مقطعی آقای احمدی نژاد بود، از انتخاب مردم حمایت میکنند و از رای مردم مراقبت میکنند و وقتی این نهادینه شد تا شاخص یک جریان سیاسی شود بهرحال شما از یک جریان سیاسی خوش تان نمیاد و از طرفدار جریان دیگری هستید و این در یک جامعه سالم سیاسی و رو به جلو طبیعی و نرمال است و میبایست سلایق مختلف و متضاد باشد نه اینکه شما بتراشید جامعه را به گونهای که آن سلایق متضاد از بین بروند و همه مثل و شبیه باشند.
جامعهای رو به جلو خواهد بود که اندیشههای متضاد در آن قابل تحمل باشد. یعنی ظرف سیاسی جامعه به گونهای باشد تا بتواند سلایق مختلف سیاسی را در درون خودش هضم کند و موجب التهاب نشود. بنابر این اگر رهبری امروز به مجلس تذکر میدهند که زمان، زمان استیضاح رئیس جمهور نیست نه به عنوان اینکه به کارهای وی ایراد و انتقادی ندارند، نه، بلکه، چون دشمن به دنبال این است تا دمکراسی ما را بر هم بزند و ما را وادار به عقب گرد کند و این بحثی که برخی جریانات سیاسی دارند که این دیگر قابل تحمل نیست، بسیار خب بروید بر روی رای جامعه کار کنید، چرا دارید سهلترین شیوه که بدترین شیوه هم هست را دنبال میکنید که اساس انتخاب را هدف قرار میدهید. بروید در جامعه و به مردم بگویید که این انتخاب شما انتخاب دقیق و همه جانبه نگری نبوده است، اما اینکه اساس دموکراسی را هدف قرار دهید، فردا نوبت خود شماست و پایههای دموکراسی را سست خواهد کرد و به حرکت رو به جلوی ما به سمت دموکراسی لطمه خواهد زد.
در چنین شرایطی دموکراسی ما دارد جریانات کاملا پر مسئله رای میآورند و آنها مجبورند ظرف تحمل خودشان را وسیعتر کنند. در چند دوره چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری ما چرخش شاخص سلایق مختلف را داریم؛ بنابراین در تنظیم درست روابط سه قوه رهبری ورود میکند و قانون اساسی و نظام سیاسی ما گره گشا است و برای همه مشکلات راه حل دارد و بن بستی برای حل مسائل نداریم.
سوال: اهمیت مشارکت سیاسی جامعه و دقت در انتخاب دقیق را در رسیدن به جایگاه حقیقی مجلس در چه حدی میدانید؟
ــ ما یک تعریف کلان از مجلس داریم که طبیعتا باید انتخاب کنندگان با رای خود این مجلس را به جایگاه خودش نزدیک کند. به خصوص در کلان شهرها باید انتخاب آگاهانه داشته باشند و مانند دور پیش «تکرار میکنم» و بدون تفکر و اندیشه نباشد. یک وقتی شما در مورد ۵ نفر تحقیق میکنید و مابقی را اعتماد میکنید و اساس انتخاب شما بر مبنای تحقیق است، ولی چون نمیشود همه ۳۰ نفر را در تهران تحقیق کرد و به این میرسید که این افراد در عرصههای مختلف انسانهای سالمی هستند و تاکنون آلوده نشده اند. یکی این مسئله است یکی هم داشتن ملاحظه شرایط روز است. امروز چه مجلسی میتواند بهترین نقش را در تنظیم معادلات داخلی و خارجی ایفا کند؟ آیا مجلسی که همواره در تقابل جدی با دولت باشد و بخواهد دولت را ساقط کند، یا یک مجلسی که روی مواضع اصولی خودش بایستد، اما در نهایت یک تعامل سازنده با دولت داشته باشد؟ همان مسیری که رهبری ترسیم کردند.
رهبری بارها گفتند که شما انتقاد منصفانه از دولت داشته باشید، اما حاصل کار شما باید تقویت دولت باشد. چون در نهایت حل مشکلات جامعه از طریق دولت صورت میگیرد. اگر امکاناتی هم در اختیار رهبری است مانند ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان را به نوعی برای حل مشکلات اقشار ضعیف در خدمت دولت قرار دادند. یعنی یکسری قراردادها و پیمانهایی در این راستا برای همکاری مشترک منعقد میکنند تا دولت برای حل مشکلات تقویت شود. ما اگر این فهم را داشته باشیم که این دولت هرچه هست با همه انتقاداتی که داریم (دولت کم کاری استف دولت بی انگیزهای است، دولت رفاه طلبی است) باید این دولت را بتوانیم از طریق یک مجلس قدرتمند به طرف جلو هدایت کنیم. باید دولت را در مسیری قرار داد تا بتواند خدمت رسانی بیشتری داشته باشد آیا میتوانیم چنین مجلسی را داشته باشیم؟ قطعا میتوانیم.
الان برخی از نامزدهای نمایندگی مجلس هستند که توانایی چنین کاری را دارند و در عمل اثبات کردند. آیا اینها میتوانند بهانههای دولت را بر طرف کنند؟ چون الان بهانه دولت وجود تحریمها است، چون فلان جا تحریم هستیم نمیتوانیم کار کنیم. اگر مدیران شایسته را برای نمایندگی انتخاب کنیم آیا قادرند دولت را به سمت جلو پیش ببرند؟ حتما میتوانند. چون ما قطعا تا پایان مهلت قانونی این دولت در خدمت این دولت هستیم در این تردید نداشته باشید. نه مصالح کلان ما در مسائل بین المللی و نه در مصالح داخلی ما، به هم ریختگی اصلا به نفع ما نخواهد بود. ما باید بتوانیم آن امکاناتی را که در اختیار این دولت است که در اصل برای مردم است و برای دولت و شخص خاصی نیست، استفاده کنیم. برخی فکر میکنند اگر این امکانات دولت از بین بروند و دولت ضعیف شود این به نفع کشور است در حالیکه این امکانات امانتی است که در دست دولت است ما همگی باید آرزو کنیم که راندمان خوبی برای جامعه داشته باشد. بنابر این باید مجلسی را با رای خود شکل دهیم که هم مشرف بر مسائل خودش باشد و جایگاه خودش را پیدا کند و هم تعامل سازندهای با دولت داشته باشد و دولت را وادار به تحرک و ایثار و فداکاری کند.
سوال: اینکه برخی مواقع برخی از کنشها یا واکنشهای نمایندگان مجلس به دلیل توصیه یا نظر رهبری تحت تاثیر قرار میگیرد، آیا این مسئله تضعیف مجلس تلقی میشود یا صرفا یک توصیه و یک تذکر است؟
ــ خیر به هیچ وجه موجب تضعیف مجلس نیست بلکه باعث تقویت مجلس میشود. مثلا شما یک وقتی میخواهید کاری انجام دهید، اما تدبیرتان کم است و خیلی زمان برای سنجیدن و تامل نگذاشتید و میخواهید وارد یک مسیری شوید که میتواند برای شما عواقبی داشته باشد، حال کسی به شما تذکر میدهد که شما این مطلب را در نظر بگیرید. یعنی مجلسی که نتواند شرایط حساس کنونی را درک کند بعد برای کشور یک مخاطرهای را رقم بزند خب اعتبارش جلوی مردم خدشه دار خواهد شد و مردم فکر میکنند که این مجلس فهم شرایط و مسائل جاری داخلی و خارجی کشور را در چارچوب معادلات جهانی ندارد بنابراین تذکر در اینجا موجب جلوگیری از بی اعتباری مجلس خواهد بود. یعنی اگر مجلس آن کار را انجام دهد در واقع از چشم مردم میافتد و موجب تنش شود. کما اینکه اگر مجلس امروز رئیس جمهور را استیضاح کند، فکر میکنید طرفداران رئیس جمهور ساکت مینشینند و تماشا میکنند، نه، عکس آن صادق است یعنی حتی آن طرفداران رئیس جمهور که امروز از وی خیلی دلخور هستند اگر رقیبش وارد صحنه شود و بخواهد وی را استیضاح کند، در برابر رقیب میآیند و از رئیس جمهوری که به آن این همه انتقاد دارد دفاع میکند و این موجب یک صف بندی و دعوای کاذب در جامعه میشود که اصلا به مصلحت جامعه نیست. یعنی مصالح جامعه قربانی میشود؛ بنابراین تذکرات رهبری در این وادی را با کمی اندیشه میتوان فهمید که این در اصل دفاع از حیثیت مجلس است و مجلسی که به توصیههای این پیر دوران دیده تن میدهد در واقع عقلانیت خودش را بالا میبرد و این به معنای دفاع از مجلس است. اما اگر دعوا ایجاد کنند هیچ فردی که سیاستمدار باشد این را بر نمیتابد. حتی بنی صدری که انقدر امام تحمل کرد تا مردم کاملا نسبت به ماهیت او آگاه شدند، فقط در شرایطی امام (ره) پذیرفت که وی استیضاح شود که با یک نیروی برانداز مسلح پیوند خورده بود.
اما امروز با اینکه برخی از سلایق آقای روحانی را نمیپذیریم و کم کاریهای دولت ایشان را نمیپذیریم، اما اینها دلیلی برای وقوع استیضاح نیست. استیضاحی که برخی از حضرت امام در مورد بنی صدر کد میآورند زمانی بود که وی با یک گروه مسلح برانداز رابطه داشت که هیچ نظام سیاسی این را بر نمیتابد که رئیس جمهورش برود با یک گروه مسلح برانداز که ضد نظام سیاسی کشور است تبانی کند. پیش از آن بنی صدر گرایشهای مختلف و افکار متعددی داشت، اما امام تحمل میکرد. آیا واقعا الان ما با این شرایط روبرو هستیم که برخی مثال میزنند؟ همان مسئله هم چقدر هزینه برای ما داشت و منافقین دست به کشتار نیروهایی که از جبهه میآمدند زدند، اطلاعات بسیاری به رژیم صدام دادند و ترور کردند و هواپیمای مسئولین ما را میزدند و... چقدر ما هزینه برای این مسئله پرداخت کردیم. به ویژه اینکه خیلیها از ۱۴ اسفند خط و مرز خودشان را از بنی صدر جدا کردند، اما آیا آقای روحانی واقعا این چنین است؟ آیا کسانیکه به روحانی رای دادند به این نقطه رسیدند؟ نه انتقاد دارند که چرا آقای روحانی وقت کم میگذارد انتقاد دارند که چرا انقدر وزرای این دولت اشرافی هستند.
اما وقتی ببینند مجلس میخواهد استیضاح کند بر میگردند و با قوت از وی دفاع میکنند. ایرادات خودشان را کنار میگذارند و از سر لجبازی هم شده از رای خودشان حمایت میکنند تا رقیب سیاسی نتواند جایگاه سیاسی را که گرفته اند را پر کند. این از نظر عقلانی کاملا قابل فهم است لذا اگر رهبری تذکر میدهند و هشدار میدهند این دفاع از حیثیت مجلس است و اگر مجلس دارای عقلانیت باشد باید کاملا از این مسئله دفاع کند. حتی شما هم اگر یک مشاوری داشته باشید باید به شما هشدار دهد؛ لذا رهبری کاری که در مورد افزایش قیمت بنزین کردند اصلا در معادلات سیاسی قابل فهم نبود. فقط از یک انسان با تقوا و متقی چنین موضوعی میتواند بیان شود و الا برای یک سیاستمدار قابل فهم نیست و یک سیاست مدار نمیآید در اوج تنش تمام اعتبار خودش را برای کسی که در مواجهه با تنش است هزینه کند، اما رهبری، چون مصالح کلان جامعه برایشان مهم است و رهبری در این عرصهها آزموده شده است و او اهل این نیست که خودش را فقط در نظر بگیرد و مصالح عموم را در نظر میگیرد، اینگونه عمل میکند؛ بنابراین مجلس میبایست اول استقبال کند از چنین تدبیر به جایی که رهبری اتخاد کردند. در مورد مجلس هم اگر در وادی دیگری حرکت میکرد یک مهر بی تدبیری در تاریخ ایران بر پیشانی اش میخورد که هرگز نمیتوانست این مهر را از پیشانی اش پاک کند.
سوال: دعواهای به جا یا نابجای سیاسی تا چه حد به قوت مجلس خواهد انجامید؟
ــ دعواهای حزبی را به هیچ وجه موجب تقویت مجلس نمیبینم، اما دعوا برای مصالح کلان جامعه مفید است و اشکالی هم ندارد. البته آن هم منوط به این است که کسانی که در مجلس هستند دارای تدبیر و اندیشه و عقلانیت سیاسی باشند البته مجلس میتواند بطور منطقی در مقابل قوه مجریه و حتی قوه قضائیه بایستد و از مصالح جامعه دفاع کند این امر بسیار پسندیده است. اما دعواهای جناحی و سیاسی نمیتواند مقبول واقع شود، چون این دعواهای سیاسی بر اساس امتیازگیری یا تحمیل اراده یک جریان سیاسی خواهد بود. این خیلی نمیتواند برای جایگاه مجلس شایسته باشد، اما اگر مجلس بایستد در مورد بعضی بدعتهایی که مثلا قوه مجریه در مورد لایحه بودجه و یا سایر مسائل میگذارد مجلس باید ایستادگی جدی داشته باشد. اما اینکه بخواهد در راستای مسائل حزبی حرکت کند خیلی شایسته نیست.
سوال: منطقا یک مجلس همسو با دولت را برتر و کارآمدتر میدانید یا یک مجلس منتقد و واگرا؟
ــ هیچکدام. نه مجلسی که تابع قوه مجریه باشد و نه مجلسی که مدام در جنگ و جدل باشد. چون مبنا مصالح جامعه است مجلس باید مدام برای پیشرفت دولت و هدایت رو به جلوی آن حرکت کند و مجلس باید بعضی اوقات همراهی کند و بعضی اوقات دیگر اصلاح کند؛ بنابراین مجلسی که در تقابل جدی با دولت باشد تضعیف کننده دولت خواهد بود، در حالی که نباید دولت را تضعیف کنیم، بلکه باید دولت را تقویت کرد. گاهی تقویت کردن از طریق همراهی کردن و هم افزایی است و گاهی هم از راه انتقاد و اصلاح. باید سعی کنیم ایرادات دولت را برطرف کنیم.
بنابراین، هم همراهی کردن و هم انتقاد بجا و درست و منصفانه حاصلش تقویت دولت خواهد بود؛ لذا مجلسی کارآمد است که به لحاظ کارشناسی مشرف بر مسائل کشور باشد و بتواند هرجا دولت خطا میکند انتقاد و اصلاح کند و هرجا درست عمل میکند آن را تقویت و حمایت کند. این یک مجلس کارآمد و تاثیر گذار خواهد بود. اما در مجلس کنونی متاسفانه یک فراکسیون تابع محض دولت است و یک فراکسیون هم انتقادات غیر منصفانه دارند و نوع برخورد غیر منطقی دارند؛ بنابراین اصلا برآیند مجلس در این وادی خوب نخواهد بود و امیدواریم در مجلس آتی طوری باشد که هم دارای فکر و اندیشه باشد تا دولت را حمایت کند و هم این حضانت را داشته باشد که در برابر خطاها بایستد و دچار لغزندگی و تطمیع نشوند و امیدواریم یک مجلسی شکل گیرد که توان کارشناسی در خود داشته باشد و نمایندگان سلامت مادی و معنوی لازم را از حیث عدم آلودگی به انواع لغزشها داشته باشند و منفعل نباشد و بتواند در مقابل کانونهای قدرت بدون هیچگونه وادادگی از بایستد که در چنین حالتی طبیعتا مجلس کارآمد و موثری در آینده خواهیم داشت.
سوال: در پایان اگر نکته یا سخن ناگفتهای هست بفرمائید!
ــ در مجموع امیدوارم نیروهای تندرو از هر دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا فرصت ورود به مجلس را نداشته باشند. ما از نیروهای تندروی هر دو جریان سیاسی کشور آسیب به اندازه کافی خوردیم. هر زمانی که نیروهای تندروی دو جریان اصول گرا و اصلاح طلب حاکمیت پیدا کردند عقلانیت بطور طبیعی به حاشیه رانده شده است. یعنی حیات و موجودیت جریانات تندرو در دعوا و درگیری است و الا اگر کسی اهل منطق و استدلال و توانمندی باشد که دعوا نمیکند و حرفش را خیلی منطقی و مستدل بیان میکند و راه خودش را پیدا میکند.
چه نیروهایی التهاب را به جامعه تزریق میکنند؟ آنهایی که خیلی اهل تولید فکر و اندیشه نباشند. اینها سعی در ملتهب کردن جامعه دارند. اینکه در شرایط آرام حرفی برای گفتن ندارند به راحتی برای جامعه قابل درک خواهد شد و جامعه متوجه میشود که اینها یکسری انسانهای معمولی هستند منتهی در یک جایگاههایی قرار گرفته اند بخاطر اینکه دائم دعوا راه انداخته اند و همه از اینها میترسند و آدمهای جو سازی هستند، آدمهای پرحاشیهای هستند. آدمهای اهل فکر هم البته هستند که از اینها حساب میبرند که مبادا آبرو و حیثیت ما را ببرند، لذا به آنها یکسری امتیاز میدهند و در همه جریانات متاسفانه همینطور است. در مجلس نباید اینطور باشد که آدمهای تندرو سرنوشت مصالح جامعه را در دست بگیرند. نیروهای تندرو در جامعه دارای دموکراسی هستند و جامعه هم آنها را به عنوان بخشی تحمل میکند، اما ما حق نداریم به آنها جایگاهی رفیع اعطا کنیم و نباید هم قلع و قمع شوند. به هرحال جامعه نیروی تندرو دارد، نیروی کندرو هم دارد و اینها خودش یکدیگر را تعدیل میکنند.
اما مرکز و کانون تولید قانون که معادل تولید فکر و اندیشه است، چون قانون برگرفته از اندیشه است، اگر در مجلس شاهد برتری نیروهای فکری باشیم خب بطور طبیعی آدمهای جنجالی و اهل دعوا را به حاشیه خواهیم برد. همانگونه که در گذشته امثال جناب آقای دکتر توکلی و امثالهم که اینها از حضانت و سلامت و تفکر کافی برخوردار بودند و تجارب فراوانی داشتند، ولی امروز امثال ایشان را در مجلس نداریم. ان شاءالله امیدوارم بتوانیم در آینده یک هزینهای را پرداخت کنیم و پرداخت هزینه اولیه برای حذف آدمهای تندرو لازم است. تا حدی توانستیم خودمان را از گزند دعواهای کاذب دور بداریم و برای داشتن موهبتهای فراوان و غنای فکری جامعه باید حاضر باشیم هزینه آن را بپردازیم و امیدواریم این نکته را برای انتخاب و رای دادن به نمایندگان در مجلس آینده لحاظ کنیم. منبع: نورنیوز
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: عباس سلیمی نمین مجلس شورای اسلامی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۷۶۹۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشهای عجیب برخی کاندیداها برای رأی آوردن
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین، «بودجههای فراوانی برای تخریبم صرف شد»، «فردی که لیست نمایندگانم پای صندوقهای رأی را داشت، بیدلیل دستگیر کردند»، و.... اینها بخشی از دلایلی است که محمود عباس زاده مشکینی در بررسی علت رأی نیاوردنش در انتخابات مجلس دوازدهم مطرح می کند.
او که چندی پیش مهمان «کافه خبر» خبرآنلاین بود، از روش های عجیب برای کسب رأی روایت کرده و می گوید؛«برخی کاندیداها در جشن عروسی مردم شرکت میکردند و رفتارهای داش مشتی داشتند یا به مردم میگفتند فرزند شما را استخدام میکنم، وام میگیرم و... از این روشها رأی جمع میکردند و یا برخی ده میلیاردی هزینه میکردند.»
عباس زاده مشکینی در بخش دیگری از این گفتگو معتقد بود عملکرد مجلس یازدهم مثبت بوده و به عملکرد خودش هم نمره ۱۱ می دهد، تاکید دارد؛« قانون انتخابات مجلس ضعیف است و همان اصلاحیه مجلس نیاز به اصلاح دارد.»
این نماینده مجلس به ۱۰ الی ۲۰ نماینده ای نیز اشاره می کند که تاثیرگذاری زیادی بر وظیفه قانونگذاری مجلس دارند و می گوید؛«بعد از انتخابات مجلس دوازدهم در سایت شخصی در واکنش به راه پیدا نکردن یکی از نمایندگان اظهار تأسف کردم و گفتم حیف است که این نماینده به مجلس نیامد زیرا...»
در ادامه بخش اول گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با محمود عباسزاده مشکینی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
*آقای عباسزاده مشکینی! شما در انتخابات مجلس یازدهم که مشارکت بالایی نداشت، با بیش از ۴۰ درصد آراء وارد مجلس شدید اما در این دوره رأی مردم حوزه انتخابیه را بدست نیاوردید، فکر میکنید علت چیست؟
شرایط انتخابات مجلس دوازدهم با دورههای قبل از جهات مختلفی متفاوت بود. به این معنی که اتفاقی که در مشکین شهر افتاد تقریباً در اکثر حوزههای انتخابیه افتاد و از نمایندگان استان اردبیل که ۷ نفر بودیم، هیچ کدام از نمایندکان شهرستانها به مجلس راه پیدا نکردند که در این قضیه عوامل مختلفی دخیل است.
عمدهترین بحث به عملکرد کلی دولت در انتخابات برمیگردد، به این ترتیب که در شهرستانهای کوچک مردم خیلی تفاوتی میان عملکرد قوای مختلف مشاهده نمیکنند. حتی در بعضی از شهرها مردم انتظارات از قوه قضائیه را هم در قالب دولت مطرح میکنند، برای مثال فرد دادگستری را به عنوان نهاد دولتی ارزیابی میکند، بنابراین مردم همه را یک چشم میبییند و قالب انتظارات از حاکمیت در شهرستانها از نماینده مجلس است که دلایل ساختاری و عرفی دارد که البته بخشی از آن هم متوجه عملکرد رسانهها است.
کما اینکه چند سال پیش به کسی گفتم اگر مجلس قوی میخواهید باید شما کار کنید که مردم نماینده و مجلس قوی را بشناسند. نماینده قوی در شهرستانها از نگاه بسیاری، به معنای داشتن قدرت لابیگری بالا است به این معنی که از طریق لابی چند نفر را به عنوان مدیرکل در قسمتهای مختلف بگذارد. این افراد بعداً در انتخابات به واسطه برای آن نماینده از مردم رأی میگیرند البته منظور این نیست که از طریق جعل رأی میگیرند بلکه اقناع میکنند. لذا از منظر افراد تاثیرگذار بهترین نماینده مجلس این است که برای برخی افراد ذینفع رایزنی کند.
حدود ۱۰ الی ۲۰ نمایندگان در حوزه قانونگذاری که وظیفه اصلی مجلس است، فعال هستند
در حال حاضر ۵،۶ نماینده در مجلس داریم که در فرآیند قانونگذاری بر روی بیش از ۵۰ درصد مجلس تآثیرگذار هستند. این چند نماینده طرحها را میخوانند و ذیل تبصرهها، مادهها و پیشنویسها پیشنهادات مختلف میدهند، از سوی دیگر حدود ۱۰ الی ۲۰ نمایندگان در حوزه قانونگذاری که وظیفه اصلی مجلس است، فعال هستند و بقیه صرفاً رأی میدهند.
بنده بعد از انتخابات مجلس دوازدهم در سایت شخصی در واکنش به راه پیدا نکردن یکی از نمایندگان اظهار تأسف کردم و گفتم حیف است که این نماینده به مجلس نیامد، چراکه بنده از نزدیک مشاهده میکردم که در مجلس چه اقداماتی انجام میداد، شب نمیخوابید، همه طرحها و لوایح را میخواند و حضور فعال داشت اما این نماینده رأی نیاورد در صورتی که بسیار فعال بود.
عموماً مردم در این دوره از عملکردها در حوزه اشتغال و سفره و رفاه مردم و مسائل اجتماعی ناراضی بودند، بخشی از نارضایتیها متوجه ایجاد رفاه برای مردم بود. در مجموع دولت و رسانه ملی ما نتوانست زبان و ادبیات گفتگو با مردم را پیدا کند لذا میان مطالبات مردم و خط سیر قدرت شکاف ایجاد شد.
برخی کاندیداها با شرکت در عروسی یا وعده دادن وام رأی جمع می کنند
آنهایی هم که میخواستند کار کنند مشکل مهارتی داشتند، ما هنوز مهارت گفتگو با مردم را نداریم کما اینکه برخی مواقع روبروی مردم مینشینیم و با آنها صحبت میکنیم، در حالی که بهتر است کنار مردم قرار بگیریم و این همان مردم سالاری دینی است. در حال حاضر کماکان ادبیات از بالا به پایین و به سبک دولت- مردم است نه دولت-ملت. با وجود اینکه مقام معظم رهبری بر ارتباط هنرمندانه با مردم تأکید فرمودند اما هنوز این نکته هنوز جا نیفتاده کما اینکه مقولاتی نظیر منافع ملی نیز جا نیفتادهاند. البته در مشکین شهر اتفاق دیگری افتاد، بنده در این حوزه انتخابیه بیشترین رأی تاریخ را آورده بودم و شاید اولین کاندیدای مجلس بودم که به صورت گفتمانی رأی آوردم قبلاً شیوه این بود که داوطلب ارتباط عاطفی با مردم برقرار میکرد به عنوان مثال در جشن عروسی مردم شرکت میکردند و رفتارهای داش مشتی داشتند و یا به مردم میگفتند فرزند شما را استخدام میکنم، وام میگیرم و از این روشها رأی جمع میکردند و یا برخی ده میلیاردی هزینه میکردند.
مورد دیگر در مورد رأی نیاوردن بنده در انتخابات به این ترتیب بود که سالیان پیش در مشکینشهر در چند نهاد که مردم حرمت خاصی برای آن قائل هستند، انتظار داشتند بنده برخی افراد در آن نهادها بگذارم، به عنوان مثال یکی انتظار داشت که من او را به عنوان فرماندار معرفی کننم و برخی از مسئولیتهای خودم که نمایندگی است را به او بسپارم اما این کار را انجام ندادم.
علاوه بر این مسئول نهادی با من مشکل داشت که سالی ۲۰، ۳۰ مییلیارد تومان بودجه دارد بنابراین کل بودجه خود را صرف تخریب بنده کرد چراکه بنده با او مخالف بودم و اعتقاد داشتم این فرد نمیتواند استاندار باشد و من نمیتوانم سرنوشت مردم استان را به فردی بدهم که نمیتواند کار انجام دهد.
دیگران محافظهکاری کردند، تمکین کردند اما بنده به منافع مردم توجه کردم. البته حرف اخر را مردم میزنند کما اینکه فرد دیگری را انتخاب کردند و برای انتخاب آنها احترام قائل هستم و امیدوارم مسیری که انتخاب کردند به نفع خودشان و کشور باشد، همین ویژگی دموکراسی خوب است که فرد گاهی رأی میآورد و گاهی خیر.
یک نماینده پای صندوق های رأی نداشتم زیرا...
*در گذشته از تآثیرگذاری نمایندگان در انتصابات دولتی گفته میشد، آیا در حوزه انتخابیه شما این حالت بوده یا خیر؟
شاید در حوزه انتخابیه ما تاثیر گذاری نماینده بر انتصابات دولتی بیشتر از جاهای دیگر بوده باشد، کما اینکه کم کم در آینده مشخص میشود. طبیعتاً مسئولان و نهادها در شهرستانهای کوچک موثر هستند چراکه مردم دائم به این افراد مراجعه میکنند، لذا سوگیریها بیتاثیر نیست. برای نمونه حدود یکی دو روز قبل از انتخابات قرار بود یکی از فامیلها ما لیست نمایندگان بنده پای صندوقها را به فرمانداری بدهد و برای آنها حکم و کارت صادر شود که پای صندوق حاضر شوند اما از روز قبل از انتخابات این فرد را بازداشت کردند و تا امروز هم اعلام نکردند که جرم این فرد چه بوده و چرا بازداشت کردند، این فرد را صبح گرفتند وشب ساعت ۱۲ آزاد کردند لذا این لیست ۲۰۰ نفره که دست او بود به فرمانداری نرفت، در نتیجه بنده به عنوان نماینده مجلس و کاندیدای موجود یک نماینده پای صندوقهای رأی نداشتم، بعد به بنده میگفتند که فلان فامیل و فلان فامیل به شما رأی دادیم و این هم عکس رأی ما که نام شما را نوشتیم.
در این شرایط من در مورد رأی این افراد از چه کسی بپرسم؟ منطق ساختاری ایجاب میکند که اعتماد کنم و اعتماد کردم اما نماینده بنده که باید به او اعتماد کنم در آنجا حضور نداشت بنابراین مجبور هستم، کوتاه بیایم و منافع شخصی را فدای منافع ملی کنم.
در حقیقت با توجه به اینکه برخی از افراد نهادهای موثر در انتخابات که هم ریش دارند و هم تسبیح، احساس تکلیف کرده بودند و به نوعی عمل کردند که منافع ملی در شرایطی که با منافع آنها سازگار نیست ، موضوعیت ندارد.
رأی کارگری که ۷ فرزند دارد، تحت تاثیر کمک مالی می تواند قرار گیرد
بنده معتقد هستم در جایی که مردم به شاخصهایی از رفاه نرسیدند دموکراسی در آنجا به راحتی محقق نمیشود برای نمونه پدری که کارگر فصلی است و ۷ فرزند دارد، اگر رأی او تحت تاثیر کمک مالی است که میتواند یک هفته معیشت او را تأمین کند، مقصر نیست.
در هر صورت ابتدا باید نیازهای فیزیولوژی افراد تأمین شود و سپس در مورد آزادی و دموکراسی صحبت کرد. وقتی دغدغه کسی نان شبش است و در زندان تأمین معیشت است، آزادی بیان و انتخاب مطالب اول او نخواهد بود. البته بعد از انقلاب مسیر کشور رو به جلو است و اتفاقات خوبی افتاده و به همان میزان مطالبات مردم افزایش پیدا کرده اما چانچه به دنبال تحقق مردم سالاری دینی هستیم باید به مقدمات و بستر آن توجه کنیم و بر همین اساس برنامهریزی کنیم.
*برخی نمایندگان مدعی بودند که به دلیل نفوذ وزارت کشور ردصلاحیت شدند، با توجه به اینکه پیش از این در وزارت کشور مسئولیت برعهده داشتید، چه پاسخی به این ادعا دارید؟
بنده در دوره گذشته رئیس هیئت نظارات بر انتخابات شوراها بودم اما انتخابات شوراها با انتخابات مجلس متفاوت است برای مثال در انتخابات شوراها گفتند که هر کسی را که نهادهای پاسخگوی استعلام و مراجع امنیتی و نظارت تایید کنند، هیئتهای نظارت باید تأیید کنند و اگر مراجع مذکور او را رد میکنند باید توسط هیئت نظارت رد شود، بنابراین نظارت در انتخابات شوراها استصوابی بود و دست هیئتهای نظارت بسته بود.
اما در انتخابات مجلس نظرات شورای نگهان استصوابی است به این معنی که میتواند پاسخ مراجع استعلام را لحاظ کند یعنی الزاماً تابع آن نیست و نظارت استصوابی یعنی همین. در هر صورت طبق ساختار سیاسی و قانونی شورای نگهبان فصل الخطاب است و با توجه به شناختی که بنده از اعضای شورای نگهبان دارم، مطمئن هستم که طبق موازین شرعی این اقدام را انجام دادند. اما اینکه ملاحظات دیگری در نظر شورای نگهبان درباره داوطلبین صد در صد منتفی باشد، هم نیست.
قانون انتخابات ضعیف است
آنچه ما از شورای نگهبان و هیئتهای نظارت انتظار داریم حداکثر دقت و بستن راههای نفوذ است که این موارد در زمره اصلاح ساختار انجام میشود کما اینکه از نظر بنده قانون فعلی انتخابات مجلس ایرادات اساسی دارد به این معنی که با قانون حقوقی و قانونی فاصل دارد.
لذا قانون هم ضعیف است. در مورد اصلاح قانون انتخابات مجلس وضعیت به این ترتیب بود که برخی از مواد تصویب شد و بعد از تصویب متوجه شدیم چه اشکالی داشته است لذا قانون خوبی نیست. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی به دنبال برگزاری انتخابات سالم است.
بنده قبل از اینکه از هیئتهای نظارت به عنوان مجری گلایه کنم از خود مجلس انتقاد میکنم که قانون انتخابات فعلی که محصول همین مجلس است با یک قانون خوب و منطقی فاصله فراوانی دارد. در هر صورت قانون خوب قانونی است که با شاخص روشن محقق شود، وقتی طرف رد شد، این را به راحتی بپذرید نه اینکه بسیاری از ردشدگان اعتراض کنند. در مجموع بنده بر این باور هستم که اصلاحات در جمهوری اسلامی باید در مسیر حرکت رو به جلو انجام شود و اگر به این نتیجه برسیم که اگر اصلاح و نقد ما این حرکت را متوقف کند، خیانت میدانم.
*علاوه بر شما بسیاری از نمایندگان نسبت به اصلاح قانون انتخابات مجلس انتقاد کردند، در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که وقتی اکثر نمایندگان منتقد هستند پس چه کسانی یا جریانی کار اصلاح قانون انتخابات را انجام داد؟
واقعیت تلخی در مجلس شورای اسلامی وجود دارد، به این ترتیب که در مجلس برخی از موضوعات مطرح میشوند آن وقت جریان سیاسی و رسانهای روی آن سوار میشوند و آن کار را به عنوان میزان انقلابیگری جا میاندازند. برای مثال لایحهای به مجلس میآید برخوردها و نگاهها به نحوی میشود که هر کس با این قانون مخالفت کرد، خرده شیشه دارد، در نتیجه برخی از نمایندگان به لاک محافظهکاری میروند و چیزی بروز نمیدهند. درمورد قانون انتخابات هم تقریباً چنین فضایی در مجلس شکل گرفت و یا در بحث مدیریت فضای مجازی و یا حجاب وضعیت به همین ترتیب بود. این در حالی است که در چنین طرحها و لوایحی محل نگرانی از آینده نیست، بلکه باید باز شوند و اقدام کارشناسی در این مورد صورت بگیرد.
رئیس جمهوری ۶ ساله بهتر از رئیس جمهوری با دو دوره ۴ ساله است
*شما به این نکته اشاره کردید که در مورد اصلاح قانون انتخابات فضا به نحوی بود که نتوانستم مخالفت کنم...
نه من نتوانستم و نه بقیه، البته من فردی که هر جا باشد مخالفت خود را اعلام میکنم. منظور بنده حرکت عمومی مجلس است. در همین راستا یک نمونه را مطرح میکنم، اوایل کار مجلس یازدهم که فراکسیونها در حال شکلگیری بودند بنده پیشنهاد تشکیل فراکسیون نمایندگان تک دورهای را دادم.
بنده به این دلیل چنین پیشنهادی را دادم که وقتی نمایندهای به دنبال رأی آوردن برای مجلس آینده است به گونهای حرکت میکند که مردم به او رأی بدهند، چنین فردی نمیتواند به مردم حوزه انتخابیه خود بگوید که وظیفه من قانونگذاری است، چراکه اگر چنین حرفی بزند مردم میگویند پس چرا شما را انتخاب کردیم؟! کما اینکه ۹۹ درصد مطالبات مردمی که به دفتر نمایندگان در حوزههای انتخابیه میرسد مربوط به وظایف نهادهای اجرایی است که همگی دخالت محسوب میشوند.
بنابراین پیشنهاد تشکیل فراکسیون نمایندگان تک دورهای را ارائه کردم که اولاً نماینده از رأی نیاوردن نترسد. البته این امر منحصر به نمایندگی نیست بلکه در مورد ریاست جمهوری هم صدق میکند کمااینکه جراحیهای بزرگ را در دوره دوم انجام میدهند. کما اینکه در حال حاضر به قیمت بنزین دست نمیزنند، در صورتی که به نظر بنده در هر دولتی برخی جراحیها باید در دور اول صورت بگیرد و بر همین اساس اگر رئیس جمهوری برای ۶ سال داشته باشیم خیلی بهتر از این است که دو دوره ۴ ساله داشته باشیم.
*این نکته که اشاره کردید فضای مجلس صدای مخالف را برنمیتابد...
برمیتابد اما ۲ سال دیگر میشنود (با خنده)... در کشوری زندگی میکنیم که رهبری حضور دارند و ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودندحتی اگر کسی از نظر کارشناسی نظری متفاوت با نظر بنده داشته باشد، این فرد الزاماً مخالف ولایت فقیه نیست.
براساس همین دیدگاه رهبری بنده وقتی پیشنویس قانون احزاب را مینوشتم به همکاران گفتم در این مورد با همه چهرهها اعم از اصلاحطلب و اصولگرا مصاحبه کنند لذا هم با غلامحسین کرباسچی مصاحبه کردند و هم با بادامچیان چراکه ما قانون احزاب یک جریان را نمینوشتیم بلکه قانون همه احزاب کشور بود، منطق اصولگرایی ایجاب میکند در کارهای کلان و بزرگ منافع ملی در نظر گرفته شود.
قانونگرایی بزرگترین دستاورد دولت خاتمی است
*به نظر میرسد وقتی مواردی نظیر لایحه عفاف و حجاب، طرح صیانت و یا اصلاح قانون انتخابات در مجلس مطرح میشوند فضایی در مجلس شکل میگیرد که در این فضا عموماً صدای مخالف چندان اثرگذاری نخواهد داشت، قالیباف به عنوان رییس مجلس تابعی از این شرایط است و یا خودش هم از موافقان شکلگیری چنین فضایی در مجلس است؟
بنده قانونگرایی را بزرگترین دستاورد دولت خاتمی ارزیابی میکنم، هر چند این نکته نهادینه نشد و در چارچوب شعار باقی ماند اما طرح آن بحث خوبی بود. قانونگرایی بالاترین مصلحت هر کشور است که چند شرط دارد، اول اینکه قانون باید کارآمد باشد، ضمن اینکه اکثریت مردم آن را بپسندند، گاهی فرآیندی را تبدیل به قانون میکنیم که از نظر حقوقی قانون است اما چقدر میتوان آن را اجرا کرد؟ چه دستاوردی دارد؟ این مورد نیاز به بررسی اجتماعی، روانشاختی، سیاسی و ... را دارد.
قانونباید جامع، کامل و مانع باشد و پیوست اجتماعی و فرهنگی داشته باشد به این ترتیب مردم آن را بپسندند. چنانچه در بحث فضای مجازی میخواهیم قانون داشته باشیم که امکان دارد مردم نپسندند برای مثال در حال حاضر چند میلیون ایرانی عضو فلان شبکه اجتماعی هستند که از نظر قانونی در کشور مورد تایید هستند. بنابراین باید قانونی را تدوین کنیم که اجرا شود. بله کشور اسلامی است و تابلوی آن باید اسلامی باشد، همچنین یکسری اصول و سمبلهایی دارد که اینها باید حفظ شوند.
حتی زنانی که حجاب شل دارند هم دوست دارند همسرانشان غیرت داشته باشند
بنده بر این باور هستم که مردم ایران مسلمان هستند، قبل از انقلاب بسیاری تلاش کردند حجاب را در کشور جمع کنند اما نتوانستند. بنده ۷ خواهر دارم که ۶ نفر از آنها بزرگتر از بنده هستند و یک کلاس درس نخواندند اما آن یک مورد که بعد از انقلاب به سن تحصیل رسید، درس خواند.
آن ۶ خواهر دیگر به این دلیل درس نخواندند که مدارس اجبار میکردند دانشآموزان دختر حجاب نداشته باشند و پدرم اجازه نداد فرزندانش به مدرسه بروند لذا آنها را به مکتب فرستاد و همگی قرآن خواندند. در نتیجه مردم ارزشهای خود را حفظ کردند، بنابراین وقتی میخواهیم اقدامی انجام دهیم باید از این قبیل بسترها استفاده کنیم.
به نظر بنده در فرهنگ ایرانی و اسلامی مقومهای قویتری از قانون وجود دارد کما اینکه غیرت در کشور ما یکی از با فضیلتترین تعابیر است و زنان ایرانی از مردان با غیرت خوششان میآید، حتی زنانی که حجاب شل دارند هم دوست دارند همسرانشان غیرت داشته باشند. به نظر میرسد سر بندها مشکل داریم و باید آنها را اصلاح کنیم.
*بحث حجاب و صیانت را میتوان با پتانسیل مردم پیش بُرد؟
اگر قابل استفاده از پتانسیل مردم نباشد که فاجعه میشود حتی در درمان پزشکی هم همراهی بیمار اهمیت دارد. چرا منطق پزشکی در مورد امور اجتماعی رعایت نکنیم؟ مگر برای مردم قانون نمینویسیم؟ حتی مجری قانون و پلیس هم جزئی از مردم محسوب میشوند.
*اما در قضیه حجاب نه به صورت اجتماعی برخورد میشوند و نه فرهنگی، به نظر میرسد به نحو دیگری برخورد میکنند...
بنده معتفد هستم با استفاده از همان بسترهای موجود سیاسی، اجتماعی و دینی مردم حرکت کنیم، پاسخ مطلوب دریافت میکنیم. بدون مردم نمیشود کاری کرد. حجاب موردی است که بخشی از آن به مناسبات فردی شهروند برمیگردد جاده نیست که بگوییم میخواهیم از بیابان رد کنیم، بلکه قانونی است که میخواهیم در وجود مردم پیاده کنیم.
سفر استانی دور زدن سیستم و بیاعتمادی به آن نیست؟
*آقای عباسزاده پیش از این در جایگاه مدیریت سیاسی وزارت کشور فعالیت کردید، بسیاری بر این باور هستند که وزارت کشور بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ باید زمینه مشارکت حداکثری را فراهم میکرد اما عملاً این اتفاق صورت نگرفت، این اقدام وزارت کشور تا چه اندازه قابل پذیرش است؟
وزارت کشور ظرفیت بسیار بالایی دارد و از اسمش معلوم است، اداره کننده کشور. وزارت کشور معاونت سیاسی، شورای اجتماعی، علاوه بر این استانداران نیز نمایندگان وزارت کشور در استانها هستند. در مورد استانداران گفته میشود قدرت نهان در آن قابل قیاس با رئیس جمهور در تهران نیست چراکه در تهران در کنار رئیس جمهور دو قوه دیگر و نهادهای دیگر نظیر شورای عالی امنیت ملی حضور دارند اما در استان، استاندار رئیس شورای تأمین است و مصوبه این شورا برای رئیس دادگستری و دادستان قابل اجرا است، در صورتی که در تهران مصوبه جلسهای که رئیس آن رئیس جمهور است برای رئیس قوه مقنه یا رئیس قوه قضائیه مطاع نیست.
اما استانداران نمایندگان وزارت کشور هستند و فرمانداران در شهرستان همه کاره هستند، لذا وزارت کشور میتواند کشور را اداره کند و رئیس جمهور هم مسائل کلان و خارجی مدیریت کند و مشکلات سرِ بندها را آسیبشناسی کند. در حال حاضر برخی میگویند فلان دولت این مقدار به استانها سفر کرد. این دولت این اندازه به استانها سفر کرد، پس خوب است چراکه زیاد سفر کرد. البته امکان دارد برخی از دوستان به خاطر این نکته ناراحت شوند و به آنها بربخورد، چرا رئیس جمهور باید این اندازه سفر استانی داشته باشد؟ آیا این دور زدن سیستم و بیاعتمادی به آن نیست؟ اگر به این ترتیب است که باید سیستم را درست کرد که کار انجام شود.
مردمی بودن با شعار دادن نمیشود
بنده به دنبال توجیه نیستم که چرا رئیس جمهور این اندازه سفر استانی میرود؟ چرا این اندازه سیستم را دور میزنند؟ این مردمی بودن نیست، گاهی این اقدامات را به عنوان اقدامات مردمی یاد میکنند، اینکه کت و شلوار بپوشند، سورا ماشین شاسی بلند شوم و به فلان روستا بروم و بیایم پایین و بگویم بله شما زحمت میکشید، اینکه مردمی بودن نیست، مردمی یعنی اعتقاد، ارزشها، ماشینی که سوار میشوی، دغدغه، عروس و دامادت مانند مردم باشند، اینکه شما به نحو دیگری فکر کنید و مردم به شکل دیگری که نشانه مردمی بودن نیست، مردمی بودن با شعار دادن نمیشود، بخشی از مردمی بودن به ذات افراد برمیگردد اما این هم شیوه دارد، مردم میشناسند چه کسی مردمی است و چه کسی مردمی نیست تا جایی که اگر از مردم بپرسید کدام مسئول مردمی است، به شما میگویند.
برخی مسئولین بسیار شیک و تمیز هستند، وضعیت رفاه خوبی دارند اما واقعاً فکر مردمی دارند، به این ترتیب که وقتی حرف میزند مردم میگویند این مسئول دغدغه ما را دارد. این مسئول بین مردم هم نمیرود اما نیاز آنها را خوب میشناسد و برخی جاها به مردم حق میدهد و دردش درد مردم است.
چرا مرکز پژوهش های مجلس پاتوق منتقدین نباشد؟
به نظر من هیئت رئیسه در جریان اقدامات مجلس بیتأثیر نبود برای مثال چرا مرکز تحقیقات و پژوهشهای مجلس به همه مراکز تحقیقاتی مجلس متصل نشود؟ چرا این مرکز پاتوق منتقدین نباشد؟ امکان دارد منتقد ۹۹ تا فحش بدهد اما یک حرف درست هم بزند. اگر مخالف خیلی کوچک شود، مراقب حذف میشود ما که معصوم نیستیم لذا مراقب که بد نیست چنانچه اگر در مدرسه مراقب نباشد دانشآموزان تقلب میکنند. بنابراین مخالف یک نوع مراقب است، آدم قوی مخالف قوی دارد و اتفاقاً مخالف قوی آدم را قوی میکند چرا باید اینها را حذف کند؟ در حالی که پیامبری برای برخورد با مخالفینش از شیوه دیگری وارد میشود.
*اگر بخواهید به عملکرد مجلس یازدهم نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟
مجلس یازدهم ویژگیهای خوبی داشت که انصافاً نباید از حق بگذریم، کما اینکه بر روی معیشت مردم و نیازهای اساسی متمرکز شد. در این مجلس به اندازه همه مجالس قبل طرح ثبت شده است. در مجموع مجلس یازدهم مجلس کاری بود و خیلی هم کار کرد که ارزشمند بود اما آسیبهایی هم داشت که نمیتوان آنها را مشاهده نکرد.
نمره ۱۱ به عملکردم در مجلس میدهم
*به عملکرد خودتان در مجلس چه نمرهای میدهید؟
من هیچوقت از عملکرد خودم راضی نمیشوم اگر از عملکرد خودم راضی بودم، میرفتم بازنشسته میشدم. در این مجلس بنده بیشتر د رحوزه امنیت ملی و سیاست خاجی مشغول بودم و وقت خودم را صرف کارهای کلان کردم، البته در شهرستان هم کارهای بزرگ انجام دادیم کما اینکه اینکه در این ۴ سال به اندازه ۴۰ سال کار کردیم.
بنده ارتباط خوبی با اعضای کابینه دارم کما اینکه پیش از این با برخی از وزرای فعلی کار کردم و حتی تعدادی از اعضای کابینه نیروهایی هستند که بنده حدود ۲۰ سال پیش به سیستم دولت معرفی کردم، به این ترتیب که فرد را به وزارت کشور آوردم، فرماندار شد و بعد وزیر شد، با این افراد ارتباطات خوبی داشتم که در نتیجه آن در حوزه انتخابیه کارهای خوبی انجام شد.
از طرفی بنده بیشترین ارتباط را با رسانهها داشتم کما اینکه هیچ رسانه، مصاحبه و سوالی را رد نکردم و هیچ وقت نگفتم این سوال را از بنده نپرسید اما با این وجود باز هم از عملکرد خودم راضی نیستم.
*نگفتید چه نمره ای می دهید؟
نمره ۱۰-۱۱ می دهم.