Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@21:44:16 GMT

پیش‌نیازهای منزلت بین‌المللی ایران

تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۹۳۷۹۱

پیش‌نیازهای منزلت بین‌المللی ایران

«چشم انداز روابط ایران و آمریکا در پرتو تحولات جدید» عنوان نشست تخصصی بود که عصر دیروز دوشنبه هفتم بهمن‌ماه در سالن فردوسی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» به همت «انجمن علوم سیاسی ایران» برگزار شد.

در این نشست ۶ تن از استادان و کارشناسان برجسته حوزه بین‌الملل از جمله «فریدون مجلسی»، «مصطفی زهرانی»، «حسین دهشیار»، «فواد ایزدی»، «سیدجلال دهقانی فیروزآبادی» و «ابراهیم متقی» حضور داشتند و به بیان دیدگاه‌های خود در پیوند با روابط تهران و واشنگتن پرداختند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دهشیار عضو هیات علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی از صاحبنظرانی بود که در این نشست به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت.

کسب بینش؛ پیش‌نیاز منزلت بین‌المللی

دهشیار در این نشست علمی بیان داشت: در نظام بین‌الملل کشورها به دنبال جایگاه و پرستیژند. پرستیژ از آن‌جهت مهم است که به شما جهت می‌دهد و  در روابط بین‌الملل تأثیرگذار است. در نظام بین‌الملل به شما این امکان را می‌دهد که نقشی را که خواهان آن هستید ایفا کنید. پرتغال و اسپانیا از جمله کشورهایی بودند که برای جایگاه و پرستیژ بین‌المللی در دنیا پیش‌قدم بودند. هر کشور جایگاه و تعریف خاصی از واژه و مفهوم پرستیژ دارد. برای داشتن پرستیژ و جایگاه در نظام بین‌الملل باید دارای بینش سیاسی باشیم. بینش سیاسی متفاوت از سواد و آگاهی است. بینش به این معنا است که با بررسی داده‌ها هدفی را دنبال می‌کنیم. با توجه به‌قرار دادن داده‌های موردنظر ،عناصری را که می‌تواند به‌طور صحیح ما را به هدف برساند، مشخص می‌کنیم.

در بینش سیاسی ما مجموعه‌ای از داده‌ها داریم. وقتی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا شد، هیچ‌کس پیش‌بینی پیروزی وی در انتخابات را نمی‌کرد. در پیروزی ترامپ، به داده‌های نهایی که باعث موفقیت وی شد توجهی صورت نگرفت. می‌توان نتیجه گرفت که بینش سیاسی به سواد ربطی ندارد و نمی‌تواند تأثیر چندانی در معادلات سیاسی داشته باشد. ما باید دارای بینشی باشیم که در آن داده‌های اجتماعی وجود داشته باشد.

سه نوع بینش وجود دارد؛ بینش بومی یا بینش داخلی، این اولین نوع بینش است. داشتن این نوع بینش نیازمند چهار نوع مؤلفه است؛ یکی اینکه بدانیم گسترش و عمق نظام حاکم تا چه اندازه است.  اینکه نظام سیاسی وقتی به مشکل و معضل برمی‌خورد نگاه امنیتی به مشکل دارد یا نگاه سیاسی؟ نوع نظام و ساختار نظام تعیین می‌کند که مشکلات را در کانال‌های سیاسی مبتنی بر چانه‌زنی بیاندازد یا نگاه امنیتی به موضوع داشته باشد. داشتن بینش از این‌جهت مهم است که ما عمق مسائل را بفهمیم. دومین مؤلفه بینش این است که تعارضات هویتی جامعه دارای چه بعدی است؟ از تعارضات مذهبی و قومیتی باید بفهمیم که دامنه تعارضات در جامعه تا چه اندازه است و چقدر عمق دارد. سومین موضوع این است که منبع ارزشی که مناسبات را در جامعه شکل می‌دهند از کجا ناشی می‌شود. ارزش‌های حکومت، سامان دهنده ارزش‌های اجتماعی است و ارزش‌های جامعه را ساماندهی می‌کند یا ارزش‌های اجتماعی با هم همپوشی دارند. چهارمین بعد بینش سیاسی، این است که چسبندگی و تنیدگی جغرافیایی تا چه اندازه است. یعنی نیروهای گریز از مرکز در جامعه تا چه اندازه قدرت دارند. این تغییرات در بینش بومی باید مورد توجه قرار گیرد.

قدرت را باید در تفنگ دید یا دودکش کارخانه‌ها؟

استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه سخنان خود را اینگونه ادامه‌داد: بینش دوم، بینش منطقه‌ای است. باید بدانیم بازیگران مطرح در منطقه چه استراتژی را دنبال می‌کنند. کشورهای منطقه کدام مدل را از میان توازن قدرت، انزوا، خویشتن‌داری یا فرهنگ تعاملی را دنبال می‌کنند. در این میان، تعامل خوش‌بینانه و مثبت تا چه اندازه در معادلات منطقه دارای اهمیت است. منابع و جغرافیای منطقه تا چه اندازه برای نظام بین‌الملل دارای اهمیت است. همچنین، باید بدانیم سطح رقابت کشورهای بزرگ در منطقه تا چه اندازه است.

آخرین نوع بینش، بینش سیستمی است. باید بدانیم بین کشورهای بزرگ جهان، رقابت‌ها به چه صورت است. آیا رقابت‌های دوستانه است یا دشمنی وجود دارد، یا اینکه چه سطحی از همکاری بین قدرت‌های بزرگ جهان وجود دارد. باید بدانیم ارزش‌های قدرت برتر در نظام بین‌الملل تا چه اندازه مطرح است و اینکه بدانیم مطرح‌ترین بازیگر سیستم در چه مسیری حرکت می‌کند، در مسیر افول است یا صعود؟ رابطه بازیگران مطرح سیستم، با کشورهای منطقه از جمله ترکیه، مصر و عربستان به چه صورت است؟ هر وقت این مفاهیم را در نظام بین‌الملل فهمیدیم باید تعریفی از جایگاه برای کشور خود در نظر بگیریم. جایگاه ماهیتاً مادی و دارای دو بخش است. برخی بر این باورند که قدرت نظامی باعث ارتقای جایگاه کشورها در نظام بین‌الملل می‌شود و برخی دیگر جایگاه را در اقتصاد می‌بینند. اگر اقتصاد داخلی کشور دارای رونق باشد می‌توانیم کشوری قدرتمند و دارای جایگاه در نظام بین‌الملل باشیم. وضعیت اقتصاد به نوع منابع و سیستم حکومتی بستگی دارد. برای توسعه اقتصاد باید مدیریت اقتصادی صحیح داشت. برخی قدرت را در تفنگ و برخی در دودکش کارخانه‌ها می‌بینند.

دومین موضوعی را که باید به آن توجه کنیم بحث پرستیژ است. پرستیژ عمدتاً غیرمادی است. پرستیژ یعنی ارزش‌ها و معناهایی که در نظام شما هستند، ارزش‌ها و نهادها برای این شکل‌گرفته است که به مردم خدمت کند. این مفاهیم قابل‌تغییرند و هیچ‌چیز در روابط بین‌الملل دائمی نیست. اولین دشمن و اولین متحد آمریکا، انگلستان بود. می‌توان این نتیجه را گرفت که در معادلات سیاسی هیچ‌چیز دائمی نیست، زیرا انسان‌ها معادلات را می‌سازند و هم می‌توانند آنان را ویران کنند. مفاهیم در روابط بین‌الملل، پدیده‌ای اجتماعی و ذهنی است که ساخته می‌شود و تغییر می‌کنند. در روابط بین‌الملل می‌توان شکل بهتر و مطلوب‌تری از تعاملات را در سیاست خارجی کشورمان تعریف کنیم.

برچسب‌ها دیپلماسی ایالات متحده آمریکا حسن روحانی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: دیپلماسی ایالات متحده آمریکا حسن روحانی دونالد ترامپ دیپلماسی ایالات متحده آمریکا حسن روحانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۹۳۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«بی حجابی» گره‌ای که با دست باز می‌شود

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.

طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.

طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش  درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است. 

بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.

حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.

یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد. 

عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم  بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.

یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آیت‌الله مرتضوی: «حفظ نظام» به معنای نظام عام اجتماعی است؛ نه نظام سیاسی
  • نشست تخصصی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی در دومین اجلاس بین‌المللی ایران و آفریقا
  • «بی حجابی» گره‌ای که با دست باز می‌شود
  • اجازه ندهید این روایت دروغ را پخش کنند!
  • از پیچ و خم تصویب تا حل چالش‌ها
  • نشست تخصصی نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش در دومین اجلاس بین‌المللی ایران و آفریقا
  • رئالیسم سیاسی چیست؟
  • سیاسی‌بازی در شوراها مانع خدمت‌رسانی می‌شود
  • انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد می‌دهند؟
  • شورا رکن چهارم نظام تصمیم‌گیری کشور/ انتقاد از تضعیف جایگاه شوراها