به بهانه سالروز تولد فرهاد مهراد | مثل یک کوه بلند، مثل یک خواب کوتاه
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۹۸۳۱۷
البته او مدت کوتاهی به لندن رفت اما برگشت. اصلاً نتوانست تاب بیاورد. نمیتوانست جای دیگری زندگی کند و به قول احمد شاملو: «چراغ او در این خانه میسوخت.»
به گزارش ایسنا، این جملات بخشی از یادداشت زندهیاد تورج شعبانخانی ـ خواننده و آهنگساز ـ است که در سال ۹۶ برای زندهیاد فرهاد مهراد نوشته شد.
نامش فرهاد مهراد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صدا و ترانهاش از جنس جامعه بود. حزن صدایش سخت در جان مینشست؛ چراکه صداقت داشت و از درد مردم میگفت. او فقط حرف نمیزد، واقعا بود. آثارش را که گوش میدهی درکش از شعر، ترانه و موسیقی را درمییابی؛ چراکه همه چیز را به خوبی در کنار هم قرار داده و ساختار خوبی ایجاد کرده بود.
شهرام ناظری درباره «فرهاد» میگوید: «تسلط فرهاد به صداها و آواها را نمیتوان فراموش کرد.»
اگر فریاد میزد، فریادش درد مردم و از سر عشق بود. با ادبیات و موسیقی غرب هم آشنا بود و به خوبی آن را در آثارش پیاده میکرد. هنوز که هنوز است بعد از چند سال به تماشای برخی از ویدیوهای اجراهایش که مینشینی و او را میبینی که تنها با یک پیانو و با چه قدرت و احساسی میخواند و مینوازد، چنان از صلابت و احساس او به وجد میآیی که گویی در بین تماشاگران هستی.
فرهاد را به عنوان یکی از اولین خوانندگان سیاسی ایران میشناسند. او در اوایل دهه ۱۳۵۰ ترانههایی با مضامین سیاسی انتقادی میخواند. یک روز پس از انقلاب اسلامی صدای فرهاد در ستایش آزادی و آزادگی در تلویزیون ملی طنینانداز شد؛ صدایی که تا همین سالهای اخیر و پس از مرگش هم از صداوسیما شنیده میشد.
شبکههای تلویزیونی و رادیویی در دوران ریاست ضرغامی به کرات به پخش برخی ترانههای فرهاد اقدام کردند که البته اعتراض همسر این خواننده را هم در پی داشت و در نهایت دادگاه به ممنوعیت پخش این ترانهها از صداوسیما رأی داد.
فرهاد تا اوایل دههی ۷۰ از فعالیت هنری منع بود. تا اینکه در سال ۱۳۷۳ آلبوم «خواب در بیداری» را منتشر کرد که شامل چند ترانه فارسی و انگلیسی میشد. در این آلبوم او تنها با نواختن پیانویی یک اثر موسیقایی را با سادهترین شکل خود ارائه داد. او در همین سال در سینما «سپیده» هم روی صحنه رفت. استقبال مخاطبان، بلیتهای کنسرت را سهروزه به اتمام رساند و او میان صدها تَن خواند و شبی تاریخی ساخت؛ البته سه سال بعد کنسرت دیگری در هتل «استقلال» تدارک دید که تنها چند ساعت مانده به اجرا لغو شد.
میگویند که فرهاد صدای بیصدای مردم بود و توانست تاثیر شگرفی در موسیقی بگذارد.
مرد تنها را که گوش میدهی صدایش با روحت بازی میکند و کلمات تا عمق جانت نفوذ میکنند. چنان همذاتپنداری در شنونده ایجاد میشود که خودش را در حال آن مردی که فرهاد از آن میگوید تصور میکند. او از آدمی صحبت میکند که در فقر به سر میبرد و در حموم سیاهی شب او را به تصویر میکشد. فرهاد در این ترانه کلمات را با قدرت خاصی ادا میکند و روی آنها تاکید دارد.
«با صدای بیصدا، مثل یک کوه بلند مثل یک خواب کوتاه ... یه مرد بود یه مرد ... با دستای فقیر با چشمای محروم با پاهای خسته ....»
از این اثر که بگذریم یکی دیگر از معروفترین آثارش «گنجشکک اشیمشی» است. متلی قدیمی که آن را به زیبایی در قالب یک آهنگ تنظیم کرده است.
یا حتی اثر به یادماندنی «بوی عیدی» که شاید خیلیها با این آهنگ فرهاد را بشناسند یا برای اولین بار با او آشنا شده باشند. این اثر که بارها از تلویزیون پخش شده، برای دهه شصتیها یا حتی هفتادیها حال و هوای نوستالژیک دارد. قطعهای که از حال و هوای عید میگوید، همانند دیگر آثار این هنرمند به طور خاص به قشر فقیر جامعه نگاهی دارد و عید نوروز را از منظر آنها به تصویر میکشد.
از آثارش که بگذریم، گفته میشود که پدرش مخالف موسیقی بود. پس با مسیحیها رفت و آمد کرد؛ چون در خانههایشان ساز آزاد بود. فرهاد گفته است که از این آزادی سوء استفاده کرده و سازهای مسیحیان را نواخته است.
زمانی که پس از انقلاب برای اولین بار به روی صحنه میرود دیگر آن مرد جوان سابق نبوده ولی گویی که مردم انتظار همان جوان را داشتهاند.
مدیر شرکتی که مسوولیت برگزاری این کنسرت را داشته است، میگوید: «آن شب وقتی فرهاد آمد روی صحنه همه ساکت بودند. به نظر میرسید کسی فرهاد را نشناخته. فرهاد موهایش سپید بود. مردم انتظار داشتند او هنوز خیلی جوان باشد. چند دقیقه طول کشید تا مردم فهمیدند، مردی که روی صحنه است، همان فرهاد است. سپس شروع کردند به تشویق کردن.»
کد خبر 479445 برچسبها موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرامنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۹۸۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واردات کالا بهانه است؛ هدف اصلی خروج ارز از کشور است
روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: معمولا بعد از رسانهایشدن پرونده شرکتهایی که دارای تعهدات ارزی ایفانشده هستند، این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چگونه امکان دارد شرکتها، اعم از تولیدی یا بازرگانی برای واردات کالا از بانک مرکزی ارز دریافت کنند و نسبت به واردات کالاهای ثبت سفارش شده خود اقدام نکنند؟
از گذشتههای نهچندان دور و قبل از تشدید تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا و قطع سیستم سوییفت و محدودشدن روابط کارگزاری بانکهای ایرانی با بانکهای خارجی، اکثر قریب به اتفاق واردکنندگان کالا، پس از اخذ پیشفاکتور از فروشنده خارجی و ثبت سفارش ورود کالا، برای اطمینان از دریافت کالای خود از فروشنده به بانکها مراجعه و درخواست صدور اعتبارات اسنادی به نفع ذینفع خارجی اعتبار میکردند.
بانکها نیز پس از دریافت اسناد حمل کالای مطابق شرایط اعتبار اسنادی، اقدام به خرید ارز از بانک مرکزی و پرداخت آن به فروشنده از طریق بانک کارگزار خارجی میکردند.
با توجه به اینکه فرایند یادشده تحت قوانین منتشرشده اتاق بازرگانی بینالمللی (یوسیپی، اینکوترمز و…) انجام میشد، احتمال قصور طرفین در ایفای تعهدات خود به طور معناداری کاهش مییافت.
با توجه به اینکه تا اواخر دهه ۸۰ شمسی اختلاف نرخ ارز در بازار آزاد و بانکها وجود نداشت، خروج ارز از کشور مطلوبیت چندانی برای واردکنندگان کالا نداشته و در مواردی صرفا اقدام به گراننمایی کالای خود و کسب سود بیشتر میکردند که در نهایت این گراننمایی نیز قیمت تمامشده کالا را افزایش میداد و متأسفانه ضمن اینکه واردکننده مالیات کمتری به جهت کمترشدن فاصله قیمت تمامشده خرید کالا و فروش آن در بازار و شناسایی سود ریالی کمتر در اظهارنامه مالیاتی خود، پرداخت میکرد، مصرفکننده نهایی نیز قیمت بالاتری بابت خرید کالا پرداخت میکرد. در واقع به علت گراننمایی، علاوه بر سود ریالی، بخشی از سود ارزی نیز بدون پرداخت مالیات نصیب واردکننده میشد.
در شرایط اقتصادی آن سالها بیشترین خطر موجود در فرایند یادشده متوجه بانکها بوده و زمانی پدید میآمد که واردکننده کالا در سرسید پرداخت اعتبار اسنادی، نسبت به تأمین وجه ریالی، برای خرید ارز از بانک مرکزی اقدام نمیکرد و بانک عامل به اجبار اقدام به خرید ارز از محل منابع خود کرده و موجب افزایش مطالبات معوق و رشد شاخص «انپیال» در بانکها میشد.
از سالهای آغازین دهه ۹۰ شمسی تا به امروز به علت تشدید تحریمها و همچنین محدودشدن روابط کارگزاری با بانکهای خارجی و در مقاطعی قطع سیستم سوییفت، شرکتها به آرامی روی به واردات کالا از طریق حواله بازرگانی آوردند که ریسک بیشتری دارد.
بخش کوچکی از واردکنندگان به خاطر تفاوت نرخ ارز موجود در بازار آزاد و بانکها (درحالحاضر سامانه نیما) و دیگر خلأهای کنترلی و راستیآزمایی موجود در کشور و همچنین انتفاع بسیار زیاد ناشی از تفاوت نرخ ارز و رانتهای موجود در اقتصاد دولتی، اقدام به ایجاد شبکهای از ذینفعان واحد در داخل و خارج کشور کرده و ارز را تحت عنوان واردات کالا از کشور خارج کرده و کالایی وارد نمیکنند و بخشی از شرکتها نیز پس از واردات از تفاوت نرخ ارز ناشی از گراننمایی خود استفاده میکنند. البته لازم به ذکر است که دراینمیان، افراد و شرکتهایی نیز هستند که در هیچیک از این دو گروه جای نگرفته و به طور کاملا سالم و قانونی اقدام به واردات کالاهای بازرگانی و مواد اولیه تولید میکنند.
در یک دهه اخیر دولتهای مختلف به دلایل متعدد مانند کنترل قیمت کالاهای اساسی، جلوگیری از افزایش تورم کالاهای اساسی و دارو، کنترل قیمت ارز و… اقدام به تخصیص ارز ترجیحی (۱۲۲۶۰.۴۲۰۰۰ و ۲۸۵۰۰۰ ریالی) و ارز سامانه نیما برای واردات کالا میکردند که با وجود صحیحنبودن از نظر اقتصادی و تدوین مقررات نظارتی متعدد به دلایل یادشده مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
در واقع به علت گراننمایی کالا بخشی از ارز کشور به طور مستتر و تحت عنوان واردات کالا از کشور خارج شده و باعث نمایش غیرواقعیتر ارز تجاری کشور شده و برنامهریزی سیاستگذاران اقتصادی کشور را تحت تأثیر میگذارد؛ اما با ابراز تأسف فراوان یکی از دلایل نامشهود گسترش خروج مستتر ارز، رعایتنشدن حلقه گمشده این روزهای جامعه یعنی «اخلاق» از طرف برخی از واردکنندگان کالا است.
بسیاری از این اشخاص که به نظر خودشان افراد باهوشی هستند، در این دوران سخت اقتصادی که سفره مردم به علت تورم روزبهروز کوچکتر میشود، فقط به فکر انتفاع خود بوده و در واقع بخشی از درآمد خود را به طور غیرمستقیم از سفره مردم برداشته و ادعای هوش بالا در بازرگانی را دارند؛ درحالیکه دستشان دیگر برای همه رو شده است.
نویسینده: یونس اکبری