۷ عادت ضد طلاق
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۸۸۳۲۴
براساس آخرین اطلاعات موجود از طریق دادههای سازمان ثبتاحوال کشور در ۹ ماهه امسال، تعداد ازدواجهای ثبت شده حدود سه برابر طلاق است و متوسط عمر ازدواجهایی که به طلاق منجر میشود، ۹ سال شده است.
اخبار اجتماعی - زندگی مشترک رابطهای است که خانم و آقا کمتر حق اشتباه کردن در آن را دارند. بسیاری از دختر و پسرها زمانی که زندگیمشترک خود را شروع میکنند، به این باور نرسیدهاند که ازدواج یعنی قدم گذاشتن در یک کار مشترک.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تئوری انتخاب برای خوشبختی چه پیشنهادی دارد؟
بر اساس تئوری انتخاب تنها کسی که میتوانیم کنترلش کنیم، خودمان هستیم. اگر رابطه ناموفقی دارم، باید بیندیشم و ببینم خود من چه کاری میتوانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطهمان شود نه اینکه همه تلاشم این باشد که دیگری را تغییر دهم. تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل کردن برمیداریم، همسرمان نیز تغییر میکند. اما تئوری انتخاب چیزی بیشتر از کنترل نکردن است.
طبق این تئوری باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را برطرف کند. برای رسیدن به این هدف میتوان هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین هفت عادت مخرب در رابطه کرد. وقتی میخواهیم بر اساس تئوری انتخاب رفتار کنیم، حتی زمانی که فکر میکنیم کمترین اختلافی وجود دارد، باید پیش از هر اقدامی فکر کنیم. اولین فکرمان باید این باشد تا جای ممکن از به کارگیری هفت رفتار مخرب اجتناب کنیم، زیرا میدانیم که این رفتارها ما را بیشتر از هم دور میکند و بر مشکلات میافزاید. بعد از آن برای رفع اختلافهایمان یک یا چند رفتار مهرورزانه را به کار ببریم.
گوش دادن به جای انتقاد
به جای انتقاد کردن از یکدیگر، به صحبتهای هم گوش کنیم. بسیاری از اوقات اختلافات زوجین به دلیل نداشتن مهارت کافی برای یک گفتوگوی ثمربخش و دوطرفه و پیش داوری از طرف یکی از زوجین است، در حالیکه هر دو نفر یک منظور مشترک دارند. بهتر است اجازه بدهیم همسرمان نظرات، اهداف و برنامههایش را درباره موضوعی خاص بگوید، اگر متفاوت با نظرات ما بود، میتوان درباره تفاوتها بحث کرد.
حمایت کردن به جای سرزنش
به جای سرزنش کردن، از همدیگر حمایت کنیم؛ به ندرت دیده میشود اشخاص با سرزنش کردن و مورد سرزنش قرار گرفتن بتوانند به مطلوب خود برسند. در هر شرایطی حامی همسرتان باشید و تلاش کنید در کنارهم راه درست را پیدا کنید.
تشویق کردن به جای شکایت
به جای شکوه و شکایت، همدیگر را تشویق کنیم. یک زندگیمشترک سازنده، زندگی است که همسران در کنار هم رشد کنند. شما بهترین مشوق در زندگی همسرتان هستید و او با تشویقهای شما میتواند هر روز بالندهتر باشد نه با شکایتهایتان.
احترام گذاشتن به جای غر زدن
به جای غر زدن به همسرمان به تصمیمات او احترام بگذاریم. درست است که امکان دارد گاهی رفتارهای همسرتان برخلاف آن چیزی باشد که شما میپسندید، این یک مسئله طبیعی است و در هر زندگی وجود دارد، ولی برای اصلاح و بهتر شدن آن، قطعا غر زدن گزینه مناسبی نیست. شما باید ضمن احترام به نظرات همسرتان تلاش کنید بر سر موضوعات طوری به توافق برسید که رضایت هردوی شما حاصل شود.
اعتماد کردن به جای تهدید
به جای تهدید کردن، به هم اعتماد کنیم. اینکه مدام به همسرتان بگویید اگر فلان کار را بکنی، فلان میشود و من هم فلان کار را میکنم، شما را از هم دورتر میکند و ممکن است حتی حس لجبازی را هم در همسرتان تحریک کند. به همسرتان اعتماد کنید، او به عنوان شریک زندگیتان، کاری نمیکند که به ضرر شما و رابطهتان تمام شود، حداقل میتوان با قاطعیت گفت به عمد چنین کاری انجام نمیدهد. تا زمانیکه تهدیدهای شما باشد، همسرتان یاد نمیگیرد چطور مسائل را مدیریت کند. شما چه خانم باشید چه آقا، با اعتماد خود میتوانید این مهارت را در همسرتان ایجاد و تقویت کنید.
پذیرش به جای تنبیه کردن
به جای تنبیه کردن، همسرمان را همانطور که هست، بپذیریم. شما در حالی زندگی مشترکتان را شروع کردهاید که شخصیت هر دو نفرتان در خانواده اصلی، شکل گرفته بوده است. تلاش برای تغییر همسرتان و استفاده از تنبیه در این راه، چیز زیادی عایدتان نمیکند. شما تنها میتوانید خودتان را تغییر دهید و کنترل کنید، همسرتان را بپذیرید و به دنبال این باشید که چطور میتوانید با همین ویژگیهای همسرتان، رابطه غنیتری داشته باشید.
گفتگو به جای باج دادن
به جای باج دهی برای کنترل یکدیگر، درباره اختلافهایمان صحبت کنیم. باجدهی برای کنترل همسر ، چندان اثربخش نیست چراکه بعد ازمدتی، همسرتان برای انجام خواستههایتان، باجهای بیشتری از شما طلب میکند و اگر از انجام این کار خودداری کنید یا هیچ باجی به او ندهید، به همان رفتار قبلی برمیگردد. در قدم اول توصیه میکنیم خواستههایتان را شفاف برای یکدیگر بگویید و همسرتان را متوجه کنید که از او چه میخواهید و چرا چنین میخواهید.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: ثبت احوال زندگی مشترک کنترل همسر ازدواج خانواده زندگی مشترک طلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۸۸۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
به گزارش خبرآنلاین چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198