آزار دختر کندذهن توسط مرد افغانستانی!
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۵۷۵۱۳
به گزارش شرق، زنی یک سال قبل به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت: نوهاش گم شده است. این زن گفت: دخترم و دامادم سالها قبل از هم جدا شدند و هرکدام زندگی جدیدی را شروع کردند. آنها یک دختر کندذهن به نام رومینا دارند که من تصمیم گرفتم از این بچه نگهداری کنم، چون میدانستم هیچکدام نمیتوانند از این بچه مراقبت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمانی که مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند، تلفن همراه رومینا را مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند آخرینبار او با جوانی به نام سعید صحبت کرده است.
وقتی سعید شناسایی شد و مورد پرسش قرار گرفت، گفت: روزی که رومینا گم شد من با او قرار داشتم. ما همدیگر را دیدیم و او یک شب پیش من ماند. فردای آن روز او را به نزدیکی خانه مادربزرگش بردم تا به خانهاش برود، بعد از آن دیگر از او هیچ خبری ندارم.
درخواست کمک خانواده رومینا
سه روز از گمشدن رومینا گذشته بود که خانوادهاش با انتشار عکسهای او از مردم برای پیداکردنش درخواست کمک کردند. تا اینکه مردی میانسال با مأموران تماس گرفت و گفت: رومینا را شناسایی کرده است. او گفت: رومینا در خانهای که در همسایگی آنهاست زندگی میکند.
پلیس به آدرس اعلامی رفت و رومینا را پیدا کرد. این دختر داستان تلخ چند روز آوارگیاش را تعریف و درخواست کمک کرد. او گفت: مدتی بود که با پسری جوان که اهل افغانستان است آشنا شده بودم. او گفت: عاشقم شده و میخواهد با من زندگی کند. روز حادثه با هم قرار داشتیم. او مرا به خانهاش برد. گردنبند و تلفن همراهم را گرفت و گفت: میخواهد آنها را بفروشد و خانهای اجاره کند تا با هم ازدواج کنیم. فردای آن روز از من خواست همراهش به مشهد بروم، اما قبول نکردم و وقتی که دید نمیتواند من را راضی کند، مبلغ کمی پول را که داشتم گرفت و بهشدت من را کتک زد و بعد در خیابان رهایم کرد. من از اینکه به خانه مادربزرگم برگردم خیلی ترسیدم. در خیابان پرسه میزدم، خیلی گرسنه و خسته بودم. پسر جوانی که نانوا بود، من را پیدا کرد. او به من غذا و جا داد و میخواست مرا به مادربزرگم بدهد که من از ترس فرار کردم و دیگر پیش او برنگشتم.
این دختر ادامه داد: باز آواره شدم. همچنان میترسیدم به خانه برگردم. اینبار دو پسر جوان من را پیدا کردند. داستان زندگیام را برایشان تعریف کردم. یکی از پسران به من گفت: جوان افغانستانی را پیدا و ادبش میکند و او را دست پلیس میدهد. او از من خواست وقتی آرام شدم به خانه مادربزرگم برگردم. چندروزی از این ماجرا گذشته بود که پلیس من را شناسایی کرد.
تحویل دختر جوان
وقتی دختر جوان به مادربزرگش تحویل داده شد، شکایتی را علیه مرد افغانستانی مطرح کرد. او در این شکایت گفت: سعید من را بهشدت کتک زد. او به من گفته بود جایی که میرویم خانهاش است، اما دروغ گفته بود. او من را به یک کارخانه برد و در یک خانه سرایداری بودیم. هرچه داشتم را از من گرفت. اول گفته بود عاشق من شده است، اما وقتی گفتم با او به مشهد نمیروم و نمیتوانم مادربزرگم را ترک کنم، تلفن همراه، طلاها و پولهایم را گرفت.
وقتی متهم افغانستانی که یکبار دستگیر و آزاد شده بود، دوباره بازداشت شد، در نهایت مجبور به اعتراف شد و گفت: به دلیل فقر شدیدی که در افغانستان داشتیم به ایران آمدم، اما اقامتم در ایران غیرقانونی بود، بههمینخاطر نمیخواستم در تهران بمانم، چون میدانستم در تهرانماندن باعث میشود بازداشت شوم. یک روز در پارک با رومینا آشنا شدم. از او خوشم آمد و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.
رومینا برایم از زندگیاش گفت و متوجه شدم این دختر به لحاظ روحی و روانی اصلا وضعیت خوبی ندارد. به صاحبکارم گفتم رومینا همسرم است. او را به خانه سرایداریای که داده بود بردم و او هم مخالفتی نکرد. فردای آن روز به او گفتم باید در مشهد زندگی کنیم، من در آنجا خانه دارم و اقوامم آنجا هستند، اما قبول نکرد و گفت: نمیتواند از مادربزرگش جدا شود و از من خواست به خواستگاریاش بروم. گفتم این کار را میکنم، اما باید به مشهد بیاید. قبول نکرد، بههمینخاطر هم جروبحث کردیم و بعد از دعوا او قهر کرد و رفت. من فکر نمیکردم نتواند به خانه برگردد وگرنه خودم کاری برای او میکردم.
پرونده با توجه به مطرحشدن شکایت تعرض دختر جوان به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. این در حالی بود که پزشکیقانونی آثار شکنجه و ضربوجرح روی بدن دختر جوان را تأیید کرد.
با تکمیل پرونده، متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه، رومینا و مادربزرگش شکایت خود را دوباره مطرح کردند. مادربزرگ رومینا گفت: ما از سه پسر دیگر که دخترم را پناه دادند شکایت نداریم. آنها به دخترم پناه دادند و حتی دست به او نزدند. آنها به دخترم کمک کردند، هرچند باید من را خبر میکردند و موضوع را به پلیس گزارش میدادند، اما، چون به دخترم غذا و جای خواب دادند و قصد کمک به دختر بیپناهی را داشتند، من شکایتی از آنها ندارم و رومینا نیز شکایتی ندارد.
در ادامه، رومینا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: مرد افغانستانی بهشدت من را کتک زد. او خیلی من را آزار داد. چنان من را کتک زده بود که بعد از سه روز که به پزشکیقانونی رفتم، هنوز آثار کبودی و زخمهای عمیق روی بدنم وجود داشت. این مرد خیلی خشن بود. او بعد از اینکه حسابی مرا کتک زد، تلفن همراهم و طلاهایی را که داشتم از من گرفت و مرا از خانه بیرون کرد. به او گفتم کمی پول به من بدهد تا آواره نشوم، اما با عصبانیت من را به بیرون پرت کرد. سه پسر دیگر به من پناه دادند و از آنها شکایتی ندارم.
بعد از گفتههای این دختر، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من قبول دارم با دختر تندی کردم، اما قصدم این نبود که او را آزار بدهم و حتی فکر میکردم خودش میتواند به خانهاش برگردد. بهخاطر اینکه در مشهد اقوامی داشتم که میتوانستند کمکم کنند تصمیم گرفتم به مشهد بروم، حتی حاضر شدم دختر جوان را هم با خودم ببرم، اما او قبول نکرد. من واقعا او را دوست داشتم و میخواستم با او زندگی خوبی را شروع کنم. فکر نمیکردم موضوع تا این حد پیچیده شود.
متهم ادامه داد: وقتی بار اول دستگیر شدم، خیلی ترسیده بودم. اگر پلیس ایران متوجه میشد که من ورود غیرمجاز داشتهام، مرا از کشور اخراج میکرد، بههمینخاطر هم توضیح ندادم هدف و نیتم چه بود. حالا از اتفاقی که برای این دختر افتاده است خیلی ناراحتم و حاضرم تلفن همراه و طلاهایی را که از او دست من مانده است بدهم. من قصد بدی نداشتم.
قضات شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران با توجه به مدارک موجود در پرونده و گفتههای متهم و شکایت شاکی، برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۵۷۵۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آزار زنان در مراسم ترحیم؛ متهم به مادرمرده هم رحم نکرد | مرد موطلایی از طعمهها فیلم سیاه میگرفت
به گزارش همشهری آنلاین، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در حاشیه اجرای طرح برخورد با سارقان زورگیر که در مقر پلیس آگاهی تهران بزرگ برگزار شد، گفت: همکاران من در پلیس آگاهی تهران بزرگ پس از چندین روز کار اطلاعاتی، موفق به شناسایی تعدادی از سارقان به عنف و قاپزن شده و در نهایت طی ۴۸ ساعت گذشته با هماهنگی مقام قضایی، ۷۴ نفر از سارقان به عنف حرفهای و قاپزن را دستگیر کردند. این افراد در بازجوییهای اولیه به سرقت بیش از ۵۰۰ دستگاه تلفن همراه اعتراف کردند. همچنین با دستگیری این افراد ۲۱ باند سرقت نیز منهدم شد.
سردار علی ولیپور گودرزی درباره اینکه آیا انتشار ویدیوهایی مانند زورگیری در بزرگراه صدر نشاندهنده افزایش جرایم خشن است یا خیر، گفت: چنین مواردی در گذشته هم وجود داشته اما در گذشته ضریب نفوذ اینترنت به اندازه امروز نبوده است. آمارهای ما نشان میدهد که اتفاقاً در چنین سرقتهایی با کاهش روبهرو هستیم، اما انتشار گسترده ویدیو سبب میشود که افراد بیشتری از وقوع یک مورد باخبر شوند.
اخاذی با تهیه فیلم سیاهاطراف یکی از متهمان دستگیر شده که مردی است با موهای بور، چند زن ایستادهاند و داد و فریاد میکنند. آنها مدعی هستند متهم آنها را بیهوش و به آنها تعرض کرده است.
یکی از شاکیها گفت: سال گذشته، بعد از فوت مادرم، حالم خیلی بد بود. یک روز در صفحه اینستاگرام به صورت اتفاقی با صفحهای مواجه شدم که مطالب قشنگی در رابطه با مادر نوشته بود. ناخواسته با حس همدردی عکسها را لایک کردم اما صاحب صفحه لحظاتی بعد به من پیام داد. مرد جوان مدعی بود که مادرش فوت کرده و برای آرامش او، هر هفته خیرات میدهد. مرد جوان از من خواست در مراسمی که برای آمرزش مادرش برگزار میکنند، شرکت کنم.
وی ادامه داد: با این نیت یک روز که مرد جوان میخواست به بهشت زهرا برود، با او راهی آنجا شدم. بین راه او به من آبمیوه داد و من بعد از خوردن آبمیوه بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم، متوجه شدم که مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و از من فیلم و عکس مستهجن تهیه کرده است. بعد از آن متهم با تهدید انتشار فیلم و عکسهای مستهجن در فضای مجازی من را مجبور میکرد پول و طلاهایم را در اختیارش قرار دهم.
شاکی دیگری گفت: مرا تا یکقدمی مرگ برد. باورتان نمیشود طوری به سرم کوبید که بیهوش شدم. فقط از ترس اینکه عکسها و فیلمهایم منتشر نشود، مبالغی را که برای اخاذی خواست، به او دادم.
شاکی دیگری گفت: متهم مرا برای شرکت در مراسم سوگواری و خیریه دعوت و با آبمیوه مسموم و سپس بیهوش کرد. بعد هم مثل سایر قربانیان از من فیلم و عکس مستهجن تهیه کرد. بعد از مدتی هم با من تماس گرفت و مدعی شد دو دستیارش که زنهای رمالی بودند، پس از احضار روح و رمالی باخبر شدهاند که داخل خانهام شمش طلا دارم و از من خواست شمش را به او بدهم. شمشی در کار نبود اما از ترس اینکه تصاویر منتشر نشود برایش شمش خریدم و به او دادم.
اما متهم منکر این اظهارات شد و گفت: من یک صفحه اینستاگرامی به نام «مادرانه» به خاطر مادر مرحومم درست کرده بودم و پستهایی در رابطه با مادر میگذاشتم. سعی میکردم با انجام کارهای خداپسندانه روح مادرم در آمرزش قرار بگیرد و هیچ جرمی هم مرتکب نشدهام.
یعنی ۵ شاکی دروغ میگویند؟
چه بگویم؟! آنها میگویند که من فریبشان دادهام و با آبمیوه و چای مسموم آنها را بیهوش کردهام و مورد آزار و اذیت قرار دادهام و برای اینکه بتوانم از آنها اخاذی کنم، فیلم هم از این صحنهها گرفتهام. اما آنها مشتری مغازه الکتریکیام هستند؛ نمیدانم چرا چنین ادعایی کردهاند.
میگویند آنها را به اطراف بهشت زهرا بردی و طلاهایشان را دزدیدهای؟
خودشان با پای خودشان بر سر مزار مادرم میآمدند، هیچ اخاذی نکردهام. خودشان پول به حسابم واریز میکردند.
اما پلیس این فیلم و عکسها را کشف کرده است؟
(سکوت متهم)دستگیری با پابند الکترونیکی
هنگامی که پابند الکترونیکی داشته، در سرقتی شناسایی و دستگیر شده است؛ متهم ۲۴ سالهای که با سن کم سوابق زیادی در پروندهاش دارد.
سرقت با پابند؟
راستش را بخواهید دوستانم در دورهمی که داشتیم، میگفتند این پابندها کار نمیکند و پلیس نمیتواند همه را رصد کند. من هم که به سرقت اعتیاد دارم، با حرفهای آنها تشویق به سرقت شدم. با خودم گفتم اولین سرقت را امتحان میکنم. اما پابندها الکی نبود و حالا در لیست سارقانی قرار گرفتهام که با پابند سرقت میکنند و در این مورد رکورددار شدهام.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
سوم عید نوروز بود و قبل از اینکه آزاد شوم، پابند به پاهایم بسته شد. من جزو سارقان گوشیقاپی بودم که 4 سابقه کیفری داشتند و شامل قانون مجرمان پابنددار قرار میگرفتم.
کی بازداشت شدی؟
دقیقاً یک ماه بعد از آزادی، یعنی سومین روز اردیبهشت، به همراه دوستم برای گوشیقاپی وارد عمل شدم. اما همین که خواستم گوشی را سرقت کنم، پلیس رسید و در نهایت با شلیک گلوله، مأموران موفق شدند مرا دستگیر کنند.
کد خبر 847123 منبع: ایران برچسبها خبر مهم حوادث ایران زنان