بوشهر سرآغاز شهادت روحانیت در انقلاب است/ سردار سلیمانی مالک اشتر رهبری بود
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۸۰۹۲۳
امام جمعه بوشهر با بیان اینکه در انقلاب اسلامی آغاز شهادت روحانیت با شهادت شهید عاشوری در بوشهر رقم خورد گفت: در دوران دفاع مقدس نیز این استان 40 شهید روحانی را تقدیم کشور کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، آیت الله غلامعلی صفایی بوشهری صبح امروز در اجلاسیه شهدای روحانی استان بوشهر و مراسم شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی در حسینیه عاشقان ثارالله بوشهر اظهار داشت: استان بوشهر از دیرباز دارای روحانیت عالم، بصیر، شجاع و استعمارستیز و دارای روح مبارزه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر با اشاره به سابقه استعمارستیزی روحانیت در تاریخ استان بوشهر افزود: در سال 1920 قمری که پرتغالیها به بوشهر حمله کردند مبارزه ضد استعماری شروع شد و اوج آن حمله انگلیسیها به بوشهر بود که شیخ آل عصفور حکم به وجوب دفاع داد و احمد خان و باقر خان تنگستانی سرداری کردند و مردم این استان هم حماسه آفریدند.
وی افزود: اولین حرکت ضد استعماری ایران در همین استان رقم خورد و بعد از آن سه بار دیگر انگلیس به بوشهر حمله کرد اما باز علمای بزرگ و حکیم حکم به وجوب دفاع دادند و سرداری همچون رئیسعلی دلواری حماسه آفرید.
صفایی بوشهری گفت: در نبرد آخری که انگلیس به بوشهر حمله کرد حماسهای بی نظیر اتفاق افتاد و آن حضور زنان مقاوم این استان بود که اوج آن در دلوار و به ویژه دشتستان در سرزمین لرده بود، این برای استان یک افتخار است.
امام جمعه بوشهر با بیان اینکه در انقلاب اسلامی آغاز شهادت روحانیت با شهادت شهید عاشوری در بوشهر رقم خورد گفت: در دوران دفاع مقدس نیز این استان 40 شهید روحانی را تقدیم کشور کرد.
وی مداد و دماع را ویژگی شهدای روحانی عنوان کرد و ابراز داشت: قلمی که بصیرت میافزاید و جامعه را هدایت میکند از شهادت بالاتر است و اگر یک روحانی صاحب این فضیلت و نیز شهید باشد در اوج این والایی و آسمانی بودن به سر میبرد.
صفایی بوشهری با تسلیت شهادت سردار قاسم سلیمانی گفت: این شخصیت محبوبترین انسان نزد رهبرانقلاب بود و تمام فضائل خوب را در خود جمع کرده بود و هرکسی که او را میدید یاد آخرت و شهدا میافتاد؛ سردار سلیمانی کاملاً از خود عبور کرده بود و ذرهای به فکر دنیا نبود و برای مقام معظم رهبری مالک اشتر بود.
نماینده ولی فقیه در استان بوشهر گفت: سردار سلیمانی حتی یک ذره حب دنیا نداشت و اسطوره آسمانی اسلام و ایران شد و به همین جهت تاریخ ایران هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد.
وی با بیان اینکه زندگی سردار سلیمانی سراسر درس است گفت: این شهید شخصیت خود ساختهای شده و یک پارچه نور بود که عشق و علاقه بسیاری به مقام معظم رهبری داشت.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بوشهر روحانی دفاع مقدس شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۸۰۹۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه که فارس روایت کرده است، علاقه حاج قاسم به نوهها باعث شده بود که کسی جرئت نداشته باشد در خانه حاجی چیزی به آنها بگوید. گاهی که بچهها حسابی شلوغ میکردند و زینب دعوایشان میکرد، میگفتند: «میریم به بابا حاجی میگیما!» زینب هاج و واج به بقیه نگاه میکرد و میگفت: «ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه.» یک بار که در حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مراسم روضه بود، آنها هم خانوادگی دعوت شدند. بچهها کوچک بودند. ۵ـ۴ سالشان بیشتر نبود.
هر قدر عروس حاجی اصرار کرد که «بذارین من نیام. میترسم این بچهها خراب کاری کنن زشت بشه!» حاجی قبول نکرد. میگفت: «چه خراب کاریای؟ خب بچه برای همین کارهاست دیگه. باید بذاری بچه بازیش رو بکنه.» با اصرارهای حاجی، همگی با هم رفتند. روضه که تمام شد و شام آوردند، شیطنت بچهها گل کرد. قورمه سبزی را با دست برداشته بودند و راه میرفتند و همه جا میریختند. دیگر کسی حریف آنها نمیشد.
زینب به خانمی که انتظامات آنجا بود، گفت: «لطفاً بچهها رو دعوا کنین بگین بشینن.» خانم به مانیتور که تصویر حاج قاسم را کنار حضرت آقا نشان میداد، نگاهی انداخت و گفت: «آخه زینب خانوم! من جرئت نمیکنم دعواشون کنم.» زینب گفت: «خب خودم دارم میگم بهتون دعواشون کن، بلکه آروم بگیرن.» با اصرارهای زینب خانم، انتظامات به سمت عسل که نوه محبوب حاجی بود، رفت و گفت: «اگه اذیت کنی، دعوات میکنمها!» عسل این را که شنید، یکی از ابروهایش را که بین خانواده معروف بود به ابروی سلیمانی، بالا داد و گفت: «اون آقایی که توی تلویزیون داره نشون میده، بابا حاجی منه. میگم دعوات کنهها!»زینب خشکش زد. با تعجب به زن داداشش نگاه کرد. هر دو از این حرف عسل هم خندهشان گرفته بود و هم متعجب شده بودند.
خانم که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد گفت: «تو رو خدا من رو با حاج قاسم در نندازین.»
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901128