«مهناز»ی که دوست دارد درباره همه چیز حرف بزند / از تبلیغات شیرخشک فاسد تا نظریهپردازی در موضوعات امنیت ملی!
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۸۸۱۶۳
مهناز افشار یکی از سلبریتیهای خانواده سینماست که نظراتش در دنیای مجازی به تحریک اراذل و اوباش و در نهایت منجر به ریخته شدن خون بیگناهانی شده است و حالا در توهینی آشکار به مردم ایران، خونخواهان سردار سلیمانی را «تشنه خون» نامید.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا-کیانوش رضایی، سلبریتی (celebrity) در لغت به معنای فردی مشهور است، اشخاصی پرطرفدار که شهرت خود را مدیون رسانهها هستند و از این شهرت به دست آمده برای خود موقعیت اجتماعی و ثروت قابل توجهی رقم میزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سینما، تلویزیون، موسیقی، ورزش، سیاست و امروزه دنیای مجازی همگی ابزاری هستند که میتواند به شهرت رسیدن فرد کمک کند اما نکته قابل توجه در مورد سلبریتیها این است که هر فرد زمانی که شهرتی برای خود دست و پا کرد باید جهت حفظ محبوبیت فقط در حوزه تخصص خود اظهار نظر کند. متاسفانه این مهم در ایران خیلی مورد توجه نیست و سلبریتیهای ایرانی در هر موضوعی به خود جرات دخالت میدهند، فارغ از اینکه آن اظهار نظر چه خساراتی برای کشور به بار خواهد آورد یا نه!
گروه فرهنگ و هنر قصد دارد ضمن پرداختن به زندگی برخی سلبریتیها در ایران ،حاشیههای ایجاد شده از سوی آنها در خلال فعالیتهای حقیقی و مجازیشان را بازخوانی کند. نخستین شماره این پرونده سراغ مهناز افشار اختصاص دارد، یکی از سلبریتیهای خانواده سینما که نظراتش در دنیای مجازی به تحریک اراذل و اوباش و در نهایت منجر به ریخته شدن خون بیگناهانی شده است.
مهناز افشار متولد 1356 در تهران که با شرکت در کلاسهای حمید سمندریان و با بازی در فیلم تلویزیونی گمشده در سال 77 وارد عرصه بازیگری شد و به دلیل شباهت چهره به یکی از خوانندگان پیش از انقلاب خیلی زود به شهرت رسید.
افشار با گرفتن دیپلم تجربی و مدرک تدوین از یک موسسه غیرانتفاعی از آن دسته بازیگرانیست که بدون تحصیلات آکادمیک وارد عرصه سینما و تلویزیون شد و با ایفای نقشهایی در کنار محمدرضا گلزار به شهرت خود افزود.
با وجود پیگیریهای اهالی رسانه هیچگاه مدرکی دال بر تحصیلات دانشگاهی مهناز افشار منتشر نشد.
یاسین رامین شروعی برای حاشیهها
مهناز افشار تا پیش از ازدواج با یاسین رامین فرزند محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت احمدینژاد که به جرم واردات شیر خشکِ فاسد محکوم شد، بازیگر بیحاشیهای بود. اتفاقا توانسته بود با توانایی و استعدادش در بازیگری، هنر خود را به منتقدان اثبات کند و اتفاقا دهه دوم حضور او در سینمای ایران به همکاری او با کارگردانهای نام آشنا و متفاوتی از ابراهیم حاتمیکیا تا محسن تنابنده و فریدون جیرانی هم همراه بود.
اما دفاع وی از همسرش که با واردات شیرخشک فاسد جان هزاران کودک بیگناه را به خطر انداخت و حتی برخی مدعی کور شدن تعدادی نوزاد به دلیل استفاده از این شیرخشکها شدند، ابتدای ورود مهناز افشار به دنیای جنجالها بود. شیرخشکی که با شکایت جمعیت هلال احمر از یاسین رامین در سال 93 موجب بازداشت وی و در نهایت حکم 17 سال زندان و رد مال بین یک تا 2میلیون یورو در سال 97 به سرانجام رسید.
محمدعلی نجفی شهردار وقت تهران که هماکنون به جرم قتل میترا استاد همسر دومش در زندان است؛ در سال ۹۵ و در قامت مشاور اقتصادی رئیسجمهور همزمان با مطرح شدن پرونده موسوم به «شیرخشکهای فاسد» گفته بود: «موردی نیز اخیراً مطرح شد که پسر یکی از مسئولان دولت قبل، شرکتی ایجاد کرده و واردات بخش خاص، مهم و گرانقیمتی از داروها را بهصورت انحصاری در دست گرفته و داروهایی تقلبی یا با کیفیتی پایین وارد میکرده و سالها مردم از آن استفاده میکردند. امروز مشخص شده که چندین میلیارد دلار از این طریق عاید جوانی شده که با یکی از خانمهای هنرپیشه ازدواج کرده و یکی از املاکش را که چند ده میلیارد تومان ارزش داشته بهعنوان مهریه تقدیم خانم کرده است.»
افشار نیز در مواجهه با این سخنان واکنش نشان داد و گفت که همسرش از آنچه او «شایعه پراکنی» دربارهٔ پرونده شیر خشک و مهریه میلیاردی افشار میداند، از رسانهها شکایت میکند.
یاسین رامین از بدو شکایت هلال احمر به مدت 7ماه و به دلیل عجز در ارائه وثیقه 29 میلیارد تومانی راهی زندان شد که پس از هفت ماه با قید وثیق آزاد گردید، اما ممنوع الخروج شد که این مورد نیز حواشی زیادی برای افشار به دنبال داشت.
حب الایران یجمعنا ولی فی الآلمان ولادت اولادنا!
تولد دختر مهناز افشار در آلمان نیز جنجالهای زیادی آفرید. از سویی عدم توانایی همسر وی برای تودیع وثیقه اما توانایی در خرج و مخارج زایمان در آلمان و از سویی دیگر شعارها و صحبتهای وطنپرستی افشار و برعکس عمل کردن وی نسبت به صحبتهایش در راستای تلاش جهت گرفتن ویزای آلمان باعث گردید از طرفداران این سلبریتی کاسته شود.
حضور و فعالیت افشار در فضای مجازی بخصوص توئیتر و مواضع ضدایرانی وی در قبال مردم و همچنین پوشیدن ردای یک اپوزوسیون سینمایی جنجالهای زیادی به همراه داشته است. حمایت مهناز افشار از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری که حالا با کابینهای پیر و خسته کشور را به حال خود رها کرده و همه حامیان وی از طیفهای مختلف سیاسی، هنری و ورزشی در حمایت خود از دولت تدبیر و امید پشیمان هستند تا حمایت وی از لیست امید مجلس که هم اکنون دیگر در راس امور نیست از جمله مواضعیست که افشار باید بابت آن پاسخگو باشد. اما همیشه در پاسخگویی به این موارد دست پیش را گرفته است تا از مسئولیت کارش در برابر مردم شانه خالی کند.
تبلیغ آمپول و استناد به آماری غیر مستند
از سوی دیگر تبلیغ بدون ضابطه آمپول «نالوکسان» و استناد به آماری غیر مستند در غالب یه پیام ویدئویی از جمله موارد دیگریست که مهناز افشار بدون هیچگونه دانش، تخصص و نه حتی اطلاعاتی به آن دست زد و بدون توجه به خطرات و عوارض این دارو که باید صددرصد با دستور پزشک تجویز گردد جان بسیاری از مردم را به خطر انداخت.
اما گویا قرار نیست حواشی و اقدامات ضدانسانی مهناز افشار تمام شود. این بازیگر که حالا نه چندان خوشنام است و دقیقا مشخص نیست با چه هدفی به حوزههایی که هیچگونه علمی در آن ندارد ورود میکند بار دیگر جان انسانی را به خطر انداخت و متاسفانه جانفشانی خونین فردی را رقم زد.
مشارکت در قتل؟!
مصطفی قاسمی روحانی ۴۶ ساله همدانی در مقابل مدرسه حوزه علمیه آیتالله ملاعلی معصومی همدانی به ضرب گلولهی بهروز حاجیلو، یکی از نوچههای وحید مرادی به شهادت رسید که قاتل روز بعد، در یک عملیات تعقیب و گریز ۲۰ دقیقهای، شناسایی و در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شد.
اما روز بعد ماجرای این قتل مشخص شد و باز هم پای مهناز افشار در میان بود. چندی پیش از این حادثه، مهناز افشار توئیتی از یک روحانی به نام «سید مصطفی حجازی» را بازنشر کرده بود؛ که در آن توئیت خواسته شده بود تا زنان و دختران ایرانی به صیغه برادران حشدالشعبی دربیایند. افشار ضمن بازنشر این توئیت نوشته بود: «افسوس به حال اونایی که وقتی از غیرت برادر خوزستانی گفتم یقه دریدن و به من و امثال من برچسب و تهمت نژادپرستی زدن. اما حالا در مقابل چنین حقارتی ساکت موندن».
جالب اینکه کمی بعد مشخص شد توئیتی که افشار آن را بازنشر کرده بود، از اساس جعلی و ساختگی بوده و کسی که به اسم سیدمصطفی حجازی و به نام او توئیت منتشر شده بود، ویدئویی منتشر کرد و گفت که اصلا حسابی در توئیتر ندارد. این طلبه گفت: «بنده سیدغفار دریابری هستم. فرزند سیدجعفر دریابری. اهل استان مازندران، شهرستان آمل. عکسی از بنده با متنی بسیار غیراخلاقی و اسم مستعار که مصطفی حجازی است در فضای مجازی منتشر شد که اساسا دروغ محض است و ربطی به بنده ندارد. بنده اصلا توئیتر ندارم».بعد از مشخص شدن جعلی بودن این توئیت، مهناز افشار هم توئیت خود را پاک کرد.
در ادامه این ماجرا و ریخته شدن خون طلبهای بیگناه، سیدغفار دریاباری طلبه مازندرانی از مهناز افشار به اتهام نشر اکاذیب و انتشار بدون اجازه تصویر افراد، حسب مواد ۱۷ و ۱۸ قانون جرایم رایانهای شکایت کرد.
ورود بیمحابا و بدون حتی ذرهای اطلاعات توسط این به اصطلاح سلبریتی تاکنون جان افراد بسیار زیادی را به خطر انداخته که در مواردی باعث مرگ شده و متاسفانه در برابر هیچ یک از آنان پاسخگو نبوده است. افشار با وجود همه صحبتهای غیر مسئولانهاش همیشه در قامت طلبکار از نظام در برابر دوربینها ظاهر شده است.
دختری که بعد از مرگش زیر آوار بی آبرویی افشار مدفون شد
از جنجالهای دیگر این سلبریتی حاشیهساز داستان مرگ «دنیا ویسی» بود که با اظهارنظر دروغین در این مورد، آبرو و حیثیت پدر و مادر این کودک خردسال را به سخره گرفت و با انتشار مطلبی کاذب در توئیتر به این موضوع دامن زد.
کودکی 7سالهای که بر اثر ریزش دیوار مدرسه ظفر روستای گرماش سنندج جان باخت اما مهناز افشار مرگ این کودک خردسال را تجاوز جنسی دانست و بدون اینکه مشخص باشد وی با اتکا به چه سند و مدرکی چنین موضوعی را عنوان کرده، هیچگونه عذرخواهی از خانواده این کودک نکرد.
ورود به ورزشگاهها حق زنان است. والسلام!
مهناز افشار به عنوان یک سلبریتی پرحاشیه اینبار در خصوص ورود زنان به ورزشگاه موضع خود را نشان داد. موضعی که به عنوان یکی از خط قرمزهای جمهوری اسلامی او را به یک شخصیت هنجارشکن تبدیل کرده و نشان میدهد سلایق شخصیاش را به قوانین جاری کشور ترجیح میدهد.
وی همچنین سر این مساله با سحر قریشی وارد چالش شد. قریشی که از عدم علاقهاش برای رفتن به ورزشگاه سخن گفته بود با واکنش تند افشار مواجه شد. مهناز افشار در توئیتی درباره ورود زنان به ورزشگاه نوشت: «نمیشه خیلی راحت حق نیمی از جامعه رو انکار کرد چون یک نفر وقتی در کنار مردان قرار میگیره «منقلب» میشه! ورود به ورزشگاهها حق زنان است. والسلام»
سقوط بعدی، هم پیاله شدن با سعودیها
حالا اگر از همه حواشی که مهناز افشار پیرامون خود درست کرده و از یک بازیگر خوشنام مردمی به یک وطن فروش غربزده تبدیلش کرده تا از هر آب گلآلودی برای منحرف کردن اذهان عموم ماهی بگیرد هم بگذریم؛ همکاری وی با برنامه استعدادیابی «پرشیا گات تلنت» شبکه سعودی امبیسی پرشیا به عنوان یکی از چهار داور این برنامه در کنار «آرش» و «ابی» قابل توجیه نیست.
وی که در مقابله با هشتگ حب الحسین الیجمعنا در روزهای منتهی به اربعین حسینی هشتگ حب الایران الیجمعنا را راه اندازی کرد در گفتگو با فریدون جیرانی گفته بود: «من به وطنم به یک دلیل بزرگ برمیگردم. مادر من آنجا نفس میکشد، پدر من آنجا خاک است، از همه مهمتر ریشه من آنجاست!» در ظاهر نشان از عشق به وطن بودن را عنوان کرد اما در عمل به شبکههای تحت حمایت عربستان سعودی پیوست و تا اینطور به ذهن مخاطب خطور کند که به هیچ چیز ارزشی پایبند نیست و نه تنها دغدغه مردم بلکه حتی دغدغه کشورش را در سر نداشته و تنها موردی که برای وی دارای اهمیت است فقط پول و دینارهای سعودی است. دریافت دستمزد یک میلیون یورویی برای داوری در این مسابقه سعودی خود گویای این امر است.
از سخنرانی برای اغتشاشات بنزینی تا سکوت برای ترور سردار
حالا یکی از تازهترین واکنشهای مهناز افشار حمایت از کشتههای اغتشاشات بنزینی است که مورد حمایت شبکههای معاند قرار گرفته و ایران اینترنشنال و رویترز و... بدان دامن زدند. درست در شبی که رسانههای غربی_عبری_عربی سازِ جریان پنجم دی را کوک میکردند تا شاید بتوانند از عواطف مردم سواستفاده کنند و ناامنی را به خیابانهای کشور بکشانند مهناز افشار در صفحه توئیتر خود با انتشار فیلمی در حاشیه کنسرت گوگوش گفت: «کشتن هیچ انسانی که دغدغه نان دارد عادلانه نیست.» این جمله مهناز افشار در حالی بیان شد که وی بخاطر واردات شیرخشک فاسد توسط شوهرش، تبلیغ آمپول نالوکسان و مواضع دروغین در برابر حشدالشعبی دستش به خون افراد بیگناه زیادی آلوده شده است.
چندی پیش از این واکنش، مهناز افشار در توئیتی اعلام کرده بود که فیلم آشفتهگی آخرین کار وی با سینمای ایران نخواهد بود. این صحبت وی حکایت از این دارد که گویا افشار با وجود همه رفتارهای ضد و نقیضش و همچنین همکاری با رسانههای عربستان سعودی، امیدی برای برگشت به میهن دارد و همچنین وی که در صفحه توئیترش مواضع ضدارزشی در خصوص حجاب اجباری داشت حالا با وجود آزادی عملی که در رسانههای معاند دارد اما همچنان حجاب خود را نصفه و نیمه حفظ کرده که این موضوع خود نشانهای از امید برگشت این سلبریتی به ایران است. به طور دیگر اینگونه میتوان معنی کرد که افشار همه پلهای پشت سر خود را خراب نکرده و راهی برای برگشت خود گذاشته است.
همچنین افشار در گفتگویی کوتاه با دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا اعلام کرده بود که با سینمای ایران خداحافظی نکرده است. این صحبت وی نشان از هدف ایران برای بازگشت به کشور را دارد.
اما خروج افشار از ایران و همکاری وی با شبکه سعودی امبیسی پرشیا علاوه بر خشم مردم نیز واکنشهای متفاوتی از سوی سایر سلبریتیها و حتی دوستان سینمایی وی به همراه داشت.
نیوشا ضیغمی بازیگر بیحاشیه سینما در پشت صحنه رادیو تهران در واکنش به همکاری افشار با شبکههای سعودی گفت: «درباره کاری که خانم افشار انجام داده است، در حال حاضر من هیچ اطلاعی ندارم. اعتقاد شخصی من این است که اینجا بودهام، اینجا ماندهام و در اینجا خواهم ماند. ترجیح میدهم و دوست دارم اینجا باشم. من اینجا جوانیام را گذاشتم و با تلاش به این جایگاه رسیدهام و ترجیح میدهم که همین جا بمانم.»
رضا صادقی خواننده محبوب کشورمان نیز گفت: «من جای خانم افشار نیستم و نمیدانم ایشان در چه شرایطی این انتخاب را کردهاند. به نظرم قشنگ هم نیست که وقتی ما از کسی شرایطش را نمیشنویم، داوری کنیم. من شخصاً شدیداً و قویاً بر این باورم که اگر جایی برای من جایگاه داشته باشد، سرزمین خودم است.»
فاطمه گودرزی از بازیگران شناخته شده تلویزیون نیز اینگونه واکنش نشان داد: «من خودم علاقهای به مهاجرت ندارم جوانها شاید این قدرت را داشته باشند بروند آن طرف و از صفر شروع کنند، اما شغل من به نحوی نیست که جای دیگر پذیرایش باشد. منم و این آبوخاک، زبان و گویش.»
این خانم بازیگر که نسبت به کوچکترین مسائل واکنش نشان میداد و جنجالی درست میکرد و خود را حامی مردم نشان میداد، نسبت به ترور خصمانه قهرمان ملی ایران سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که خون تمام ایرانیان و غیر ایرانیان آزاده دنیا را به جوش آورده هیچ واکنشی نشان نداده و در توئیتی به مردم ایران توهین کرده و خواسته 80میلیون ایرانی برای انتقام سردار دلها را «تشنگان خون» معرفی کرده است.
وی همچنین در جدیترین توئیتهای خود بدون هیچگونه تسلیتی خطاب به دختر شهید سپهبد سلیمانی، چنین نوشته است:
در ادامه سیر نزولی افشار از محبوبیت تا منفوریت حالا باید منتظر ماند و دید این بازیگر دیپلمه که در همه امورات تخصصی کشور خود را عقل کل میداند چه جنجال جدیدی برای خود دست و پا کرده تا آنچه را که نتوانسته در دنیای سینما برای خود حفظ کند با سیاسیکاری و حاشیهسازی برای خود رقم بزند.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: مهناز افشار سلبریتی شبکه سعودی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۸۸۱۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظریهٔ تکامل سوء تفاهمی بیش نیست
ایسنا/اصفهان یک مدرس معارف در دانشگاه گفت: این تصور که اگر نظریهٔ تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کردهایم، سوء تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی غلط است.
این جملات، بخشی از محتوای همایشی بود که در روز دوشنبه (۱۰ اردیبهشت) با عنوان «تکامل، معمای رازآلود خلقت»، توسط انجمن علمی زیستشناسی با همکاری سایر انجمنها در دانشگاه اصفهان برگزار شد.
ابوالحسن فیاض، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، بهعنوان اولین سخنران این نشست بیان کرد: علم تاریخ، از زمانی که مکتوباتی وجود داشته است، شروع میشود و هر چیزی که به پیش از تاریخ مکتوب برگردد، مربوط باستانشناسی و دیرینهشناسی است. در وهله اول باید توجه کرد که مسئله صحیح یا غلط بودن نظریه داروین برای تاریخدانان مطرح نیست. چیزی که در تاریخ به آن پرداخته شده، این است که تئوری تکامل در تاریخ ایران چگونه ورود پیدا کرده، گذشتگان ما چه واکنشی به آن نشان دادند و چرا باید به بحث تکامل در تاریخ تکامل بیندیشیم؟
او با اشاره به مواجهه سکولاران ایرانی با تئوری تکامل، بیان کرد: پیروان این دیدگاه، تقید دینی ندارند. آنان کاملاً تکامل را میپذیرد و با منتقدان و مخالفانش سر ستیز داشته و جزماندیشانه، برخورد غیرعلمی با مسئله علمی دارند. این سکولاران که برای برنامههای تجدد و مدرنیزاسیون در ایران به خطومشی و مرامنامهای نیاز داشتند، نظریه تکامل را مبنا قرار داده و از آن بهرهبرداری اجتماعی و سیاسی میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان دیدگاه دینی به تئوری تکامل، تصریح کرد: بخشی از آنان مباحث جدلی داشته و غیرتمندانه وارد شدند و به رد تئوری تکامل میپردازند. سیدجمالالدین اسدآبادی یکی از شاخصترین چهرهها در میان آنان است. بخش دیگری از اهالی علوم دینی به صورت علمی و حتی پذیرشگرانه با این نظریه برخورد کردند. یکی از این عالمان، محمدرضا نجفی است که در تختفولاد اصفهان مدفون است.
فیاض که معتقد است برای سکولارها، صادق و کاذب بودن تئوری تکامل اهمیتی ندارد، اظهار کرد: پروژه تجدد، از تئوری تکامل به عنوان یک پشتوانه شبهه علمی قاطعانه با اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده میکند و با کسانی که اعتقادات راسخ دینی داشتند، در تنش بودند. آنان تلاش میکردند با مخالفت با نظم قدیم، نظم جدیدی را به وجود آوردند. آنان رویکرد سیاسی دارند و رویکرد علمی در اندیشه آنان دیده نمیشود.
او با طرح این پرسش که «چرا متفکران سکولار جوامع سکولار بیش از تکیه به تئوری نسبیت انیشتن و قانون جاذبه نیوتون به اندیشه داروین اقبال نشان دادهاند؟» پاسخ داد: زیرا تئوری تکامل، ظرفیت بیشتری برای مانورهای سیاسی، مقابله با نظم قدیم و اجرای سیاستهای متجددانه داشته است.
او با بیان اینکه مواجهههای دینی با نظریه تکامل هم در میان اهل سنت و شیعیان وجود داشته است، افزود: این گروه مجادله را بر مواجهه علمی ترجیح دادهاند. در نسخه شیعی این دیدگاهها بین تکامل جانوری و انسانی تمایز جدی قائل میشوند و تکامل جانوری را میپذیرند ولی در مورد تکامل انسانی احتیاط جدی دارند و معتقدند که این مسئله طبق آیات قرآن قابل اثبات نیست.
این پژوهشگر تاریخ، با معرفی پیشگامان رویکرد دینی به نظریهٔ تکامل و آثارشان، تصریح کرد: میرازتقیخان انصاری کاشانی کتاب «جانورنامه» را نوشته است. رساله سید جمالالدین اسدآبادی با عنوان «رساله رد نچریه» در همین موضوع نوشته شده است. محمد حسین شهرستانی، در کتاب «آیات بینات» نظریات داروین را نقد و رد میکند و محمدرضا نجفی اصفهانی که مقیم نجف بوده، کتاب «نقد فلسفه دارون» (همان داروین) را نوشته است. امام خمینی از شاگردان محمدرضا نجفی بوده و به استادش پیشنهاد داده که این کتاب را در حوزه علمیه تدریس کند. کتاب این عالم دینی نشان میدهد که او درک جامعی از تئوری داروین داشته است. نگاه به تاریخ اندیشمندان ایرانی در طول تاریخ نشان میدهد در قرون قبل و پیش از داروین کسانی بودند که به نظریهٔ تکامل تدریجی اشاره کردند. در باورهای ایرانیان قدیم، انسان تکاملیافتۀ نسل حیوانات است. کیومرث اولین انسان و متمایز کنندهٔ بین حیوان و انسان است. قبل از او همه حیوان هستند و بعد از او انسانها زاده شدند. پیش از او نسناسها وجود داشتند که حیواناتی مشابه انسان بودند.
تکامل و به روزرسانی در نظریه تکامل
در بخش دیگری از این نشست، مجید مرادمند، عضو هیئت علمی گروه زیستشناسی دانشگاه اصفهان، گفت: ارائه نظریه تکامل با محوریت انسان، چالشبرانگیز است. در علوم تجربی دو دیدگاه نسبت به موجودات زنده وجود دارد؛ اولی این است که موجودات زنده همواره وجود داشتند، تغییری در آنها رخ نداده و قالبهایی مجزا از یکدیگر هستند. تنها تغییر از بین رفتن برخی موجودات و به وجود آمدن جانوران جدید است.
این دیدگاه، ثبات گرایی نامیده میشود و ریشه در اندیشههای فیلسوفان یونان باستان دارد و مذهبی هم نیست. دیدگاه دوم این است که موجودات تغییر میکنند و دارای نیای مشترکاند و جهان ما آغازی داشته است. این دیدگاه از خلال روند تکامل زیستی است.
او با بیان اینکه داروینیسم دیدگاهی است که در کتاب منشاء انواع آغاز میشود، افزود: باور به تغییر و تکامل در موجودات در این کتاب وجود دارد. تفاوت داروین با پیشینیانی که به تکامل باور داشتند در این است که او توضیح و تبیین علمی برای تغییر در موجودات ارائه کرده است. او تغییر را با انتخاب طبیعی، گونه زایی، تغییرات درون جمعیتی و غیره توضیح داد.
او با اشاره به تطور در مکتب داروین، اضافه کرد: داروینیسم از قرن ۱۹ شروع شد و انتخاب طبیعی و وراثت بعد از احیای علم ژنتیک در قرن بیستم دوباره داروینیسم حیات گرفت. همین دیدگاه نیز امروز قدیمی شده و دیدگاههایی چون ژن محوری کنار رفته و دیدگاههای جدید در پی کشفیات جدید ژنتیکی از سال ۲۰۱۰ به وجود آمدند و وارد دوران جدید تکامل تلفیقی شدهایم.
این مدرس دانشگاه که معتقد است انسان هم مثل مابقی موجودات زنده که واحد سلولی دارد، در درخت نمادین حیات قرار میگیرد، خاطرنشان کرد: انسان، گوناگونیهای جمعیتی و نژادهای مختلفی دارد. دو دیدگاه به تکامل وجود دارد، تکامل خُرد، معادل شجرنامه است و تغییر در نسل و نسب را تکامل خیرد میگویند. هر تغییری در میان یک نسل به وجود میآید ولی گونه جدیدی تولید نمیشود، تکامل خرد است که قابل مشاهده نیز است. حوزهٔ پر چالش، تکامل کلان است و موجودات جدید در آن ظاهر میشوند و انسان نیز چون سایر موجودات در درخت نمادین حیات از این تغییرات مستثنی نبوده است.
مرادمند با بیان اینکه اطلاعات ما از انسانها از طریق انسانهای امروزی، DNA، موکولها، کروموزومها و اندامکها جمع آوری شده است، افزود: بر این اساس، انسانهای امروزی برگرفته از جمعیت مادری و حتی تک مادر در شرق آفریقا هستند که آن را حوا نامیدهاند.
او با اشاره به اینکه دیدگاه تکاملی معتقد است که انسان و موجودات چند سلولی از یک موجود تک سلولی به وجود آمدهاند و حاصل گردهمایی سلولها هستند، ادامه داد: این دیدگاه اساساً برای درمان بیماریهای لاعلاج مثل سرطان شکل گرفته است و توضیحاتی طبق این مکتب برای درمان سرطان وجود دارد.
این محقق و پژوهشگر علم زیست شناسی، افزود: بخش دیگری از اطلاعات راجع به تکامل انسانها از سنگوارهها و استخوانهای باقیمانده از گونههای انسانی پیشین، گردآوری شده است. با تکنیکهای پیشرفته، چهرههای گونههای انسانی پیشین، بازسازی میشود و حتی میتوان DNA انسانهای گذشته را از انسانهای امروزی تفکیک و مقایسه کرد.
مرادمند با تأکید بر اینکه از هفت میلیون سال پیش تاکنون آثار سنگواره از موجودات شبیه به انسان کشف شده است، یادآوری کرد: این موجودات نامهای گوناگونی دارند. گونه اخیر آنها، انسان ساپینس هست و گونه دیگر، نئاندرتالها هستند. امروزه تنها ساپینسها باقی ماندهاند. هابیلیسها هستند که آتش را به اختیار گرفتند. غارهای شانیدر در کردستان عراق و رشته کوه زاگرس یکی از سایتهای غنی از گونههای نئاندرتال است. در رشتهکوه زاگرس، گونههای انسانهای نئاندرتال زیادی کشف شده است.
او با اشاره به اینکه مطالعه روی جرم دندانهای فسیلها نشان میدهد که نئاندرتالها از گیاهان پخته هم استفاده میکردند درحالیکه پیش از این تصور میشد که این گونه انسانی، صرفاً شکارچی و گوشتخوار بوده است، بیان کرد: همچنین تغییر در حجم مغز در آثار سنگواره دیده میشود که روند صعودی به سمت انسان امروزی دارد. علاوه بر این، ابزارهای کشف شده در آن دوران هم تأیید میکند که استفاده از مغز افزایش یافته است.
او که معتقد است ۲۰۰ هزار سال پیش در شرق آفریقا انسانهای ساپینس خالص زندگی میکردند، تشریح کرد: آنان وارد خاورمیانه شده و جایگزین نئاندرتالها شدند. یک تا ۴ درصد از ژنهای نئاندرتال در انسانهای خاورمیانه وجود دارد. شواهد نشان میدهد که این گونه انسانی از ۵۰۰ هزار سال پیش تا ۳۰ هزار سال پیش وجود داشتند و در نهایت منقرض شدند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، خاطرنشان کرد: نوبل سال ۲۰۲۲ به یک انسانشناس زیستی تعلق گرفت که روشهایی را توسعه دادند که به واسطه آن توانستند، DNA انسانهای باستانی را کشف کنند و انسانهای نئاندرتال را با انسان مقایسه کردند و متوجه شدند استعداد برخی بیماریها مثل دیابت نوع دو از نئاندرتالها به انسانهای امروزی منتقل شده است.
مرادمند در پایان با اشاره به مطالعهای که بر روی DNA انسانهای باستانی و انسانهای امروزی انجام شده و مقالهٔ آن در ۲۰۲۲ چاپ شده، اظهار کرد: این مطالعه نشان میدهد که فلات ایران جایی برای تکامل انسان بوده است. انسانهای ساپینس که از آفریقا خارج شدند ۱۰۰ هزار سال پیش در فلات ایران سکنا گزیدند و ۱۵ هزارسال اینجا زندگی کردند و سپس به سایر نقاط مهاجرت کردند. مردمان سرزمین ایران به لحاظ ژنتیکی به مردمان آناتولی و غرب آسیا شبیه هستند.
تقابل خلقت و تکامل صحیح نیست
عبدالرسول مشکات، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان، در خصوص رابطه نهاد دین و نظریه تکامل در غرب، افزود: با ظهور داروین، ضربهای سهمگین به کلیسا و تعالیم آن وارد شد ولی به مرور زمان این پرسش انکاری مطرح شد که اصلاً نظریه تکامل چه ضرری به دین زده است؟ بسیاری از اندیشمندان دینی، به خداباوران تکاملی معروفند و آن را باور دارند و بین دین و نظریه مذکور هیچ منافاتی نمیبیننند.
او با اشاره به نظریات اندیشمندان ایرانی مسلمان، اظهار کرد: در ایران، یکی از دینداران موافق نظریه تکامل دکتر صحابی است. برخی دیگر از آنان همچون آیتالله مشکینی معتقدند که قرآن نظر صریحی در مورد تکامل ارائه نداده است. آیتالله طباطبائی نیز با نظریه تکامل مخالفت کردند و معتقدند که ظاهر قرآن به تکامل نمیخورد.
این پژوهشگر و محقق ادامه داد: آقای صحابی معتقد است که قرآن نگفته که انسان را مستقیم از خاک افریده شده و شاید طی پروسه طولانی انسان از آب و خاک خلق شده است. ممکن است از یک تک سلولی به یک چند سلولی و سپس به یک پر سلولی آبزی تبدیل شده و انشقاق یافته و در نهایت انسان تشکیل شده باشد. آقای صحابی نظرات خود را در کتاب «تکامل در قرآن» توضیح دادهاند.
مشکات با اشاره به نظر آیتالله طباطبایی در مورد تکامل، ادامه داد: ایشان معتقد بودند که زیستشناسان وفاق و اجماع بر سر تکامل انسان ندارند و جایی که دلیل متقن عقلی، روایی و قرآنی نداشته باشیم، ظاهر قرآن حجت است.
او تقابل تکامل و خلقت را غلط دانست و بیان کرد: این تصور که اگر تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کردهایم، سوء تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی رهزن است. تئوری تکامل سازوکار خلقت را تشریح میکند و سر و کاری با خالق ندارد. اینکه موجودات را خدا خلق کرده یا به طور تصادفی خلق شده است، محل دعوا در نظریهٔ تکامل نیست.
این عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان اضافه کرد: روش اثبات نظریهٔ تکامل، تجربی و زیستشناختی است درحالی که روش اثبات خالق، متافیزیکی است. اگر به روش متافیزیکی اثبات شود که آفرینش، طراحی داشته است، این پرسش مطرح میشود که خداوند چگونه موجودات را خلق کرده است؟ اینجاست که پیروان نظریه تکامل، یک روش خلقت را مطرح میکنند.
مشکات در پایان گفت: این مسئله در مورد بیگ بنگ هم صدق میکند و آیات قرآن قابلیت تأیید آن را دارند. خداوند در قرآن فرموده است که آیا نمیبینند که آسمان و زمین فشرده بودند و ما آن را گشودیم؟ این مسئله به این دیدگاه علمی اشاره دارد که تمامی کهکشان، چگالی بینهایتی است که در یک ذره فشرده بودند. در آیه ۱۰۴ سوره انبیا نیز گفته شده که ما طومار آسمان و زمین را جمع میکنیم و به حالت اولیه برمیگردانیم. قرآن خدا را فاعل این تغییرات دانسته و در نظریه طراحی هوشمندانه نیز این مسئله مورد تأیید است.
انتهای پیام