پروانه سلحشوری: صداوسیما خلاف توصیه رهبری عمل میکند/ سیاستهای رسانه ملی نه با دین همخوانی دارد نه با ایرانی بودن
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۲۲۴۸۱
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میگوید: این کشور ارث پدری کسی نیست که چنین حرفهایی را مطرح کند. این مملکت مال مردم است و حاکمان و قدرتمندان هم برای مردم هستند و در خدمت آنها. باید دید که چطور یک مجری به خودش اجازه میدهد که چنین حرفهایی را در برنامه زنده تلویزیونی بزند؟!
به گزارش ایلنا، رویکرد صداوسیما هموار مورد نقد اغلب مردم و حتی جریانهای بسیار معتدل بوده است با اینحال این رسانه نشان داده که کمتر تغییری در جهتگیریهای افراطی خود ایجاد نخواهد کرد و همچنان بر رویه توهین به مخاطبان خود پافشاری میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرچه صحبتهایی از این دست هر بار با واکنشهای تندی از سوی مردم مواجه شده، اما اینکه رسانهای که از آن با نام ملی یاد میشود چگونه آشکارا خواستار حذف صدای مخالفان خود و حتی اخراج آنها از کشور است و هربار در پوششها و اظهارنظرهای تند به ایجاد فضای خصمانه و انشقاق در کشور دامن میزند، خود جای سوال است! آیا واقعا قصدی از انتخاب این افراد و بیان این اظهارات در آنتن رسانه ملی خطاب به مردم ولو بخشی از آنها که انتقادهایی به برخی تصمیمات و اتفاقات داشته باشند، وجود دارد؟ آیا قرار است رسانه ملی در اختیار تعدادی تندرو با افکار جداییطلبانه قرار گیرد؟!
آنگونه که از قراین برمیآید این رسانه آشکارا آنتن خود را در اختیار افرادی تندرو قرار داده که تحت تاثیر برخی معلمان خود(!) از جدیترین و وحدتآفرینترین رسانه کشور برای بیان اعتقادات شخصی خود و دار و دسته خود استفاده میکنند. به این ترتیب تلویزیون بهجای آرام کردن شرایط، رسما به ایجاد تفرقه در بین مردم دامن میزند.
پروانه سلحشوری (نماینده مردم تهران در مجلس) که خود مخاطب این اظهارات عجیب در تلویزیون بوده است، گفت: یادم میآید چند سالی از انقلاب گذشته بود که آقای مصباح یزدی عین همین حرف را مطرح کرد که هرکس با ما نیست از کشور بیرون برود؛ ما در این کشور میخواهیم به کسانی که همفکرمان هستند، حکومت کنیم. اکنون نیز این دختر درست همین حرف را زده است. اما این کشور ارث پدری کسی نیست که چنین حرفهایی را مطرح کند. این مملکت مال مردم است و حاکمان و قدرتمندان هم برای مردم هستند و در خدمت آنها. باید دید که چطور یک مجری به خودش اجازه میدهد که چنین حرفهایی را در برنامه زنده تلویزیونی بزند؟!
وی ادامه داد: این درست است که این رسانه به کسی پاسخگو نیست ولی مملکت که به مصادره این افراد درنیامده است. متاسفانه این افراد در حال نفرتپراکنی هستند. من به عنوان یک عضو از جامعه مدنی ایران معتقدم چرخه نفرتی که با خودی و غیرخودی کردن مردم در حال ایجاد است، باید گسسته شود. اما امثال این خانم و کسانی که مثل ایشان فکر میکنند به تداوم این چرخه کمک میکنند.
این نماینده مجلس در ادامه بیان کرد: ما مردم اینقدر قدرت داریم که همه سلایق را با هم بپذیریم و بگوییم که همه متعلق به ایران هستند. همه مردم این مرز و بوم، فارغ از جنسیت و نگاههای سیاسی و فارغ از حتی نگاههای فرهنگیشان عضوی از خانواده بزرگ کشور ایران هستند اما امثال این دختر جوان که در هیچیک از دشواریهای جامعه حضور نداشته و گرم و سرد این جامعه را ندیده، میخواهند اتحاد کشور را از بین ببرند اما قطعا در این راه موفق نمیشوند.
سلحشوری با تاکید بر اینکه جامعه ایرانی از یک تمدن چند هزارساله ریشه گرفته است، اظهار داشت: سالهاست که مردم این تمدن را حفظ کردهاند. این تمدن بعد از حمله مغول، اعراب و جنگهای بسیار که آخرین آن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، حفظ شده و بعد از این هم حفظ خواهد شد. امثال این مجریها و گزارشگرها اصلا نمیتوانند جامعه ما را به انزوا بکشانند و مردم را از هم جدا کنند. همانطور که مردم در مراسم تشییع شهید سلیمانی، فارغ از قومیت، جنسیت و مباحث سیاسی همه با هم عزادار بودند و اتحاد خودشان را نشان دادند؛ همانطور وقتی که به آنها دروغ گفته شد، صبر نشان دادند و به صاحبان سیاست فهماندند که نباید دروغ گفت و ملت را نامحرم فرض کرد، همانطور هم خودشان بهتر میدانند که چطور کشور را اداره کنند و چگونه با یکدیگر صحبت کنند.
وی ادامه داد: تلویزیون باید سیاستهای خود را تغییر دهد وگرنه روز به روز مخاطبان بیشتری را از دست خواهد داد و به دامنهی تحریمی که سالهاست مردم آن را در قبال این رسانه در پیش گرفتهاند، افزوده خواهد شد. گاهی به گردانندههای سیاستهای صداوسیما شک میکنم که آیا آنها افراد ملی هستند؟ آیا آنها کاملا به دین مبین اسلام متصف هستند چون این سیاستها نه با دین همخوانی دارد نه با ایرانی بودن.
سلحشوری در پاسخ به این پرسش که آیا صداوسیما به عنوان یک رسانه از دانش مواجهه با بحران برخوردار نیست یا به صورت نادانسته به این صورت عمل میکند؟ گفت: این کار به صورت آگاهانه انجام میشود. صداوسیما اساسا رویکرد ضد ملی و تفرقهافکنانه دارد. این نوع نگاه حاصل تفکرِ سیاستگذاران آن است که میبینیم این رسانه دقیقا برعکس اکثریت مردم عمل میکند. به عنوان مثال برنامه نود پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی بود که سالها روی آنتن میرفت؛ یک برنامه کاملا غیرسیاسی که به نقد آنچه در فوتبال میگذشت، میپرداخت و فردوسیپور به عنوان یک سرمایه اجتماعی در آنجا کار میکرد اما آن را در سکوت خودشان حذف کردند که دلیل آن به صورت رسمی باید دنبال شود.
وی افزود: از خود پرسیدهایم که اکنون مخاطبان برنامه نود جذب کدام برنامه شدهاند؟! متاسفانه ما عامدانه مخاطبان صداوسیما را از دست میدهیم. ما خودمان ایجاد تفرقه و فاصله میکنیم تا مردم جذب تلویزیون و رادیوهای بیگانه شوند. البته نباید به آنها رسانههای بیگانه بگوییم چون متاسفانه اکنون آنها در حال خودی شدن هستند و ما در حال غیرخودی شدن. من گرچه به شخصه با این واژههای خودی و غیرخودی مخالف هستم ولی آنقدر این دست واژگان را به کار بردهاند که من هم ناچار هستم از آنها برای بیان منظورم بهره ببرم.
نماینده مردم تهران در مجلس در پاسخ به اینکه آیا این رویکرد صداوسیما اتفاقا سبب تحریک مردم و کنشهای اجتماعی در خیابانها نمیشود، گفت: من فکر نمیکنم که تلویزیون تا این اندازه قدرتِ ایجاد خشم را داشته باشد. صداوسیما اساسا ارزش و اعتباری ندارد که بخواهد خشمی ایجاد کند. اگر جایی اعتباری موجود باشد و بعد این اعتبار از دست برود، این تاثیرگذاری صدق میکند اما این رسانه اعتبار خود را به صورت کامل از دست داده است. به عنوان مثال دولت اعتبار داشت ولی با بیان دروغ و نگفتن حقیقت به مردم، مقداری از اعتباری که به دولت و نظام بود، سست شد. اما تلویزیون ما سالهاست که هیچ اعتباری ندارد که حالا مردم به خاطرش مردم بیرون بیایند یا نیایند.
سلحشوری در بخش دیگری از صحبتهایش تاکید کرد: صداوسیما هرگز رسانه ملی نیست. خیلی از همکاران ما هر ساله به شدت فعالیت میکنند تا علاوه بر بودجه سالیانه که این رسانه میگیرد، از صندوق توسعه نیز برای آنها ارز بگیرند. به این ترتیب هر ساله ۱۵۰ میلیون یورو از این صندوق نیز به آنها داده میشود. این مبلغ فارغ از درآمد از آوردهی تبلیغاتی است که اتفاقا مدلِ سلامت مردم را به هم میریزد. ولی مشکل این صداوسیما به مجلس برمیگردد که باید آن را حل کند که متاسفانه مجلس هم نمیتواند این مشکل را حل کند چراکه ما در قانون اساسی به صداوسیما انحصار دادهایم.
وی در پایان گفت: صداوسیمای ما منحصرا حاکمیتی است و چون رقیبی برای آن در داخل کشور وجود ندارد، این دوستان میداندار هستند و یکهتازی میکنند. به نوعی نه به مجلس، نه به مردم و نه به هیچکس دیگری پاسخگو نیستند. به نظر من حتی به رهبری هم پاسخگو نیستند؛ چون در آخرین سخنرانی که رهبری انجام دادند، از لفظ باید برای حفظ اتحاد مردم استفاده کردند. اتحادی که بعد از شهادت سردار سلیمانی به وجود آمد و حالا صداوسیما به وضوح در حال شکستن این اتحاد است. در نتیجه مدام دروغ میگویند. امروز نماینده مجلس به بهانهی اینکه به نظام و ولیفقیه التزام ندارد، رد صلاحیت میشود اما آیا واقعا مسئولان صداوسیما به نظام التزام دارند که این سیاستگذاریها را انجام میدهند؟! مملکت ما برای بقای خود بیشترین نیاز را به اتحاد درونی دارد اما اینها در حال از بین بردن ریشه اتحاد هستند.
لینک کوتاه: asriran.com/002yQBمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: پروانه سلحشوری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۲۲۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/