Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-03-19@09:42:14 GMT

دنیای زشتی ها

تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۵۴۲۶۹

رکنا: دیگر آب از سرم گذشته است من وارد دنیای زشتی ها شده ام و آن قدر در منجلاب فساد گرفتارم که به راحتی نمی توانم این دنیای خلافکاری را رها کنم و ...

به گزارش رکنا، دختر 20 ساله ای که با اعلام شکایت پدرش به اتهام برقراری رابطه نامشروع با یک جوان غریبه دستگیر شده است در حالی که به گریه ها و ناله های مادرش توجهی نمی کرد درباره سرگذشت خود و ماجرای خلافکاری هایش به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: دختر خردسالی بودم که به همراه خانواده ام از یکی از روستاهای قوچان به مشهد مهاجرت کردیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدرم به عنوان پاکبان در شهرداری استخدام شد اما درآمد او کفاف هزینه های زندگی ما را نمی داد. در همین حال مادرم نیز به فکر کار افتاد و به عنوان نظافتچی در یکی از رستوران های اطراف مشهد مشغول کار شد تا من و خواهر و برادرم ادامه تحصیل بدهیم و در رفاه زندگی کنیم. این شرایط زندگی موجب شده بود نوعی احساس تنهایی در وجودم رخنه کند ولی باز هم زندگی خوبی داشتیم تا این که روزی مادرم مرا به گوشه آشپزخانه کشید و گفت: قرار است با یکی از کارگران رستوران ازدواج کنم! آن زمان 14 سال بیشتر نداشتم و به فکر ازدواج هم نبودم اما مادرم «قادر» را به خوبی می شناخت و به او اعتماد داشت چرا که او همکارش بود و چندین ماه کنار یکدیگر کار می کردند. خلاصه در یکی از مراکز مذهبی صیغه محرمیت بین من و قادر جاری شد و به این ترتیب دوران نامزدی خود را آغاز کردیم. با وجود این من علاقه چندانی به قادر نداشتم و بیشتر اوقاتم را در شبکه های اجتماعی تلفن همراه سپری می کردم که بالاخره سیاه بختی های من نیز از همین شبکه های اجتماعی شروع شد. یک روز که غرق در تلفن همراهم بودم با پسر جوانی به نام «احد» آشنا شدم. او اهل تبریز بود و با جملات زیبای عاشقانه مرا وابسته خودش کرد. از آن روز به بعد رابطه من و احد به صورت پیامکی و تلفنی ادامه یافت به گونه ای که دیگر تقریبا قادر را فراموش کرده بودم و همه زندگی ام در احد خلاصه می شد. این آشنایی اینترنتی به جایی رسید که احد برای دیدار با من به مشهد آمد اگرچه قبلا تصاویر او را در تلگرام دیده بودم اما وقتی احد را از نزدیک دیدم علاقه ام به او بیشتر شد. مادرم سرکار می رفت و پدرم نیز به خاطر این که شب ها کوچه و خیابان ها را تمیز می کرد معمولا چند ساعت را در روز می خوابید به همین دلیل من از این شرایط سوء استفاده می کردم و با احد در پارک و سینما قرار ملاقات می گذاشتم او هم سوئیتی را در هسته مرکزی شهر اجاره کرده بود و گاهی نیز من به آن جا می رفتم و در کنار او انواع موادمخدر را مصرف می کردم که تا آن روز حتی نام آن ها را نیز نشنیده بودم برخی اوقات دچار توهم می شدم و گاهی نیز حالت تهوع می گرفتم . آن قدر درگیر این عشق خیابانی بودم که اصلا یادم رفته بود نامزدی به نام قادر هم دارم. خلاصه دو سال بعد به قادر گفتم که هیچ علاقه ای به او ندارم و نمی توانم با او ازدواج کنم. این گونه بود که صیغه محرمیت بین ما فسخ شد و من قادر را با همه خوبی هایش به فراموشی سپردم. درحالی که نمی دانستم آیا احد با من ازدواج می کند یا نه با وجود این در یک فروشگاه لباس مشغول کار شدم تا هزینه های خودم را تامین کنم از آن روز به بعد احد بیشتر به مشهد رفت و آمد می کرد و من هم همه درآمدم را در اختیار او می گذاشتم زمانی به خود آمدم که دیگر بدون استعمال مواد مخدری مانند «گل»، «ماری جوانا» و «حشیش» نمی توانستم زندگی کنم و در واقع آلوده مواد مخدر شده بودم و احد نیز از این شرایط سوء استفاده می کرد. بالاخره این ارتباط خیابانی به دور از چشم خانواده ام به حدی رسیده بود که من ساعت های زیادی را در کنار احد سپری می کردم یا در شبکه های اجتماعی با او رابطه داشتم تا این که پدرم به حرکات و رفتار من مشکوک شد و من بی خبر از ماجرا همچنان با احد ارتباط داشتم، وقتی دیروز به بهانه خرید شارژ تلفن همراه شال و کلاه کردم تا از خانه بیرون بروم پدرم که خودش را به خواب زده بود به تعقیب من پرداخت زمانی که من سر قرار با احد رفتم او هم با پلیس تماس گرفته بود و به این ترتیب من و احد هنگامی که داخل سوئیت خلوت کرده بودیم توسط نیروهای گشت کلانتری دستگیر شدیم و قاضی دستور بازداشت ما را صادر کرد. حالا هم مادرم درحالی به پدرم التماس می کند که نگذارد مرا به زندان ببرند که خودم می دانم در منجلاب فساد گرفتار شده ام و احد نیز قصد ازدواج با مرا ندارد اما ای کاش ...

شایان ذکر است به دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) پرونده این دختر جوان توسط مشاوران دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد بررسی های اجتماعی و روان شناسی قرار گرفت.

منبع: رکنا

کلیدواژه: سقوط هواپیما یارانه دلار شهادت سردار سلیمانی انتقام سخت رابطه نامشروع استخدام آشپزخانه تلگرام سینما مواد مخدر پلیس قاضی زندان اخبار حوادث تصاویر آب فساد خلافکاری من عکس فیلم دختر حوادث تهران اخبار تهران تهران زندگی اوکراینی پسر مرد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۵۴۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

با تتلو در زندان هم‌بند بودم/ به من یاد می‌داد در دادگاه، چگونه جلوی قاضی حرف بزنم

یاشار سلطانی، روزنامه‌نگار در تاک‌شوی "ای کاش" گفت: با تتلو در زندان هم‌بند بودم. در مسجدِ زندان، شعرهایش را برایم می‌خواند.

او ادامه داد: یک هفته در زندان با تتلو هم‌بند بودم. اهل نماز بود. به من یاد می‌داد در دادگاه، چگونه جلوی قاضی حرف بزنم. می‌گفت هرچه می‌گویند بگو شما درست می‌گویید. او هرچه می‌گوید، صادقانه می‌گوید. باورش همان است. ذاتا بچه بدی نبود. ما بودیم که به آن مسیر بردیمش که بیاید اینگونه فحش خواهر و مادر بدهد!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1885210

دیگر خبرها

  • مردم آلمان معتقدند ارتش کشورشان قادر به دفاع از آنها نیست
  • برندگان دنیای فناوری در سالی که گذشت
  • ضربات آکروباتیک تماشایی دنیای فوتبال (فیلم)
  • ضربات آکروباتیک تماشایی دنیای فوتبال / فیلم
  • غیبت ماهانه ۲۰ هزار شاغل انگلیسی به علت ابتلا به بیماری‌های روانی
  • ۲۸ اسفند در دنیای علم چه خبر؟
  • با تتلو در زندان هم‌بند بودم/ به من یاد می‌داد در دادگاه، چگونه جلوی قاضی حرف بزنم
  • ۲۷ اسفند در دنیای علم چه خبر؟
  • حضور غافلگیرکننده هواپیمای مافوق صوت در رودخانه (فیلم)
  • «دولت قادر به کنترل نرخ ارز نیست؛ چرا حقوق بگیران باید زیر فشار تورم باشند؟»